یک خواب بد

از بین بردن اثرات خواب بد با 6 ترفند موثر

از بین بردن اثرات خواب بد با 6 ترفند موثر
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/04/word-image-145.jpeg

همه ما آن را تجربه کرده ایم: “خواب های بد”. منظور ما کابوس هایی که بعد از بیدار شدن تپش قلب و احساس تنگی نفس داریم، نیستند. اذیت شدن بعد از دیدن این نوع خواب ها چیزی بیشتر از ترسیدن است. منظور ما خواب هاییست که در آنها یک ماز گیر افتادیم و راه فراری نداریم، دنبال چیزی می گردیم ولی نمی توانیم آن را پیدا کنیم یا تشخیص دهیم که چیست و یا خوابِ طرد شدن یا خیانت در یک ماجرای عاشقانه.
اثر خواب های بد می تواند تا مدت ها بعد از بیدار شدن باقی بماند. این اثرات مانند سایه هایی چسبناک در اطرافمان حرکت می کنند، کاری می کنند که احساس به هم ریختن، آشفتگی و بی نظمی به ما دست دهد. از ترس دیدن دوباره این خواب ها جرأت رفتن به تخت خواب را نداریم، در نتیجه دیرتر می خوابیم و این کسریِ خواب در واقع راه را برای دیدن خواب های آزاردهنده هموارتر می کند.
7 خوراکی مفید که قبل از خواب بهتر است بخوریم؟ (و چه نخوریم)
احساس اضطراب بعد از دیدن یک خواب آزاردهنده طبیعی است. برخلاف خیال بافی کردن که به راحتی می توانیم از آن دست بکشیم، تاثیری که خواب دیدن بر ما می گذارد چیزی شبیه به تجربه بازی های کامپیوتری واقعیت مجازی (VR) هستند. طبق نظر دکتر دیرره بارت، استادیار روانشناسی از دانشکده پزشکی هاروارد و نویسنده کتاب رویاهای فراگیر، زمانی که ما خواب می بینم به نظر واقعی می آیند، و وقتی به پایان می رسند این احساس را داریم که انگار واقعاً اتفاق افتاده اند.
چگونه بعد از یک خواب بد، خودمان را بازیابی کنیم؟
“خوابی که تعبیر نداشته باشد مانند لغتی ست که خوانده نشده است” تالمود
هر چقدر زودتر از این تفکر که خوابی که دیده ایم انگار واقعاً اتفاق افتاده، دست برداریم، خلاص شدن از اثرات بعدی آن خواب راحت تر خواهد بود. دعا خواندن یا مدیتیشن، خواندن ذکری برای آرام شدن، یا منظم نفس کشیدن راهکارهای موثری هستند. انجام این کارها نشخوارذهنی را متوقف و به خلاص شدن ما از پریشان حالی و عذاب بعد از بیداری کمک می کند.
اگر بتوانیم از تجسم دوباره خوابی که دیدیم خودداری کنیم، خیلی راحت تر آن را فراموش خواهیم کرد. با اینکه این موارد در پاکسازی خواب از دلهره و اضطراب کمک شایانی می کند، گاهی اوقات حافظه ی نگهداری خواب بیش از حد فراگیر می شود، یا خواب آزاردهنده چند شب تکرار می شود، پس شاید تشخیص معنای آن خواب کار عاقلانه تری باشد.

ما می توانیم از طریق پرس و جو، جراید، یا مدیتیشن خواب های آشفته خود را بررسی و معنای آنها را کشف کنیم. با انجام این کار، خصوصاً برای خواب های تکراری، می توانیم از شر دیدن مجدد آنها خلاص شویم. کارشناسان توصیه می کنند که به خواب ها به شکل یک تصویر شبیه سازی نمادین نگاه کنیم و از خودمان درباره چیزها و اتفاقاتی که در خواب دیده ایم سوالاتی اساسی بپرسیم تا از این طریق بتوانیم معنای غیرواقعی و استعاری آنها را کشف کنیم. طبق نظر دکتر بَرِت برای بررسی احساس مان درباره خواب ها و چگونگی تفسیر آنها، می بایست به عناصر موجود در خواب با دید چیزایی واقعی بنگریم. این کار کمک زیادی به یافتن ارتباط آن خواب ها با زندگی واقعی ما می کند.
چگونه خودمان را استرس زدایی کنیم؟ 7 توصیه برای آرام شدن
برای نمونه، فرض می کنیم که من خوابی درمورد افتادن از یک اسب دیده ام و قبل از اینکه لگدمال بشوم از خواب بیدار می شوم. اسب چیست؟ حیوانی قوی و زیبا. احساس من درباره اسب ها چگونه است؟ آنها ترسناکند. تا الان فقط یک بار سوار اسب شدم، و از اینکه در ارتفاع بالایی از سطح زمین قرار بگیرم خوشم نمی آید. در بچگی، همیشه به من گوشزد می کردند که: «برای پوشیدن شلوار سوارکاری خیلی کوچک هستی» و هشدار می دادند که: «از روی اسب نیفتی.»
شاید دیدن اسب در خواب به معنی این است که من از کسی می ترسم و آن شخص امکان دارد به من حمله یا خیانت کند. شاید به معنی ترس من از مواجه شدن با اشخاص قوی تر از خودم و دست به سر کردن آنها باشد. ممکن است علت ترس من این باشد که می خواهم کارها را به بهترین شکل انجام بدهم تا مورد انتقاد قرار نگیرم. حالا با داشتن چند تفسیر از خوابم، می توانم تفسیری که نزدیکتر از بقیه باشد را بررسی کنم.

«ایده ای که در خواب می بینید، ناشی از تفکر و احساس شما درباره آن است. به جای کلافه شدن و ماندن در تخت خواب از جای خود برخاسته و به زندگی روزمره خود مشغول شوید.» دکتر الیزابت یوکو
نکات ساده برای جلوگیری از خواب بد دیدن
ما می توانیم با یافتن عوامل موثر در به وجود آمدن خواب های آزاردهنده، از دیده شدن آنها جلوگیری یا تعداد آن را محدود کنیم. در اینجا چند عامل را بررسی می کنیم:

غذا خوردن قبل از خواب
استفاده از قرص های خوب آور
شرایطی مانند افسردگی، اضطراب، و اعتیاد و اختلالات مربوط به خواب مثل خفگی در خواب
کم خوابی
نگرانی و دلواپسی قبل از خواب
اعتیاد به چک کردن اخبار و محتوای منفی شبکه های اجتماعی

محدود کردن شنیدن و خواندن اخبار نگران کننده که در شما حس درماندگی و ناامیدی به وجود می آورد می تواند احتمال دیدن خواب های آزاردهنده را کاهش دهد. برای این کار باید فیدهای شبکه های اجتماعی تان را غیرفعال کنید، از کنار کلیپ ها و گزارش های خبری نگران کننده، ملال آور یا خشونت آمیز بگذرید و به آنها اهمیت ندهید، و کاربرانی که در شبکه های اجتماعی پیام های توهین آمیز منتشر می کنند را بلاک کنید.
16 روش برای بهتر خوابیدن (تنها روشهای ثابت شده)
همچنین اگر از اتاق خواب فقط برای خوابیدن و رابطه جنسی استفاده شود، این اتاق تبدیل به محیطی مساعد برای خواب و دیدن خواب های خوشایند می شود. تبدیل اتاق خواب به محلی برای انجام بازی های ویدئویی یا تماشای فیلم هم نتیجه خوبی نداشته و آرامش مورد نیاز این اتاق مختل می کند.
اگر تنها می خوابیم، می توانیم با خواندن صفحه ای از کتاب دوران کودکی یا بغل کردن یک عروسک برای خوابیدن آماده شویم. در صورتی که دیدن کابوس و خواب های آزاردهنده به طور مداوم اذیتمان می کند، شاید نیاز به پیدا کردن یک راه حل اساسی تر داشته باشیم. رفتار درمانی شناختی برای مدیریت خواب خوب دیدن راه حل مناسبی محسوب می شود.
«زمانی که در آغوش یک خواب خیلی زیبا قرار داشته باشید، بیدار شدن از آن برایتان گریه آور خواهد بود.» مایکل فائودت
منبع

ذهن آرام

چطور ذهنم را آزاد و آرام کنم؟ (11 روش علمی و 4 تکنیک جالب)

چطور ذهنم را آزاد و آرام کنم؟ (11 روش علمی و 4 تکنیک جالب)
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/04/word-image-78.jpeg

آیا احساس استرس و اضطراب می کنید؟ این را بدانید که شما تنها نیستید. طبق نظرسنجی سالانه انجمن روانشناسی آمریکا در مورد استرس در بین مردم این کشور، 75% آمریکایی ها اعلام کرده اند که حداقل یکی از علائم استرس حاد را در یک ماه گذشته و قبل از این نظر سنجی تجربه کرده اند. ولی جای نگرانی نیست! علم اینجاست تا به شما کمک کند به استرستان غلبه کنید. ما در این مطلب 11 روش علمی و 4 تکنیک جالب برای آرام کردن ذهن و مقابله با استرس را در اختیارتان می گذاریم.
ابتدا 11 روش علمی
1- آدامس بجوید
شاید به نظرتان عجیب بیاید اما تحقیقات نشان می دهد که جویدن آدامس و صد البته پف کردن و حباب درست کردن با آن باعث بهبود روحیه و خلق و خوی شما می شود و همچنین میزان کورتیزول در بدن را پایین می آورد.
2- دور و برتان را پر از گل و گیاه کنید
غرق شدن در طبیعت احساس شادی و نشاطی به شما می دهد و باعث آرامشتان می شود. مطالعه ای در دانشگاه ایالتی واشنگتن نشان می دهد که ورود به اتاقی که پر از گل و گیاه است فشار خون را کاهش می دهد و باعث افزایش بهره وری می شود. علاوه بر این گیاهان اکسیژن فضا را بیشتر می کنند و به شما کمک می کنند تا راحت تر نفس بکشید.
3- چمن ها را کوتاه کنید یا گل و گیاه هرس کنید
طبق تحقیقات انجام شده، ماده شیمیایی آزاد شده از چمن های کوتاه شده یا گل و گیاهان هرس شده،  باعث ایجاد آرامش می شود. فایده دیگرش این است که فکر شما را به خودش مشغول می کند و باعث کاهش مشغولیت ذهنی تان می شود.
4 حرکت یوگا جهت ارتقای آرامش
4- به موسیقی کلاسیک گوش کنید
موسیقی می تواند روح شما را تازه کند. از این گذشته به نظر می رسد که موسیقی تأثیر فیزیولوژیکی نیز دارد: تحقیقات نشان می دهد گوش دادن به موسیقی کلاسیک باعث کاهش فشار خون می شود، ضربان قلب را پایین می آورد و میزان هورمون های استرس در بدن را کم می کند.
5- عزیزانتان را ببوسید
اگر دچار استرس و اضطراب هستید عزیزانتان را ببوسید. بوسیدن باعث آزاد شدن اکسی توسین می شود. اکسی توسین نوعی ماده شیمیایی است که باعث کاهش سطح هورمون استرس کورتیزول می شود.
6- زیاد به صفحه نمایش های مختلف نگاه نکنید؛ مخصوصا قبل از خواب
به این فکر کنید و ببینید که آیا بیشتر روزتان را صرف گوشی دست گرفتن و نگاه کردن به صفحه آن و یا کار با کامپیوتر می کنید؟ خب، اگر اینطور است باید بدانید که این نور مصنوعی باعث تولید ملاتونین شود و ریتم شبانه روزی شما را تغییر بدهد. همین مساله باعث به هم خوردن خواب شما می شود.

به خصوص جوانترها بیشتر تحت تاثیر این موضوع قرار می گیرند. مطالعات نشان داده است که نوجوانانی که شب ها تا دیر وقت از تلفن همراهشان استفاده می کنند بیشتر دچار افسردگی می شوند.
7- چای بنوشید
دانشمندان دانشگاه سیتی لندن کشف کرده اند که نوشیدن یک فنجان چای میزان استرس را تا 25 درصد کاهش می دهد. انواع خاصی از چای ها مثل چای سبز حاوی ال تئانین هستند که مشخص شده استرس را کم می کند.
چگونه خودمان را استرس زدایی کنیم؟ 7 توصیه
8- سرتان را در یک کیسه کاغذی فرو کنید
شاید بنظرتان شوخی بیاید ولی نفس کشیدن در کیسه کاغذی باعث آرامشتان می شود. تحقیقات نشان می دهد وقتی کسی دچار استرس و اضطراب می شود، اغلب اوقات تند و سریع نفس می کشد و همین باعث برهم خوردن تعادل اکسیژن و دی اکسید کربن در بدن می شود. وقتی در کیسه کاغذی نفس می کشید، میزان دی اکسید کربن به حد متعادل می رسد و باعث می شود احساس بهتری داشته باشید.
9- مقداری شکلات بخورید
شکلات می تواند حال شما را بهتر کند! حتی خوردن فقط 40 گرم شکلات یا یک تکه کوچک هم می تواند میزان هورمون های استرس زا در بدن شما را کاهش بدهد.

