اسمارت کردن هدف، مزایا، نمونه ها و 6 گام هوشمندسازی هدف

اسمارت کردن هدف، مزایا، نمونه ها و 6 گام هوشمندسازی هدف

هر تیمی که کار خارق ‌العاده‌ ای را انجام می‌ دهد، اول برای رسیدن به آن ؛ هدف تعیین می کند. تیم هایی که یک سری اهداف برای خودشان تعیین می کنند توانسته اند تا کار های بزرگی مثل درمان بیماری ها، ساخت دستگاه های کارآمدتر یا حتی ایمن تر کردن اقیانوس های برای نهنگ ها و دلفین ها را انجام بدهند. وقتی هدفی را تعیین می کنیم، می توانیم جایی که می خواهیم به آن برسیم را تجسم کرده و حداکثر تلاشمان را برای رسیدن به آن جا بکنیم.
اما برای رسیدن به یک هدف فقط بلند پروازی کافی نیست، بلکه طی کردن یک مسیر هم لازم است. این جا است که هوشمند یا اسمارت کردن اهداف اهمیت پیدا می کند. SMART مخفف چند کلمه مهم است که می تواند به شما در تعریف و تعیین اهداف عالی کمک کند. با اسمارت کردن هدف می توانید مطمئن شوید که هر چیزی از اهداف پروژه ای گرفته تا اهداف بزرگ تر شرکت قابل دستیابی هستند.
هدف گذاری چیست؟ 5 مزیت و 12 روش هدف گذاری اصولی
در ادامه این مقاله فاکتور هایی که لازم هستند تا به اسمارت کردن هدف تان کمک کنند را معرفی و بررسی خواهیم کرد. 

توی این پکهای فوق العاده، رازهای میلیونر شدن رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! این ترفندها اگه پولدارت نکنن هم تو زندگی واقعا لازمن. استفاده کن و حسابی پول در بیار! 

 
 

توی این پک فوق العاده، قوانین رشد و موفقیت رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! توی زندگی، محل کار و هر جایی راه موفقیت رو به راحتی پیدا کن!

 

هدف اسمارت چه نوع هدفی است؟
SMART مخفف واژه های انگلیسی است که یک سری ویژگی برای موفقیت آمیز بودن یک هدف را تشریح می کنند:

Specific ( خاص بودن )
Measurable ( قابل اندازه گیری بودن )
Achieved (قابل دستیابی بودن)
Realistic (واقع گرایانه بودن)
Time-bound (مدت دار بودن)

خاص بودن هدف
یادتان باشد که یک هدف اسمارت باید خاص باشد، نه این که همه چیز را در بر بگیرد. شما نمی‌ خواهید هر اقدامی به موفقیت برسد، بلکه می ‌خواهید یک پروژه‌ی خاص تان موفق شود و بعد به سراغ بعدی بروید. برای اطمینان از این که می توانید به این هدف برسید، باید مطمئن شوید که هدف شما مختص همان کاری است که روی آن تمرکز می کنید.
به طور مثال به جای هدف گذاری به منظور جمع آوری پول بیشتر، تعیین کردن هدف برای جمع آوری 20000 دلار تا پایان سال بهتر است. این روش بسیار دقیق تر است و به شما یک نقشه راه می دهد که می توانید روی آن تمرکز کنید. در این صورت، می توانید مقدار پولی که برای رسیدن به هدف تان در هر روز باید در بیاورید را تقسیم بندی کنید و بعد طبق یک برنامه عملی پیش بروید تا هر روز به آن عدد برسید.
قابل سنجش بودن هدف
“M” در SMART مخفف سنجش پذیری است که به شما کمک می کند تا موفقیت یا شکست پروژه تان را ارزیابی و بررسی کنید. اندازه و معیاری که برای رسیدن به اهداف تان تعیین می کنید باید مثل یک ضرب الاجل، یک عدد ، یک درصد یا یک عنصر قابل اندازه گیری، عینی باشد. 

با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!

 

یکی از راه های انجام این کار استفاده از معیار ها است. معیار ها به شما نشان می ‌دهند که چه چیزی برای سناریو های خاص و تکرار شونده در شرکت “نرمال” به حساب می آید، بنابراین می ‌دانید که باید چه انتظاراتی داشته باشید. با استفاده از معیار های استاندارد شده، می توانید اهداف را طوری تعیین کنید که اندازه گیریشان آسان تر شود. به طور مثال هدف شما می تواند راه اندازی سه کمپین بازاریابی جدید در هر سال باشد که به شما در رسیدن به شاخص ‌های کلیدی عملکردی کمک می کند. همان طور که می بینید “سه کمپین ” چیز قابل اندازه گیری است.
بسیار کاربردی: با 7 تکنیک یک بار و برای همیشه پرانگیزه و موفق بمانید
قابل دستیابی بودن
مسلما توقع ندارید خیلی راحت به اهداف تان برسید اما حداقل دوست دارید تا مطمئن شوید به هدفی که تعیین می کنید، دست پیدا کنید . “قابل دستیابی بودن” یعنی این که اهداف تان نباید خیلی بعید و غیرممکن باشند و به نظر برسند. این سوال را از خودتان بپرسید که آیا هدف در محدوده پروژه شما هست ؟ اگر نه، دست یافتنی نخواهد بود.

به طور مثال فرض کنید که می خواهید به زبان اسپانیایی صحبت کنید تا در حوزه کاری تان از بقیه رقبا حرف بیشتری برای گفتن داشته باشید. اگر تا به حال حتی یک کلمه اسپانیایی صحبت نکرده اید، نمی توانید انتظار داشته باشید تا ماه آینده به زبان اسپانیایی مسلط باشید. این یعنی هدف تان دست یافتنی نیست. با این حال، می توانید هر روز به مدت 20 دقیقه را به یادگیری زبان خارجی اختصاص بدهید . با ایجاد یک روتین تمرینی ثابت می توانید هدفتان را دست یافتنی تری کنید.
آیا اهداف بلندپروازانه قابل دستیابی هستند؟
اهداف بلندپروازانه یا Stretch Goals اهدافی هستند که از روی عمد چالش برانگیز انتخاب می شوند. مثلا اگر شما معمولا ماهانه 30000 بازدید از وب سایت تان می گیرید، یک هدف بلندپروازانه می تواند جذب 50000 بازدید کننده در ماه باشد. این یک جهش بزرگ است ! اما این هدف باز هم باید دست یافتنی و ممکن باشد. مطمئن شوید که اهداف بلندپروازانه تان مثل رسیدن از 30000 بازدیدکننده در ماه به 300000 بازدیدکننده غیر ممکن نیستند.
واقع گرایانه بودن
“A” و “R” در SMART ارتباط نزدیکی با هم دارند. علاوه بر تعیین اهداف قابل دستیابی ، اهداف تان باید واقعی هم باشند. مثلا شاید یک هدف قابل دستیابی باشد، اما رسیدن به آن مستلزم این باشد که هر یک از اعضای تیم شش هفته متوالی اضافه کار کنند . شاید این یک هدف دست یافتنی باشد، اما واقع گرایانه نیست.
مثال یادگیری صحبت کردن به زبان اسپانیایی را دوباره به خاطر بیاورید. هدف اختصاص دادن 20 دقیقه در روز برای تمرین اسپانیایی هم واقع بینانه و هم قابل دستیابی است. اما از آن طرف هدف تمرین صحبت کردن اسپانیایی به مدت دو ساعت در روز، احتمالا برای اکثر بزرگسالان شاغل واقع بینانه نیست ، حتی اگر از نظر فنی قابل دستیابی باشد.
کاربردی: چرا باید برنامه ریزی کنیم؟ نحوه برنامه ریزی رسیدن به هدف
مدت دار بودن
هدف اسمارت شما باید تاریخ پایان داشته باشد. بدون محدودیت زمانی ، پروژه شما ممکن است طولانی شود، معیار موفقیت نامشخصی داشته باشد و اصطلاحا دچاز خزش دامنه شود. ضرب‌الاجل‌ ها احساس فوریت به وجود می ‌آورند و باعث می شوند تا وظایف کوتاه ‌مدت بدون دلیل به تعویق نیفتند و مانع از پیشرفت شما در مسیر هدف نشوند. اگر قبلا این کار را نکرده ‌اید، این را بدانید که باید حتما یک جدول زمان بندی برای پروژه تان تهیه کرده باشید.
اگر می خواهید تمرکز بیشتری در محل کار داشته باشید ، می توانید تصمیم بگیرید که هر روز فقط 30 دقیقه را به چک کردن ایمیل تان اختصاص بدهید. اما بدون داشتن ضرب الاجل ممکن است بی جهت حواس تان پرت شود. در عوض تصور کنید هدف تان این است که به مدت یک هفته هر روز به مدت 30 دقیقه ایمیل تان را چک و حالا سعی کنید این هدف را اجرا کنید.

مزایای اهداف اسمارت چه هستند؟
این که مطمئن شوید اهداف تان تمام ویژگی های لازم برای اسمارت بودن را دارند، ممکن است زمان‌برتر از تعیین اهداف معمولی باشد، اما اسمارت بودن هدف ارزش زمان اضافی صرف شده برای فرآیند هدف‌ گذاری را دارد. اهداف نباید تعیین شوند و خیلی زود به ورطه فراموش سپرده شوند، آن ها بخش مهمی از فرآیند برنامه ریزی پروژه تان هستند. با تعیین اهداف اسمارت، مزایایی که عاید شما و تیم تان خواهد شد، عبارتند از:
1-ایجاد رابطه بدون ابهام و شفاف . وقتی تیم پروژه شما دقیقا بداند که برای چه چیزی باید تلاش کند، انگیزه بیشتری پیدا می کند و به عنوان یک تیم هماهنگ و همسو می شود. اعضای تیمی که می ‌دانند چه طور کار فردی آن ها به اهداف گسترده ‌تر شرکت کمک می ‌کند، دو برابر بیشتر از همکاران شان انگیزه دارند. تنظیم و به اشتراک گذاری اهداف اسمارت می تواند به شما در تقویت انگیزه کل تیم کمک کند.
2- واضح بودن موفقیت پروژه . آیا تا به حال شده که به پایان پروژه ای رسیده باشید و واقعا ندانید که آیا به اهداف پروژه تان رسیده اید یا خیر؟ اسمارت کردن اهداف به شما کمک می کند تا شفاف تر هدف گذاری کرده و از به وجود آمدن هر گونه ابهامی پیشگیری کنید.
3- داشتن نقشه راه و خط پایان گویا . با داشتن اهداف اسمارت، شما دقیقا می دانید که می خواهید به چه چیزی و در چه زمانی برسید. شما با اسمارت کردن اهداف واقع بینانه و قابل دستیابی بودن شان را تایید کرده اید و می دانید که می توانید آن ها را اندازه بگیرید تا ببینید آیا قابل رسیدن هستند یا خیر.
4- برخورداری از معیار های قابل پیگیری . هنگامی که پروژه تان را به پایان می رسانید، داشتنِ اهداف اسمارت کمک تان می کند تا موفقیت تان را ارزیابی کنید. اگر به آن نرسیدید خودتان را سرزنش نکنید. در واقع با این متد هدف گذاری شما تقریبا به 70 درصد از اهداف تان می رسید. به این ترتیب، شما اهداف چالش برانگیز اما ممکن را برای خودتان مشخص می کنید. پس اگر هدف تان را اسمارت کنید، چه به هدف تان برسید و چه نرسید، از قبل ارزیابی شان کرده اید و می توانید از آن ها درس بگیرید.
دانلود و هر روز گوش کنید: معرفی و دانلود 10 تااز بهترین پادکست های انگیزشی
5 نمونه از اهداف اسمارت
قبل از این که برای خودتان اهداف اسمارت تعیین کنید ، پنج نمونه از اهدافی که چنین ویژگی هایی دارند و طریقه مطابقت هر هدف با معیار های لازم را بررسی کنید.
1-هدف تجاری
مثال: حداقل سه نوع مختلف از ملزومات بازاریابی (مثل کتاب الکترونیکی، وبینار، ویدئو ها ، سند One-pager و Two pager) را در مقیاس بزرگ در ماه برای فصل اول سال ارائه کنید.
چرا هدف اسمارت است: این هدف تجاری خاص ( ملزومات بازاریابی در مقیاس بزرگ )، قابل اندازه گیری (سه نوع مختلف)، قابل دستیابی و واقع بینانه (این بستگی به تعداد اعضای تیم پروژه دارد، اما می توانیم فرض کنیم که برای پوشش این سه مورد در ماه کافی هستند) و محدود به زمان (در هر ماه برای یک فصل از سال) است.
2- هدف تیمی
مثال: تیم تولید در نیمه اول سال مالی 2022 در پنج پروژه چند منظوره با تمرکز بر تست کاربرد پذیری، نظرسنجی مشتری، بازاریابی مشتری ، یا تحقیق و توسعه در طی نیمه اول سال 2020 با هم شریک خواهند شد.
چرا اسمارت است: این هدف مشخص است (در واقع پروژه های متمرکز بر تست قابلیت استفاده ، نظرسنجی از مشتری، بازاریابی مشتری، یا تحقیق و توسعه)، قابل اندازه گیری (پنج پروژه چند منظوره)، قابل دستیابی (پنج پروژه در شش ماه)، واقع بینانه (پروژه دربرگیرنده است. کل تیم تولید) و محدود به زمان (در نیمه اول سال مالی 2022) است.
3- هدف حرفه ای
مثال: در طول سال 2022، من مهارت های مدیریتی ام را از طریق مربیگری حداقل دو شاگرد از کارمندان شرکت یا فارغ التحصیلان تقویت خواهم کرد.
چرا اسمات است: این هدف خاص (مهارت های مدیریت از طریق مربیگری ) ، قابل ارزیابی (حداقل دو مربی)، قابل دستیابی و واقع بینانه (این شخص برای خود دو راه متفاوت برای یافتن شاگرد در نظر گرفته است) و محدود به زمان است (در طول سال 2022).
4- هدف شخصی
مثال: من برای دویدن نیمه ماراتن مارس سن دیگو در کم تر از دو ساعت، تمرین خواهم کرد.
چرا اسمارت است: این هدف مشخص است (نیمه ماراتن سن دیگو )، قابل اندازه گیری (در کم تر از دو ساعت)، قابل دستیابی (دو ساعت یک سرعت چالش برانگیز اما قابل انجام برای اکثر دوندگان با آموزش مناسب است)، واقع بینانه (این فرد ثابت شده است که بقیه قبلا این کار را انجام داده اند)، و محدود به زمان (مارس) است.

5- هدف غیرانتفاعی
مثال: ما 100 ساعت تدریس رایگان برای دانش آموزان دوره راهنمایی در رشته های ریاضی و تاریخ در ماه فوریه ارائه خواهیم کرد.
چرا اسمارت است: این هدف مشخص است ( آموزش خصوصی ریاضی و تاریخ برای دانش‌آموزان دوره راهنمایی )، قابل اندازه گیری (100 ساعت)، قابل دستیابی و واقع بینانه (بسته به تعداد داوطلبانی که وجود دارد) و محدود به زمان است ( در طول ماه فوریه ).
6 قدم برای این که هدف تان را اسمارت کنید
هنگامی که قصد دارید هدف تان را اسمارت می کنید، با نوشتن اهداف پروژه به صورت یک یا دو جمله شروع کنید. سپس، هر پنج ویژگی اسمارت را با هدف تان مطابقت بدهید و مطمئن شوید که همه آن ها را پوشش می دهد. از این الگو برای تمرین هدف گذاری اسمارت استفاده کنید:
1-هدف اولیه : هدف اولیه تان را بنویسید. نگران نباشید از این که کاملا اسمارت نباشد؛ بعدا به آن خواهید پرداخت.

مثال: من می خواهم برند شرکتم را در رسانه های اجتماعی بهبود ببخشم.

2- آن را به طور خاص و دقیق مشخص کنید : آیا هدف شما دقیقا آنچه می خواهید انجام بدهید را مشخص می کند ؟ اگر نه، دوباره روی آن کار کنید تا فقط به یک پروژه خاص اختصاص داده شود.

در ادامه مثال قبل بگویید: برند شرکتم را در اینستاگرام با هشتگ های خاص ارتقا می دهم.

3- آن را قابل اندازه گیری کنید: آیا مشخص کرده اید که بعد از تکمیل پروژه چه طور هدف تان را ارزیابی می کنید؟ اگر نه، راهی برای سنجش موفقیت یا شکست در پایان پروژه تان در نظر بگیرید.

در ادامه بگویید : هشتگ های خاصی را برای جذب 1000 فالوئر جدید اینستاگرام ایجاد کنید.

4- آن را قابل دستیابی کنید: آیا هدف شما چیزی هست که با توجه به محدودیت های پروژه تان بتوانید به آن دست پیدا کنید؟ مطمئن شوید که این هدف خاص متناسب با توانایی های پروژه شما خواهد بود.

به طور مثال فرض کنید: برای جذب 1000 فالوئر جدید اینستاگرام، هشتگ های خاص شرکت را مرتبط با هشتگ های محبوب در صنعتم به وجود می آورم و از آن ها استفاده می کنم.

5- آن را واقع بینانه کنید: آیا تیم پروژه شما می تواند به طور منطقی به هدف تان برسد؟ حتی اگر این هدف در طولانی مدت قابل دستیابی باشد، مطمئن شوید که این همان چیزی است که می توانید با منابع موجود به آن برسید.

مثلا بگویید: روزانه یک بار در اینستاگرام پست می گذارم و حواسم هست که هر پست ترکیبی از هشتگ های خاص شرکت و هشتگ های محبوب در صنعتم باشد تا بتوانم 1000 فالوئر جدید در اینستاگرام جذب کنم.

6- آن را به یک زمان مشخص محدود کنید: تا چه زمانی به هدف تان خواهید رسید؟ مطمئن شوید که تاریخ هدف یا چارچوب زمانی برای هدف اسمارت تان مشخص کرده اید.

مثلا بگویید: هر روز کاری در اینستاگرام به مدت نیمه اول سال مالی 2022 پست می گذارم . هر پست ترکیبی از هشتگ های خاص شرکت و هشتگ های محبوب در حوزه صنعتم خواهد بود تا بتوانم تا 30 ژوئن 1000 فالوئر جدید در اینستاگرام جذب کنم.

در زندگی به طور کلی: 7 روش تعیین هدف در زندگی (و رسیدن به آن)
بعد از ایجاد اهداف اسمارت چه کاری باید انجام بدهید
آیا اهداف تان را در ایمیل ها، جلسات یا صفحات گسترده دنبال می کنید؟ اگر چنین است، شما تنها نیستید. بر اساس آمار، 53 درصد از کسب و کار ها اهداف شان را از طریق ایمیل، 36 درصد آن ها را در صفحات گسترده و 31 درصد آنها را در جلسات حضوری پیگیری می کنند .
چالش ردیابی اهداف یافتن راهی برای ارتباط دادن اهداف تان با کار روزانه تیم تان است. شما برای اسمارت کردن اهداف کلی وقت گذاشته اید، پرداخت به آن ها در ذهن تان به شما کمک می کند تا مطمئن شوید که به آن می ‌رسید. اساسا اهداف باید ارتباط نزدیکی با کاری داشته باشند که به خوبی با آن ارتباط برقرار کرده اید. طریقه انجام این کار به این صورت است:
1-اهداف اسمارت تان را با سهامداران پروژه و اعضای تیم در میان بگذارید
در شروع پروژه، مطمئن شوید که اهداف اسمارتی که دارید را با همه کسانی که در کار دخیل هستند ، در میان گذاشته اید. اهداف اسمارت شما باید کل تیم را در حین کار بر روی بخش های مختلف پروژه هدایت کند، بنابراین دقیقا باید بدانید که آیا به اهداف پروژه تان رسیده اید یا خیر.
بهترین راه برای انجام این کار استفاده از یک ابزار مدیریت کار است. به این ترتیب، تیم شما یک منبع از اطلاعات حقیقی با تمام جزئیات را در یک جا دارد که حاوی وظایف روزانه و اهداف پروژه است . به جای پنهان کردن اهداف تان در اسناد، قفسه ها و سایر مکان های دور از دید، آن ها را مرتبط به کار روزانه تان مربوط کنید تا همه با انگیزه تر، متمرکز و در یک صفحه به آن ها دسترسی داشته باشند.
2- به طور منظم پیشرفت تان را بررسی کنید
علاوه بر به اشتراک گذاشتن اهداف با تیم تان در ابتدای پروژه، مطمئن شوید که به طور دوره ای پیشرفتی که به سمت هدف تان داشته اید را ارزیابی می کنید. احتمالا دوست ندارید که روی پروژه ای کار کنید و سپس در پایان کار متوجه شوید که از اهداف تان دور شده اید. شما برای تعیین اهداف مشخص و قابل ارزیابی به دلایلی سخت کار کرده اید. می توانید از آن ها به عنوان نشان راه استفاده کنید و در صورت لزوم در طول پروژه تان اصلاح شان کنید.
بهترین راه برای بررسی منظم اهداف اسمارت، ارسال آپدیت های هفتگی وضعیت پروژه است . آپدیت وضعیت راهی عالی برای برجسته کردن کار های مهم تیم تان یا یک نقطه عطف در آینده و اینکه آیا در مسیر درست هستید یا خیر؛ است.
3- موفقیت تان را ارزیابی کنید
اسمارت کردن اهداف باعث می شوند تا فرآیند تعیین هدف شما شفاف و واضح تر باشند، بنابراین می توانید دقیقا ارزیابی کنید که آیا به اهداف پروژه تان رسیده اید یا خیر . اگر این کار را کردید، باید جشن بگیرید که شما موفق شده اید! حتی اگر این کار را هم نکردید، داشتن چنین اهداف واضحی و بررسی منظم اهداف تان می تواند به شما کمک کند تا به بهترین نحو تشخیص بدهید که چه چیزی اشتباه بوده است و دفعه بعد کجا باید بهتر عمل کنید.
یادتان باشد نرسیدن به اهداف به این معنا نیست که پروژه شما با شکست کامل مواجه شده است. ممکن است شما به طور هدفمند یک هدف بلندپروازانه را برای به چالش کشیدن خود یا تیم تان تعیین کرده باشید. حتی اگر یک هدف چالشی تعیین نکرده اید، بهتر است با آرامش بررسی کنید که چرا هدف تان را از دست داده اید، نه این که وانمود کنید اتفاقی نیفتاده است. به این ترتیب، می توانید از اشتباهات تان درس بگیرید و دفعه بعد که اهداف اسمارت تعیین می کنید، آن تجربیات و درس ها را به کار بگیرید.
بسیار کاربردی: 100 هدفی که قبل از مرگ باید به آنها رسید
اهداف هوشمندانه تری تعیین کنید (جمع بندی+ویدیوی کاربردی)

 
اسمارت کردن اهداف می توانند با شفاف سازی در فرآیند تعیین هدف و مدیریت پروژه به موفقیت تیم شما کمک کنند. وقتی مسیر تیم شما شفاف و در همان جهت در حرکت است ، به احتمال زیاد انگیزه پیدا می کند و می داند چه کاری را باید در اولویت قرار بدهد.

برای تمرکز روی کار باید چه کرد؟ (23 روش و 20 ترفند)

برای تمرکز روی کار باید چه کرد؟ (23 روش و 20 ترفند)

فرض کنید که همکارتان به شما پیام می دهد تا در مورد یک پروژه مشاوره بگیرد، سه پیام جدید از یک مشتری در صندوق ورودی ایمیل تان ظاهر می شود و کمی آن طرف تر از شما، شخصی در مورد رفتن بچه اش به باغ وحش صحبت می کند. آیا با این اوصاف باز هم می توانید در حین کار تمرکز داشته باشید؟
اگر صحبت کردن دیگران در محل کار مزاحم کارتان باشد و تمرکز کردن را برای تان دشوار کند، نمی توانید بهترین بازدهی و عملکرد را داشته باشید که مسلما به ضررتان خواهد شد.
اما چه طور برخی از افراد می توانند در تمام طول روز متمرکز بمانند؛ در حالی که برخی دیگر برای انجام وظایف شان با عوامل زیادی دست و پنجه نرم می کنند؟ 

توی این پکهای فوق العاده، رازهای میلیونر شدن رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! این ترفندها اگه پولدارت نکنن هم تو زندگی واقعا لازمن. استفاده کن و حسابی پول در بیار! 

 
 

توی این پک فوق العاده، قوانین رشد و موفقیت رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! توی زندگی، محل کار و هر جایی راه موفقیت رو به راحتی پیدا کن!

 

حتما بخوانید: اصول برخورد با مشتری برای ایجاد رونق در کسب و کار
پاسخ به این سوال در تمرین و ممارست و به کارگیری ترفند های هوشمندانه ای است که کمکمان خواهند کرد تا در طول روز متمرکز بمانیم. در این مقاله با ما همراه باشید تا نکات و ترفند هایی که افراد موفق به کار می گیرند تا در محل کار با بیشترین تمرکز بهترین عملکرد را داشته باشند را با هم بررسی کنیم.
23 روش تمرکز روی کار
1-دل به کار بدهید!
قبل از این که دیگران را سرزنش کنید، یک دقیقه را به ارزیابی بازدهی همیشگی تان در محل کار اختصاص بدهید. آیا هنگام کار بر روی وظایف خود واقعا غرق کار هستید و حضور ذهن دارید؟
” غرقگی ” حالتی از ذهن است که در آن احساس می کنیم که کاملا متمرکز هستیم و وظایفمان را بدون زحمت انجام می دهیم و به اوج بازدهی می رسیم. این حالت روانی که اولین بار توسط محققان دانشگاه شیکاگو کشف شد را می توان با تقویت توانایی ما در تمرکز بهبود بخشید. برای قرار گرفتن در این حالت، سعی کنید بیشتر در مورد کاری که در دست دارید ؛ هیجان زده شوید و تمام انرژی تان را روی کار کردن بر این مسئله متمرکز کنید. یک تاکتیک دیگر که معمولا کارساز هم است؛ این است که صبر کنید تا به ضرب الاجل تعیین شده نزدیک شوید. احساس فوریت باعث می شود تا ذهن شما با بازدهی بیشتری کار کند.
2- از قبل برنامه ریزی کنید
هر روز قبل از شروع کار تمام وظایف تان و یا 3 تا از مهم ترین کارهایی که باید تا پایان روز انجام بدهید را یادداشت کنید. روش برنامه ریزی که بهترین نتیجه را برای تان به همراه دارد را کشف کنید. این برنامه ریزی می تواند اولویت بندی کار ها، زمان بندی ساعتی برای هر کار یا یک روش کاملا متفاوت به دلخواه خودتان باشد. 

با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!

 

فراموش نکنید که برای استراحت تان هم برنامه ریزی کنید. مغز شما نمی تواند 8 ساعت مداوم کار کند. مدتی برای ریکاوری لازم است.

باز هم ترفند: چگونه کسب و کار خود را رونق دهیم؟ 8 روش جدید
3- یک برنامه کاری ساعتی ایجاد کنید
سعی کنید برای تمام کار های امروزتان، ساعت به ساعت برنامه ریزی کنید. این نوع برنامه ریزی مزایای متعددی دارد که عبارتند از :

شما دقیقا می دانید که تا پایان روز چه کار هایی باید انجام شوند.
انتظارات واقع بینانه تری از هر روز کاری تان خواهید داشت و پیش بینی می کنید که تکمیل هر کار چه قدر طول می کشد و زمان شما را می گیرد.
می دانید بعد از اتمام یک کار چه کاری باید انجام بدهید.
می توانید وظایف تان را اولویت بندی کنید و کار هایی که نیاز به انرژی بالاتری دارند را برای ساعات صبح برنامه ریزی کنید.

4- تمام ایده های تان را روی کاغذ بیاورید
همه ما در حین انجام یک کار، ایده های جدید زیادی به ذهنمان می رسد. بعضی روز ها ممکن است چنان غرق این افکار جدید شویم که نتوانیم تمرکز کنیم.
بهترین راه برای مقابله با این ایده های خودجوش و ناگهانی این است که یک خودکار و دفترچه یادداشت دم دست تان بگذارید. هرگاه ایده ای به ذهن تان خطور کرد، آن را یادداشت کنید، فعلا آن را رها کنید و بعد از کار دوباره به آن بازگردید.
جف گوینز، نویسنده کتاب پر فروش “The Art of Work” به نویسندگان توصیه می کند تا متن شان را هنگام نوشتن ویرایش نکنند و بعدا به آن بازگردند. اگر در آن واحد فقط روی یک چیز تمرکز کنید، می توانید آن را بسیار کارآمدتر انجام بدهید.
5- لیست کارهای تان را سرو سامان بدهید
داشتن لیستی از کارها که ده‌ ها کار ناتمام داشته باشد؛ می ‌تواند تأثیر منفی بر بازدهی شما بگذارد. علتش هم این است که شما برنامه ‌ریزی نکرده ‌اید که کدام وظایف را اول باید انجام دهید.
هنگام بررسی لیست بلند بالایی که از کارهای تان تهیه کرده اید، آن را به سه لیست هدفمند و ساختار یافته تقسیم کنید؛ کار روزانه، هفتگی و ماهانه. در مرحله بعد، این لیست ها را بر اساس اولویت ها سازماندهی کنید تا بدانید اول چه کاری باید انجام شود . هر بار که کاری را انجام می دهید، آن را از لیست تان خط بزنید تا ببینید که در پایان روز چند کار به سر انجام رسیده اند.

پرینت کنید و نصب کنید در محل کار: جملات انگیزشی کسب و کار (66 جمله منتخب سال)
6- ضرب الاجل تعیین کنید
اگر برای انجام یک کار فشاری احساس نکنید، احتمالا دو برابر بیشتر آن را به تعویق خواهید انداخت . ضرب الاجل های مشخصی را برای تمام کار های موجود در لیست تان را تعیین کنید. با انجام این کار، احساس فوریت به وجود می آید و رسیدن به حالت ” غرقگی ” و تمرکز واقعی روی یک کار مهم آسان ‌تر می شود.
علاوه بر این، تعیین ضرب الاجل به مقابله با ویژگی ایده آل طلبی تان کمک می کند. خوب است که روی یک کار تمرکز کنید تا به نحو احسن انجام شود، اما گیر کردن در جزئیات واقعا لازم نیست!
7- محیط کارتان را سرو سامان بدهید
برای سازماندهی افکار و تمرکز بر روی یک کار ، به محیط کاری نیاز دارید که مرتب باشد. میزتان را همیشه مرتب نگه دارید، دسک تاپ کامپیوترتان را خلوت کنید و (اگر فکر می کنید که ممکن است کمک کننده باشد) پوستر ها را از روی دیوار بردارید.
همچنین می ‌توانید یک مانیتور بزرگ بین زاویه دیدتان با سایر قسمت ‌های دفتر قرار بدهید تا افراد دیگر خیلی در معرض دیدتان نباشند.
8- زمان مربوط به کار های وقت گیر را تقسیم بندی کنید
به‌ جای پرداختن به یک کار بزرگ، آن را به کار های کوچک ‌تری که می ‌توانید در کم تر از یک روز انجام بدهید، تقسیم کنید. به این ترتیب، هر بار که بخشی از کار تمام می شود، احساس رضایت بیشتری خواهید داشت. علاوه بر این، درک بهتری از کار هایی که باید بعدا انجام شود ، خواهید داشت.
به طور مثال اگر روی یک پروژه خانه جدید کار می کنید، آن را به سه مرحله نقشه کشی ، چارچوب بندی و توسعه تقسیم کنید. در مرحله بعد، هر یک از این کار ها را به 10 کار کوچک تر تقسیم کنید.
9- استراحت های کوتاه و 15 دقیقه ای داشته باشید
هیچ کس نمی تواند 3 ساعت بدون وقفه فکر کند . بهتر است به طور منظم استراحت کنید و به افکار و ایده های متعددی که حین کار به سراغ تان می آیند بپردازید تا این که با یک ذهن درگیر و غیر متمرکز کار کنید و پیش بروید که قطعا هم پروژه درستی از آب در نخواهد آمد.
استراحت های 15 دقیقه ایتان را در منطقه ای به جز میز کارتان انجام بدهید. یعنی این زمان را مثلا صرف دم کردن قهوه ، گوش دادن به آهنگ های انرژی زا، گپ زدن با یک همکار یا خواندن کتاب می کنید.
حتما بخوانید: چطور یک کسب و کار خانگی موفق داشته باشیم؟
10- نوتیفیکیشن ها را خاموش کنید
شما نمی توانید به طور کامل تمرکز کنید مگر این که خودتان را از شر عوامل حواس پرت کننده وسوسه انگیزی به نام نوتیفیکیشن های شبکه های اجتماعی خلاص کنید. به قسمتِ تنظیمات گوشی تان بروید و اعلان ‌های ایمیل، پیام‌های فیسبوک و سایر برنامه‌های غیرضروری که مرتبا برای تان اعلان ارسال می کنند را خاموش کنید.
عادت کنید هر چند وقت یک بار گوشی تان را چک کنید تا ببینید که آیا کسی سعی کرده با شما تماس بگیرد یا خیر. البته حواس تان باشد که این کار را 85 بار در مجموع هشت ساعت کارتان انجام ندهید . (این آمار میانگین تعداد چک کردن روزانه نوتیفیکیشن برای هر فرد است!)

11- وب سایت های حواس پرت کننده را بلاک کنید
ما بهترین لحظات روزهایمان را پای لپ‌ تاپ‌هایمان سپری می ‌کنیم. اما اتصال دائم آن به وای فای باعث می شود سر از میلیون‌ها وب‌سایت حواس‌پرت کننده ای که این روزها وسوسه مان می کنند در بیاوریم.
ساده ترین راه برای مقاومت در برابر وسوسه مرور وب به جای کار کردن، خاموش کردن وای فای است. اما اگر گهگاه برای کار به اتصال اینترنت نیاز دارید، گزینه دیگری وجود دارد.
از ابزار های خوبی مثل SelfControl یا Cold Turkey برای ایجاد یک لیست سیاه از وب سایت های مزاحم استفاده کنید و دسترسی تان را برای چندین ساعت به این سایت ها مسدود کنید.
12- یک زمان کاری 3 ساعته برای خودتان در نظر بگیرید
کار با تمام توان و تمرکز نیاز به برنامه ریزی دارد . هر روز برای یک مدت 3 ساعته را برنامه ریزی و آن را به تقویم تان اضافه کنید. در طول این مدت، یک مکان ساکت پیدا کنید و به سایر اعضای تیم بگویید که مزاحم تان نشوند. برای شان خوب توضیح بدهید که برای تمرکز کامل روی پروژه های تان به آن 3 ساعت زمان نیاز دارید .
با از قبل برنامه ریزی کردن عادت می کنید تا حداقل 3 ساعت در روز بیشترین بازدهی را داشته باشید.
گلچین شده: برای تقویت مغز خود این ۱۰۰ کار را انجام دهید
13- جلوی هر گونه سر و صدایی را بگیرید
غیرممکن است که همه افراد در دفتر در سکوت کامل کار کنند. طبیعی است که لازم باشد آن ها در مورد برخی از مسائل مهم با یکدیگر صحبت کنند . اما این همه حرف زدن و همهمه می تواند خیلی زود خسته تان کند.
ساده ترین راه برای جلوگیری از صدا های مزاحم گوش دادن به صدا های پس زمینه است. به طور مثال Noisli مجموعه ای عالی از صدا های طبیعت را در اختیارتان می دهد که می توانید در حین تمرکز روی کار، به آن ها گوش بدهید. شما می ‌توانید گوش دادن به موسیقی را هم امتحان کنید، اما ممکن است خودش یک نوع حواس ‌پرتی دیگر باشد و کارتان را سخت تر هم کند!