10- اگر لیمو دوست دارید، برای خودتان لیموناد درست کنید
اگر شکلات دوست ندارید، مرکبات را امتحان کنید. دانشمندان دریافته اند که ویتامین C به تنظیم کورتیزول و جلوگیری از افزایش فشار خون کمک می کند.
11- بخندید
تماشای فیلم های خنده دار و خندیدن باعث ترشح هورمون اندورفین می شود. این هورمون اثر شادی بخش دارد و باعث آرامش شما می شود.
چطور ذهن و فکر خود را در کنترل کامل داشته باشیم؟
4 تکنیک جالب برای آرام کردن ذهن
سعی کنید روزی 2 تا 3 بار وقت بگذارید و هر بار نیم ساعت این روش ها را تمرین کنید. هرچه بیشتر تمرین کنید، نتیجه بهتری می گیرید و این تکنیک ها تاثیر بیشتری خواهند داشت. مهم است که به استفاده از این روش ها ادامه بدهید، حتی اگر خیلی زود به نتیجه نرسید. یادتان باشد با صبر کردن و تمرین منظم حتما به هدفتان می رسید.
آماده سازی برای آرامش ذهن
قبل از اینکه تکنیک های آرامش ذهن را انجام بدهید، مطمئن شوید که ذهن، بدن و محیط اطرافتان را آماده کنید. برای آماده سازی خودتان نکات زیر را دنبال کنید:

یک اتاق خنک و ساکت پیدا کنید که مزاحمتی برای شما ایجاد نکند.
دراز بکشید یا راحت بنشینید و پاهایتان را از روی هم بردارید.
لباس راحت بپوشید و کفش هایتان را در بیاورید.
چشم هایتان را به آرامی ببندید یا روی نقطه مقابلتان تمرکز کنید.
ذهنتان را خالی کنید و روی نفس کشیدنتان متمرکز شوید.

اگر بلافاصله احساس خوبی پیدا نکردید نگران نباشید. ممکن است افکار منفی یا ناراحت کننده به ذهنتان خطور کند. روی این افکار تمرکز نکنید. فقط اجازه بدهید از ذهنتان عبور کنید و بگذرید.
قبل و بعد از تمرینات میزان آرامشتان را یادداشت کنید تا ببینید این تکنیک ها به شما کمک می کنند یا نه.
1- تکنیک نفس کشیدن برای آرامش
نفس کشیدن خیلی سریع و عمیق باعث ایجاد سرگیجه، ضعف یا حتی بیشتر شدن اضطراب می شود. تنفس آرام و منظم به شما کمک می کند تا احساسات منفی و افکارتان را کنترل کنید و احساس آرامش بیشتری داشته باشید.
برای کنترل تنفس:
1- یک دستتان را روی سینه و دست دیگرتان را روی شکمتان بگذارید. موقع نفس کشیدن باید شکم شما بیشتر از قفسه سینه تان حرکت کند و تنفس شکمی داشته باشید.
2- آرام و منظم نفس بکشید. اگر می توانید بهتر است که از بینی نفس بکشید. موقع نفس کشیدن به دست هایتان نگاه کنید. دستی که روی شکمتان است باید بالا و پایین برود و دستی که روی سینه گذاشته اید نباید حرکت کند.
3- دهانتان را ببندید و به آرامی از بینی نفس بکشید.
4- این کار را روزی دو بار و هر بار 10 مرتبه تکرار کنید.
ممکن است کمی طول بکشد تا روی این تکنیک مسلط شوید. ولی وقتی کاملا به آن تسلط پیدا کردید، دیگر نیازی نیست دست هایتان را روی شکمتان بگذارید.

10نکته ساده برای رسیدن به آرامش در زندگی
2- تکنیک تجسم ساده
این تمرین شامل استفاده از تصورات و تجسم کردن به عنوان راهی برای تمرکز ذهن است. در ذهنتان به یک مکان ایده آل برای آرامش گرفتن فکر کنید. این مکان می تواند:

خیالی یا واقعی باشد.
جایی باشد که در آن احساس آرامش و شادی می کنید.
مکانی باشد که هر وقت می خواهید استراحت کنید به آنجا می روید.

تا جایی که می توانید جزئیات بیشتری را تجسم کنید و به این افکارتان پر و بال بدهید. از تمام حواستان برای واقعی تر کردن این تصورات استفاده کنید و احساس کنید که در آنجا از آرامش لذت می برید.
حالا چشم هایتان را ببندید و به آرامی از بینی نفس بکشید. روی تنفستان تمرکز کنید و از آن آگاه باشید. از بینی نفس بکشید و از دهان آن را خارج کنید. این تمرین را 10 تا 20 دقیقه ادامه بدهید.
3- تکنیک شل کردن سریع عضلات
این تمرین به شما یاد می دهد تا تنش عضلانی را تشخیص و آن را کاهش بدهید. با کشش و شل کردن هر عضله به نوبت، می توانید تنش و فشار را از روی تمام قسمت های بدنتان بردارید.
روی یک صندلی راحتی بنشنید و کارهای زیر را دنبال کنید:
1- چشم هایتان را ببندید و روی نفس کشیدنتان متمرکز شوید. به آرامی از بینی نفس بکشید و آن را از دهان بیرون بدهید.
2- دستتان را محکم مشت کنید و انگشت هایتان را به هم فشار بدهید.
3- برای چند ثانیه مشتتان را نگه دارید تا تنش و فشار را احساس کنید.
4- حالا خیلی آرام انگشت هایتان را از هم باز کنید و تفاوت را احساس کنید. متوجه می شوید که فشار کم کم از روی دستتان برداشته می شود.
در این حالت دستتان سبک و آرام می شود و احساس خوبی به شما می دهد. اگر صدمه جسمی دیده اید یا دچار شرایطی هستید که ممکن است درد عضلانی تان را بیشتر کند، عضله آن منطقه را فشار ندهید.
4- تکنیک آرامش نشانه دار
بعد از اینکه روی تمرین های آرام سازی ذهن تسلط پیدا کردید می توانید در هر زمان و مکانی در طول روز آنها را انجام بدهید. برای این کار می توانید از نشانه ها استفاده کنید:

شانه هایتان را شل کنید
نحوه نفس کشیدنتان را بررسی کنید
عضلات بدنتان را شل کنید

یکی از مثال های خوب برای “نشانه”، یک نقطه کوچک رنگی روی صفحه ساعتتان یا یکی ازاتاق های خانه تان است که به شما یادآوری می کند باید موارد بالا را انجام بدهید تا آرام شوید.
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم (مگا لیست)
بعد از آرام سازی ذهن
بعد از انجام تمرینات مربوط به آرام سازی ذهن، عجله نکنید که زود از جایتان بلند شوید. چند دقیقه با چشم بسته بنشینید تا احتمال سرگیجه گرفتنتان به حداقل برسد. بعد چشم هایتان را باز کنید و مطمئن شوید که قبل از بلند شدن و ایستادن حالتان کاملا خوب است.
منبع 1 منبع 2

تنفر

چرا از خودم متنفر هستم؟ 9 راهکار علاقمند شدن به خود

چرا از خودم متنفر هستم؟ 9 راهکار علاقمند شدن به خود
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/04/word-image-20.jpeg

در زمان هایی که در امتحانی رد می شوید، در یک حرفه شکست می خورید یا رابطه ی ناموفقی را تجربه می کنید، اولین فکری که به ذهن تان خطور می کند این است که “من از خودم متنفرم!”
بیشتر ما بدون اینکه بدانیم چقدر از خودمان متنفریم، به زندگی ادامه می دهیم. برخی افراد نیز از این واقعیت آگاهی دارند و دائما در حال نفرت ورزیدن به خود هستند. حقیقت این است که باورهای ما، واقعیت هایمان را شکل می دهند و نفرت هیچگاه چیز خوبی نیست.
24 دلیل اینکه هیچ وقت خوشحال و راضی نیستیم!
نفرت از خود، از کمبود اعتماد بنفس ناشی می شود و به دلایل مختلفی بوجود می آید. احتمالا رویدادهای دوران کودکی این باور را در ذهن فرد ایجاد کرده است که هیچ ارزشی ندارد و یا ایرادی دارد که موجب بی علاقگی دیگران نسبت به او شده است.
اگر شما هم جزء افرادی هستید که از خود متنفرند، این مطلب را از دست ندهید. در اینجا یاد می گیرید که نفرت از خود از کجا ناشی می شود و چه تاثیری بر زندگی شما می گذارد. همچنین به این موضوع پی می برید که راه های از بین بردن خودبیزاری چیست و چگونه می توانید عاشق خودتان شوید.
چرا از خودم متنفرم؟
موضوع نفرت از خود یک موضوع ساده نیست. همچنین یک موضوع جدید هم نیست و در افراد زیادی مشاهده می شود.
فلاسفه ای مانند اسپینوزا یا آکویناس، به میزان زیادی در مورد نفرت از خود تأمل می کردند. روانشناسان دیگری نیز سعی می کردند که توضیح دهند این احساس از کجا ناشی می شود. محتمل ترین دلیل ایجاد حس نفرت از خود، در تجربیات دوران کودکی شما نهفته است.
در بیشتر موارد، رویدادهای دوران کودکی باعث می شود که فرد از خود متنفر شود و باور کند که لیاقت عشق را ندارد.
بیشتر والدین تمام تلاش خود را می کنند تا حس ارزشمندی را در فرزندان خود پرورش دهند اما برخی از آنها، در این زمینه موفق نمی شوند و فرزندانی را تربیت می کنند که از خودشان متنفرند.
این موضوع بسیار مهم است به حدی که احساسی که هر فرد در زندگی نسبت به خود دارد، تحت تأثیر گفته ها و رفتارهای والدین او شکل گرفته است.
اگر والدین، دائما فرزندشان را تحقیر و سرزنش کنند، این باور در کودک شکل می گیرد که به اندازه ی کافی خوب نیست یا پر از نقص و اشکال است.
8 روش تغییر نگرش در زندگی [تبدیل نگرش منفی به مثبت]
شاید والدین متوجه این امر نباشند اما با رفتارهای نادرست خود، حس ارزشمندی و علاقه به خویشتن را در کودک، از بین می برند.
پس از آن، کودک تلاش بیشتری برای راضی نگه داشتن والدین خود می کند تا بتواند تایید و رضایت آنها را جلب کند. اما به خاطر بی توجهی و نادانی والدین، این تلاش ها هر بار با شکست مواجه می شود. با گذشت زمان باور خودبیزاری در ذهن کودک عمیق تر و عمیق تر می شود و برای همیشه در ذهن و روان او باقی می ماند. به این ترتیب کودک در چاهی گرفتار می شود که بخاطر رفتار والدین شکل گرفته و این در حالیست که خود او هیچ تقصیری در این امر نداشته است.
فرزندان نازپرورده و آنهایی که مورد حمایت بیش از اندازه ی والدین واقع می شوند نیز، احساس بی کفایتی خواهند کرد.

بنابراین اگر مرتبا عبارت “از خودم متنفرم” را در ذهن تان می شنوید، احتمالا به این دلیل است که والدین تان هرگز به شما فرصتی ندادند تا استعدادها و قابلیت های خویش را به خودتان ثابت کنید.
شاید والدین بطور ناخودآگاه چنین باوری را در شما شکل داده باشند اما همین شیوه های نادرست فرزند پروری باعث ایجاد یک باور غلط و مخرب ماندگار در ذهن شما شده است.
اما خبر خوب این است که تمام باورها قابل تغییرند. شما دیگر آن کودک نیستید و می توانید عقاید و باورهای خود را انتخاب کنید. بعبارت دیگر وقت آن رسیده که به جای نفرت از خود، عشق به خود را انتخاب کنید.
احساس نفرت از خود، چه تاثیری بر زندگی شما می گذارد؟
نفرت از خود می تواند دلایل مختلفی داشته باشد اما دلیل این امر هر چه که باشد فرقی نمی کند چون نکته ی مهم، تاثیرات مخربی ست که این حس بر زندگی شما می گذارد. خود بیزاری بر تمام افکار و اعمال شما تاثیر می گذارد و عملکردتان را در زمینه های مختلف زندگی تضعیف می کند.
اثر پیگمالیون اصطلاحی ست که نشان می دهد انسان ها تمایل دارند در نظر دیگران توانمند جلوه کنند و انتظاراتی که از آنها می رود را برآورده کنند. این امر در مورد خود ما هم صادق است چون ذهن ما به دنبال تأیید کردن باورهایمان است. این موضوع به یک پدیده روانشناختی دیگر به نام “سوگیری تأییدی” هم اشاره دارد. سوگیری تاییدی به این معنا است که همه ما به طور طبیعی، اطلاعاتی را جستجو می‌ کنیم و می پذیریم که باورها و اطلاعات پیشین ما را تایید می کنند. بنابراین وقتی از خودتان متنفر باشید، همواره به دنبال پذیرش بی لیاقتی خود خواهید بود.
چطور از شر چیزی که در ذهنمان است خلاص شویم؟ (24 ترفند)
شاید شما از این موضوع آگاهی نداشته باشید اما این یک حقیقت است و قابل انکار نیست.
به زندگی خود نگاه دقیق تری بیندازید و سوالات زیر پاسخ دهید:

چه اتفاقاتی در زندگی، موجب می شود که احساس بی ارزش بودن کنید؟
هر روز از دوستان و اطرافیان تان چه پیام هایی را دریافت می کنید؟ آیا آنها از زندگی شما حمایت می کنند؟
هرچند وقت یکبار به روابطی روی می آورید که در نهایت به تحقیر و حس بی لیاقتی منجر می شود؟
هر چند وقت یکبار از ترس شکست خوردن، از فرصت ها کناره گیری می کنید؟
آیا به دلیل خود کم بینی، موفقیت های زیادی را از دست دادید؟

پاسخ به سوالات فوق موجب می شود که ریشه ی حس خودبیزاری را پیدا کنید و به تاثیرات آن در زندگی پی ببرید.
نگرش “من از خودم متنفرم” می تواند فرد را با مسائل و مشکلات جدی در زندگی مواجه کند
“من از خودم متنفرم” عبارتی فراتر از چیزی ست که پس از مرتکب شدن به یک اشتباه جزئی و بی اهمیت مثل ریختن قهوه روی لباس تان می گویید. این عبارت پتانسیل این را دارد که زندگی شما را به یک زندگی دردناک و مخرب تبدیل کند.
مطالعات نشان داده است که تجربیات کودکی، در دوران نوجوانی منعکس می شوند.
نوجوانانی که از خودشان متنفرند، اغلب به خودزنی یا اعتیاد روی می آورند. این افراد عملکرد تحصیلی ضعیفی دارند و با مشکلاتی مانند بزهکاری مواجه می شوند. این امر به نوبه خود، شانس موفقیت های بعدی زندگی را از بین می برد.
احساس پوچی، افسردگی و بی هدفی: 12 دلیل و 9 راهکار
خود بیزاری می تواند منجر به اختلالات خوردن مانند پرخوری یا بی اشتهایی بیش از حد شود. در برخی موارد هم می تواند به خودزنی یا اعتیاد منجر شود.
نفرت از خود با افسردگی و اضطراب نیز ارتباط نزدیکی دارد. بعبارت دیگر افرادیکه خودشان را دوست ندارند، احتمالا با مشکلاتی مانند اضطراب و افسردگی مواجه می شوند که موضوع دور از ذهنی هم نیست. چون وقتی احساس می کنید ارزش کمی دارید، دیدگاه مثبت خود به زندگی را از دست می دهید. عبارت “من خودم را دوست ندارم” به راحتی به جمله هایی مثل “این زندگی ارزش زیستن ندارد” یا ” نمی توانم این زندگی را تحمل کنم” معنا می شود.
اما نگران نباشید چون خوشبختانه این نگرش قابل تغییر است. در این قسمت با راهکارهای مبارزه با حس خود بیزاری آشنا می شوید.
چگونه می توان با حس خودبیزاری، مبارزه کرد؟
اگر شما هم جزء افرادی هستید که از خودتان متنفرید، نگران نباشید. خوشبختانه راه هایی برای رهایی از این معضل وجود دارد که می توانید از آنها استفاده کنید و زندگی تان را سامان دهید. موثرترین راهکارهای رهایی از حس خودبیزاری عبارتنداز:
1- افکار منفی را از خود دور کنید و با آنها مبارزه کنید
شاید حس نفرت و بیزاری، چنان عمیقا در ذهن تان جای گرفته است که احتمالاً بیشتر اوقات متوجه آن نمی شوید. حقیقت این است که واقعیت بر پایه ی افکار ما بنا می شود و افکار منفی، بر عواطف، عملکرد و احساسات مان تاثیر می گذارد.
بنابراین اولین قدم برای از بین بردن حس خودبیزاری، رهایی از افکار منفی است.
برای جلوگیری از منفی بافی می توانید واکنش های احساسی خود نسبت به یک موقعیت یا حادثه را روی کاغذ بنویسید.
وقتی احساسات منفی به سراغ تان می آید، از خود بپرسید که ریشه ی این باورها کجاست و آنها از کجا منشا می گیرند؟ سپس آنها را بصورت انتقادی بررسی کنید. مشخص کنید که آیا آنها براساس واقعیت های زندگی تان هستند یا فقط برداشت شما از خودتان می باشند؟ به عنوان مثال آیا شما واقعاً توانایی انجام کاری را ندارید یا فقط از شکست خوردن می ترسید؟

سعی کنید از همین امروز به جای اینکه بگویید “من از خودم متنفرم” یا “من خیلی احمق هستم”، بگویید: “امروز می خواهم با خودم مهربان باشم” و “من قادر به انجام هر کاری هستم چون می توانم یاد بگیرم”. به این ترتیب می توانید کنترل عقاید خود را بدست آورید و احساسات تان را نسبت به خویشتن، تغییر دهید.
2- قدرت جملات تاکیدی و تصدیقی مثبت را دست کم نگیرید
جملات تصدیقی و مثبت، تاثیر زیادی در نحوه ی تفکر شما نسبت به خود دارند. فراموش نکنید که افکار نامرئی، روزی مرئی می شوند و به واقعیت تبدیل می گردند. بنابراین هر طور که با خودتان صحبت می کنید، روزی به واقعیت تبدیل می شود. برای درک بهتر این موضوع، اثر پیگمالیون را به خاطر بیاورید. طبق این پدیده ی روانشناسی، افراد به انتظارات خود و دیگران، واکنش های مستقیمی نشان می دهند و بعبارت دیگر، انتظارات پایین منجر به کاهش عملکرد می‌ شود. این پدیده بسیار قدرتمند است زیرا نشان می دهد که باورهای عمیق انسان، به واقعیت تبدیل می شوند. حال که به اهمیت این موضوع پی بردید، بیایید از همین الان شروع کنید!
کمی وقت بگذارید و با توجه به نیازهای خود، جملات تاکیدی مثبتی استفاده کنید. برای موثر واقع شدن آنها از دو قانون زیر پیروی کنید:
اول اینکه جملات را در زمان حال بکار ببرید. مثلا به جای اینکه بگویید “من خوشحال خواهم شد” باید بگویید: “من خوشحالم”. دوم اینکه به هیچ عنوان از جملات منفی استفاده نکنید. برای مثال بجای اینکه بگویید “من به اندازه ی کافی خوب نیستم” بگویید (یا فکر کنید): “من اعتماد به نفس دارم.”
تاثیر مثبت این ترفند در این است که اظهارات شما نتیجه مطلوبی بهمراه داشته باشد گویی که از قبل اتفاق افتاده است.
هر وقت یادتان افتاد این جملات را تکرار کنید. به محض شروع منفی بافی، جملات انگیزشی و مثبت را با صدای بلند بگویید و به افکار منفی کوچکترین فرصتی ندهید که به سراغ تان بیایند. با گذشت زمان ذهن شما دوباره برنامه ریزی می کند و باورهای قدیمی را فراموش می کند.
3- ذهن آگاهی را تمرین کنید
نیمی از وقت بیداری ما صرف افکار خودکار منفی می شود. منظور از افکار خودکار منفی، افکاری ست که بصورت ناخواسته در خودآگاه ما وجود دارند و باعث ایجاد خلق و خوی منفی می شوند. هر زمان که مشاهده کردید این افکار خودکار شما را محاصره کرده اند، سریعا از آنها فرار کنید!
ذهن آگاهی یک روش عالی برای رهایی از افکار خودکار منفی است و به معنای آگاهی از لحظه و فرار از خیالات و افکار واهی است. بعبارت دیگر فرآیندی است که از طریق آن یاد می گیرید در لحظه زندگی کنید و دیگر روی اشتباهات گذشته یا ترس از آینده ی نامشخص، متمرکز نشوید.
همچنین به شما می آموزد که نسبت به خود و تجربیات تان قضاوت نکنید. به طور کلی، ذهن آگاهی عملی است که تأثیر مثبتی بر رفاه و سلامتی دارد.

شما از طریق تمرین ذهن آگاهی، یاد می گیرید که حس خودبیزاری را تشخیص دهید. به این ترتیب خواهید دید که ذهن و بدن شما به کجا هدایت می شود. در تمرینات ذهن آگاهی سه عنصر (بودن در حال حاضر، هدفمندی و قضاوت نکردن) دخالت دارد که از این میان، عدم قضاوت آگاهانه به شما کمک می کند از حلقه انتقاد از خود خارج شوید.
ذهن آگاهی نیازی به تمرینات سخت و پیچیده ای ندارد. شما به کمک چند تمرین ساده که در هر زمان و هر مکان قابل انجام است، می توانید از این روش استفاده کنید. تمرکز و آرامش روزانه، یادآوری نعمت های خداوند و خصوصیات مثبتی که دارید را فراموش نکنید. تمرینات ذهن آگاهی به شما کمک می کنند تا از چاه عمیق خودبیزاری بیرون بیایید و راه علاقه به خویشتن را در پیش بگیرید.
4- نسبت به خودتان مهربان و دلسوز باشید
شاید بی توجهی والدین یا تجربه ی بدرفتاری های همکلاسی ها و دوستان تان در گذشته، باعث ایجاد حس نفرت از خود شده است. شاید به دلیل تجربیات کودکی یا دلایل دیگر، یاد نگرفتید که با خودتان مهربان باشید. دلیل حس تنفر شما از خودتان، هر چه باشد مهم نیست. چیزی که مهم است این است که قبول کنید گذشته ها گذشته و هیچگاه برای شروع دوباره دیر نیست. شما از همین الان می توانید والدین خودتان باشید و یک تصویر جدید از خویشتن در ذهن تان بسازید.
تمام افرادی که عزت نفس پایینی دارند، نسبت به خودشان بی عاطفه و بی احساس هستند. اگر شما هم جزء این دسته از افراد هستید، این نکته را همیشه در ذهن داشته باشید که “هیچکس کامل نیست”. بنابراین بخشش خود را تمرین کنید. مجازات کردن یا متنفر شدن از خویشتن، کار عاقلانه ای نیست و باید بجای آن سعی کنید که از اشتباهات تان درس بگیرید.
40 تا از بهترین جملات خودباوری و عشق به خود
مشوق خودتان شوید و با خود مثل یک فرد عزیز یا یک کودک کوچک رفتار کنید. فراموش نکنید که با خودتان، با ملایمت و مهربانی صحبت کنید و از تندی بپرهیزید. آیا تابحال به فرزندتان گفته اید که یک فرد شکست خورده و احمق است؟ همانطور که نمی توانید دائما فرزندتان را مورد سرزنش قرار دهید، نسبت به خود نیز همین رفتار را داشته باشید. به جای انتقادهای مخرب، جملات انگیزشی و سازنده ای بکار ببرید.
5- خود را با چیزهایی احاطه کنید که ارزش ها و قابلیت های تان را به شما یادآوری می کنند
گاهی اوقات ما از دیدن قابلیت ها و ارزش های خود ناتوان هستیم و همین امر موجب بی علاقگی نسبت به خویشتن می شود. برای رهایی از حس خودبیزاری، اکنون وقت آن است که خود را تایید کنید و ارزش های خود را به یاد بیاورید. برای برنامه ریزی مجدد ذهن، ارزش خود را به نمایش بگذارید و آن را اثبات کنید.
خود را با چیزهایی احاطه کنید که موفقیت هایتان را به شما یادآوری می کند. می توانید یاد و خاطره ی آنها را در هر گوشه ای از خانه، قرار دهید. به چیزهای بزرگ و کوچک فکر کنید. اینکار به شما امکان می دهد که از ذهنیت قدیمی و مخرب خود دور شوید و یک ذهنیت قوی را جایگزین آن کنید.
منظور ما از موفقیت ها، دستاوردهای بزرگ و عجیب نیست. شما می توانید چیزهایی مانند مدرک تحصیلی، قرارداد شغلی، کارهای هنری کوچک یا حتی عکس کسانی که شما را دوست دارند، را در جاهای مختلف خانه قرار دهید. از دوستان یا عزیزانی که شما را ستایش می کنند، بخواهید یادداشتی بنویسند تا به شما یادآوری کنند که چقدر عالی هستید. اگر فرزند دارید هم، هر لحظه این نکته را به خود یادآور شوید که یک پدر / مادر دلسوز و فداکار هستید.

خاطرات کودکی خود را جستجو کنید. مطمئناً در آنجا دستاوردهای زیادی خواهید یافت. اگر ذهن تان دائما نکات منفی را به شما یادآوری می کند، از راهکارهای شماره ی 1 و 2 این مطلب استفاده کنید. از آموختن چیزهای جدید نترسید و این را فراموش نکنید که هیچگاه برای شروع دیر نیست. بنابراین اگر به دوچرخه سواری، اسکیت یا هر فعالیت مهیج دیگری علاقمند هستید، یادگیری را آغاز کنید و دست از تلاش نکشید. آموختن چیزهای جدید، انگیزه و حس مثبت زیادی در شما ایجاد می کند.
شما همچنین می توانید یک دفترچه یادداشت تهیه کنید و دستاوردها و موفقیت های خود را در آن ذکر کنید. به این ترتیب هرگاه شروع به عیب جویی از خود کردید، آن را بردارید و مرور کنید. بنابراین از عملکردهای خوب خود در زندگی شادمان باشید و حس خودبیزاری را برای همیشه از ذهن و زندگی تان محو کنید.
6- به یک هدف بزرگتر متعهد شوید
یک روش قدرتمند برای غلبه بر خودبیزاری این است که مدتی تمرکز خود را از خویشتن دور کنید. تعیین اهداف بزرگ، مزایای زیادی دارد. اولین مزیت آن این است که در دنیای خود یک تغییر بزرگ ایجاد می کنید. علاوه بر این می توانید برای خود یا دیگران، یک زندگی بهتر و زیباتر بسازید. این مزایا موجب می شود که احساس بهتری نسبت به خود پیدا کنید.
اگر ذهن شما مرتبا به سراغ منفی بافی و انتقاد از خود می رود، بهتر است روی چیز دیگری متمرکز شوید حتی اگر اینکار بصورت موقتی باشد. شما می توانید علاوه بر اهداف شخصی، به سمت کارهای بشر دوستانه نیز قدم بردارید.
10 تا از موثرترین راههای رسیدن به آرامش در زندگی
کارل یونگ یک روانپزشک سوئیسی بود که به طور گسترده راه های رهایی از روان رنجوری را مورد بررسی قرار داد. وی اظهار داشت كه كلید اصلی دوری از این وضعیت، شرکت در فعالیت های خیریه و بشردوستانه است.
با انجام امور خیریه، می توانید احساس آرامش و خرسندی کنید و حس بهتری نسبت به خودتان پیدا کنید. اگر بتوانید به یک انسان نیازمند کمک کنید، خود را فردی توانمند و قوی می بینید و همین امر موجب بالا رفتن عزت نفس شما می شود.
7- با یک تراپیست یا درمانگر صحبت کنید
شاید دلیل خودبیزاری شما، مواردی ست که قادر به درک شان نیستید یا نمی توانید آنها را پیدا کنید. بنابراین صحبت با روان درمانگر می تواند کمک زیادی به شما بکند.
یک متخصص خوب می تواند به شما کمک کند تا از حس تنفر از خویش، رهایی پیدا کنید. روان درمانگر به شما کمک می کند تا علت این وضعیت را درک کنید و ذهنیت خود را از نو بسازید.
من کافی هستم
باور بسیاری از افرادیکه خودشان را دوست ندارند، این است که آنها فکر می کنند به اندازه ی کافی خوب نیستند و بعبارت دیگر انسان زیبا، باهوش و توانایی نیستند.
بر همین اساس می توان گفت مهمترین چیزی که مانع خوشبختی و موفقیت یک انسان می شود، باورهای غلط یا احساس عدم کفایت (خود کم بینی) است.
برخی از روانشناسان، از تکنیک های هیپنوتیزم درمانی برای حل این مشکل استفاده می کنند. در طول هیپنوتیزم، فرد به حالت آرامش عمیقی فرو می رود، ذهنیت او روشن می شود و علت اصلی نفرت از خود مشخص می گردد.
بهترین حرکات یوگا برای بدست آوردن عزت نفس