14- از هدفون های دارای قابلیت حذف نویز استفاده کنید
اگر کار با صدای پس زمینه برای تان سخت است، روی هدفون های حذف کننده نویز سرمایه گذاری کنید. گوشیگیر ها هم می توانند کمک تان کنند؛ اما استفاده از هدفون مزیت دیگری هم دارد. گذاشتن این هدفون این پیام را به دیگران منتقل می کند که شما می خواهید تمرکز کنید و باعث می شود تا آن ها فضای شخصی بیشتری به شما بدهند.
15- هر سه ساعت یکبار ایمیل تان را چک کنید
پیش از این هم در مورد اهمیت خاموش کردن اعلان ها صحبت کردیم. با این حال، کنار گذاشتن این اعلان ‌های پر سر و صدا باعث می‌ شود که تمایل بیشتری به بررسی ایمیل پیدا کنیم . معمولا هم پیام‌ های جدید و ضروری به ایمیل مان ارسال می شوند.
نیویورک تایمز تحقیقی انجام داد که نشان می دهد بررسی کم تر ایمیل برایمان مفید است.
بیخیال شدن را یاد بگیرید. ایمیل تان را به جای هر 15 دقیقه؛ هر 3 ساعت یک بار چک کنید. می ‌توانید ایمیلهای تان را دسته ‌بندی کنید و در یک زمانِ مشخص به آن ها پاسخ بدهید و در وقت تان صرفه ‌جویی کنید.
تقویت حافظه: ۳ گام معکوس کردن روند نابودی حافظه کوتاه مدت
16- از شبکه های اجتماعی دوری کنید
هنگام کار روی یک کار سخت، ذهن خسته می شود. آن وقت است که وسوسه می شویم تا ایمیل و حساب های رسانه های اجتماعیمان را بررسی کنیم تا به مغزمان استراحت بدهیم. اما گول نخورید ! چک کردن رسانه های اجتماعی در واقع انرژی مغز را تخلیه می کند زیرا مجبور است اطلاعات زیادی را پردازش کند و اخبار گوناگونی را هم بشنود و دنبال کند.
به گفته Technori، گشتن بدون ذهنیت قبلی در رسانه‌های اجتماعی می ‌تواند تا 1000 دلار در ساعت برای شما هزینه داشته باشد . سر زدن به فیسبوک یا اینستاگرام را به عنوان پاداش در نظر بگیرید و به خودتان اجازه بدهید تا هر بار که کاری را به پایان می ‌رسانید یا به مدت ۹۰ دقیقه کار می ‌کنید، به آن نگاهی بیاندازید و در غیر اینصورت تا حد ممکن از آن ها دور بمانید.
اگر به خاطر وسوسه شبکه های اجتماعی تمرکز ندارید، این سایت ها را به لیست وب سایت های بلاک شده تان اضافه کنید تا از شر این وسوسه خلاص شوید.

17- گوشی تان را دور از چشم نگه دارید
دو برابر کم تر احتمال دارد که وقتی گوشی تان از دیدتان دور است، آن را چک کنید. اگر ترجیح می دهید که گوشی تان روی میز باشد، آن را پشت کامپیوتر یا زیر یک دفترچه یادداشت قرار بدهید تا فقط در صورت نیاز آن را بردارید و مدام چک نکنید و اگر هم کار واجبی ندارید؛ گوشی تان را روی سایلنت بگذارید تا به هیچ عنوان حواس تان پرت نشود.
18- از ابزار های افزایش بهره وری استفاده کنید
ابزار های افزایش بازدهی زیادی هستند که به شما کمک می کند تا در طول روز متمرکز بمانید. برخی از موارد پر طرفدار در این زمینه عبارتند ازPocket ، RescueTime وIFTTT .
البته مرز باریکی بین استفاده از ابزار های بهره وری به عنوان یک ابزار کارآمد و عاملی برای پرت کردن حواس به دلیل سر و کله زدن برای کار با آن ها وجود دارد.
چطور ذهن و فکر خود را در کنترل کامل داشته باشیم؟
19- از افزونه های مرورگر ها استفاده کنید
مثل ابزار های بهره وری، افزونه های زیادی هم هستند که می توانند به شما در بهبود تمرکز تان کمک کنند. شما می توانید این افزونه ها را به مرورگر وب تان اضافه کنید تا سریع تر به آن ها دسترسی داشته باشید و هر سری نیاز نباشد که سرچ کرده و پیدای شان کنید.
20- یک صندلی راحت پیدا کنید
با این که ممکن است تغییر کوچکی به نظر برسد، اما در واقع استفاده از یک صندلی راحت تفاوت زیادی در عملکرد کاری شما ایجاد می کند. نشستن روی صندلی که نمی توانید کمر و پشت تان را درست به آن تکیه بدهید؛ باعث کمر درد و زودتر خسته شدن تان می شود.
صندلی اداری مناسب از کمر شما حمایت می کند و به درست نشستن و حالت بدنی خوب و کاهش کمر درد کمک می کند.
21- قهوه کمتر و آب بیشتر بنوشید
ممکن است کم کردن مصرف قهوه در حین کار غیر منطقی به نظر برسد ؛ زیرا قرار است به شما انرژی بیشتری برساند. اما این داستان جنبه دیگری هم دارد و آن هم این است که قهوه زیاد می تواند شما را خسته کند. نوشیدن بیش از حد کافئین ممکن است منجر به سرگیجه و بی خوابی تان شود و تمرکز کردن را برای تان دشوارتر خواهد کرد.
سعی کنید که آب را جایگزین چند تا از فنجان قهوه هایی که روزانه می نوشید بکنید تا بدن تان هیدراته و سالم بماند.
22- به دنبال انگیزه و محرک باشید
چرا روی یک پروژه کار می کنید؟ آیا فقط به این دلیل که رئیس تان به شما گفته است یا به این دلیل که تأثیر مثبتی روی شغل تان دارد؟
همه ما این طور هستیم که وقتی هدفی نداریم ؛ کارمان را تعویق می اندازیم. به همین دلیل مهم است که در مورد تک تک وظایفی که انجام می دهید هیجان زده باشید. انگیزه داشتن مداوم در کار شما را نسبت به نتیجه خوشبین تر می کند و باعث می شود تا در طول روز متمرکز بمانید.
قبل از شروع انجام یک وظیفه دشوار، تصور کنید بعد از به اتمام رساندنش چه اتفاق مثبتی خواهد افتاد. شاید از حجم کاری تان و استرس تان کم شود . شاید هم انجام آن مزایای دیگری برای تان به همراه داشته باشد.

23- به سلامتی تان اهمیت بدهید
برای تمرکز، مغز و بدن شما باید در بهترین حالت شان باشند. به طور منظم با 30 دقیقه دویدن یا رفتن به باشگاه ورزش کنید. ورزش علاوه بر فواید بی ‌شمار برای سلامتی، شما را باهوش ‌تر، شاد تر می کند و میل جنسی تان را افزایش می دهد و باعث می شود تا احساس بهتری نسبت به بدن تان پیدا کنید.
برای افزایش بهره وری در محل کار و جلوگیری از خواب آلودگی بعد از ظهر، باید ناهار مناسبی را برای خودرن انتخاب کنید . برای افزایش بهره وری و هوشیاری در بعد از ظهر، ناهارهای پر پروتئین مصرف کنید که برای سلامتی تان بسیار مفید خواهد بود.
تمرین های عالی: 20 تا از بهترین تمرینهای تقویت تمرکز
20 نکته تکمیلی برای تمرکز حداکثری روی کار
1-در عادات کاری تان تجدید نظر کنید
2- فهرستی از کارهای روزانه تان را تهیه کرده و آن را دنبال کنید.
3- در چند بازه زمانی کار کنید.
4- برای رسیدگی به ایمیل ها و جلسات تان محدوده زمانی تعیین کنید.
5- حتما یک بازه زمانی و ضرب الاجل برای خودتان مشخص کنید.
6- دیگران را هم از برنامه تان آگاه کنید.
7- استراحت های کوتاهی داشته باشید.
8- نوتیفیکیشن یا اعلان‌ برنامه‌ ها را خاموش کنید.
9- زمانی را برای خلوت کردن با خودتان به منظور تمرکز بیشتر اختصاص بدهید.
10- تا حد ممکن از گوشی تان دوری کنید.
11- از چرخیدن در وب سایت های وقت گیر خودداری کنید.
12- جلوی شنیدن صدا ها را بگیرید.
13- از هدفون های مخصوص حذف نویز استفاده کنید.
14- از ابزار ها و افزونه های افزایش بهره وری استفاده کنید.
15- یک میز کاری راحت برای خودتان برپا کنید.
16- هر روز به مدت 5 دقیقه مدیتیشن کنید. (بهتر است که یک بار صبح ها و یک بار شب ها قبل از خواب این کار را انجام دهید)
17- آب زیادی بنوشید و بدن تان را هیدراته نگه دارید.
18- سالم غذا بخورید.
19- برای داشتن یک روتین خوب قبل از خواب، برنامه ریزی کنید.
20- در طول روز کمی ورزش کنید و حداقل به پیاده روی بروید. (حداقل 20 دقیقه در روز پیاده روی کنید.)
تحقیقات 2022: 20 تا از موثرترین روشهای افزایش تمرکز

ارزش فردی چیست؟ 7 مثال ارزشهای فردی و نکات کاربردی

ارزش فردی چیست؟ 7 مثال ارزشهای فردی و نکات کاربردی

پرورش ارزشهای فردی باعث می شود شما زندگی رضایت بخشی داشته باشید. ما در این مطلب این خصوص ارزش فردی و نکات کاربردی و مهمی که در این زمینه وجود دارد صحبت می کنیم.
ارزش فردی چیست؟
ارزش فردی همان باورهای اصلی و اصولی شماست که اعمال و رفتارتان را هدایت می کند. این اصول روی رفتار و ویژگیهای شخصیتی شما تاثیر می گذارند و در مواقعی که با موفقیت یا مشکلات و چالشهای مختلف روبرو می شوید، شما را راهنمایی می کنند. علاوه بر این، ارزش فردی روی تصمیم گیریها، خواسته ها و روابط شما با عزیزانتان هم تاثیر می گذارد.
روش تشخیص تیپ شخصیتی افراد از روی گفتار و رفتار
شما می توانید ارزشهای فردی را از دیگران بیاموزید یا اینکه خودتان به تنهایی آنها را در وجودتان پرورش بدهید. اغلب کودکان بیشتر ارزشهای فردی را از اعضای خانواده شان یاد می گیرند، اما هر چه سنشان بالاتر می رود، خودشان شروع به ساختن ارزشهای فردی مخصوص خودشان می کنند.

توی این پک فوق العاده، مرد بهتری شویم رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی!

توی این پک فوق العاده، قوانین رشد و موفقیت رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! توی زندگی، محل کار و هر جایی راه موفقیت رو به راحتی پیدا کن!

اهمیت ارزش فردی
اینکه شما مجموعه مشخصی از ارزشهای فردی برای خودتان داشته باشید بسیار مهم است، چون باعث می شود تا کارهایی که منجر به احساس رضایت در شما می شوند را شناسایی کنید و میزان رفاه و رضایتمندی خودتان در زندگی را افزایش بدهید. وقتی کارهای شما در زندگی با ارزشهای فردیتان همسو و هماهنگ باشند، احتمال اینکه از کارها و تصمیمات خودتان احساس رضایت کنید خیلی بالا می رود. ارزشهای فردی از این جهت که مطمئن شوید اعمال و رفتارتان با اعتقادات شما مطابقت دارد هم بسیار مهم هستند.

بسیار کاربردی: چرا و چگونه باید خومان را بشناسیم؟
7 مورد از ارزشهای فردی
همانطور که شخصیت هر کسی با دیگری متفاوت است، ارزشهای فردی هر شخصی هم با بقیه فرق می کند. ممکن است با گذشت زمان و بر اساس تجربیات زندگی، ارزشهای فردی شما تغییر کنند. فهمیدن این ارزشها به شما کمک می کند تا زندگی شخصی و شغلی بهتری داشته باشید و در آنها پیشرفت کنید.
ما اینجا به 7 مورد از ارزشهای فردی اشاره می کنیم:
1- ماجراجویی: جستجو و کاوش در مکان های مختلف دنیا و یا انجام کارها و فعالیتهای جدید به شما احساس رضایت و هیجان می دهد. ماجراجویی برای خیلی ها باعث جذابتر شدن زندگی می شود و فرصت تجربه هر چه بیشتری برای افراد پیش می آورد.

با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!

2- همکاری: یکی دیگر از ارزشهای فردی مشترک بین افراد، کار گروهی است. اگر جزو آن دسته افرادی هستید که کار گروهی و تیمی را به فعالیتهای انفرادی ترجیح می دهید، پس باید دنبال مشاغلی باشید که روی کار گروهی تاکید می کنند. علاوه بر این می توانید راههای مختلفی که از طریق آنها بتوانید با دیگران همکاری داشته باشید را پیدا کنید. کار کردن روی یک هدف مشترک به شما کمک می کند تا انگیزه و ایده بگیرید.
3- خلاقیت: برانگیختن ذهن و خلاقیت یکی از ارزشهای مهم فردیست. پرورش ایده های جدید و منحصر به فرد در ذهن، در افرادی که برای خلاقیت ارزش قائل هستند احساس رضایت ایجاد می کند. خلاقیت برای هنرمندان، نویسندگان و طراحان بسیار مهم و ضروری است.
چطور شخصیت خود را بسازیم؟ (10 روش موثر)
4- خانواده: یکی دیگر از ارزشهای فردی و اجتماعی، اختصاص زمان به خانواده است. همه ما وقتی در جمع افرادی که دوستشان داریم قرار می گیریم، احساس خوشبختی و خوشحالی می کنیم. اگر خانواده برای شما از همه چیز با ارزشتر و مهمتر است، پس باید برنامه زندگیتان را طوری بچینید که به اندازه کافی وقت برای سپری کردن کنار خانواده و دوستان داشته باشید.
5- استقلال: برخی افراد دوست دارند کارهایشان را به تنهایی و به طور مستقل انجام بدهند. وابستگی و اتکای این نوع افراد به دیگران مانع از سختکوشی آنها می شود و اعتماد به نفسشان را کاهش می دهد. اگر شما هم استقلال را دوست دارید، باید اهداف زندگیتان را طوری تعیین کنید که به این ارزش فردی بها بدهند.
6- مهربانی: یکی از ارزشهای اخلاقی بسیار مهم که نقشی حیاتی در پرورش نظام ارزشهای فردی یک شخص دارد، مهربانی است. اگر از کمک به دیگران احساس شادی و رضایت می کنید، پس نوع دوستی و مهربانی یکی از ارزشهای فردی شماست.
7- رهبری: همانطور که خیلی ها با مستقل بودن پیشرفت می کنند، برخی افراد هم زمانی که در نقش رهبر باشند به اهدافشان می رسند. رهبری یکی دیگر از اصول اساسی و مهمی است که موقع کشف ارزشهای فردیتان باید به آن توجه کنید. اگر با رهبری یک گروه یا تیم احساس قوی بودن و رضایت پیدا می کنید، پس رهبری یکی دیگر از ارزشهای فردی شماست.
حتما بخوانید: جنبه های تاریک شخصیت تان را بشناسید
نحوه ساخت لیستی از ارزشهای فردی در 5 مرحله
برای پیشرفت در زندگی باید به ارزشهای فردی خودتان فکر کنید. دانستن این ارزشها به شما در تعیین اهداف و تصمیم گیریهایتان کمک می کند. برای پیدا کردن ارزشهای فردیتان این 5 مرحله را دنبال کنید:
1- با انواع مختلف ارزشهای فردی آشنا شوید: یادگیری ارزشهای فردی مختلف، اولین و ساده ترین گام برای شروع است. برای این کار، لیستی از ارزشهای فردی مختلف را بنویسید و دور چیزهایی که برای شما بیشتر از همه اهمیت دارند خط بکشید. در این مرحله باید تا حد امکان با ارزشهای فردی رایج آشنا باشید. این کار باعث می شود قدمهای بعدی را معنادارتر بردارید.
2- به چیزهایی که شما را خوشحال می کنند فکر کنید: لحظاتی که در آنها احساس آرامش می کنید را به خاطر بیاورید. به این فکر کنید که چه زمانی و کجا احساس شادی زیادی کرده اید. علاوه بر این، باید به ارزش های فرهنگی و خانوادگی که در دوران کودکی یاد گرفته اید نیز فکر کنید.
رشد فردی: 5 گام برای رسیدن به آن و 3 مانع اصلی
3- الگوهای زندگیتان را در نظر بیاورید: از خودتان بپرسید که چه کسانی در زندگی شما برایتان الگو هستند و به رفتارهای تحسین برانگیزشان فکر کنید. فکر کردن به اینکه چرا به این افراد احترام می گذارید باعث می شود مجموعه ای از ارزشها در شما شکل بگیرند و رفتاری که می خواهید از آن الگو بگیرید را به شما نشان بدهد.
4- اهدافتان را مشخص کنید: بعد از بررسی جنبه های اجتماعی زندگیتان، خواسته های اصلی خودتان را در نظر بگیرید و لیستی از اهداف شخصی و شغلی خودتان بنویسید. از این لیست به عنوان طرحی برای انتخاب ارزشهایی که به شما برای رسیدن به خواسته ها و آرزوهایتان کمک می کنند استفاده کنید.
5- لیست ارزشهایتان را نهایی کنید: در نهایت باید شش تا هشت ارزش که از همه برای شما مهمترند و با شخصیت و نوع زندگی شما همخوانی دارند را انتخاب کنید. این ارزشها را یادداشت و همیشه آنها را به خودتان یادآوری کنید تا زندگیتان را بر اساس آنها پیش ببرید. داشتن یک لیست از ارزشهای مهم به شما در تصمیم گیریها و کارهایتان کمک می کند.
در ادامه: 44 مهارت که هر مرد و زن باید بلد باشند

قانون چهل درصد چیست؟ روش استفاده از آن برای موفقیت کاری

قانون چهل درصد چیست؟ روش استفاده از آن برای موفقیت کاری

شرکت ها نیز دقیقا مثل بقیه مردم تعاریف خاص خودشان را از دستیابی به موفقیت دارند. مفهوم موفقیت مبهم است و مجموعه ای از معیارها را در بر می گیرد و به سختی می توان آن را تعریف کرد. مخصوصا در دنیای نرم افزار، سازماندهی یک سیستم اندازه گیری استاندارد شاید بسیار سردرگم کننده تر باشد. چشم انداز فناوری به طور مدوام در حال تغییر است و ایجاد تعادل میان انجام کارهایی که برای رشد الزامی هستند و در عین حال حرکت در مسیر سودآوری می تواند چالش برانگیز باشد.
قانون چهل درصد را اعمال کنید
در سال های اخیر، قانون ۴۰ درصد به عنوان قانونی مبتنی بر تجربه شناخته شده می شود و اغلب برای تجزیه و تحلیل عملکرد عملیاتی شرکت ها به کار می رود. این قانون در اصل حاشیه سود و نرخ رشد یک شرکت را به عددی منحصر به فرد تبدیل می کند که به عنوان معیاری برای کمک به سرمایه‌ گذاران و کارآفرینان نرم افزاری در زمینه هدایت سازمان به سمت موفقیت استفاده می شود.
قانون 40 درصد زمانی در صنعت SaaS (نرم افزار به عنوان سرویس) مورد توجه قرار گرفت، که براد فلد (Brad Feld) از شرکت Techstars، نویسنده وبلاگ محبوب Feld Thoughts (ایده های فلد)، شرح داد که حداقل سطح رضایت برای شرکت های در حال بلوغ، نرخ رشد 40 درصدی است. او در اصل مبنایی عمومی اعلام کرد که طبق آن هر چیزی در سطح ۴۰ درصدی یا بیش تر از آن قرار داشته باشد فوق العاده است.

توی این پکهای فوق العاده، رازهای میلیونر شدن رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! این ترفندها اگه پولدارت نکنن هم تو زندگی واقعا لازمن. استفاده کن و حسابی پول در بیار!

توی این پک فوق العاده، قوانین رشد و موفقیت رو جوری یاد میگیری که تو هیچ کلاس آموزشی یا پک دیگه ای نه دیدی نه شنیدی! توی زندگی، محل کار و هر جایی راه موفقیت رو به راحتی پیدا کن!

بسیار کاربردی: 9 تمرین قانون جذب (برای مبتدی ها و شروع یادگیری)
اما معیارهای دقیق در محاسبه قانون 40 درصد کدام ها هستند و چگونه و چه زمانی می توان از آن ها استفاده کرد؟ در ادامه با این شاخص اصلی عملکرد بیش تر آشنا می شویم.
تعریف قانون چهل درصد
به بیان ساده، قانون 40 درصد معیار استانداردی است که توسط سرمایه گذاران سهام خصوصی و خریداران استراتژیک برای اندازه گیری عملکرد شرکت های SaaS استفاده می شود. قانون 40 درصد با اندازه گیری تعادل میان سودآوری و رشد، بیان می کند که شرکت های SaaS باید نرخ رشد و حاشیه سود تا 40 درصد یا بیش تر را برای خود هدف قرار دهند.
محاسبه قانون 40 درصد
محاسبه قانون 40 دو معیار مالی اصلی، یعنی نرخ رشد و حاشیه سود را در نظر می گیرد:

نرخ رشد: در کسب و کار شرکت های SaaS، نرخ رشد با مقایسه تغییرات سال به سال در شاخص های ARR (درآمد مکرر سالانه) یا MRR (درآمد مکرر ماهانه) اندازه گیری می شود.
سودآوری: ما درآمد قبل از بهره، مالیات و استهلاک (EBITDA) را به عنوان استاندارد اندازه گیری در تحلیل سودآوری شرکت ها ترجیح می دهیم. حاشیه EBITDA تفاوت در مبلغ سود، مالیات، استهلاک و کاهش بها را حذف می کند و باعث می شود حاشیه EBITDA بهترین شاخص برای سنجش سودآوری در مقایسه میان مشاغل SaaS باشد. با این حال، ممکن است متوجه شوید که برخی شرکت ها از درآمد خالص یا جریان نقدی به عنوان معیارهای دیگر سودآوری استفاده می کنند.

اگرچه این دو معیار را می توان به روش های مختلف اندازه گیری کرد، اما به هر حال نرخ رشد درآمد و حاشیه EBITDA معمولاً برای سنجش سودآوری و رشد یک شرکت استفاده می شوند و این معادله ساده را به راهی برای محاسبه قانون 40 درصد تبدیل می کنند.

با این اپلیکیشن ساده، هر زبانی رو فقط با روزانه 5 دقیقه گوش دادن، توی 80 روز مثل بلبل حرف بزن! بهترین متد روز، همزمان تقویت حافظه، آموزش تصویری با کمترین قیمت ممکن!

حتما بخوانید: اصول برخورد با مشتری برای ایجاد رونق در کسب و کار
چه زمانی باید از قانون چهل درصد استفاده کنیم؟
قانون 40 درصد می تواند معیاری مفید هنگام مقایسه شرکت های SaaS باشد. در حالی که قانون 40 درصد سلامت شرکت های SaaS را با در نظر گرفتن رشد درآمد و سودآوری ارزیابی می کند، علاوه بر اندازه گیری صرفاً هر جزء به صورت جداگانه، یک عامل نرمال سازی نیز محسوب می شود.
برخی از شرکت ها ممکن است سودآوری خود را فدای رشد کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است بسیار سودآور باشند اما در فروش و بازاریابی سرمایه گذاری نکرده باشند. محاسبه قانون ۴۰ درصد به خریداران و سرمایه گذاران این امکان را می دهد که این دو عامل را در بین اهداف اکتساب یا سرمایه گذاری در دامنه ای مشابه* قرار دهند.
یک شرکت می تواند بر اساس قانون 40 درصد از راه های مختلفی به تعادل 40 درصد برسد. اجازه دهید چند مثال را مرور کنیم:
1- ۲۰% رشد درآمد + ۲۰% حاشیه EBITDA = ۴۰%
2- ۰% رشد درآمد + ۴۰% حاشیه EBITDA = ۴۰%
3- ۴۰% رشد درآمد + ۰% حاشیه EBITDA = ۴۰%
با این حال، به همان اندازه که قانون 40 درصد ابزاری کاربردی ست، ممکن است نتواند مدیریت شرکت را در مورد چگونگی تعادل بین اولویت های معمول رقابتی برای رشد سریع و افزایش سودآوری راهنمایی کند.
حتما بخوانید: 15 تا از جدیدترین اصول موفقیت در کسب و کار از دید افراد موفق
شرکت Software Equity Group اخیراً گروهی از سرمایه گذاران بخش خصوصی را در یک وبینار گرد هم آورده است تا بدانند در سرمایه گذاری های بالقوه در شرکت های SaaS به دنبال چه هستند و چه هدفی دارند. زمانی که از آن ها صراحتا در مورد قانون 40 درصد، و اینکه آیا ترجیحشان به سمت رشد است یا سودآوری پرسیده شد، اتفاق نظر این بود که رشد برای شرکت های کوچک تر SaaS مهم تر است.

قانون وزنی 40 درصد

با توجه به ترجیح خریداران برای رشد نسبت به سودآوری، به ویژه برای شرکت های کوچکتر، تغییر چشمگیری به سمت قانون وزنی 40 درصد وجود دارد. در قانون وزنی 40 درصد میزان رشد وزنی دو برابر سودآوری خواهد داشت.
قانون وزنی 40 = (33.1 * رشد درآمد) + (67.0 * حاشیه EBITDA)
این وزن دهی جدید با افزایش تمرکز بر رشد، به ویژه برای شرکت های SaaS کوچک تر، همخوانی دارد، و رشد را بر سودآوری در اولویت قرار می دهد، زیرا این شرکت ها برای دستیابی به تناسب تلاش می کنند. همچنین، قانون وزنی ۴۰ درصد راهنمایی بهتری در مورد نحوه تفکر استراتژیک مدیریت در مورد قیمت گذاری و تخصیص منابع ارائه می دهد.
همانطور که شرکت ها به تناسب بیشتری دست می یابند، برای حفظ همان نرخ های رشد بزرگ با چالش مواجه خواهند شد. به این ترتیب، آن ها باید وزن دهی جایگزین را در نظر بگیرند که حاشیه EBITDA را بر رشد در اولویت قرار دهد. وزن دهی اصلاح شده برای شرکت های بالغ SaaS، راهنمایی های بهبود یافته ای را در مورد چگونگی تدوین اهداف استراتژیک و عملیاتی توسط مدیریت ارائه می دهد.
قانون وزنی 40 برای شرکت های عمومی SaaS
همانطور که گزارش سالانه انجمن علمی SEGاز شرکت های SaaS در سال ۲۰۲۱ نشان می دهد، سرمایه گذاران از شرکت های SaaS با قانون وزنی 40 درصد بالاتر حمایت می کنند. در بیش تر موارد، شرکت هایی که قانون وزنی 40 درصد بالاتری دارند، چند برابر درآمد بیش تری خواهند داشت.
در سه ماهه اخیر، انجمن علمی SEG مشاهده کرده است که سرمایه گذاران رشد را از سودآوری ارزشمندتر می دانند. به همین دلیل ما شاخص را با استفاده از قانون وزنی 40 درصد تجزیه و تحلیل کردیم.
باز هم ترفند: چگونه کسب و کار خود را رونق دهیم؟ 8 روش جدید
شرکت های عمومی SaaS که بر اساس قانون وزنی 40 درصد امتیازی بیش از 40 درصد کسب کرده‌اند، مقدار حاصلضرب 22.4 در نسبت میانگین ارزش شرکت به درآمد (EV/Revenue) برابری را منتشر کرده‌اند. شرکت های Okta، Adobe، Zoom، Twilio و Datadog شرکت هایی از این دست با عملکرد بالا هستند. علاوه بر این، هر گروه که دارای 10 درصد بیشتر از مبنای قانون وزنی 40 درصد باشد، مضرب های میانگین ارزش شرکت به درآمد بیشتری را در مقایسه با سه ماهه چهارم سال ۲۰۱۹ نشان می دهد، که ثابت می کند سرمایه گذاران از رشد سهام در سال 2020 حمایت می کنند.
قانون 40 درصد ابزاری محبوب برای شرکت های SaaS برای مقاصد مقایسه ای است. از آنجایی که خریداران و سرمایه گذاران استراتژیک به طور فزاینده ای به رشد و حفظ خالص به عنوان شاخص های کلیدی ارزش گذاری نگاه می کنند، قانون وزنی 40 درصد نیز ابزار موثری برای شرکت های SaaS است تا منابع خود را متمرکز کرده و ارزش گذاری آتی خود را تقویت کنند.
استفاده از قانون ۴۰ درصد
قانون 40 درصد، چه وزنی باشد چه نباشد، می تواند به عنوان یک ابزار اندازه گیری مفید در هنگام ارزیابی سلامت کسب و کار شما و ایجاد برنامه ای برای ادامه رشد عمل کند.
پرینت کنید و نصب کنید در محل کار: جملات انگیزشی کسب و کار (66 جمله منتخب سال)
یک ویدیوی جالب

کی پی آی

kpi چیست؟ آموزش روش استفاده برای مبتدی ها

kpi چیست؟ آموزش روش استفاده برای مبتدی ها
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/11/word-image-145.jpeg

شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) معیارهای مهمی هستند که پیشرفت یک شرکت را در جهت دستیابی به اهداف استراتژیک و عملیاتی آن دنبال می کنند. نظارت بر شاخص های کلیدی عملکرد در طول زمان به سازمان ها کمک می کند تا تصمیمات بهتر و مبتنی بر داده را اتخاذ کنند.
این مقاله اطلاعات جامعی در مورد انواع مختلف KPI، نحوه انتخاب و نحوه استفاده از آنها ارائه می دهد.
تعریف شاخص های کلیدی عملکرد (KPI)
KPI یک مقدار قابل اندازه گیری است که پیشرفت یک شرکت در دستیابی اهداف تجاری را نشان می دهد.
KPI های سطح بالا برعملکرد کلی سازمان و KPI های سطح پایین روی یک بخش یا عملیات خاص در یک شرکت، مانند فروش، بازاریابی، مدیریت موجودی یا منابع انسانی تمرکز دارند. شاخص های کلیدی عملکرد مالی بر معیارهای به دست آمده از داده های حسابداری، مانند رشد درآمد و جریان نقدی خالص، تمرکز دارند.

KPI ها معیارهایی هستند که عملکرد یک شرکت را در راستای اهدافش ارزیابی می کنند.
KPI ها را می توان در سطح استراتژیک و عملیاتی و همچنین برای تیم ها، پروژه ها و افراد خاص ایجاد کرد.
بهترین شیوه برای انتخاب KPI ها بر اساس تناسب با اهداف تجاری، منابع و جدول زمانی است.

شرکت ها داده های زیادی را جمع آوری می کنند، اما هر معیاری به عنوان KPI در نظر گرفته نمی شود. ویژگی متمایز KPIها این است که عملکرد را در جهت هدف خاصی که برای شرکت حیاتی است اندازه گیری می کنند.
با نظارت بر شاخص‌های کلیدی عملکرد در طول زمان، سازمان‌ها می‌توانند روندها را ردیابی کنند و فرصت‌ها و نقاط ضعف بالقوه را شناسایی کنند.
حتما بخوانید: 15 تا از اصول موفقیت در کسب و کار و تجارت از دیدگاه افراد موفق
چرا KPI برای شرکت ها مهم است؟
KPI ها ابزارهای مدیریتی مهمی هستند. آنها تمرکز و وضوح را ارائه می دهند و رفتار، بهره وری و تصمیم گیری را راحت تر می کنند. KPI ها همچنین شفافیت و مسئولیت پذیری ایجاد می کنند.
بنابراین، انتخاب شاخص های کلیدی عملکرد مناسب که با اهداف شرکت هماهنگ باشند، ضروری است. KPI ها زمانی که برای تجزیه و تحلیل پیشرفت در دوره های طولانی تر استفاده می شوند، قدرتمندتر هستند. ارزش آن‌ها زمانی بیشتر می‌شود که کسب ‌وکارها آن‌ها را در ترکیب با سایر KPIها در داشبورد در نظر بگیرند و نمای کامل ‌تری از عملیات اصلی شرکت ایجاد کنند.

 
انواع شاخص های کلیدی عملکرد (KPI)
KPI های زیادی برای انتخاب وجود دارند و اکثر آنها را می توان بر اساس هدفشان در دسته های وسیعی دسته بندی کرد. یکی از روش‌های رایج برای طبقه‌ بندی KPIها، چارچوب دیدگاه‌ها است که شامل موارد زیر می باشد:

دیدگاه مشتری یا تمرکز بر نتیجه: KPI هایی که بر تعاملات مشتریان و نظرات آنها در مورد کیفیت و عملکرد محصول تمرکز دارند. این گروه ممکن است شامل رضایت مشتری، شاخص های آگاهی از برند یا میانگین زمان رسیدگی در یک مرکز تماس باشند.
چشم انداز مالی: KPIهایی که سودآوری، نقدینگی، ریسک و کارایی مالی را بررسی می کنند. دیدگاه رشد: شاخص های کلیدی عملکردی که میزان بازده سرمایه گذاری روی تجهیزات، تحقیقات و کارکنان را برای دستیابی به رشد میان مدت و بلند مدت مطلوب اندازه گیری می کند.
دیدگاه فرآیند: KPI هایی که بر کارایی فرآیندهای خاص تمرکز دارند.

بسیاری از صنایع از KPIهای مدیریت منابع انسانی (HRM) استفاده می کنند. این KPI ها بازده و کارایی کار کارکنان را اندازه گیری می کنند. سایر شاخص های کلیدی مدیریت منابع انسانی غیبت، گردش مالی و زمان استخدام را اندازه گیری می کنند.
در نهایت، برخی از KPI ها می توانند مختص پروژه ها باشند. این گروه پیشرفت به سمت نقاط عطف، تاریخ ها یا تحویل های کلیدی را اندازه گیری می کنند.
KPI های Leading و Lagging
هنگام تجزیه و تحلیل KPIها در هر دسته بندی، مهم است که در نظر بگیرید که شاخص Leading است یا Lagging. این فیلترها می توانند بر تصمیم گیری ها تأثیر بگذارد، به ویژه در مورد مسائل زمان بندی.
KPI هایLeading پیش بینی کننده هستند و به رویدادها یا نتایج احتمالی آینده اشاره دارند. بنابراین در برنامه ریزی ها مفید هستند. برای مثال، افزایش ناگهانی تعداد محصولات برگشتی را در نظر بگیرید. چنین چیزی ممکن است نشان دهنده یک مشکل در کیفیت یا انتظاراتی باشد که به خوبی برآروده نشده اند – و نشان می دهد که درآمد شرکت در آینده کمتر خواهد بود.

KPIهایLagging آنچه را که قبلا اتفاق افتاده را اندازه گیری می کنند. با نظارت بر این روند، شرکت ها می توانند تعیین کنند که آیا نیاز به تجدید نظر در برنامه های خود دارند یا خیر. به عنوان مثال، اگر KPI گردش موجودی در سه فصل گذشته کاهش یافته است، شرکت ممکن است بخواهد یک برنامه جدید برای ورود به بازار برای معکوس کردن روند ایجاد کند.
استفاده از ترکیبی از KPIهای Leading و Laggingبرای یک هدف، بهترین روش است. شاخص های Lagging راحت تر و دقیق تر محاسبه می شوند، اما روی گذشته متمرکز هستند. شاخص های Leading اغلب نیازمند تفسیر هستند، اما در صورت تفسیر دقیق می توانند بستر را برای تغییر مسیر فراهم کنند.
KPI های سازمانی و عملیاتی
روش دیگر برای طبقه بندی KPI ها بر اساس ماهیت سازمانی یا عملیاتی بودن آنهاست. این دسته بندی ها نیاز به تراز دقیق دارند.

شاخص های کلیدی عملکرد سازمانی (Organizational KPIs ) اهداف استراتژیک و بلندمدت را که با ماموریت یا ارزش های یک شرکت مرتبط هستند، اندازه گیری می کنند. به عنوان مثال می توان به افزایش سهم بازار، افزایش جذب مشتری، گسترش جهانی و رشد درآمد اشاره کرد. شرکت‌ها گاهی اوقات در طول هر مرحله از چرخه عمر محصول روی یک معیار تمرکز می ‌کنند، این رویکردOMTM نامیده می ‌شود.
KPIهای عملیاتی (Operational KPIs) بر عملکرد روزانه شرکت از نظر تاکتیکی، فرآیندهای عملیاتی و کارایی نظارت می کنند. این گروه را می توان برای فرآیندها، تیم ها و افراد اعمال کرد.

حتما بخوانید: بهترین و جدیدترین روشهای بهره وری و مدیریت زمان
KPI ها چگونه استفاده می شوند؟
KPI برای ردیابی پیشرفت به سمت یک هدف تجاری استفاده می شود. KPI ها ایجاد می ‌شوند، ارتباط برقرار می ‌کنند و سپس در دوره‌ای مشخص ردیابی می ‌شوند.
سازمان‌ها معمولاً KPIها را برای تعیین اینکه آیا اصلاحات مورد نیاز است یا خیر تجزیه و تحلیل می ‌کنند. حتی ممکن است KPI های انتخابی خود را مجددا ارزیابی کنند. برخی از KPIها ممکن است پس از رسیدن به هدف متوقف، تجدید نظر یا تمدید شوند. KPI ها اغلب برای شناسایی کارکنان، توسعه و پاداش های مالی بکار می روند.