بی قراری موقع خواب

چرا احساس بیقراری می کنیم؟ 8 دلیل و 8 راهکار موثر

چرا احساس بیقراری می کنیم؟ 8 دلیل و 8 راهکار موثر
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/04/word-image-7.jpeg

“بیقراری” برای توصیف علائمی مانند بیش فعالی، اضطراب، بی خوابی و موارد دیگر مورد استفاده قرار گیرد و می تواند توسط فاکتورهای درونی و بیرونی ایجاد شود. در این مطلب با علائم بیقراری و عوامل ایجاد کننده ی آن آشنا می شوید.
علائم بی قراری
زمانی را تصور کنید که بعد از یک روز کاری خسته کننده، روی تخت دراز کشیده اید اما نمی توانید بخوابید. مشکل در بخواب رفتن حتی در زمان خستگی شدید، یکی از علائم بی قراری است. بی قراری احساس نیاز به حرکت مداوم، نداشتن آرامش ذهنی یا ترکیبی از این دو است. افرادی که به بی قراری حرکتی مبتلا هستند، نمی توانند ثابت بنشینند یا بایستند و هر زمان که حرکت نمی کنند، احساس می کنند که در ناحیه ی دست و پا، دچار گرفتگی شده اند. برخی از افراد بیقرار، ممکن است نتوانند در محل کار یا خانه، کمی بنشینند و استراحت کنند. افراد دیگر ممکن است بی قراری ذهنی را تجربه کنند و در انجام کارها، مدیریت زمان یا بخواب رفتن در شب به مشکل بربخورند.
ویژگی های متداول بی قراری
بیقراری احتمالا با موارد زیر همراه است:

بیش فعالی
لرزش اندام ها
اضطراب
احساس گرفتگی بازوها یا پاها هنگام نشستن یا دراز کشیدن
تپش قلب
تحریک و هیجان
ضربه زدن روی پاها یا دست ها
مشکل در تمرکز، سازماندهی یا مدیریت زمان
بیخوابی
تکانشگری
حواس پرتی

اما چه عواملی باعث بیقراری می شوند؟ در این قسمت با علل این وضعیت آشنا می شوید.
علل بیقراری
اگر شما هم دائما بیقرار هستید، به موارد زیر توجه کنید و علت ایجاد کننده ی این وضعیت را پیدا کنید. پس از پی بردن به علت بیقراری، به دنبال درمان مناسب باشید.
1- داروها یا مکمل ها
مصرف برخی داروها یا مکمل ها ممکن است منجر به بی قراری شود.

داروها: برخی از داروها مانند داروهای آسم یا داروهای ADD / ADHD (اختلال کم توجهی – بیش فعالی)، محرک های بسیار قوی هستند و ممکن است باعث بی قراری شوند. علاوه بر این شروع مصرف یا تغییر دوز برخی از داروهایی که برای درمان اسکیزوفرنی یا بیماری پارکینسون استفاده می شود هم می تواند باعث بی قراری شود. قطع برخی داروهای آرام بخش، مانند بنزودیازپین ها، غالباً باعث بی قراری می شود.
مکمل ها: مصرف زیاد کافئین یکی از دلایل عمده بی قراری است و می تواند به دلیل مصرف نوشیدنی های کافئین دار، خوردن خوراکی های غنی از کافئین (مانند شکلات) یا استفاده از مکمل های حاوی کافئین باشد.

2- علل هورمونی
عدم تعادل هورمونی (غدد درون ریز) ممکن است منجر به بی قراری شود.

پرکاری تیروئید: شایع ترین علت هورمونی بی قراری، پرکاری تیروئید است که معمولا با کاهش وزن، عدم تحمل گرما و تپش قلب همراه است.
کم کاری پاراتیروئید: یک بیماری نادر است اما می تواند منجر به بی قراری و همچنین بی حسی در اطراف دهان، خارش دست و پا، گرفتگی عضلات و اضطراب شود.

3- دلایل نورولوژیک و روانپزشکی
بی قراری ممکن است به دلایل عصبی یا روانپزشکی رخ دهد. برخی از این دلایل عبارتنداز:

سندرم پای بی قرار(RLS): RLS علت شایع بی قراری است. افراد مبتلا به RLS احساس ناخوشایندی برای حرکت دادن پاها به خصوص هنگام خوابیدن در رختخواب دارند. RLS علل مختلفی از جمله کمبود آهن، نوروپاتی محیطی (التهاب چندین عصب محیطی) و بارداری دارد.
دلایل روانپزشکی: بی قراری می تواند به دلیل اختلالات روانپزشکی از جمله اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، اختلال کم توجهی – بیش فعالی (ADHD)، اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی اتفاق بیفتد. علاوه بر این برخی از داروهایی مانند هالوپریدول یا فلوفنازین که برای درمان اسکیزوفرنیا استفاده می شوند هم می توانند باعث بی قراری شوند. این وضعیت با قدم زدن مداوم، حرکت بازو یا اصرار مداوم به حرکت مشخص می شود.
سایر دلایل نورولوژیک: بی قراری در موارد نادر می تواند نشانه ای از یک بیماری عصبی زمینه ای مانند بیماری ویلسون (اختلال نادر ژنتیکی به دلیل مسمومیت با سرب) باشد که بر کنترل حرکت تأثیر می گذارد.

7 بیماری ایجاد کننده ی بی قراری
1- سندرم پای بی قرار (RLS)
سندرم پای بی قرار (RLS) یک بیماری مزمن است که با احساسات ناخوشایند هنگام خوابیدن و نشستن طولانی مدت (که بیمار آن را بصورت احساس گزگز، مورمور، سوزش، درد و کشش یا حرکت حشرات روی پوست توصیف می‌کند) همراه است. این بیماری موجب می شود که فرد تمایل شدیدی به حرکت دادن پاها (از مچ گرفته تا ران) داشته باشد. حرکت پا موقتا این احساسات ناخوشایند را تسکین می دهد. این بیماری اغلب منجر به بیخوابی یا مشکل در بخواب رفتن می گردد.
2- پرکاری تیروئید
تیروئید غده ی پروانه شکلی ست که در جلوی گردن واقع شده است. وظیفه اصلی این غده، تولید هورمون های تیروئیدی (معروف به T3 یا T4) است که عملکردهای مختلفی را در بدن بر عهده دارند.
با ترشح بیش از حد هورمون های تیروئید، متابولیسم بدن افزایش پیدا می کند و همین امر باعث ایجاد علائم پرکاری تیروئید می شود. بیقراری یکی از علایم این وضعیت می باشد.

3- اختلال ناخوشی پیشقاعدگی
اختلال دیسفریک قبل از قاعدگی (PMDD) مجموعه ای از علائم شدید و ناتوان کننده را توصیف می کند که هفت تا ده روز قبل از شروع قاعدگی زنان ظاهر می شود. این وضعیت شکل شدیدتر سندرم پیش از قاعدگی است.
PMDD در اثر پاسخ غیر طبیعی مغز به نوسانات هورمون های طبیعی زنان طی چرخه قاعدگی بروز پیدا می کند و منجر به نقص در انتقال دهنده عصبی سروتونین می گردد.
سابقه شخصی یا خانوادگی ابتلا به PMDD، افسردگی پس از زایمان و یا افسردگی عمده و همچنین سیگار کشیدن، از عوامل خطر یا ریسک فکتورهای این وضعیت بشمار می آیند.

علائم جسمی PMDD شامل سردرد، درد و نفخ شکم، کمر درد و حساسیت پستان ها است. علائم روانشناختی شامل افسردگی شدید، اضطراب و تحریک پذیری می باشد.
از آنجا که علائم این اختلال با گذشت زمان بدتر می شوند، باید هر چه زودتر به دنبال درمان باشید تا کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشید.
PMDD زمانی تشخیص داده می شود که علائم آن به مدت یک سال یا بیشتر ادامه پیدا کند.
بهبود رژیم غذایی، مصرف مکمل های ویتامین و مواد معدنی و ورزش منظم راهکارهایی ست که برای درمان این اختلال استفاده می شود.
برای کنترل علایم PMDD، می توان از قرص های پیشگیری از بارداری (که برای تنظیم چرخه قاعدگی استفاده می شود) بهمراه داروهای ضد التهاب مانند ایبوپروفن استفاده کرد. داروهای ضد افسردگی مانند مهارکننده های باز جذب سروتونین (SSRI) نیز در برخی موارد مفید هستند.
فراوانی: PMDD یک بیماری متداول است که 3 تا 8 درصد خانم ها به آن مبتلا می شوند.
علائم اصلی: خستگی، نفخ معده، اضطراب، روحیه افسرده، گرفتگی های شکم
علائمی که همیشه با اختلال دیسفریک قبل از قاعدگی بروز می کند: اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی، علائم افسردگی، اضطراب و عدم انعطاف پذیری عاطفی
برای درمان این اختلال، بهتر است که به پزشک عمومی یا متخصص زنان مراجعه نمایید.
4- اختلال دو قطبی خفیف
اختلال دو قطبی یک بیماری روانی و مادام العمر با شدت متغیر است که می تواند در اعضای یک خانواده وجود داشته باشد و مشخصه ی آن، دوره های افسردگی و شیدایی است که هفته ها یا ماه ها ادامه دارد. علائم این اختلال اغلب از دوران نوجوانی یا بزرگسالی آغاز می شود.
در دوران شیدایی یا مانیا، تحریک پذیری و خوش بینی افراطی در فرد بوجود می آید و تغییرات رفتاری مانند کم خوابی، پرحرفی و گرفتن تصمیمات پرریسک (بدون توجه به عواقب آن) مشاهده می شود. دوره های افسردگی با دید منفی به زندگی، خلق و خوی بد، اختلالات خواب و خوردن و انرژی کم مشخص می شود. این اختلال معمولاً با اختلال اضطراب و اختلال سوء مصرف مواد همراه است.
بهترین روشهای کنترل صددرصدی استرس
درمان اختلال دو قطبی بسته به علائم و عوامل شخصی، در افراد مختلف متفاوت است. داروهایی مانند داروهای تثبیت کننده های خلق و خو و ضد روان پریشی، برای درمان این اختلال و کاهش علائم شدید آن استفاده می شود. در دوره های حاد، بستری شدن در بیمارستان ممکن است توصیه شود. روان درمانی نیز می تواند مفید باشد.
فراوانی: اختلال دو قطبی یک بیماری نادر است.
علائم اصلی: خستگی، تحریک پذیری، روحیه افسرده، مشکل در تمرکز، اختلالات خواب
علائمی که همیشه با اختلال دو قطبی خفیف اتفاق می افتد: دوره های بسیار پرانرژی و کمبود خواب
5- اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت مرزی نوعی اختلال شخصیتی یا یک الگوی رفتاری غیرطبیعی مداوم است که در دوران کودکی یا نوجوانی بروز می کند. افراد مبتلا به این اختلال، خلق و خو و روابط ناپایدار و خودپنداری بسیار بی ثباتی دارند. این اختلال می تواند باعث خودزنی های مکرر یا خودکشی شود.
یک داروی موثر: کاربرد سرترالین، روش مصرف، عوارض جانبی و نکات دیگر
6- سردرد کلاستر (خوشه ای)
سردرد خوشه ای نوعی سردرد مکرر است که شدت آن متوسط ​​تا شدید است. این نوع سردرد اغلب به صورت ناگهانی ظاهر می شود، حدود یک ساعت طول می کشد و سپس به طور ناگهانی نیز ناپدید می شود. سردرد خوشه ای به طور معمول در یک طرف سر و ناحیه اطراف چشم ها احساس می شود. حملات می توانند به طور منظم به مدت 1 هفته و حداکثر 1 سال رخ دهند. هر دوره از حملات (یعنی هر خوشه) با دوره های بدون دردی که حداقل 1 ماه یا بیشتر طول می کشند، از هم جدا می شوند.
فراوانی: سردرد خوشه ای بیماری شایعی به شمار نمی رود و از هر 1000 نفر تنها 1 نفر به این عارضه مبتلا می گردد.
علائم اصلی: سردرد شدید، حالت تهوع، سردرد تپنده، سابقه سردرد، حساسیت به نور
علائمی که همیشه با سردرد خوشه ای بروز می کند: سردرد شدید
7- افسردگی
افسردگی نوعی اختلال روانی است که در آن فرد به طور مداوم احساس غم، ناامیدی و دلسردی می کند و بیش از روزهای دیگر علاقه خود را به فعالیت های روزمره و زندگی از دست می دهد. این علائم در زندگی روزانه، کار و روابط اختلال ایجاد می کند.
فراوانی: افسردگی یک بیماری متداول است.
علائم اصلی: خستگی، خلق افسرده، سردرد، اضطراب، تحریک پذیری
علائمی که همیشه همراه با افسردگی رخ می دهد: خلق افسرده
چه زمانی باید به روانپزشک مراجعه کنیم؟
توصیه می شود که در موارد زیر به روانپزشک مراجعه نمایید:

اگر احساس می کنید قلب تان با سرعت زیاد و یا به طور نامنظمی می زند
بی حسی مداوم یا نداشتن احساسی که بیش از چند دقیقه طول می کشد
اگر در حبس کردن نفس خود مشکل دارید
اگر گیج شده اید، در دیدن مشکل دارید یا دچار توهم شنیداری یا بینایی شده اید
اگر توانایی لازم برای تمرکز کردن روی کارها را ندارید و این وضعیت مدت زمان زیادی طول کشیده است
اگر در اندام ها و قسمت های مختلف بدن لرزش احساس می کنید
اگر بی قراری باعث ایجاد اختلال در خوابیدن یا کار کردن شده است
اگر فکر می کنید تغییر داروها می تواند باعث رفع مشکل در تمرکز، بی حرکت ماندن یا بیخوابی در شب شود

درمان های خانگی
قبل از مراجعه به پزشک، می توانید موارد زیر را برای رفع حالت بیقراری خود در خانه انجام دهید:

کاهش مصرف کافئین را امتحان کنید: تعداد فنجان های قهوه، چای یا نوشابه که روزانه مصرف می کنید را در نظر بگیرید. همچنین اگر در به خواب رفتن مشکل دارید، سعی کنید بعد از ساعت مشخصی از روز از مصرف کافئین اجتناب کنید.
ورزش کنید: ورزش به جلوگیری از بسیاری از بیماری های رایج کمک می کند و ضمن کاهش استرس و اضطراب، باعث بهبود شناخت و ادراک هم می شود. سعی کنید ورزش منظم را در برنامه روزانه خود بگنجانید تا ببینید آیا علائم شما بهبود می یابد یا خیر.
بدون مشورت با پزشک هرگز مصرف داروها را قطع نکنید و مقدار آنها را تغییر ندهید. عوارض جانبی برخی داروها هم می تواند باعث بیقراری شود. بنابراین قبل از انجام هرگونه تغییر در میزان و نحوه ی مصرف داروها، حتما با پزشک خود تماس بگیرید و از وی نظرخواهی کنید.