به چند KPI نیاز دارید؟
هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد. تیم‌ های مختلف KPIهای منحصربه ‌فردی که با اهداف گروهشان همسو هستند را انتخاب می کنند. اکثر داشبوردهای KPI، سه تا پنج KPI را نمایش می دهند.
در زمان انتخاب KPI ها برای یک هدف خاص، استفاده از ترکیبی از KPIهای Leading و Lagging مفید است. به خاطر داشته باشید که KPI های سازمانی بیش از حد می تواند نشان دهنده سردرگمی استراتژی باشد.
انتخاب KPI
انتخاب و مدیریت KPIهای مناسب برای یک کسب و کار می تواند چالش برانگیز باشد. علاوه بر این انتخاب نادرست می تواند هزینه زیادی در پی باشد. پیروی از استانداردهای صنعت می تواند تا حدودی این خطر را کاهش دهد. در انتخاب KPI ها موارد زیر را در نظر بگیرید:

KPIها باید با اهدافی که بررسی می ‌کنند همسو باشند.
مطمئن شوید KPI سازگار و قابل اندازه گیری است.
انتخاب KPIهای شفاف و مرتبط با هدف ضروری است.
به چالش کشیدن و ارزیابی مجدد سودمندی KPI بر اساس هدف مورد نظر را فراموش نکنید.

30 روش افزایش انگیزه در کارکنان جهت افزایش راندمان کاری
نحوه ایجاد KPI در 5 مرحله
هنگام ایجاد KPI، مهم است که بهاهداف خاصی که قصد دارید به آنها برسید توجه داشته باشید. زیاده روی نکنید و از اهداف خود دور نشوید. KPI ها معمولا در تمام سطوح سازمان جریان پیدا می کنند و در نهایت KPI های فردی را برای هر کارمند ایجاد می کنند. برای ایجاد KPI پنج مرحله زیر را دنبال کنید:
1- یک هدف را در نظر بگیرید. هدف استراتژیک یا هدف عملیاتی را که KPI اندازه گیری می کند، به وضوح تعریف کنید.
2- معیارها را مشخص کنید. داده هایی را که برای KPI استفاده می شود شناسایی کنید و از یکپارچگی آنها اطمینان حاصل کنید. منابع عینی اطلاعات را مشخص کنید.
3- داده ها را جمع آوری کنید. نحوه جمع آوری داده ها و تعداد دفعات به روز رسانی آنها را مشخص کنید.
4- فرمول KPI بسازید. در حالت ایده‌آل، فرمول KPI باید به راحتی قابل درک باشد و به طور مداوم اعمال شود.
5-KPI ها را با افراد ذینفع به اشتراک بگذارید. اطلاعات مربوط به KPI ها شامل چیزهایی که اندازه گیری می کنند و همچنین دلایل آن را با تمامی ذینفعان به اشتراک بگذارید. این کار باید به گونه ای انجام شود که همه، به ویژه آنهایی که اقداماتشان برای دستیابی به هدف حیاتی است، با آن موافق باشند.

چرا باید برنامه ریزی کنیم؟ چگونه برنامه ریزی کنیم؟ (4 گام)
نمونه های KPI
صدها KPIوجود دارند. انتخاب مناسب به هدف مورد نظر، صنعت و شرکت بستگی دارد. نمونه‌ های معمولی KPIها عبارتند از:
فروش

هدف فروش: فروش های جدید را با اهداف یا دوره های دیگر مقایسه می کند.
نرخ فروش: درصد موجودی موجود فروخته شده در یک دوره معین.

مالی

روزهای فروش معوقه (DSO) : میانگین مدت زمانی که برای دریافت وجه نقد حاصل از فروش های نسیه صرف می شود.
حاشیه سود ناخالص: درصد درآمد پس از کسر هزینه های مستقیم تولید یک محصول یا ارائه خدمات.
نسبت جاری: دارایی های جاری شرکت را با بدهی های جاری آن مقایسه می کند تا توانایی آن در پرداخت بدهی های کوتاه مدت را اندازه گیری کند.

مشتری

ارزش طول عمر مشتری: میزان درآمد یک شرکت از هر مشتری در طول رابطه تجاری.
نرخ ریزش مشتری: درصدی از مشتریان فعال که خرید را در یک بازه زمانی مشخص متوقف می کنند.
نرخ پاسخگویی مرکز تماس: درصد تماس‌های مشتریان که در اولین دقیقه پاسخ داده می‌شوند.

عملیاتی

نرخ واحد ناسالم: تعداد واحدهای تولید شده ناسالم را با تعداد کل واحدهای تولید شده مقایسه می کند.
نرخ سفارش کامل: نسبت تعداد سفارش های بدون خطا در مقایسه با تعداد کل سفارش های پردازش شده.

بازار یابی

فروش افزایشی: بررسی درآمد حاصل از ابتکارات بازاریابی نسبت به فروش پایه برای تعین میزان اثربخشی کمپین های بازاریابی.
معیار اولین بازدید: تعداد بازدیدکنندگانی که برای اولین بار به وب ‌سایت یک شرکت می‌ آیند و سطح تعامل آنها در اولین بازدیدشان را ردیابی می‌ کند.
بازگشت سرمایه در بازاریابی (ROMI) : میزان درآمد یک کمپین بازاریابی را با هزینه آن مقایسه می کند.

آموزش فروشندگی از صفر تا صد (و 11 نکته برای فروش دو برابری)
گزارش و داشبورد KPI
KPIها باید به طور منظم و با استفاده از جدیدترین اطلاعات موجود نظارت شوند. گزارش‌ها و داشبوردهای خودکار می ‌توانند جایگزین فرآیندهای دستی زمان ‌بر شوند.

گزارش‌های KPI : از نرم افزارهای موجود این امکان را به شرکت ها و سازمان ها می دهند که گزارش ها را سفارشی کنند، آنها را به طور خودکار در فواصل زمانی مشخص اجرا کنند و برای سهامداران کلیدی ارسال کنند.
داشبوردهای KPI : رابط‌ های گرافیکی که KPI و سایر اطلاعات مهم را نمایش می‌دهند، با داده‌های real-time پر می‌شوند. سفارشی سازی در اینجا نیز کلیدی است. می توانید داشبوردها را برای بخش‌ها یا قسمت های مختلف یا سازمان به‌ عنوان یک کل سفارشی کنید.

نمونه زیر نمونه ای از داشبورد مدیر فروش است و چهار KPI و KPI متر و همچنین سایر روندها، نمودارها و جداول اطلاعات مهم را نشان می دهد و به مدیریت فعالیت های روزانه در جهت رسیدن به اهداف بزرگتر کمک می کند.

دانلود یک الگوی KPI رایگان
این الگوی رایگان، شما را در هر مرحله از فرآیند توسعه KPI راهنمایی می ‌کند. فرآیند با تعیین اهداف و داده های منبع آغاز می شود. این الگو همچنین شامل فرمول نمونه و ارائه گرافیکی KPI است.
برای شروع ایجاد و ردیابی KPIهای خود، همین امروز الگو Download the template را دانلود کنید.
ردیابی KPI ها با سیستم ERP
شاخص‌های کلیدی عملکرد نشان می‌ دهند که آیا یک شرکت در مسیر دستیابی به اهداف تجاری خود قرار دارد یا خیر، اما اگر شرکت ‌ها بخواهند شاخص‌های کلیدی عملکرد را به صورت دستی بسازند و نظارت کنند، باید زمان زیادی صرف این کار کنند . این کار می تواند تحلیل و تصمیم گیری فرآیند را تحت الشعاع قرار دهد. علاوه بر این، هر گونه تاخیر می ‌تواند توانایی شرکت برای اقدام به موقع را مختل کند.
یک رویکرد موثرتر برای مدیریت KPI از طریق اتوماسیون و ادغام آن با سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) یک شرکت است که تمام اطلاعاتی که سازمان برای محاسبه هر متریک به آن نیاز دارد را ذخیره می کند. ERP با تجزیه و تحلیل داده‌ها، نمودارها و KPIها که توسط داشبوردها و گزارش‌ها ارائه می‌ شوند، می تواند روند کار را برای شرکت شما تسریع کند.
بیزینس پلن: روش نوشتن و قالبهای آماده برای استفاده
KPI ها روشی عینی برای اندازه گیری پیشرفت به سمت اهداف شرکت ارائه می دهند. می توان آنها در سطح استراتژیک یا سازمانی تنظیم کرد. KPI ها به ایجاد فرهنگ مسئولیت پذیری و تصمیم گیری مبتنی بر داده کمک می کنند. ادغام با یک سیستم ERP می تواند فرآیندهای ایجاد KPI و ردیابی را کارآمد تر کند.
سوالات متداول
KPI به زبان ساده چیست؟
KPI یا شاخص کلیدی عملکرد، میزان موفقیت یک شرکت در دستیابی به اهداف یا معیارهای صنعت را اندازه گیری می کند.
پنج شاخص کلیدی عملکرد کدامند؟
شرکت ها KPI های متعددی در اختیار دارند و مواردی را انتخاب می کنند که به اهداف و فرآیندهای عملیاتی آنها نزدیک هستند. برخی KPI ها توسط طیف گسترده ای از شرکت ها در صنایع مختلف استفاده می شوند مانند حاشیه سود عملیاتی و خالص، رشد فروش و گردش حساب های دریافتنی. شرکت ها همچنین KPI های خاص صنعت خود را انتخاب می کنند.
چند نمونه از KPI ها را نام ببرید؟
KPI های سازمانی اهداف استراتژیک مانند گسترش جهانی را اندازه گیری می کنند. KPIهای عملیاتی فعالیت‌های تجاری روزانه را دنبال می ‌کنند. نمونه هایی از KPIهای سازمانی شامل رشد درآمد یا هزینه و نرخ جذب مشتری است. نمونه‌هایی از KPIهای عملیاتی عبارتند از فروش معوقه و نرخ واحد ناسالم.
KPI چیست و چرا مهم است؟
KPI پیشرفت یک شرکت را در جهت رسیدن به مجموعه ای از اهداف اندازه گیری می کند. KPI ها که در یک دوره زمانی مشخص ردیابی می شوند، به سازمان کمک می کنند تا تصمیمات بهتر و مبتنی بر داده اتخاذ کند. آنها همچنین می توانند رفتار، بهره وری و تصمیم گیری های سازمان را هدایت و شفافیت و مسئولیت پذیری را فراهم کنند.

موفقیت

آموزش موفقیت از صفر تا صد با 5 فیلم رایگان (سمینار)

آموزش موفقیت از صفر تا صد با 5 فیلم رایگان (سمینار)
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/11/word-image-96.jpeg

ما در این مطلب قرار است شما را با بهترین نکاتی که مسیر موفقیت شغلی را هموار می کنند آشنا کنیم. پس به هیچ وجه دست مقاله امروزمان را از دست ندهید!
نکته 1: برای مدیرکار کنید نه برای شرکت
مدیران مهمترین عامل موفقیت شما در کل زندگی شغلی و حرفه ای تان هستند. این شرکت ها نیستند که موفقیت شما را می سازند بلکه مدیران شرکت ها هستند. سعی کنید ارتباط خوبی با مدیرتان برقرار کنید. به این ترتیب می توانید به راحتی نظرات، دغدغه ها، نگرانی ها و ایده های مرتبط با کسب و کارتان را با او در میان بگذارید و به مدیرانتان اطلاع بدهید که در حال برداشتن گام بعدی برای پیشبرد شغل خود هستید.
شاید این مساله خیلی بدیهی و آشکار به نظر برسد، اما در واقع بسیاری از افراد فراموش می کنند که مدیران یا روسای آنها فقط وظیفه دستور دادن به کارمندانشان را ندارند. مدیران دانش و تجربه زیادی در آن زمینه به خصوص دارند و شما می توانید چیزهای زیادی از آنها یاد بگیرید. پس تمام تلاشتان را بکنید تا ارتباط و تعامل خوبی با مدیرتان داشته باشید تا بتوانید از این طریق پیشرفت کنید.

پیدا کردن مدیران بزرگ کار سخت و دشواری است، اما یادتان باشد که آنها می توانند تاثیر زیادی روی موفقیت شغلی شما داشته باشند. مطمئن شوید که برای یک مدیر عالی که با او کنار می آیید کار کنید، نه فقط برای یک شرکت عالی!
نکته 2: طوری کار کنید که انگار از قبل ترفیع گرفته اید
خب، احتمالا این جمله را قبلا بارها و بارها شنیده اید، حالا بیایید نحوه انجام این کار را با هم بررسی کنیم. سوال کلیدی که باید در اینجا از خود بپرسید این است که آیا فقط به اندازه حقوقی که می گیرید کار می کنید یا بیشتر؟ اگر اینطور است، چقدر بیشتر؟ آیا کار اضافی که انجام می دهید باعث افزایش ارزش و بهره وری تیمتان می شود؟
خب، اگر بعد از پرسیدن این سوالها متوجه شدید که به اندازه کافی به کارتان بها نمی دهید چه؟ اگر اینطور است، سعی کنید به اندازه کسی که در پست بالاتر از شما مشغول است نسبت به کارتان متعهد، منعطف و وظیفه شناس باشید. نگاه کنید ببینید آنها چه کار می کنند که شما در حال حاضر انجام نمی دهید؟ استراتژی شما در مقایسه با آنها چیست؟ از اینکه نشان دهید انگیزه بالایی برای صعود به سطح بعدی دارید نترسید.
نکته 3: تصمیم بگیرید که چه میزان پول برایتان مهم است
همه دلشان می خواهد درآمد بالایی داشته باشند. ولی شما باید این سوال را از خودتان بپرسید که واقعا چقدر آماده اید تا چیزهای دیگر زندگی تان را فدای موفقیت در کارتان کنید؟ آیا موفقیت برای شما فقط به معنی پاداش مالی است یا چیزهای دیگر؟
چقدر حاضرید وقتی را که با خانواده و دوستانتان می گذرانید فدای شغلتان کنید؟ ممکن است افراد مهم زندگی تان دوست نداشته باشند برای شما در جایگاه دوم و پس از شغلتان قرار بگیرند.
آموزش فروشندگی از صفر تا صد (و 11 نکته برای فروش دو برابری)
این که معمولا مشاغل خلاق درآمد کمتری کسب می کنند یک واقعیت است، چون این نوع شغل ها مردم را سرگرم می کنند و برای همین ورود به عرصه چنین مشاغلی بسیار رقابتی است. اما از طرفی هم کسب و کارهایی که با خلاقیت سر و کار دارند تعهدات مالی مستقیم کمتری دارند بنابراین استرس شغلی شان هم کمتر است.

به عنوان مثال، اگر دوست دارید در حیطه ای کار کنید که خلاقیت شما به کار گرفته شود باید به این مساله هم فکر کنید که احتمالا درآمد خیلی زیادی نخواهید داشت، ولی اگر این مسیر شما را خوشحال و راضی می کند پس ارزش قدم گذاشتن در آن را دارد.
در واقع همه چیز به شما و اهدافتان بستگی دارد. اینکه بتوانید به وضوح آنچه را که برای خود می خواهید ببینید باعث می شود اقدامات شغلی شما را با هدفی که روی آن متمرکز شده اید همسو می کند. به این ترتیب حواس پرتی ها از میان می روند و راحت تر می توانید به سمت هدف حرکت کنید.
شانس چیست؟ چطور آن را افزایش دهیم؟ (4 ترفند)
خیلی ها برای زندگی شان رویاهای بزرگ یا “چشم اندازی” از زندگی آینده خود دارند و این مساله معمولی و رایج است. ولی به ندرت اتفاق می افتد که تلاش ما هم سطح جاه طلبی ها و آرزوهایمان باشد. این را یادتان باشد که متعهد بودن و پشتکار داشتن اولین عامل مهم در دستیابی به موفقیت است.
نکته 4: کاری را انجام دهید که با توانایی های طبیعی شما مطابقت دارد
پیتر دراکر می گوید: اکثر افراد فکر می کنند می دانند در چه چیزی مهارت دارند و خوب هستند، اما معمولا آنها اشتباه می کنند.
تجربه نشان می دهد که متاسفانه این جمله درست است. سیستم های آموزش ابتدایی و متوسطه در بیشتر کشورها همه را در یک سطح مشابه در طیف وسیعی از موضوعات آموزش می دهند. این سیستم ها نمی توانند روی کشف و پرورش استعدادهای ذاتی شما تمرکز کنند. پیدا کردن “یک شغل با ثبات مالی” هدف اصلی ما از سنین پایین است.
وقتی اولین شغلتان و درمراحل بعدی به مشاغل دیگرتان می رسید، تمرکز شما روی مهارت‌سازی و آموزش های خاص متناسب با این شغل است. برای همین، اکثر اوقات استعدادهای ذاتی ما نادیده گرفته می شوند و ما از آنها استفاده نمی کنیم.
حتما دانلود کنید: 4 تا از بهترین کتابهای pdf رازهای موفقیت (دانلود رایگان)
شما می توانید در چیزی که از قبل برایش استعداد ذاتی ندارید ماهر شوید، ولی به احتمال زیاد این مهارت برایتان خوشحال کننده نخواهد بود. معمولا افراد باهوش و با انگیزه بالا می توانند در مشاغل یا حرفه هایی که به طور ذاتی توانایی و استعدادی برایشان ندارند موفق شوند و عملکرد خوبی داشته باشند، اما احتمالا از آن راضی نیستند و احساس خوشحالی و رضایت نمی کنند.
اگر در نقشی هستید که از استعدادهای قوی شما در آن استفاده نمی شود، ممکن است در نهایت احساس ناامیدی، بی حوصلگی یا کار کردن بیش از حد به شما دست بدهد و دلیلش هم صرفا این است که شما روی مهارت هایی که آموخته اید تکیه می کنید که با استعدادهای طبیعی تان همسو و هم جهت نیستند. شما باید شغلی داشته باشید که متناسب با خودتان باشد نه مخالف آن.
این کار را می توانید با درک مهارت های طبیعی خودتان شروع کنید. برای پیدا کردن این مهارت ها به چیزهایی که دوست دارید و مواردی که در حل مشکلات مربوطه شان مهارت دارید فکر کنید. این موارد بهترین سرنخ برای شما هستند.
نکته 5: : متواضع باشید. یادتان باشد که همه از سطوح پایین شروع می کنند و در ابتدای راه چیز زیادی نمی دانند
هیچ کس از شما انتظار ندارد وقتی وارد یک حیطه یا زمینه جدید می شوید همه چیز را از قبل بدانید. روند کار در هر شرکتی با شرکت دیگر فرق می کند و شما از ابتدا از همه چیز خبر ندارید. هر شرکتی ارزش های اصلی، اهداف، شخصیت و فرهنگ کاری مخصوص خودش را دارد. یادگیری این موارد بخشی از سفر شماست و به تدریج رخ می دهد.
منظور ما از متواضع بودن در محل کار به این معناست که:

بپذیرید که شما همه چیز را نمی دانید
برای پرسیدن سوال یا در خواست کمک خجالتی یا مغرور نباشید
قبل از صحبت کردن خوب گوش کنید و وقتی می خواهید نظرات خودتان را مطرح نمایید، فکر و نظر دیگران را نادیده نگیرید
با دیگران مهربان باشید و از آنها سپاسگزاری کنید، به خصوص زمانی که به شما کمک می کنند.
برای اینکه همکار یا هم تیمی خوبی باشید لازم نیست به همه کمک کنید، بلکه باید به کسانی اعتبار بدهید که ارزشش را دارند.

امیدواریم مطالب گفته شده ما برایتان مفید بوده باشد. شاید در ابتدا مسیر موفقیت کمی سخت و پیچیده به نظر برسد ولی ناامید نشوید، با قدرت ادامه بدهید و مطمئن باشید که موفق خواهید شد.
برای خانم ها: چگونه یک زن موفق باشیم؟ (10 ویژگی و 5 عادت که باید ایجاد کنید)
دانلود دروس آموزش موفقیت

 

 

 

 
حتما در کنار این مطلب بخوانید: 20 عواملی باعث موفقیت می شوند؟ و 8 دلیل که چرا موفق نمیشویم

سحرخیزی

سحرخیزی: 3 نکته اصلی برای زود بیدار شدن (بدون احساس خستگی)

سحرخیزی: 3 نکته اصلی برای زود بیدار شدن (بدون احساس خستگی)
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/10/c-users-asus-desktop-r-jpg.jpeg

همیشه از قدیم گفته اند که سحرخیز باش تا کامروا باشی. پس ساعت 5 صبح از خواب بیدار شوید، یک روتین صبحگاهی انجام دهید و موفقیت شما تضمین شده خواهد بود.
اما واقعیت کمی پیچیده تر است. گذشته از این که بیدار شدن زودهنگام موفقیت را تضمین نمی کند (بخش بعدی را ببینید)، بلکه می تواند بسیار دشوار باشد.
مسلما شما هم دوست دارید صبح زود از خواب بیدار شوید. اما موقع بیدار شدن که فرا می رسد، احساس می کنید که یک کامیون با شما برخورد کرده است و قادر به بلند شدن از رخت خواب خود نیستید. در هرصورت بر خواب لذت بخش صبحگاهی غلبه می کنید و زنگ ساعتتان را خاموش می کنید.
با این وجود لازم نیست اینطور باشه و این امکان این که صبح زود از خواب بیدار شده و روزتان را با انرژی شروع کنید وجود دارد. در قسمت بعدی سه تکنیک برای رها شدن از شر ناراحتی صبحگاهی و همچنین یک نکته بی اهمیت تلقی شده (اما قدرتمند) برای با انگیزه بیدار شدن را بررسی می کنیم.
اما در ابتدا، به چند فرضیه در مورد ارتباط بین سحرخیزی و پرکار بودن خواهیم پرداخت.
برای فعال بودن لازم نیست زود بیدار شوید
قبل از اینکه به جزئیات نحوه بیدار شدن زودهنگام بپردازیم، اجازه دهید یک مسئله را روشن کنیم: سحرخیزی و فعال بودن علت و معلول یکدیگر نیستند.
برخی افراد متوجه شده اند که وقتی زود بیدار می شوند بازدهی بیشتری دارند. اگر شما هم جز این دسته هستید، خیلی خوبه! این مقاله به شما کمک می کند در زمان دلخواه خود بیدار شوید.
اما اگر فقط به سحرخیزی علاقه دارید به این دلیل که “باید انجام دهید” یا اینکه در ویدیوی YouTube مشاهده کردید که به شما می گوید این تنها راه فعال بودن است، باید در تصمیم خود تجدید نظر کنید.
حتما بخوانید: با این تکنیک های ساده، یک بار و برای همیشه پرانگیزه و موفق بمانید!
چراکه بهترین زمان احساس هشیاری و فعال بودن برای هر فرد متفاوت است. برای برخی افراد، این زمان صبح زود است اما برای برخی دیگر، ممکن است در اواخر روز یا حتی اواخر شب باشد، این مسئله کاملا طبیعی است و هیچ اشکالی در آن وجود ندارد. جدای از تعهدات کاری و خانوادگی خاص، هیچ موقعی را نمی توان “بهترین زمان” برای بیدار شدن دانست. در طول تاریخ، افراد بزرگ با ذهن های خلاق، برنامه های متفاوتی برای خود داشتند که ارتباط چندانی با بازدهی خلاقیت آنها نداشت.
به عنوان مثال، در بررسی اطلاعات اینفوگرافی زیر که زمان بیداری نویسندگان مشهور در طول تاریخ را نشان می‌دهد، برخی از آنها قبل از طلوع آفتاب به خوبی از خواب بیدار شده اما بسیاری هم دیرتر بیدار شدند و این به خلاقیت آنها لطمه ای وارد نکرده است.
بنابراین فکر نکنید که برای موفق شدن باید زود بیدار شوید. اگر در شب بیشترین بازدهی را دارید و انعطاف پذیری لازم برای حفظ چنین برنامه ای را دارید، آن را دنبال کنید! اگر هم متوجه شدید که صبح زود بازدهی بیشتری دارید نکات زیر را برای سهولت در سحر خیزی بخوانید.
3 عنصر مهم برای زود بیدار شدن (بدون احساس خستگی)

 
بنابراین چگونه زود بیدار شوید (هر زمانی که برای شما معنی زود میدهد) ؟
ابتدا، فرض می‌کنیم که شما در ساعت مناسبی به رختخواب می‌روید و به اندازه کافی می‌خوابید. اگر اینطور نباشد، بدون توجه به آنچه صبح انجام می‌دهید، برای زود بیدار شدن به مشکل بر می خورید.
اما اگر برنامه روتین خواب شبانه‌تان ثابت است و همچنان صبح ها با احساس گیجی شدید دست و پنجه نرم می‌کنید، سه چیز می‌تواند به شما کمک کند.

حرکت کردن
آب
نور خورشید

از طریق آزمایش و تحقیق، متوجه شدیم که این سه ماده کلیدی برای غلبه بر خستگی شدیدی هستند که ممکن است هنگام بیدار شدن از خواب احساس کنید. بیایید نگاهی دقیق‌تر به چگونگی عملکرد آنها برای کمک کردن به بیدار شدنتان بیندازیم.
حرکت
اگر بعد از به صدا درآمدن زنگ ساعت در رختخواب بمانید، مطمئناً دوباره به خواب خواهید رفت. حتی با اراده ترین افراد هم در مقاومت کردن با گرما و راحتی رخت خواب دچار مشکل می شوند.
به همین دلیل اولین توصیه ما برای زود بیدار شدن این است که از رختخواب خود بلند شوید و شروع به حرکت کنید. اغلب، ما متوجه شده‌ایم که صرفاً بلند شدن از رختخواب و رفتن به اتاقی دیگر، برای از بین بردن تمام افکار مربوط به بازگشت به تخت خواب کافی است. اما اگر می خواهید برای دویدن بروید یا حرکات سنگین تری انجام دهید، قدرت بیشتری به شما می رسد.
حتما بخوانید: مهارت هایی که باید در زندگی بلد باشیم: 44 توانایی برای هر مرد و زن
برای اثربخشی بیشتر، توصیه می‌کنم اولین حرکتتان، مرتب کردن تختتان باشد. به این ترتیب، خیلی کمتر وسوسه خواهید شد که دوباره بخوابید. احمقانه به نظر می رسد، اما رختخواب مرتب پیامی قدرتمند به ذهنتان می فرستد که اکنون زمان بیداری است.
هر چند وقتی بلند شدید و حرکت کردید، هنوز بیدارماندنتان قطعی نیست. برای بیدار ماندن، باید یک نوشیدنی مهم نیز اضافه کنید (نکته: منظور قهوه نیست).
آب
در حالی که هنوز نتوانسته ایم تحقیقات علمی زیادی برای اثبات آن پیدا کنیم، اما به تجربه دریافته ایم که نوشیدن یک لیوان آب در وهله اول به ما کمک می کند هشیارتر بمانیم.
بد نیست که بگویم چندین نفر از اعضای تیم ما در شهرکرد، زندگی می‌کنند، جایی که آب و هوای خشک و ارتفاع زیاد، سطح بالاتری از هیدراتاسیون نسبت به سطح دریا می طلبد. اما حتی اگر در ارتفاع پایین‌تری (نزدیک به سطح دریا) هم زندگی می‌کنید، توصیه می‌کنم یک لیوان آب به برنامه صبحگاهی خود اضافه کنید.
حتما بخوانید: همه خواص و مضرات قهوه اسپرسو طبق جدیدترین تحقیقات دنیا
به هر حال، هیدراته ماندن، فواید سلامتی متعددی دارد در صورتیکه بسیاری از ما به اندازه کافی آب نمی نوشیم. اما در حالی که آب مهم است، باید مطمئن شوید که بخش آخر (و احتمالاً مهم ترین قسمت) را برای احساس بیداری در صبح فراموش نکنید: نور خورشید
نور خورشید
در یک کلام، نور خورشید ساعت زنگ دار اصلی است، راهی طبیعی برای بدن ما تا بداند زمان بیدار شدن فرا رسیده است.
وقتی نور خورشید به گیرنده های نوری در چشم شما برخورد می کند، سیگنالی به مغز می فرستد که می گوید: ” سلام، وقت بیدار شدن است! ” بنابراین، قرار گرفتن در معرض نور خورشید در اولین ساعات صبح یکی از بهترین کارهایی است که می توانید برای احساس هوشیاری و انرژی انجام دهید.
حتما بخوانید: انرژی درمانی چیست؟ بهترین و موثرترین روش انجام آن به تنهایی
با این حال قرار گرفتن در معرض نور خورشید نه تنها به شما کمک می کند تا در لحظه زنگ خوردن ساعتتان بیدار شوید، بلکه می تواند به تنظیم ریتم شبانه روزی بدن شما نیز کمک کند. این چرخه ی طبیعی خواب و بیداری چیزی است که باعث می‌شود عصرها احساس خستگی کنید و صبح‌ها به موقع بیدار شوید. وقتی ریتم شبانه روزی شما تنظیم باشد، می توانید سریعتر به خواب بروید و بهتر بخوابید، از طرف دیگر هم سروقت دلخواهتان بیدار شوید.
به طور کلی
در حالی که من به طور جداگانه هر مورد را بررسی کرده ام، شما مجبور نیستید هر یک از این فعالیت ها را به صورت جداگانه انجام دهید. در حالت ایده آل، توصیه می کنم روتینی برای ترکیب حرکت، آب و نور خورشید ترتیب بدهید.
راه مورد علاقه من این است که با بطری آب در دست در اطراف محله قدم بزنم. این نه تنها راهی عالی برای کمک به بیدار شدن من است، بلکه به من زمان می دهد تا قبل از شروع کار روزانه افکارم را جمع آوری کنم.
میانبری برای سحرخیزی : هیجان زده باشید
در مقدمه اشاره کردم که اکثر ما به راحتی می توانیم در مواقع ضروری زود بیدار شویم. من عادت داشتم ساعت 6 صبح از خواب بیدار شوم تا به موقع به دبیرستان برسم و هیچ وقت مشکلی برای زود بیدار شدن جهت رسیدن به ساعت پروازم نداشتم. درواقع وقتی عواقب عدم انجام این کار به اندازه کافی شدید باشد، تقریباً در هر ساعتی می توانید از خواب بیدار شوید.
اما اگر دلیل اصلی شما برای زود بیدار شدن این باشد که برای یک روال صبحگاهی وقت بگذارید، چه ؟ در این مورد، تعهد و اجبار خاصی وجود ندارد که شما را وادار کند تا زود از خواب بیدار شوید چنین اجباری می تواند از کارایی و بازده صبحگاهی شما بکاهد.
برای حل این مشکل ، از توصیه تیاگو فورته استفاده می کنیم:

“شما نمی توانید با کسی که از کارش لذت می برد رقابت کنید”

یعنی بهترین ترفند سحرخیز بودن این است که برای بلند شدن اشتیاق داشته باشید. هر روز صبح کاری سرگرم کننده برای انجام دادن داشته باشید که شوق انجام آن شما را از رختخواب بیرون بکشد (یا حداقل در مقابل وسوسه بازگشت به خواب مقاومت کنید).
بسیاری از ما عادت نداریم با چنین دیدگاهی به سحرخیزی فکر کنیم، بنابراین برای پیدا کردن فعالیتی که شما را برای بلند شدن هیجان زده کند، باید کمی فکر کنید.
در زیر برخی از فعالیت های سرگرم کننده ای که باعث شده است در گذشته زود بیدار شوم را ذکر کرده ام:

درست کردن (و نوشیدن) یک فنجان قهوه دلچسب
پیاده روی تا باشگاه کوهنوردی
خواندن یک کتاب غیرداستانی بسیار جالب
پیاده روی طولانی (1 ساعت +) در اطراف محله
رفتن به کافی شاپ برای خوردن نوشیدنی و گپ زدن با دوستان

این موارد فقط برخی از چیزهایی است که من را هیجان زده می کند. هر کاری که برای بلند شدن سر ذوقتان می‌آورد را انجام دهید (البته در حد منطق).
سحرخیزی با گذشت زمان آسان تر می شود. زود بیدار شدن سخت است، به خصوص اگر این تمایل طبیعی بدن شما نباشد. اما با توجه به نکات این مقاله، سحرخیزی اکنون باید آسان تر باشد.
خواب مورد نیاز برای هر رنج سنی
به طور متوسط، یک فرد بالغ سالم معمولاً به 7 ساعت خواب نیاز دارد تا احساس آرامش کند، اما نیاز بدن شما با افزایش سن تغییر می کند. در زیر جدولی برای تعیین خواب مناسب هر رنج سنی را قرار داده ایم.

سن
ساعت مورد نیاز

0-3 ماه
14-17 ساعت

4-11 ماه
12-15 ساعت

1-2 سال
11-14 ساعت

3-5 سال
10-13 ساعت

6-13 سال
9-11 ساعت

14-17 سال
8-10 ساعت

18-64 سال
7-9 ساعت

65+ سال
7-8 ساعت

چگونه با انرژی بیشتری از خواب بیدار شویم؟ (18 ترفند موثر)

فروشندگی

آموزش فروشندگی از صفر تا صد (و 11 نکته برای فروش دو برابری)

آموزش فروشندگی از صفر تا صد (و 11 نکته برای فروش دو برابری)
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/10/word-image-46.jpeg

در این مقاله لیستی از هفت مهارت فروشندگی که هر کسی می تواند بیاموزد را گردآوری کرده ایم. این مهارت ها را تمرین کنید، بهبود ببخشید تا تبدیل به یک فروشنده حرفه ای شوید.
اگر می خواهید مهارت های فروش که در شغل فروشندگی مورد نیاز هستند را در خود ارتقا دهید باید تلاش کنید. درست است که همه ما استعدادهای ذاتی خود را داریم اما هرکسی می تواند نحوه تأثیرگذاری بیشتر روی دیگران را بیاموزد- لازم به ذکر است که این مهمترین ویژگی یک فروشنده موفق است.
اینها مهارت های فروش “نرم” هستند که ارتباط کمی با تاکتیک های فروش دارند و بیشتر به نحوه عملکرد و برخورد شما با مشتری مرتبط هستند.
11 مهارت فروش که باید یاد بگیرید
1- با نقش خود را به عنوان یک فروشنده ارتباط برقرار کنید
اگر لازم بشد تنها یکی از مهارت های موجود در این مقاله را یاد بگیرید، این مورد خواهد بود. زیرا با یادگیری این مهارت است که می توانید هر مهارت دیگری را بیاموزید، اما اگر فروشنده ای نامطمئن و مضطرب باشید، ممکن است هرگز فرصتی برای امتحان مهارت های دیگر نداشته باشید.
شما باید به محصول، شرکت یا خدماتی که ارائه می دهید باور داشته باشید. در غیر این صورت فروشندگی برایتان دشوار می شود. اگر قرار باید شما واقعا به آنچه به یک مشتری بالقوه می گویید باور نداشته باشید، چرا باید از شما خرید کند؟
اصول برخورد با مشتری برای ایجاد رونق در کسب و کار
اولین چیزی که باید کشف کنید این است که محصول یا خدماتی که ارائه می دهید از چه نظر برای شما جذاب هستند. سپس می توانید روی کمک به دیگران تمرکز کنید. اگر فرآیند فروش خود را به این شکل تنظیم کنید- یعنی کمک به افرادی که محصول شما می تواند مشکل آنها را حل کند – همه چیز برایتان راحت تر خواهد شد.