15 نکته ی بسیار موثر برای داشتن یک زندگی شاد
پاسخ به سوالات متداول در مورد بیقراری
در اینجا به برخی از سوالات متداول در مورد بی قراری پاسخ داده شده است.
چرا شب ها احساس بی قراری می کنم؟
بی قراری شبانه به دلیل بهداشت نامناسب خواب و استرس و اضطراب اتفاق می افتد. برای حل این مشکل باید سعی کنید خواب سالمی داشته باشید و بهداشت خواب را رعایت کنید. بهداشت خواب مجموعه عادات و رفتارهایی مانند پرهیز از مصرف نیکوتین، الکل و کافئین قبل از خواب و همچنین دوری از صفحه های ساطع کننده نور آبی مانند تلفن، لپ تاپ یا تبلت را شامل می شود که رعایت کردن آنها می تواند کیفیت خواب شما را بهبود ببخشد. ورزش کردن روزانه و خوابیدن و بیدار شدن در یک ساعت مشخص هم می تواند بسیار مفید باشد.
آیا اضطراب می تواند باعث بی قراری شود؟
بله اضطراب می تواند باعث بی قراری و ناآرامی شود. برای حل این مشکل می توانید به سراغ فعالیت هایی بروید که اضطراب شما را به میزان زیادی کاهش می دهد و هیجانات درونی تان را تخلیه می کند. همچنین می توانید از یک مشاور یا متخصص کمک بگیرید.
چگونه می توانم پرش اندام های بدن و غلت زدن در خواب را متوقف کنم؟
اولین قدم برای جلوگیری از غلت زدن و چرخیدن زیاد در زمان خواب، تعیین علت بی خوابی است. پس از تعیین علت باید از راه های مناسب برای حل این مشکل استفاده کنید. تکنیک های مختلف زیادی برای بهبود کیفیت خواب وجود دارد که می توانید از آنها بهره ببرید. بهبود “بهداشت خواب” یکی از متداول ترین و موثرترین روش ها محسوب می شود.
همانطور که در بالا هم اشاره شد، بهبود خواب شامل ایجاد یک روال منظم خواب و بیداری، پرهیز از مصرف کافئین، استعمال دخانیات و الکل چند ساعت قبل از خواب، خنک کردن فضای اتاق خواب و دوری از موبایل یا لپ تاپ، قبل از رفتن به رختخواب است. با رعایت این نکات می توانید کیفیت خواب خود را بهبود ببخشید و میزان چرخش، غلت زدن و پرش اندام ها را به حداقل برسانید.
چرا من همیشه احساس بی قراری می کنم؟
بی قراری مداوم می تواند نشانه ی اختلالات و مشکلات پزشکی مختلف باشد. بسیاری از اختلالات روانشناختی از جمله اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، اختلال کم توجهی – بیش فعالی (ADHD)، افسردگی، اختلال اضطراب فراگیر (GAD) و اختلال دوقطبی همگی می توانند منجر به بی قراری مکرر یا مداوم شوند. این وضعیت می تواند به دنبال حوادث تلخ روزگار، مصرف داروهای جدید، تغییر در رژیم غذایی یا مصرف کافئین یا شکر هم رخ دهد.
چه عواملی باعث بی قراری در هنگام خواب می شود؟
به طور معمول، وقایع زندگی یا نگرانی در مورد آنها، می تواند باعث بی قراری در هنگام خواب شود. نگرانی ها و اضطراب های روزمره، می تواند آرامش شما را مختل کند و باعث بیقراری شود. علاوه بر این اختلال کم توجهی – بیش فعالی (ADHD) هم می تواند باعث افزایش بی قراری شود. کمبود خواب و نداشتن خواب باکیفیت دلیل دیگری ست که می تواند باعث بی قراری در زمان خواب شود.
سوالاتی که ممکن است پزشک در مورد بی قراری از شما بپرسد

آیا سردرد دارید؟
آیا تا به حال خود را مجبور کرده اید که بعد از غذا خوردن استفراغ کنید؟
آیا در طول روز خواب آلود هستید؟
پزشک ممکن است علائم افتادگی پلک (پتوز) را نیز مورد بررسی قرار دهد.
احتمال زیاد پزشک یک پرسشنامه به شما می دهد که پر کنید تا منشا بی قراری در زندگی تان را بیابد

21 روش تقویت روحیه در کمتر از یک ساعت

پوچی و افسردگی

احساس پوچی، افسردگی و بی هدفی: 12 دلیل و 9 راهکار

احساس پوچی، افسردگی و بی هدفی: 12 دلیل و 9 راهکار
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/04/word-image-2.jpeg

پیدا کردن ریشه های پوچی موجب می شود که قدم های مناسبی برای رهایی از این وضعیت، بردارید و هر چه سریعتر بر این حس غلبه کنید. در این مطلب با علل ایجاد کننده ی احساس پوچی و روش های برطرف کردن آن آشنا می شوید. اگر یکی از عزیزان یا دوستان تان نیز به حس پوچی گرفتار شده است، این مطلب را با او به اشتراک بگذارید تا بتواند از این وضعیت رهایی پیدا کند.
پوچی چیست؟
برخی از این افراد می گویند که در قفسه سینه خود احساس خلاء، پوچی یا بیحسی می کنند و همیشه بی حال و بی حوصله‌ هستند. همچنین ممکن است اغلب اوقات بدون آن که کار دشواری انجام داده باشند، احساس خستگی کنند و فکر کنند که هیچ چیز مهم نیست. گاهی اوقات این احساس بی ‌حسی، به برخی اندام های آنها نفوذ می کند و رخوت، سراسر وجودشان را در بر میگیرد. احساس پوچی می ‌تواند ترسناک باشد و خود فرد هم نداند که دلیل آن چیست. معمولا این سوال پیش می آید که آیا تجربه پوچی به معنی ابتلا به یک بیماری روانی است؟
احساس پوچی می تواند ناشی از عوامل مختلف باشد اما روش های متفاوتی برای کنار آمدن و عبور از این احساس وجود دارد. یکی از دلایل آن می تواند ابتلا به بیماری های روانی یا اختلالاتی مانند افسردگی، اختلال مصرف مواد یا ADHD (اختلال کم توجهی بیش فعالی) بزرگسالان باشد. برای افراد دیگر نیز می تواند ناشی از عدم وجود یک سیستم پشتیبانی عاطفی خوب در گذشته یا حال باشد. اگر از کودکی یاد گرفته اید که احساسات خود را سرکوب کنید یا آنها را بطور کلی نادیده بگیرید، احتمالا بی احساس می شوید و یا با حس پوچی مواجه خواهید شد.
آیا احساس پوچی طبیعی است؟
بله! اگر دائما احساس پوچی می کنید، شاید از خود بپرسید که آیا این احساس یک پدیده طبیعی است و دیگران نیز همین حس را دارند؟ واقعیت این است که شما تنها نیستید و افراد زیادی به این وضعیت گرفتار می شوند.
اگر احساس پوچی می کنید، معنای آن این است که خلائی در اعماق وجودتان احساس می کنید. نکته ای که باید بخاطر داشته باشید این است که پوچی یک احساس طبیعی است. بسیاری از افراد آنچه که شما تجربه می کنید را تجربه کرده اند و از آن رنج می برند. با این حال، اگر این احساس مداوم است و باعث آزار شما می شود، باید ریشه ی آن را پیدا کنید و هر چه زودتر به دنبال راه های برطرف کردن آن باشید.
هنر خوب صحبت کردن با افراد مختلف: نکات بسیار مهم و کاربردی
حس خلاء یا پوچی را با چه چیزهایی می توان پر کرد؟
چند روش موثر برای پر کردن خلاء درونی وجود دارد. اولین کار پیدا کردن ریشه ی پوچی و سپس استفاده از یک روش درمانی مناسب است. برای مثال اگر احساس پوچی به دلیل ابتلا به بیماری های روانی است، درمان اختلال می تواند به رهایی از این حس کمک کند. مراجعه به یک درمانگر خوب می تواند به شما کمک کند که دلیل احساس پوچی خود را پیدا کنید و بر آن غلبه کنید.
از مراجعه به یک درمانگر یا مشاور خوب نترسید و تمام احساسات خود را بطور روراست با او درمیان بگذارید. دلیل پوچی هر چه که باشد، فرقی نمی کند چون یک مشاور می تواند به شما کمک کند بر این حس غلبه کنید. در این قسمت با دلایل ایجاد کننده ی احساس پوچی آشنا می شوید.

چرا احساس پوچی می کنیم؟
داشتن حس پوچی، می تواند نگران کننده باشد چون موجب ناراحتی و عذاب فرد می شود. شاید شما فکر کنید که چه چیزی باعث ایجاد این حس می شود و به دنبال عوامل بیرونی بگردید. اما نکته ی جالب اینجاست که عوامل بیرونی، موجب ایجاد حس پوچی نمی شود. بعبارت دیگر پوچی یک حس درونی است و با بی پولی، روابط یا عوامل شغلی ارتباطی ندارد. پوچی یک حالت درونی است و به همین دلیل از بین بردن آن، به قدرت، مدیریت و مبارزه درونی نیاز دارید. دلایل احساس پوچی عبارتنداز:
1- قرار گرفتن در شرایط سخت و استرس زا
ممکن است دلیل احساس پوچی، مواجهه با اضطراب و شرایط استرس زا باشد. در این زمان بدن و ذهن شما به انرژی زیادی نیاز دارد و فشار زیادی را متحمل می شود. به عنوان مثال اگر اخیراً یکی از عزیزان خود را از دست داده اید یا جدایی تلخی را تجربه کرده اید، بسیار غصه می خورید و احساس پوچی عمیقی می کنید. وقتی به طور مداوم در شرایط تنش زا و سخت قرار بگیرید، احساسات شدیدی را تجربه می کنید که کنار آمدن با آنها سخت است. در این زمان حس می کنید که همه چیز خود را از دست داده اید و احساس پوچی، سراسر وجودتان را فرا می گیرد.
2- نرسیدن به شغل دلخواه یا تحقق نیافتن اهداف کاری
ممکن است از زندگی خسته شده باشید و بخواهید مسیر خود را تغییر دهید. شاید از شغل تان راضی نیستید یا می خواهید کار دیگری را دنبال کنید. شاید شغل شما از نظر دیگران عالی باشد و درآمد خوبی هم داشته باشید اما صرف نظر از آنچه دارید یا ندارید، احساس نارضایتی می کنید. بسیاری از ما زمان زیادی را در محل کار می گذرانیم، بی علاقگی به شغل، می تواند موجب نارضایتی از زندگی و در نهایت احساس پوچی شود.
اهداف شخصی و شغلی هر فرد با مرور زمان تغییر می کنند و به همین دلیل گاهی اوقات به تغییر برنامه یا ارزیابی مجدد اهداف نیاز است. به یاد داشته باشید وقتی احساس می کنید که نمی توانید به تمام اهداف خود برسید، بهتر است تغییر جهت دهید. اگر اکنون در جایگاهی که روزی انتظار داشتید، نیستید خود را مجازات نکنید. اگر به انگیزه یا تعیین اهداف نیاز دارید، بهتر است با یک فرد قابل اعتماد و یا یک مشاور مشورت کنید تا از این حس پوچی، رهایی یابید.
3- افسردگی و دیگر اختلالات روانی
احساس پوچی ممکن است نشانه ی ابتلا به یک بیماری جدی روانی مانند اضطراب، افسردگی یا اختلال دو قطبی باشد. تحمل زمان هایی که اضطراب ذهن و بدن را به خود درگیر می کند، دشوار است. بسیاری از افراد در این شرایط درگیر احساس پوچی می شوند. تسلیم نشدن برای غلبه بر این مشکل، بسیار مهم است. روش های زیادی مانند استفاده از داروهای تجویزی و مشاوره وجود دارد که می توانید برای تسکین علائم اضطراب یا افسردگی از آنها استفاده کنید.

بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی، بجای غمگین بودن، با حس پوچی مواجه می شوند. در این زمان ممکن است از خود بپرسند که “چرا احساس پوچی می کنم؟”. گاهی اوقات احساس پوچی همراه با افسردگی، می تواند به دلایل مشخصی مانند مرگ عزیزان اتفاق بیفتد. اما ممکن است افراد دیگر به دلیل ابتلا به بیماری های روانی به حس پوچی گرفتار شوند و این احساس، دلیل مشخص دیگری نداشته باشد. صحبت با یک متخصص بهداشت روان می تواند شما را در مسیر درمان اضطراب یا افسردگی و از بین بردن احساس پوچی درونی قرار دهد.
4- اعتیاد به الکل و مواد مخدر
اعتیاد به الکل و مواد مخدر، یکی دیگر از دلایلی که ممکن است باعث بوجود آمدن حس پوچی شود. حس پوچی ممکن است منجر به سوء مصرف الکل یا مواد مخدر شود اما گاهی اوقات اعتیاد به الکل و مواد مخدر نیز می تواند موجب ایجاد این حس شود.
هنگامی که فردی با اختلالاتی مانند اعتیاد دست و پنجه نرم می کند، در واقع به دنبال این است که جاهای خالی و خلاء درونی خود را با مواد مخدر، پر کند. اختلال مصرف مواد مخدر، در درجه اول به دلیل فرار از حس پوچی ایجاد می شود. در این زمان فرد مواد مختلفی را استفاده می کند تا از این احساس آزاردهنده رهایی یابد.
21 روش تقویت روحیه در کمتر از یک ساعت
ممکن است احساس کنید که برای جبران حس پوچی، نیاز به نوشیدن الکل دارید. پس از آن با سوء مصرف الکل روبرو می شوید و هر چقدر هم که بنوشید، باز هم کافی نیست. اگرچه برخی افراد نوشیدن یک لیوان آبجو یا شراب را در مناسبت ها، چیز بدی نمی دانند اما رعایت اعتدال اهمیت زیادی دارد و نوشیدن مداوم، می تواند به مشکلات مختلفی منجر شود.
همین امر در مورد مواد مخدر نیز صدق می کند. افرادیکه در زندگی روزمره خود با احساس پوچی دست و پنجه نرم می کنند، ممکن است برای فرار از این حس، به مصرف مواد مخدر روی بیاورند غافل از اینکه، با اینکار وضعیت آنها وخیم تر و بدتر می شود. روی آوردن به مواد مخدر، موجب اعتیاد و تشدید حس پوچی می شود. اگر شما هم با این مشکل مواجه هستید، به یک مشاور یا مرکز ترک اعتیاد مراجعه کنید.
5- استفاده بیش از حد از رسانه ها
گشت و گذار در اینترنت و تماشای فیلم های مختلف، کار بدی نیست اما برخی افراد برای فرار از حس پوچی، در اینکار زیاده روی می کنند. اینکار موجب از دست دادن انگیزه و اختلال در خواب می شود. اعتیاد به رسانه ها موجب می شود که در مواقع عدم دسترسی به آنها، احساس اضطراب، افسردگی یا احساسات منفی دیگری را تجربه کنید. اگر شما هم با چنین مشکلی روبرو هستید، یک درمانگر خوب پیدا کنید و از او کمک بخواهید.
15 نکته ی بسیار موثر برای داشتن یک زندگی شاد
6- استفاده بیش از حد از شبکه های اجتماعی
استفاده از شبکه های اجتماعی، به شرط رعایت اعتدال، چیز بدی نیست چون به شما امکان می دهد با دنیا ارتباط برقرار کنید و با همه ی دوستان و آشنایان خود در سراسر جهان صحبت کنید. اما برخی افراد با استفاده بیش از حد، خود را در معرض خطرات مختلفی قرار می دهند.
شبکه های اجتماعی از راه های زیر، موجب ایجاد احساس پوچی می شوند:

موجب ایجاد ترس از دست دادن فرصت ها یا فومو می شود. اختلال فومو به این معناست که شما احساس می کنید میتوانستید در حال حاضر از چیز های بهتری برخوردار باشید و یک چیز مهم و اساسی را که دیگران در حال تجربه ی آن هستند، از دست داده اید. رسانه های اجتماعی موجب ایجاد و تسریع پدیده ی فومو شده اند چون باعث می شوند که افراد، باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه کنند و احساس کنند که دوستان شان زندگی و عملکرد بهتری نسبت به آنها دارند و یا به اوقات خوش دیگران حسادت کنند. همه ی اینها موجب ایجاد حس پوچی در فرد می شوند.
شبکه های اجتماعی می توانند منبع احساسات منفی باشند. همه ی ما در حال مشاهده ی رنج ها و سختی های مردم در برخی نقاط جهان هستیم و اخبار مختلف را از رسانه ها یا مردم دریافت می کنیم. اگرچه همگام شدن با دنیا چیز خوبی است اما دیدن اخبار منفی به طور دائم، می تواند موجب ایجاد حس پوچی، بی انگیزگی یا بی علاقگی شود.
موجب دور شدن فرد از دوستان و دنیای واقعی می شود. صحبت با مردم بصورت آنلاین چیز خوبی است و به شما حس معنا می بخشد اما اگر دوستان شما محدود به فضای مجازی و آنلاین باشد، ممکن است با احساس پوچی زیادی روبرو شوید.
شبکه های اجتماعی می توانند اعتیاد آور باشند. کاربران گوناگون شبکه های اجتماعی در رده های سنی، تحصیلی و فرهنگی مختلف، محتواهای متنوعی را تولید و یا بازنشر می کنند. تولید محتواهای جذاب و متنوع، موجب استفاده و وابستگی به رسانه های اجتماعی می شود و بر سلامت روان افراد، تاثیر منفی می گذارد. تأثیرات شبکه هاب اجتماعی همچنان باید مورد مطالعه قرار بگیرد زیرا می تواند کاملا اعتیاد آور باشد و احساس پوچی را بیشتر و بیشتر کند.

7- اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت مرزی یا BPD شامل احساسات و عواطف ناپایدار عاطفی و رفتاری ست که موجب ایجاد احساس پوچی در فرد می شود و تنظیم آن بسیار دشوار است.
اکثر افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، احساس پوچی مداومی دارند که همیشه همراه آنهاست. برخی از این افراد از مردم فاصله می گیرند و مثل یک موجود تهی، هیچ احساسی ندارند.
8- مرگ یک عزیز
غم و اندوه می تواند احساس پوچی زیادی در انسان ایجاد کند. مرگ عزیزان با غم و اندوه فراوانی همراه است و همین امر باعث ایجاد حس تهی بودن می شود.
در این زمان فرد با از دست دادن عزیز خود، احساس بی معنایی می کند. ابراز غم و اندوه و تخلیه ی احساسات درونی، می تواند کمک زیادی به رهایی از این وضعیت کند اما هنگامی که این احساسات از حد فراتر می روند و طاقت فرسا می شوند، مراجعه به یک روانپزشک، گزینه ی بهتری خواهد بود.
9- احساس بی هدفی
بی هدفی، دلیل دیگری ست که موجب ایجاد حس پوچی می شود.
احساس پوچی در زمان های گیر افتادن در یک وضعیت دشوار یا رسیدن به بن بست، بسیار رایج و طبیعی ست و پس از مدتی از بین می روند. اما اگر حس تهی بودن همچنان ادامه پیدا کند، وضعیت طور دیگری خواهد بود.
هدف انسان ها در زندگی متفاوت است. مثلا هدف برخی از افراد، فراهم کردن یک زندگی عالی برای فرزندان، تربیت صحیح و کمک به آنها برای رسیدن به آرزوهایشان است. اما هدف افراد دیگر از زندگی، رسیدن به کمال و درجات معنوی است. بنابراین هدف انسان هر چه باشد مهم نیست، مهم این است که انسان برای رهایی از حس تهی بودن، هدف هایی در زندگی داشته باشد و برای رسیدن به آنها تلاش کند.
11 راهکار ساده برای اینکه احساس تنهایی نکنیم
برخی افراد در این جهان بزرگ، به دنبال غایت و هدف آفرینش کائنات هستند و دائما از خود می پرسند “معنای زندگی چیست؟ آیا همه چیز بیهوده است؟”. این افراد به حدی درگیر پیدا کردن جواب سوالات می شوند که در نهایت به پوچی میرسند. در این زمان بهترین راه برای رهایی از حس تهی بودن، مراجعه به یک متخصص است. شاید مشاورین نتوانند جواب این سوال ها را بدهند اما می توانند به رهایی از حس پوچی به افراد کمک کنند. 100 هدف که قبل از مرگ باید به آنها برسید در اینجا
10- اختلالات خوردن
اختلالات خوردن براساس آشفتگی شدید در رفتار خوردن ایجاد می شود و شامل بی اشتهایی یا پرخوری عصبی می باشد. اما این اختلال، چگونه باعث رسیدن به حس پوچی می شود؟ افرادی که از بدن و ظاهر خود راضی نیستند، به اختلالات خوردن روی می آورند و می خواهند که با پرخوری یا کم خوری، به اندام ایدآل خود برسند. نتیجه ی اینکار، رسیدن به پوچی است.
دیسمورفی یا اختلال بدشکلی بدن، یک بیماری روانی مزمن است. افرادیکه به این اختلال مبتلا هستند، دایما در حال فکر کردن در مورد نقص های جزئی یا خیالی ظاهر خود هستند. این بیماری می تواند موجب ایجاد حس پوچی یا تشدید آن شود.

11- مشکلات مربوط به دوستان، روابط، یا خانواده
گاهی اوقات با افراد اطراف خود مشکل دارید یا از مشکلاتی که عزیزان و نزدیکان تان دارند، ناراحت هستید. یا ممکن است دوست خود را به هر دلیلی از دست بدهید و یا در روابط خود، با مشکل مواجه شوید. هر کدام از این عوامل، می توانند به احساس پوچی منجر شوند.
شاید شما از صحبت کردن با همسرتان امتناع می ورزید و همین امر، موجب دور شدن شما از یکدیگر و ایجاد حس پوچی شود.
در این زمان، یک درمانگر ازدواج و خانواده می تواند به شما کمک کند. کمک گرفتن از یک متخصصی که می تواند با اعضای خانواده و دوستانی که از دست داده اید، ارتباط برقرار کند، یکی از روش های درمانی موثر است. همچنین اگر در رابطه ی خود با مشکل مواجه شده اید، می توانید با یک درمانگر صحبت کنید تا به شما و شریک زندگی تان کمک کند و راه حل هایی برای حل مشکلات، پیش رویتان قرار دهد.
12- دیگر بیماری ها و مشکلات بهداشت روان
دیگر دلایل پزشکی نیز می توانند منجر به پوچی شوند. به عنوان مثال یکی از عوارض جانبی داروهای ضد افسردگی، ایجاد احساس پوچی ست که افراد افسرده با آن مواجه می شوند. نتایج یک مطالعه ای که در سال 2014 انجام شد، نشان داد که 60 درصد افرادی که از داروهای ضد افسردگی استفاده می کنند، با احساس پوچی مواجه می شوند.
حال که با دلایل ایجاد حس پوچی آشنا شدید، بهتر است راه های برطرف کردن آن را هم بدانید.
یک داروی موثر: کاربرد سرترالین، روش مصرف، عوارض جانبی و نکات دیگر
چگونه با احساس پوچی مبارزه کنیم؟
درک احساسات و معنای زندگی بسیار مهم است و اغلب افراد برای یافتن معنای زندگی تلاش می‌ کنند. گاهی اوقات درک این احساسات و پی بردن به اینکه برای چه زندگی می‌ کنیم مشکل است و ممکن است برای پر کردن این خلاء به جایگزین‌ هایی ناسالمی متوسل شویم که اگرچه به طور موقتی جای خالی و خلاء درونی ما را پر می ‌کنند اما مشکل را برطرف نمی ‌کنند.
روی آوردن به روابط متنوع عاطفی و جنسی، پرخوری کردن، مصرف مواد مخدر یا الکل، درگیر شدن در فضای مجازی و شبکه‌ های اجتماعی، نمونه ای از این انتخاب‌ های ناسالم است که نه تنها به زندگی معنا نمی دهند بلکه پس از مدتی به مشکلی مضاعف تبدیل می شوند و احساس پوچی فرد را تشدید و مزمن می ‌کنند. بنابراین به جای نادیده‌ گرفتن احساسات خود می توانید از ترفندها و نکات ارایه شده در این قسمت استفاده کنید.
1- افکار و احساسات خود را روی کاغذ بنویسید
نوشتن احساسات و افکار، می تواند به شما کمک کند ریشه ی حس پوچی خود را پیدا کنید. شروع به نوشتن اتفاقاتی کنید که در طول روز برایتان اتفاق افتاده است. پس از نوشتن هر رویداد، آنها را ارزیابی کنید.
با ارزیابی هر موقعیت می توانید مثبت یا منفی بودن آنها را تعیین کنید و از خود بپرسید که باید چه احساسی داشته باشید یا چه واکنشی نشان دهید. نوشتن احساسات می تواند به شما کمک کند تا آگاهی خود را افزایش دهید و با پیدا کردن ریشه ی پوچی، آن را برطرف نمایید.
2- با مشخص کردن اهداف، به زندگی خود معنا ببخشید
یک نکته ی مهم برای جان بخشیدن به زندگی و یافتن معنا، تعیین اهداف است. برخی از ما در بسیاری از اوقات احساس سردرگمی می کنیم چون هیچ معنا و هدفی نداریم. بدون برنامه، قادر به هیچ کاری نیستیم و بنابراین حس پوچی به سراغ مان می آید. گاهی اوقات ارزیابی یا مرور مجدد اهداف گذشته هم می تواند به ایجاد حس امید در زندگی کمک زیادی کند.
در بعضی مواقع تغییر اهداف هم می تواند موجب ایجاد حس پوچی شود به عبارت دیگر، چیزی که شما در گذشته به دنبال آن بوده اید، خواسته ی فعلی شما نیست و همین امر موجب نارضایتی از زندگی می شود. ممکن است دلیل دیگر این باشد که شما هرگز به طور جدی درباره چیزهایی که می خواهید انجام دهید فکر نکرده اید. اکنون وقت آن است که بنشینید و لیستی از اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود تهیه کنید. نوشتن اهداف روی کاغذ، باعث می شود که احساس هدفمندی کنید.
این لیست را با عزیزان تان نیز در میان بگذارید. با آنها در مورد اهداف خود صحبت کنید و کارهایی که در آینده قصد انجام آن را دارید را با آنها درمیان بگذارید. با اینکار می توانید از حمایت دیگران نیز بهره مند شوید. داشتن افرادیکه به شما در راه رسیدن به اهداف کمک می کنند، می تواند بسیار موثر و مفید باشد. اهداف خود را در زندگی به این شکل تعیین کنید
3- احساسات خود را درک کنید و آنها را بپذیرید
بسیاری از افرادی که از پوچی رنج می برند سعی می کنند احساسات خود را پنهان یا سرکوب کنند. پس از مدتی به جایی می رسند که احساساتشان طاقت فرسا می گردد و باعث اضطراب آنها می شود. اولین کاری که پس از تأیید پوچی خود باید انجام دهید این است که با احساسات تان ارتباط برقرار کنید. به خودتان اجازه دهید دوباره همه چیز را احساس کنید. احساسات شما ممکن است در ابتدا از راه های نامناسبی مانند ناراحتی و عصبانیت ابراز شود اما به یاد داشته باشید که هیچ احساسی اشتباه یا بد نیست، به شرطی که به تلاش خود برای شناختن و رشد آنها ادامه دهید.
اگر احساس پوچی به تازگی گریبان تان را گرفته است، به احساساتی که در گذشته داشته اید، فکر کنید. سعی کنید بجای تصمیم گیری های احساسی، از طریق عقل و منطق عمل کنید. به این فکر کنید که آیا شغل خوبی دارید؟ آیا زمان کافی را با خانواده یا دوستان تان می گذرانید؟ آیا اتفاقی افتاده است که بخواهید آن را فراموش کنید؟ بنابراین وقت آن است که به جنبه های مختلف زندگی خود نگاهی بیندازید و تعیین کنید که آیا آنها احساسات مثبت بهمراه دارند یا منفی.
بهترین روشهای کنترل صددرصدی استرس
4- به انجام فعالیت های مورد علاقه تان بپردازید
شاید در حال حاضر به انجام فعالیت هایی که در گذشته از آنها لذت می بردید، علاقه ای نداشته باشید اما باید به هر طریقی دوباره به سراغ آنها بروید. اینکار راهی برای خودمراقبتی است و موجب رهایی از احساس پوچی می شود. به احساس خود هنگام انجام این کارها توجه کنید. ممکن است بتوانید مقداری از لذت یا آرامشی که در گذشته داشته اید را مجددا احساس کنید یا دریابید که زمان آن رسیده است که این فعالیت را با چیز دیگری جایگزین کنید. انجام کارهای مورد علاقه، موجب می شود که با احساسات تان ارتباط برقرار کنید و حس عشق به خود را تجربه نمایید.
5- برای دریافت درمان های بیشتر، به مرکز درمانی مراجعه کنید
کسانی که وقت و انرژی لازم برای معاشرت و تعامل ندارند و یا استفاده از راه های درمانی دیگر برای آنها امکانپذیر نیست، می توانند به مراکز درمانی مراجعه کنند. دلایل زیادی برای احساس پوچی وجود دارد اما اگر احساس پوچی آنقدر زیاد باشد که به سلامت روان شما آسیب برساند یا منجر به بیماری های روانی شود، توصیه می شود که به یک مرکز درمانی مراجعه کنید.
انواع مختلفی از درمان وجود دارد که می توانید انتخاب کنید. اگر هرگونه اختلال در مصرف مواد دارید، یک درمانگر می تواند به شما در مدیریت آن بیماری روانی و موارد دیگر کمک کند.
یک روانپزشک می تواند وضعیت سلامت روانی افراد را مورد بررسی قرار دهد. به عنوان مثال روانپزشک ممکن است با گرفتن تست شخصیت، بینشی در مورد نحوه رفتار و نگاه شما به مفهوم پوچی ایجاد کند. آزمون شخصیت شناسی معمولاً با پاسخ دادن به سوالات مختلف، انجام می شود.