سپس باید تمرین کنید. با تجربه کاری و محصولی که به آن اعتقاد دارید-و اعتماد به نفس ناشی از این دو-به زودی متوجه می شوید که فروش چیزی است که شما به آن علاقه دارید و در آن عالی هستید.
2- عادت های خود را به هم پیوند بزنید
برای اینکه یک فروشنده موثر باشید، باید زمان خود را مدیریت کنید، برای انجام کار باید سیستماتیک عمل کنید.
کارهایی که باید در مقابل مشتری بالقوه خود انجام دهید عبارتند از: ارتباط برقرار کردن، آماده سازی و ارائه محصول.
با گذشت زمان و تکرار این مراحل به طور طبیعی تبدیل به عادت می شوند. اما کاری که شما باید انجام دهید این است که عادت های خود را به هم پیوند دهید تا همیشه به صورت متوالی انجام شوند. به عنوان مثال، می توانید این عادت را برای خود ایجاد کنید که پس از روشن کردن رایانه خود، سیستم CRM (مدیریت ارتباط با مشتری) یا ایمیل بازاریابی خود را بررسی کنید. پس از ایجاد این عادت می توانید لایه های بیشتری را به آن اضافه کنید تا یک روال فروش روزانه مفید داشته باشید.
توجه داشته باشید که این کار باید به تدریج انجام شود.
3- مشتریان احتمالی را شناسایی کنید
به گفته مارک وایشاک، استراتژیست فروش و نویسنده، حداقل 50 درصد از مشتریان شما به آنچه می فروشید علاقمند نیستند. بنابراین به منظور کارآمدتر شدن پروسه فروش، باید یاد بگیرید روی 50٪ دیگر متمرکز شوید. به این ترتیب در وقت و انرژی صرفه جویی خواهید کرد.

مشتری یابی شما از طریق آموزش و تجربه راهبردی تر خواهد شد – متأسفانه، هیچ راه میانبری در این زمینه وجود ندارد. هرچه زمان بیشتری را صرف کار و تمرین کنید، در انجام این کار بهتر خواهید شد.
با این وجود، شما می توانید با استفاده از تکنولوژی، این روند را تسریع کنید. ابزارهایی در بازار وجود دارند که به عنوان مثال، با پیداکردن آدرس ایمیل یا برنامه ریزی برای پیگیری، از نظر تاکتیکی به شما کمک می کند.
4- متخصص زمینه کاری خود شوید
مزایای شناخته شدن به عنوان یک متخصص به ویژه در فروش، بسیار زیاد است. تخصص می تواند شما را در برابر مخاطبان و مشتریان بالقوه جدید قرار دهد.
راههای زیادی برای تبدیل شدن به یک متخصص وجود دارد. برای بسیاری، این امر در نتیجه ترکیب تجربه کاری با شخصیت خود همراه بوده است.
بهترین راه حل ها برای فروش بیشتر (در هر شغلی که هستید)
شما باید تخصصی را بدست آورید که برای دیگران مفید است سپس، به دنبال راه هایی برای به اشتراک گذاشتن این اطلاعات با افرادی که به آنها نیاز دارند باشید.
5- مهارت های ارتباطی خود را تقویت کنید
نگاهی گذرا به مقالات مربوط به بهبود فروش به شما نشان می دهد که ارتباط کلامی و رسانه های اجتماعی برای موفقیت شما به عنوان یک فروشنده بسیار مهم هستند. اما در کنار اینها دو مهارت فروش دیگر وجود دارند که این راه های ارتباطی را با هم پیوند می زنند و به آنها انسجام می بخشند: داستان سرایی و هوش عاطفی (هیجانی).
این دو ویژگی تضمین می کنند که پیام شما به هدف خود رسیده است.
داستان سرایی قانع کننده
با بهبود مهارت های داستان سرایی خود، احتمال باز شدن ایمیل های شما بیشتر و ارتباط کلی شما معتبر و قابل اعتمادتر می شود. شما می توانید این مهارت را در رسانه های اجتماعی، بازاریابی محتوا، ایمیل ها و ارتباطات شفاهی پیاده سازی کنید. به یاد داشته باشید که کار نیکو کردن از پر کردن است پس تا می توانید تمرین کنید.
وانمود کنید هوش عاطفی بالایی دارید (حداقل تا زمانیکه واقعا به آن دست پیدا کنید)
ارتباط یک خیابان یک طرفه نیست وقتی نوبت به پاسخگویی مشتری می رسد، هوش عاطفی یا EQ برگ برنده شما است.
شما باید بدانید که چگونه به اعتراضات پاسخ دهید و چه زمانی سکوت کنید. اگر هوش عاطفی شما خوب نیست، به دنبال پاسخ هایی باشید که به شما کمک می کنند تا به سناریوهای مختلفی که احتمالا به عنوان فروشنده با آنها روبرو می شوید پاسخ دهید.
6- ارتباط موثر داشته باشید
این یکی دیگر از ویژگی های مهم یک فروشنده است. ایجاد تعادل بین ارتباط برقرار کردن و فاصله گرفتن می تواند دشوار باشد. این را در نظر بگیرید که مشتری های مختلف واکنش های متفاوتی نسبت به روش ارتباطی شما خواهند داشت و بدیهی است که تسلط بر این مهارت نیاز به تمرین دارد. حتما این مطلب را بخوانید که چطور با هر کسی به بهترین شکل صحبت کنیم؟
با این وجود، رفتارهای خاصی وجود دارد که عدم انجام آنها ممکن است به شما کمک کند.

بمباران مشتری با ایمیل های بی امان
ارسال ایمیل های سرد بدون پایان و خودکار
بی توجهی مداوم به درخواستهای صریح مشتری

در برخورد با مشتری های احتمالی خود ملاحظه و احترام را فراموش نکنید.
اگر روشهای ارتباطی شما محتاطانه نیستند یا به حد و مرزهای مشتری خود احترام نمی گذارید و آنقدر پیشروی کرده اید که مشتری از شما خواسته دیگر ادامه ندهید- مطمئنا راه را اشتباه رفته اید.
15 تا از جدیدترین اصول موفقیت در کسب و کار و تجارت
باید از اعتدال استفاده کنید و سه نکته زیر را در نظر داشته باشید.
اکنون پرسش این است که چگونه می توانید در رادار بمانید بدون این که مشتری خود را کلافه کنید؟

قبل از هر چیز لازم است که یک استراتژی انتخاب کنید. شما می توانید با گذشت زمان و کسب تجربه استراتژی انتخابی خود را تغییر داده یا کنار بگذارید. به نحوه ارتباط با مشتریان احتمالی، فواصل پیگیری های خود و بازخورد آنها توجه کنید.
زمانیکه استراتژی مناسب را پیدا کردید، از فناوری برای خودکارسازی فرآیند استفاده کنید. ابزارهایی مانند CRM می توانند به شما در مدیریت فرآیند کمک کنند.
اما وقتی مشتریان احتمالی بازخورد منفی نشان می دهند، چه باید کنید؟
احتمالا می دانید که “نه یعنی نه” و “اصرار فایده ای ندارد”.
توصیه ما به شما این است که در نهایت صداقت از خود بپرسید “چرا مشتری به شما جواب منفی داده است؟”
این پرسش در اکثر مواقع راه را برای پرسش های جدید باز می کند.

آیا روی شخص مناسب سرمایه گذاری کرده اید؟
آیا امکان جواب گرفتن وجود دارد؟
آنها چه اطلاعاتی از شما می خواهند؟
آیا لازم است وقت گرانبهای خود را بیش از این صرف فرد مورد نظر کنید؟

این پرسشها به شما کمک می کنند تا متوجه شوید که کجای کار را اشتباه کرده اید و چگونه می توانید آن را جبران کنید. ممکن است لازم باشد راه منطقی را پیش بگیرید و در وقت و انرژی خود صرفه جویی کنید.
به یاد داشته باشید: جلب نظر مشتری پس از 50 بار تلاش شما را تبدیل به یک فروشنده موفق و حرفه ای نمی کند.
بجای گذاشتن وقت برای هر کسی بهتر است تمرکز خود را روی پیدا کردن مخاطب مناسب قرار دهید. در مرحله بعد سه نکته ای که که قبلا ذکر کردیم را به خاطر داشته باشید. محتاطانه رفتار کنید، به مشتری احترام بگذارید و اعتدال پیشه کنید.
7- از حس همدلی خود استفاده کنید
همدلی یکی از مهمترین مهارتهای نرم است که باید در زرادخانه فروش خود داشته باشید.
همدلی به معنای آگاهی و درک احساسات و عواطف دیگران است و به شما کمک می کند احساسات دیگران را طوری درک کنید که انگار خودتان آن را احساس یا تجربه کرده اید.
در فروش، همدلی به شما کمک می کند تا نیازها و مشکلات مشتری را به طور کامل درک کنید. به این ترتیب می توانید درک کنید که آنها بدنبال چه چیزی هستند و نقاط ضعف، ترس ها و نگرانی های آنها چیست. همدلی شما می تواند روی تصمیم خریدار تاثیر بگذارد و به راهنمایی آنها در جهت راه حل هایی که نیازهای آنها را برآورده می کند منجر شود.
15 خوراکی برای یادگیری سریعتر و افزایش قدرت مغز
وقتی در فروش از حس همدلی خود کمک می گیرید، می توانید اعتماد واقعی را ایجاد کرده وعمیقا با مشتری احتمالی خود ارتباط برقرار کنید.
همدلی مهارتی است که باید هر روز آن را تمرین کنید تا بخشی از شما شود. همدلی دکمه ندارد که بتوانید به دلخواه آن را روشن و خاموش کنید. شما باید دائما آن را تمرین کنید، نه تنها در حین کار بلکه در هر جنبه ای از زندگی.
9- سعی کنید احساسی مشتری را درک کنید
اولین راه برای توسعه این مهارت، تلاش برای درک وضعیت احساسی مشتری است. به نشانه های کلامی فرد توجه کنید. این نشانه ها در مورد احساس مشتری چه چیزی به شما می گویند؟ مشتری از چه نوع کلماتی استفاده می کند؟ منطقی به نظر می رسد یا احساسی؟
درک وضعیت احساسی می تواند ارتباط شما را با مشتری عمیق تر کند.
10-خودتان را جای آنها بگذارید
برای درک احساسات یک فرد، باید خود را در موقعیت او قرار دهید. معنای همدلی این نیست که شما بگویید “من می توانم احساس شما را درک کنم”، شما باید بتوانید احساس طرف مقابل را درک کنید. این توانایی به شما کمک می کند تا ارتباط و پایه و اساس اعتماد را ایجاد کنید.
برای توسعه این مهارت، تصور کنید اگر در موقعیت فرد مقابل قرار بگیرد چه احساسی خواهید داشت.
11- به آنها گوش کنید و نظراتشان را بپذیرید
معمولا فروشندگان تمام تلاش خود را می کنند که نظر دیگران را تغییر دهند. اما مشکل اینجا است که با این رویکرد، شما در واقع در حال نادیده گرفتن نظرات و احساسات مشتری خود هستید.
این سوال را از خود بپرسید: آیا دوست دارید از شخصی خرید کنید که هیچ تلاشی برای درک شما و موقعیت شما نمی کند؟
چگونه فروشنده خوبی باشیم؟ 17 ویژگی ضروری و 5 تکنیک فروش
4 ویدیوی فوق العاده عالی از بهترین ترفندها برای فروشنده شدن

 

 

 

 
قبل از اینکه به فکر فروش باشید به مشتری احتمالی گوش دهید. این کار نه تنها به شما در ایجاد ارتباط با مشتری کمک می کند، بلکه به شما کمک می کند تا روند فروش خود در جلسات آینده را بهینه کنید.
امیدواریم با بکارگیری آنچه در بالا گفته شد به یک فروشنده ایده آل و موفق تبدیل شوید.

انگیزه در کسب و کار

جملات انگیزشی کسب و کار (66 جمله منتخب سال)

جملات انگیزشی کسب و کار (66 جمله منتخب سال)
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/09/word-image-128.jpeg

جملات انگیزشی کسب و کار عباراتی هستند که می توان از آن ها برای الهام بخشیدن و هدایت همکار های خود به سوی موفقیت استفاده کنید. به عنوان مثال ” کار تا زمانی که انجام نشود، همیشه غیر ممکن به نظر می رسد! ” این نقل قول ها نمونه ای از تکنیک های جلب مشارکت کارکنان است. این عبارات می توانند روحیه و عملکرد افراد در هنگام کار را بهبود ببخشند.
لیست این جملات شامل عنوان های زیر است:

جملات انگیزشی کار روزانه
جملات انگیزشی با مزه
جملات انگیزشی تعادل بین کار و زندگی
جملات انگیزشی فرهنگ کار مثبت
جملات انگیزشی اخلاق کاری
جملات انگیزشی تغییر کار
جملات انگیزشی یادگیری کار
جملات انگیزشی سخت کوشی در کار

خب حالا برویم سراغ جملات!
در اینجا لیستی از جملات انگیزشی برای هر زمینه کاری آمده است.
جملات انگیزشی کار روزانه
1-“شکست نقطه مقابل موفقیت نیست؛ بلکه بخشی از موفقیت است.” – آریانا هافینگتون، تاجر
2- “اگر رویاهای تان شما را نمی ترسانند، پس خیلی کوچک هستند.” – ریچارد برانسون، تاجر
3-“باور کنید که می توانید و در نیمه راه موفقیت هستید” – تئودور روزولت، رئیس جمهور
4-“کیفیت به این معنی است که حتی وقتی کسی شما را چک نمی کند، باز هم کار را درست انجام دهید.” -هنری فورد، تاجر
5-“تفاوت بین معمولی و فوق العاده کمی تلاش بیشتر است.” – جیمی جانسون، بازیکن فوتبال
6-“تا زمانی که انجام نشود همیشه غیر ممکن به نظر می رسد.” – نلسون ماندلا، رهبر جهان
7-“پیشرفت بدون تغییر غیرممکن است و کسانی که نمی توانند دیدگاه خود را تغییر دهند، نخواهند توانست هیچ چیز دیگری را نیز تغییر دهند.” – جورج برنارد شاو ، نویسنده
8-“آنچه ما بسیار از انجام دادنش می ترسیم معمولاً همان کاری است که نیاز داریم که انجامش دهیم.” – رالف والدو امرسون، فیلسوف
9-“رزومه کاری تعریف کننده شما نیست، بلکه نحوه کار کردن شما معرف شما است.” – سث گودین، نویسنده
10-“هر موفقیتی با تصمیم برای تلاش آغاز می شود.” – جان اف کندی، رئیس جمهور
11-“توانایی چیزی است که شما قادر به انجام آن هستید. انگیزه تعیین می کند که چه کار می کنید و نگرش تعیین می کند که چقدر خوب کاری را انجام می دهید.” – لو هولتز، بازیکن فوتبال
12-“حتی اگر قلعه هایتان را در هوا ساخته اید، نباید نا امید شوید. این همان جایی است که آن ها باید باشند؛ حالا فقط آجر های جدید را زیر آن بگذارید.” -هنری دیوید تورائو، فیلسوف

جملات انگیزشی با مزه
13- “افرادی که نمی توانند تشخیص دهند لیوان نیمه پر است یا نیمه خالی، نکته اصلی را از دست می دهند تا وقتی که لیوان دوباره پر می شود ” ناشناس
14- “کسانی که می گویند این کار امکان پذیر نیست، پس نباید مانع انجام این کار شوند.” – ضرب المثل چینی
15- “مردم اغلب می گویند انگیزه دوام ندارد. خوب، حمام کردن هم دوام ندارد؛ به همین دلیل ما هر روز حمام می کنیم. ” -زیگ زیگلار، نویسنده
16- “اگر فکر می کنید که برای ایجاد تغییر بسیار کوچک هستید، سعی کنید با یک پشه زندگی کنید .” -دالایی لاما، رهبر معنوی
17- “هرگز کاری را که می توانید پس فردا انجام دهید به فردا موکول نکنید.” – مارک تواین، نویسنده
18- “بهترین انتقام موفقیتی بزرگ است.” – فرانک سیناترا، خواننده
جملات انگیزشی تعادل بین کار و زندگی
19-“داشتن شغل را با داشتن زندگی اشتباه نگیرید.” – هیلاری کلینتون، سیاستمدار
20-“هیچ کس هرگز در بستر مرگ نگفت:” ای کاش زمان بیشتری را در محل کار گذرانده بودم . ” – پول تسونگاس، سیاستمدار
21- “هرگز آنقدر مشغول امرار معاش نباش که زندگی را فراموش کنی.” – دلی پارتون، کمدین
22-“ما باید زندگی کردن را اولین مورد در لیست کار هایی که باید انجام دهیم، بگذاریم ” – میشل اوباما، بانوی اول
23-“اکثر ما زمان زیادی را صرف کار های اضطراری می کنیم و زمان کافی برای انجام اموری که مهم است در نظر نمی گیریم. ” – استیفن کاوی، نویسنده
24- “چیزی به عنوان تعادل بین کار و زندگی وجود ندارد. زندگی همین است. تعادل باید در درون شما باشد. ” -سادگورو، نویسنده
25- “شما هیچ وقت برای هیچ کاری وقت پیدا نمی کنید. اگر زمان می خواهید ، باید آن را بسازید. ” – چارلز بوکستون، نویسنده و سیاستمدار
26- “می توانید همه چیز داشته باشید. فقط نمی توانید همه را یک جا داشته باشید. ” – اپرا وینفری، مغول رسانه
27-“زندگی تعادلی است بین نگه داشتن و رها کردن.” -مولي، شاعر
28-“مطمئن شوید هر قدمی که بر می دارید با دقت و تدبیر است و به یاد داشته باشید که زندگی خود یک ترکیب متعادل عالی است ” – دکتر. سوس، نویسنده
29- “اگر خسته شدید، یاد بگیرید که استراحت کنید، نه این که همه چیز را رها کنید.” – بانکی، هنرمند

جملات انگیزشی فرهنگ کار مثبت
30-“اگر شما فرهنگی را جا انداخته اید که آسیب پذیری در آن خوب نیست پس شما همچنین یک فرهنگ را ایجاد کرده اید که در آن نوآوری و خلاقیت کار درستی نیست.” – برن براون، استاد و مدرس
31-“مشتریان هرگز شرکتی را دوست نخواهند داشت مگر این که در ابتدا کارکنان آن شرکت را دوست داشته باشند.” – سیمون سینک، نویسنده
32- “تنها چیزی که رهبران واقعاً به آن اهمیت می دهند ایجاد و مدیریت فرهنگ است.” – ادگار شاین، استاد و کارشناس سازمان
33- “مشتریان اولویت نیستند. کارکنان حرف اول را می زنند. اگر شما از کارکنان خود مراقبت کنید، آن ها نیز از مشتریان مراقبت خواهند کرد. ” – ریچارد برانسون، تاجر
34- “همه رهبران خوب همدل و اهل همکاری هستند. آن ها به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و باعث می شوند تا مردم نسبت به خود و رهبر خود اطمینان داشته باشند. ” – جان مکسول ، نویسنده
35- “برای اداره کردن خود از مغزتان استفاده کنید و برای تسلط بر دیگران، از قلب خود استفاده کنید. ” النور روزولت، بانوی اول
36- “خوشبختی فقط در اختیار داشتن پول نیست. بلکه در لذت دستیابی و در هیجان تلاش نهفته است. ” فرانکلین روزولت ، رئیس جمهور
37- “اگر برای شما مهم نیست که چه کسی چه امتیازاتی دارد؛ پس می توانید به همه آن امتیازات برسید.” -هری ترومن ، رئیس جمهور
38- “هر روزتان را بر اساس محصولی که برداشت می کنید قضاوت نکنید، بلکه بر اساس دانه هایی که می کارید؛ قضاوت کنید.” – روبرت لوئیس استیونسون ، نویسنده
جملات انگیزشی سخت کوشی در کار
39- “فروتن باش و حتی هنگام گرسنگی هم سخت کوش ترین فرد بین دیگران باش” – دوین “راک” جانسون، کمدین
40- “ما آنچه هستیم که مدام تکرار می کنیم بنابراین برتری، به عمل نیست، بلکه یک عادت است. ” ارسطو، فیلسوف
41- “سخت کار کنید و مهربان باشید تا اتفاقات شگفت انگیزی برای تان رخ دهد.” – کانان اوبراین، کمدین
42- “سخت کار کردن وقتی استعداد ذاتی را شکست می دهد که فرد با استعداد سخت کار نکند. ” -تیم نوتکه،مربی
43- “هیچ رازی برای موفقیت وجود ندارد. موفقیت نتیجه آمادگی، کار سخت و یادگیری از شکست است. ” -کولین پاول ، سیاستمدار
44- “سخت کوشی شخصیت افراد را برجسته می کند. برخی آستین های خود را بالا می زنند. برخی بینی خود را بالا می کشند و برخی دیگر اصلا نمی آیند و اقدامی نمی کنند . ” – سام یوینگ، بازیکن بیس بال
45- “اکثر افراد فرصت را از دست می دهند زیرا لباس های کار پوشیده و شبیه محل کارشان است.” – توماس ادیسون، مخترع
46- “یک رودخانه نه به دلیل قدرت بلکه به دلیل دوام صخره را از بین می برد.” – جیم واتکینز، تاجر
47- “پشتکار کار سختی است که بعد از خستگی از انجام کار سختی که قبلاً انجام داده اید آن را رو می کنید.” – نوت گینگریچ، سیاستمدار
48- “هیچ کس هیچ کاری نمی کند مگر این که شما آن کار را انجام دهید.” – مایا آنجلو، نویسنده
49- “در سکوت سخت کار کنید، بگذارید موفقیت تان سر و صدای شما باشد. ” Frank Ocean، نوازنده

جملات انگیزشی باور (60 جمله گلچین شده)
جملات انگیزشی در تغییر کار
50- “بهترین زمان برای کاشت درخت 20 سال پیش بود. دومین زمان مناسب اکنون است. ” ضرب المثل چینی
51- “تنها راه انجام کار های بزرگ دوست داشتن کاری است که انجام می دهید. اگر هنوز کاری را که دوست دارید، پیدا نکرده اید، به جستجوی خود ادامه دهید. تسلیم نشوید. ” – استیو جابز ، تاجر
52- “لازم نیست کل مسیر را ببینید، فقط اولین قدم را بردارید.” مارتین لوتر کینگ، جونیور، رهبر حقوق مدنی
53- “دشوارترین کار تصمیم برای شروع است، بقیه فقط استقامت کردن است.” آملیا ارهارت، هوانورد
54- “سخت تلاش کردن برای کاری که برای ما اهمیتی ندارد فشار نامیده می شود: سخت تلاش کردن برای کاری که دوست داریم اشتیاق نامیده می شود.” – سیمون سینک، نویسنده
55- “امیدوارم زندگی ای داشته باشید که به آن افتخار می کنید. اگر متوجه شدید که چنین نیستید، امیدوارم قدرتش را داشته باشید که از نو شروع کنید. ” اسکات فیتزجرالد
56- “تغییر در این است که تمام انرژی خود را نه بر مبارزه با گذشته، بلکه بر ساختن آینده متمرکز کنید. ” سقراط ، فیلسوف
57-“اگر منتظر شخص دیگری یا زمان دیگری باشیم، تغییر ایجاد نمی شود. خودتان همان کسی هستید که منتظرش بودید. و همان تغییری هستید که دنبال آن هستید.” -باراک اوباما ، رئیس جمهور
58- “تا زمانی که شهامت نادیده گرفتن ساحل را نداشته باشید، نمی توانید برای رسیدن به افق های نو و پیش روی خود پارو بزنید.” – ویلیام فاکنر ، نویسنده
جملات انگیزشی یادگیری کار
59- “چه بیست ساله باشید، چه هشتاد ساله، هر زمان که یادگیری را متوقف کنید، پیر شده اید. ” هنری فورد، تاجر
60- “از اشتباهات دیگران درس بگیرید، خودتان نمی توانید آنقدر عمر کنید که همه آن ها را تجربه کنید. ” چانکیا، معلم
61- “با درس گرفتن از اشتباهات خود، آن ها را سودمند کنید. ” دونالد ترامپ، تاجر و رئیس جمهور
62- “اگر رشد و پیشرفت نمی کنید، در حال مرگ هستید. ” تونی رابینز، سخنران انگیزشی
63- “متخصصان در هر چیزی، زمانی مبتدی بوده اند. ” هلن هیز، بازیگر
64- “یادگیری تنها چیزی است که ذهن هرگز از بابت آن خسته نمی شود، نمی ترسد و هرگز پشیمان نخواهید شد. ” لئوناردو داوینچی
65- “یک زبان بیاموزید، تا از جنگ اجتناب کنید. ” ضرب المثل چینی
66- ” ما از تجربه درس نمیگیریم، ما از تامل بر روی تجربه درس می گیریم. ” جان دیویی، فیلسوف
معرفی و دانلود 10 تااز بهترین پادکست های انگیزشی (زبان فارسی)
سخن پایانی
چه از این نقل قول ها برای شروع یا پایان یک جلسه و یا شروع یک بحث گروهی یا پر و بال دادن به یک سخنرانی الهام بخش استفاده کنید؛ سخنان موجود در این لیست قطعا به تیم شما انگیزه و نیرو می بخشند.
سوالات متداول: جملات انگیزشی کسب و کار
در اینجا برخی از رایج ترین پرسش و پاسخ ها درباره جملات انگیزشی کسب و کار جمع آوری شده است.
جملات انگیزشی کسب و کار چیست؟
جملات انگیزشی کسب و کار عبارات معروفی هستند که می توانید از آن ها برای انرژی دادن به تیم خود استفاده کنید. این جملات به موضوعاتی مانند اخلاق کاری، تغییرات شغلی، یادگیری و فرهنگ کار می پردازند.
بهترین جملات انگیزشی کسب و کار کدام ها هستند؟
برخی از بهترین ها عبارتند از: “تا زمانی که انجام نشود همیشه غیر ممکن به نظر می رسد.” -نلسون ماندلا، رهبر جهان
همچنین، کیفیت به این معنی است که وقتی کسی شما را چک نمی کند، کارتان را درست انجام دهید.” -هنری فورد، تاجر
“کسانی که می گویند این کار امکان پذیر نیست، پس نباید مانع انجام این کار شوند.” -ضرب المثل چینی، این ها تنها چند تا از عبارت های خارق العاده ای هستند که می توانند نیروی محرک تیم شما باشند.
عملکرد جملات انگیزشی به چه صورت است؟
جملات انگیزشی کلمات عاقلانه ای از زبان افراد موفق هستند. سادگی، حقیقت و قدرت این عبارات باعث شروع به کار، تغییر یا حداقل تعدیل نگرش می شود . میل به درک شدن یک نیاز جهانی است و افراد ممکن است خود به خود با این عبارات همزاد پنداری کنند.
جملات انگیزشی چیست؟ (33 جمله برتر)

مدیریت زمان 1

10 اشتباهات اصلی مدیریت زمان

10 اشتباهات اصلی مدیریت زمان
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/09/word-image-65.jpeg

فرض کنید ساعت 3 بعد از ظهر است و شما هنوز دارید روی همان کار کوچکی که از اول صبح شروع کرده اید، کار می کنید. لیستی از کار ها روی هم انباشته شده، خیلی از برنامه عقب افتاده اید و رئیس تان هم از شما می خواهد کارهای تان را تحویل دهید.
همه ما اکثرا در چنین شرایطی بوده ایم و بسیاری از ما تقریبا هر روزمان را در این وضعیت سپری می کنیم. علیرغم تمام تلاش ها برای مدیریت بهتر زمان، پیش بردن کار ها طبق زمان بندی و تکمیل وظایف مان اما باز هم نمی توانیم اوضاع را تحت کنترل خود در بیاوریم.
با این اوصاف توصیه می کنیم به جای روی هم انباشتن یک سری کار ناتمام، مدتی وقت بگذارید تا مشکل اصلی تان در مدیریت زمان را شناسایی کنید. اشتباه شما در کجاست و زمان تان برای چه تلف می شود؟
26 تکنیک برتر مدیریت زمان (در زندگی و کار)
برای پی بردن به این مسئله و حل آن، بیایید نگاهی بیندازیم به 10 اشتباه رایج که روند کارتان را مختل کرده و مانع از پیش روی تان طبق زمان بندی می شود.
1- اولویت بندی ندارید
اگر کارهای تان به یک اندازه اهمیت داشته باشند، اولویت بندی کار دشواری خواهد بود. مثلا فرض کنید شما به تازگی یک کار با اولویت بالا را شروع کرده اید و در اواسط کار مشغول بررسی ایده ها با اعضای تیم هستید، اما ناگهان رئیس یا یکی از همکاران تان به شما می گوید که باید روی یک کار جدید و فوری تمرکز کنیم، در این صورت مطمئنا اولویت تان تغییر خواهد کرد.
چنین شرایطی اجتناب ناپذیر است، اما در حالت کلی بد نیست شیوه اولویت بندی را یاد بگیرید که البته فرایند زمان بری است. ابزار هایی مثل Action Priority Matrix یا Google Keep (لینک دانلود) می توانند به شما در اولویت بندی و بالا بردن سطح بازدهی کمک کنند.
2-روز کاریتان را دیر شروع می کنید
اگر روزتان را زود یا حداقل به موقع شروع نکنید، تلاشتان برای انجام وظایف کاری روزانه بی نتیجه خواهد ماند. رهبران موفق در یک چیز مشترک اند و آن اینست که زود بیدار می شوند. دیر شروع کردن روز به احتمال خیلی زیاد عجله و استرس را به دنبال خواهد داشت. تعریف همه از ” زود” با هم فرق دارد، بنابراین به برنامه روزانه تان نگاهی بیندازید و مشخص کنید که روز شما باید کی شروع و کی تمام شود .

3-زمانبندی تان بی فایده است
سطح بازدهی انسان روز به روز تغییر می کند و از فردی به فرد دیگر هم متفاوت است . با این که برخی از افراد موقع بیدار شدن در اوج آمادگی و بهره وری هستند، برخی دیگر حداکثر پتانسیل شان را در هنگام غروب آفتاب نشان می دهند. ساده ترین راه برای متعادل کردن زمان این است که بفهمید اوج بازدهی شما چقدر است و همان زمان را به جای اینکه به انجام کار های کم اهمیت و تکراری اختصاص دهید، صرف کار هایی که اولویت بالاتری دارند، بکنید.
حتما بخوانید: 10 توصیه ی آنتونی رابینز که چکیده ی تمام کتاب های او هستند 
4-کار ها را به تعویق می اندازید
اهمال کاری احتمالا بدترین دشمن شما است. هیچ چیز برای تمرکز و پتانسیل واقعی شما سمی تر از دور باطل زدن و بهانه تراشی برای انجام ندادن کار واقعی نیست . این کار نه تنها یک عقب ماندگی و وقفه بزرگ در کارهایتان ایجاد می کند، بلکه باعث می شود احساس گناه کنید که چرا کارتان را شروع نکرده اید، مخصوصا اگر فوری باشد.
بهترین راه برای پیشگیری از پیشامد چنین سناریویی این است که مقدار مشخصی از زمان تان را فقط به شروع کار اختصاص دهید. این عمل تخیل شما را به کار می اندازد و توجه تان را به کاری که باید انجام بدهید جلب می کند. در نتیجه خیلی زود به طور کامل درگیر پروژه خواهید شد. اگر این روش جواب نداد ، سعی کنید کار را به چند قسمت قابل کنترل تقسیم کنید.
5- عوامل حواس پرت کننده را مدیریت نمی کنید
با اینکه کانال های ارتباطی و پلتفرم های رسانه های اجتماعی مختلف به ما امکان می دهند راحت تر با دیگران ارتباط برقرار کنیم، اما آن ها بیشتر حواسمان را پرت می کنند. تا به حال شده با خودتان بگویید یه گشت “سریع” در اینستاگرام یا توئیتر می زنم و خارج می شوم اما یک ساعت و حتی بیشتر درگیر شده باشید. مطمئنم شده!

حتی اگر از گوشی تلفن همراه فقط برای تماس یا دریافت اعلان های گروه های چت یا رسانه های اجتماعی استفاده کنید باز هم این وسیله روند کارتان را مختل کرده و خلاقیت تان را از شما می گیرد. همه اعلان ها را غیر فعال کرده، یک برنامه ریزی بدون وقفه ( وقفه بی مورد ) انجام بدهید، و زمان هایی که ضرورتی ندارند و به بطالت می گذرند را به حداقل برسانید.
6- زمان لازم برای انجام هر کار را دست کم می گیرید
یکی از شایع ترین مشکلاتی که اغلب افراد بلند پرواز با آن دست به گریبانند، محاسبه اشتباه زمان و انرژی لازم برای انجام یک کار خاص است. این رفتار معمولا در افرادی دیده می شود که بیش از حد انتظار موفق هستند و فکر می کنند می توانند همه چیز را تحت کنترل داشته باشند و همیشه همه کار ها را هر چقدر هم دشوار، به موقع تحویل خواهند داد.
اگر شما هم جز این دسته هستید، مربی افزایش بازدهی، کیمبرلی مدلوک یک راه حل برایتان دارد و آن هم این است: مدت زمانی که برای تکمیل هر یک از کار های فهرست وظایف تان نیاز دارید را بنویسید. او همچنین دو برابر کردن آن زمان را توصیه می کند. مثلا اگر قرار است یک کار 20 دقیقه طول بکشد، 40 دقیقه برایش در نظر بگیرید. خیلی پیش می‌آید که افراد زمان لازم برای انجام یک کار را کم در نظر می گیرند.
حتما بخوانید: آموزش گام به گام بهترین روش برنامه ریزی روزانه برای حداکثر بهره وری
7-چند وظیفه را با هم انجام می دهید
گاهی وقت ها ممکن است خواسته یا ناخواسته به طور هم زمان درگیر چند کار شویم. البته اگر شما بخواهید حجم کارتان را بالا ببرید، مجبورید چند وظیفه را با هم انجام بدهید. با این حال، انجام هم زمان چند کار باعث می شود نتوانید روی همه به یک میزان تمرکز داشته باشید و مسلما هیچ کدام بازده خوبی نخواهند داشت. به عبارت دیگر، اگر می خواهید از پس انجام چند کار با هم به خوبی بربیایید، باید بسیار منظم باشید و تمرکز، خلاقیت و دقت تان هم فوق العاده باشد.
در نهایت این که بهتر است بدانید چند وظیفه ای بودن کار هر کسی نیست. پس فکر چنین کاری را از سرتان بیرون کرده و سعی کنید در هر زمان فقط روی یک کار متمرکز شوید . این امر به شما کمک می کند تا کارتان را با کیفیت بسیار بالاتری تحویل دهید.
8-کار می کنید اما بدون مدیریت درست
همه ما دوست داریم روی کار های با ارزش تمرکز کنیم اما گاهی اوقات راه مان را گم می کنیم و به انجام یک سری کار های کم اولویت می پردازیم که نه تنها انرژی و وقت مان را می گیرند، بلکه روی نتیجه نهایی هم تأثیر کمی دارند یا اصلا هیچ تاثیری ندارند. برای این که شما در چنین شرایطی قرار نگیرید، از خودتان بپرسید:

آیا این کاری که می کنم فایده ای دارد؟
این کار مرا چه تاثیری روی هدف نهایی ام دارد؟
آیا این کار را می توان به فرد دیگری محول کرد؟

اگر چند کار جزئی هست که باید تکمیل شود، سعی کنید آن ها را به عنوان یک کار و در یک زمان خاص جمع کنید. مثلا به جای این که هر روز یک کار انجام بدهید ، وظایف جزئی سه روز را در یک بعد از ظهر انجام بدهید.
9-کمال گرا هستید
ما در تمام عمرمان در حال یادگیری هستیم. هر بار که یک پروژه جدید را شروع می کنیم، با موانع متعددی روبرو می شویم، اما این را هم یاد می گیریم که چطور در طول مسیر از آن ها عبور کنیم. با این که همیشه باید کار را به نحو احسن انجام بدهید، اما یادتان باشد که گاهی اوقات خوب بهتر از عالی است!
این مسئله به اولویت بندی برمی گردد. یعنی اگر زمان تان محدود است و نمی خواهید در ساعات اضافه کار کنید، گاهی اوقات باید به تحویل یک کار خوب بسنده کنید و اجازه ندهید کمال گرایی تان شما را به دردسر بیندازد!
10-نادیده گرفتن زمان استراحت
چه در حال انجام یک کار فوری باشید و چه چند تا کار کم اهمیت، زمانی را به استراحت اختصاص دهید. طبق مطالعات به عمل آمده، مغز ما طوری ساخته نشده که بتواند هشت ساعت تمرکز کند. تنها راه حل منطقی این است که دست از کار بکشید و کاری را انجام دهید که به شغل تان مرتبط نیست ؛ مثلا غذا بخورید، پیاده روی سریع انجام دهید، ورزش کنید، یا اصلا کاری انجام ندهید و استراحت کنید. در این بازه زمانی باید ذهن تان را پاک کنید و انرژی روانی بیشتری برای ادامه کار به بدست آورید.
20 روش جدید بهره وری و مدیریت زمان به صورت موثر (اینفوگرافی)