6- مردم گریز نباشید و با نزدیکان تان ارتباط برقرار کنید
ممکن است برای معاشرت با دوستان یا خانواده خود آماده نباشید اما اگر به یک میهمانی یا دورهمی دعوت شدید، حتما آن را بپذیرید. انزوا و گوشه گیری موجب تشدید احساس پوچی و تهی بودن می شود. اگر از همه فاصله بگیرید، هیچکس نمی تواند به شما کمک کند. بنابراین اگر بیشتر وقت خود را در خانه سپری می کنید، سعی کنید به جمع خانواده و دوستان خود وارد شوید.
لازم نیست با کسی تعامل داشته باشید. فقط سعی کنید خود را برای هر منظوری مانند تماشای فیلم یا رفتن به کافی شاپ، در میان جمعیت قرار دهید. وقتی عادت کردید دوباره در کنار مردم باشید، سعی کنید با یک دوست مورد اعتماد یا اعضای خانواده صحبت کنید. با شخصی که به او اعتماد دارید رفت و آمد کنید و به او بگویید که احساس پوچی می کنید. صحبت کردن با یک فرد قابل اعتماد، می تواند به شما کمک کند تا احساسات تان را تخلیه کنید. اگر فهمیدید که این به رفع احساس پوچی شما کمکی نمی کند، با یک متخصص صحبت کنید.
5 روش درمان افسردگی ناشی از تنهایی (و عوارض خطرناک تنهایی)
حرف آخر…
هر زمان که احساس پوچی و بی ارزشی کردید، لیست اهداف خود را بنویسید. تعیین اهداف به شما کمک می کند که زندگی هدفمندی داشته باشید. اگر در راه رسیدن به اهداف تان مشکل دارید یا احساس گیر افتادن می کنید، به دنبال دریافت کمک از دیگران باشید و از اینکار خجالت نکشید.
استفاده از افراد متخصص و مشاوران کارآزموده، می تواند کمک زیادی به شما بکند. مطالعات نشان می دهد که استفاده از خدمات پزشکی می تواند علائم افسردگی را تا 70 درصد کاهش دهد.

احساس گرسنگی

چرا احساس سیری نمی کنیم؟ 3 راهکار موثر

چرا احساس سیری نمی کنیم؟ 3 راهکار موثر
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/04/word-image.jpeg

آیا شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که پس از غذا خوردن، همچنان احساس گرسنگی می کنند؟ اگر اینطور است، این مطلب را از دست ندهید. در این مطلب با ترفندها و نکاتی آشنا می شوید که موجب رفع اشتها و گرسنگی شما بعد از غذا خوردن می شود. اما قبل از آن بهتر است با اهمیت سیر شدن و دلایل احساس گرسنگی پس از خوردن غذا آشنا شوید.
سیری چیست و چرا مهم است؟
سیر شدن زمانی اتفاق می ‌افتد که به دلیل غذا خوردن، انرژی لازم بدن تامین می شود و معده، پیام توقف غذا خوردن را از طریق عصب‌ ها به مغز می‌ دهد. اما سیر شدن چه اهمیتی دارد و چگونه بر سلامتی ما تاثیر می گذارد؟
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم (مگا لیست)
اهمیت سیر شدن

سیر شدن به ما کمک می کند تا وزن متعادلی داشته باشیم زیرا احتمال پرخوری را کاهش می دهد.
اگر احساس سیری کنیم، کمتر به سمت تنقلات ناسالم خواهیم رفت و به این ترتیب تغذیه ی سالم تری خواهیم داشت.
سیر شدن و لذت بردن از وعده های غذایی متعادل، راهی عالی برای تغذیه ی بدن و متعادل سازی رژیم غذایی است.

بنابراین سیر نشدن علاوه بر اینکه احساس ناخوشایندی در ما ایجاد می کند، برای سلامتی کلی هم مضر است. اما دلیل سیر نشدن چیست؟
چه دلایلی موجب می شود که بعد از غذا خوردن، همچنان احساس گرسنگی کنیم؟
سبک زندگی و برخی عادات و رفتارهای غلط، می تواند علت سیر نشدن شما پس از غذا خوردن باشد. برخی از این موارد عبارتنداز:

حواس پرتی هنگام غذا خوردن. تحقیقات نشان می دهد افرادی که در زمان غذا خوردن، هیچگونه توجه ذهنی ندارند، کمتر احساس سیری می کنند و بیشتر در طول روز غذا می خورند. اگر شما هم جزء این دسته از افراد هستید، سعی کنید تمرینات ذهن آگاهی (حضور در لحظه) را انجام دهید تا سیگنال های بدن خود را بهتر درک کنید.
سریع غذا خوردن. تحقیقات نشان می دهد که تمرکز و جویدن غذا، با احساس سیری رابطه ی مستقیمی دارد. افرادیکه تند غذا می خورند نسبت به آنهایی که به آرامی غذا می خورند، کمتر احساس سیری می کنند. اگر شما هم سریع غذا می خورید، سعی کنید غذا را کامل بجوید تا احساس گرسنگی تان بطور کامل برطرف شود.
استرس. استرس موجب بالا رفتن سطح هورمون کورتیزول می شود. کورتیزول احساس گرسنگی و ولع غذا خوردن را بالا می برد. اگر بیشتر مواقع استرس دارید، سعی کنید یوگا یا مراقبه را در برنامه هفتگی خود بگنجانید.
زیاد ورزش کردن. افرادی که زیاد ورزش می کنند، اشتهای زیادتر و متابولیسم سریعتری دارند. اگر زیاد ورزش می کنید، احتمالا برای تأمین سوخت و انرژی لازم برای ورزش، به مصرف غذای بیشتری نیاز خواهید داشت.
کمبود خواب. خواب کافی برای تنظیم هورمون هایی مانند گرلین (هورمون پپتیدی معده) ضروری است. سطح این هورمون در افرادیکه کمبود خواب دارند، بیشتر است. برای داشتن خواب کافی سعی کنید برنامه ی خواب خود را تنظیم کنید یا از قرار گرفتن در معرض نورهای آبی مانند موبایل یا لپ تاپ در شب، اجتناب کنید. (نورهای آبی مصنوعی موجب کاهش میزان ملاتونین و در نتیجه کاهش کیفیت و کمیت خواب می شوند.)
به اندازه ی کافی غذا نخوردن. در بعضی شرایط ممکن است بعد از غذا خوردن احساس گرسنگی کنید و دلیل آن فقط این باشد که در طول روز به اندازه کافی غذا نخورده اید.
بالا رفتن سطح قند خون و مقاومت به انسولین. افزایش قند خون و مقاومت به انسولین می تواند میزان گرسنگی شما را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. با چکاپ ها و معاینات دوره ای، از نرمال بودن سطح قند خون خود اطمینان حاصل نمایید.
داشتن رژیم غذایی نامتعادل. احساس گرسنگی می تواند پس از مصرف وعده های غذایی سنگین بر پایه کربوهیدرات و فاقد پروتئین یا چربی های سالم رخ دهد. بنابراین با متعادل کردن رژیم غذایی و دوری از خوراکی هایی که سیری کاذب ایجاد می کنند، به رفع گرسنگی خود کمک کنید.

حال که به دلایل سیر نشدن پس از غذا خوردن پی بردید، بهتر است راهکارهای برطرف کردن آن را هم بدانید. در این قسمت 3 نکته ی بسیار موثر برای رفع گرسنگی آورده شده است که می توانید به راحتی از آنها استفاده کنید.
چطور از شر چیزی که در ذهنمان است خلاص شویم؟ (24 ترفند)
چطور می توانیم مشکل سیر نشدن مان را برطرف کنیم؟
سوال بسیاری از افراد این است که چطور می توانیم بعد از غذا خوردن احساس گرسنگی خود را برطرف کنیم و تا زمان وعده ی غذایی بعدی، کاملا سیر بمانیم؟
در اینجا سه ​​نکته برای سیر شدن آورده شده است که ممکن است طرز تفکر شما درباره تغذیه سالم را هم تغییر دهد.
نکته ی شماره 1: رژیم غذایی متعادلی داشته باشید
متعادل کردن رژیم غذایی، برای رفع گرسنگی بسیار مهم است. البته داشتن رژیم غذایی متعادل علاوه بر احساس سیری، جهت برآورده کردن نیازهای غذایی لازم برای رشد و پرورش و تغذیه بدن هم لازم است.
به عنوان یک قانون کلی، رژیم غذایی متعادل رژیمی ست که حاوی چربی های سالم، پروتئین ها و کربوهیدرات های پیچیده باشد.
در این قسمت توضیحات لازم برای هر یک از موارد فوق آورده شده است و مثال هایی برای آنها ذکر شده است.
پروتئین
پروتئین علاوه بر عضله سازی، وظایف مهم دیگری هم در بدن دارد. تحقیقات نشان می دهد که پروتئین بسیار سیر کننده است و بنابراین گنجاندن آن در رژیم غذایی، کمک زیادی به رفع گرسنگی می کند.
در اینجا برخی از غذاهای غنی از پروتئین آورده شده است که می توانید به رژیم غذایی خود اضافه کنید:

مرغ
بوقلمون
ماهی سالمون
تخم مرغ
لوبیا / عدس
تمپه (یکی از فرآورده های سنتی سویا)

چربی
چربی‌ ها برای ادامه حیات انسان لازم و ضروری هستند چون در عملکردهای حیاتی بدن نقش مهمی دارند. پس بجای حذف چربی ها، بهتر است انتخاب درستی داشته باشید و از انواع چربی های سالم و مغذی استفاده کنید. چربی ها بخش مهمی از یک رژیم غذایی متعادل و مغذی هستند و نقش مهمی در سیر شدن ما دارند.
برخی از منابع غذایی سالم چربی ها، عبارتنداز:

آجیل و دانه ها
کره آجیل
ماهی های چرب
آووکادوها
زیتون و روغن زیتون

کربوهیدرات های پیچیده
هنگام انتخاب کربوهیدرات ها، باید هوشمندانه عمل کنید. بهتر است از کربوهیدرات های پیچیده ای که حاوی فیبر هستند و ارزش غذایی بالایی دارند، استفاده کنید (فیبر = سیر کننده!). از مصرف کربوهیدرات های تصفیه شده، فرآوری شده و شیرین (مانند ماکارونی، نان سفید، شیرینی) که موجب بالا رفتن سطح قند خون و ایجاد سیری کاذب می شوند، اجتناب کنید.
نمونه هایی از کربوهیدارت های سالم عبارتنداز:

کوینو
جو دوسر
سیب زمینی شیرین
سبزیجات صلیبی (کلم بروکلی، گل کلم)
عدس
لوبیا

21 راهکار صبح زود بیدار شدن با وجود نفرت از صبح
نکته ی شماره 2: غذا خوردن ذهن آگاهانه را امتحان کنید
بیشتر انسان ها در دنیای امروزی، سبک زندگی پرتنش و شلوغی دارند و غذا خوردنی که بیشتر از 10 دقیقه طول می کشد، برای اکثر افراد بی مفهوم است. زندگی پرمشغله موجب استرس، حواس پرتی در زمان غذا خوردن و سریع غذا خوردن می شود و همین عوامل موجب عدم احساس سیری می شود. برای رفع این مشکل می توانید تکنیک خوردن ذهن آگاهانه (Mindful eating) را امتحان کنید.
خوردن ذهن آگاهانه یک ابزار فوق العاده با ارزش برای سیر شدن است. منظور از غذا خوردن ذهن آگاهانه این است که به آنچه می خوریم توجه کنیم. این تکنیک شامل توجه به غذا، آهسته جویدن و دوری از اضطراب بعد از غذا خوردن است. شما باید در زمان هایی از روز غذا بخورید که از تنش های کاری و خانوادگی به دور باشید و تمام تمرکز خود را به زمان حال معطوف کنید. به این ترتیب ذهن و بدن شما از غذا خوردن لذت می برد.

احساس سیری بعد از غذا یک مولفه ی ذهنی و جسمی دارد که از رضایت واقعی نشستن و لذت بردن از غذا ناشی می شود.
بنابراین بدون هیچ گونه حواس پرتی غذا بخورید و موبایل و اینستاگرام را برای لحظه ای کنار بگذارید. فقط روی غذا تمرکز کنید و به این ترتیب، آرامش بخش ترین اوقات روز خود را در زمان غذا خوردن تجربه کنید.
بهترین زمان برای ورزش لاغری و چربی سوزی چه زمانی است؟
نکته ی شماره 3: آهسته غذا بخورید
در کنار تکنیک های خوردن ذهن آگاهانه، سعی کنید غذای خود را کامل بجوید و آهسته غذا بخورید. شاید تابحال به این نکته توجه نکرده باشید اما در زمانی که با آگاهی کامل ذهنی و تمرکز غذا می خورید، متوجه سریع غذا خوردن خود خواهید شد.
مطالعات علمی نشان داده است که انسان زمانی احساس سیری می کند که مغز فرمان سیری را از هورمون های گوارشی دریافت کند. بنابراین با آهسته غذا خوردن، مغز سریعتر سیگنال های سیری را دریافت می کند و احساس گرسنگی شما برطرف می شود. این درحالیست که سریع غذا خوردن فرآیند سیگنال های طبیعی بدن که شامل هورمون ها و ارتباط بین شکم و مغز است را مختل می کند.
حرف آخر…
سوخت رسانی به بدن با غذاهای مفید و سرشار از مواد مغذی، اولین قدم برای رفع گرسنگی و احساس سیری است. علاوه بر این، باید به نحوه ی غذا خوردن خود نیز توجه کنید.
اگر شما هم جزء آن دسته افرادی هستید که بعد از غذا خوردن احساس سیری نمی کنید، از نکات ذکر شده در این مطلب استفاده کنید. بدون شک نکات فوق، تاثیر زیادی در سبک غذا خوردن و احساس سیری پس از آن دارد و به حل مشکل شما کمک می کند.
20 نکته روانشناسی که در 99 درصد شرایط زندگی واقعی هستند!
منبع 1 منبع 2

قدم زدن در طبیعت

چطور از شر چیزی که در ذهنمان است خلاص شویم؟ (24 ترفند)

چطور از شر چیزی که در ذهنمان است خلاص شویم؟ (24 ترفند)

گاهی اوقات ممکن است افکار ناخواسته ای به ذهنتان بیایند که دلتان نمی خواهد به آنها فکر کنید و درگیرشان بشوید. وقتی هم که تلاش می کنید این افکار را از ذهنتان دور کنید، دوباره مثل چسب به ذهن شما می چسبند و شما را به خودشان مشغول می کنند. این فکر و خیال ها ممکن است خیلی پیش پا افتاده باشند یا خیلی غیر منتظره، ترسناک و یا آشفته کننده.
به محض اینکه فرصتی پیش بیاید این افکار به ذهن شما هجوم می آورند؛ مثلا ممکن است عصبی شوید، استرس بگیرید یا حالتان ناخوش باشد، در چنین شرایطی با هجوم افکار ناخواسته و ناخوشایند به سرتان مواجه می شوید. این افکار ممکن است به خاطر خاطرات بد گذشته یا تجربیات تلخ قبلی تان هم باشند. به هرحال فرقی نمی کند چه فکری به ذهنتان می آید؛ بعضی وقت ها این فکر و خیال ها آنقدر آزار دهنده می شوند که کم کم احساس می کنید به بیماری روحی مبتلا شده اید.
چگونه ذهن خود را از گذشته پاک کنیم؟ (12 ترفند)
مهم نیست این افکار از کجا سرچشمه می گیرند، مهم این است که شما استراتژی ها و راهکارهای مناسبی برای دور کردن آنها از ذهنتان داشته باشید. اگر چند راهکار مناسب برای خلاصی از این فکر و خیال ها بلد باشید، وقتی ذهنتان پر از افکار ناخواسته شد می توانید با آنها مقابله کنید.
البته بعید به نظر می رسد که همیشه فقط یک راهکار کارساز باشد و اغلب اوقات باید چند روش را به کار بگیرید تا ذهنتان را افکار ناخوشایند خالی کنید.
خب حالا فرض می کنیم که شما کسی هستید که با این افکار مزاحم و ناخواسته دسته و پنجه نرم می کند. اولین چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که اگر این افکار باعث شده اند شما به نوعی بیماری روحی روانی مبتلا شوید باید به متخصص روانشناس مراجعه کنید. چون این افکار ممکن است نشانه یک مشکل جدی باشد که نیاز به درمان تخصصی دارد.

اما اگر فقط گاهی اوقات به فکر و خیال فرو می روید و افکار ناخواسته و ناخوشایند به ذهنتان هجوم می آورند، مطلب امروز ما پیشنهادهایی به شما ارائه می کند که با استفاده از آنها می توانید از این افکار خلاصی پیدا کنید.
1- خودتان را سرگرم کنید
برای اینکه حواستان را از فکر کردن به افکار ناراحت کننده پرت کنید سعی کنید یک سرگرمی یا مشغله خوب برای خودتان پیدا کنید. کاری را انتخاب کنید که باعث می شود روی آن تمرکز کنید و حواستان را به خودش جمع می کند. به این ترتیب وقت کمتری برای فکر کردن به چیزهای دیگر پیدا می کنید و افکار ناخوشایند را دور می زنید.
2- بخندید
شوخی کردن با دوستان، تماشای برنامه های کمدی یا شرکت در فعالیت های شاد وخنده دار باعث می شود کمتر افکار ناراحت کننده به ذهنتان بیایند.
خنده باعث ترشح هورمون های شادی آور در مغز می شود که روحیه شما را بهتر می کنند و روی فضای ذهنی شما تاثیر مثبتی می گذارند. این احساسات مثبت باعث به وجود آمدن خلق و خوی بهتر و مثبت تر در شما می شود و افکار نگران کننده، استرس آور و منفی را از شما دور می کنند.
3- در مورد افکارتان بنویسید
نوشتن افکار و احساسات یا خاطرات روزانه می تواند نقش درمانی داشته باشد. چند روش مختلف برای نوشتن وجود دارد که می تواند افکار منفی را از ذهن شما دور کند. ما پیشنهاد می کنیم از قلم و کاغذ استفاده کنید. بنشینید و هر چیزی که به ذهنتان می آید را بنویسید.
عمل نوشتن آگاهانه همراه با صبر و حوصله به شما کمک می کند تا افکار را از ذهنتان به روی کاغذ منتقل کنید. تایپ کردن هم از هیچی بهتر است اما به اندازه نوشتن روی کاغذ موثر نیست.
4- یک چرخه را تکرار کنید
یکی از روش های مراقبه و مدیتیشن این است که خودتان را درگیر یک فعالیت پیش افتاده کنید و تمام حواستان را جمع آن بکنید. مثلا سراغ تمیز کردن کفپوش بروید. طی را داخل آب ببرید، آن را بیرون بیاورید و آب اضافی اش را بگیرید و بعد روی کف پوش بکشید. در تمام این مراحل همه ذهنتان را معطوف این چرخه بکنید و اجازه ندهید فکر دیگری به ذهنتان خطور کند.
دنبال لکه ها روی کف پوش بگردید و همه حواستان را جمع کار کنید. به این ترتیب می توانید ذهنتان را درگیر چیزی به جز آن فکر و خیال های آزار دهنده بکنید. این کار نوعی فعالیت تمرکز حواس به صورت عملی است.
5- قدرشناس باشید
قدرشناسی ابزار بسیار قدرتمندی برای مبارزه با افکار منفی است. خیلی ها اغلب اوقات نمی دانند که سپاسگزار و قدردان بودن چقدر می تواند زندگی شان را تحت تاثیر قرار بدهد. قدرشناسی باعث می شود ذهن شما به درک متفاوتی از واقعیات برسد. وقتی به خاطر چیزهایی که دارید قدردان و سپاسگزار هستید، افکارتان حول داشته هایتان در زندگی می چرخند و احتمال اینکه فکر منفی و ناخوشایندی به ذهنتان بیاید کمتر می شود.
انجام این کار به طور مستمر، ذهن شما را مثبت بار می آورد و به شما کمک می کند تا از فکر و خیال های ناراحت کننده و آزار دهنده خلاص شوید.
جطور ذهنمان را در کنترل کامل داشته باشیم؟
6- درباره افکارتان با دوستتان حرف بزنید
گاهی اوقات تنها کاری که باید برای خلاصی از افکار ناراحت کننده انجام بدهیم این است که با یک دوست مورد اعتماد درباره شان حرف بزنیم. این کار به ما کمک می کند تا نگرانی هایمان را برطرف کنیم و راحت تر با این افکار مقابله کنیم.
اگر می توانید، با یکی از دوستانتان درباره فکرهایی که آزارتان می دهند صحبت کنید. در غیر این صورت می توانید به مشاور مراجعه کنید یا از مشاوره های آنلاین استفاده کنید. در ضمن می توانید در گروه هایی که هستید هم مشکلتان را مطرح کنید. گاهی اوقات راه حل های خوبی از این طریق به شما داده می شود.
7- به موارد انگیزشی و الهام بخش گوش بدهید
سخنرانی های انگیزه بخش زیادی وجود دارد که گوش کردن به آنها باعث می شود احساس مثبتی در شما شکل بگیرد و انگیزه از دست رفته تان را دوباره پیدا کنید.
ممکن است این صحبت ها به زندگی شخصی شما هیچ ارتباطی نداشته باشند ولی خوب است که داستان های زندگی افراد مختلف را گوش کنید و با چالش ها و موانعی که با آنها دست و پنجه نرم کرده اند آشنا بشوید. به این ترتیب شما هم به خودتان می گویید که می توانید روی موانعی که سر راهتان قرار دارند غلبه پیدا کنید.

اگر بتوانید کسانی را پیدا کنید که موارد مشابهی مثل شما در زندگی دارند که چه بهتر! در این صورت می توانید از آنها یاد بگیرید که چطور امید و انگیزه را در خودتان بیدار کنید و افکار مثبت داشته باشید. مثلا این 10 پادکست عالی هستند
8- برای پاکسازی ذهنتان مدیتیشن کنید
داشتن ذهن و احساسات پاک و مثبت، مدیریت زندگی را راحت تر می کند. مدیتیشن مهارت بسیار ارزشمندیست که از هزاران سال پیش برای پاکسازی ذهن و احساسات از آن استفاده می شده است. با یادگیری نحوه مراقبه و مدیتیشن کردن می توانید کنترل بیشتری روی افکارتان داشته باشید و به این ترتیب افکار تکرار شونده و ناخوشایند را مدیریت کنید. البته یادتان باشد که برای مهارت پیدا کردن در مراقبه به گذشت زمان و تمرین مرتب نیاز است. آموزش مدیتیشن برای افراد مبتدی
9- بدنتان را ورزش بدهید
ورزش مزایای بسیاری برای سلامتی روح و جسم شما به همراه می آورد. ورزش کردن نه تنها باعث می شود عضلات ورزیده و قدرتمندی داشته باشید، بلکه با ترشح هورمون های خوب و مفید باعث تقویت ذهنتان هم می شود.
علاوه بر این شما می توانید موقع ورزش کردن روی فعالیتی که انجام می دهید تمرکز کنید و به این ترتیب هر فکر دیگری را از ذهنتان بیرون کنید. خیلی از تمرینات ورزشی باید به شکل درستی انجام شوند بنابراین باید تمرکزتان را روی آنها بگذارید و به این ترتیب ذهنتان درگیر چیزی جز افکار منفی و ناخوشایند می شود. بهترین ورزشها مخصوص هر فرد را در اینجا بخوانید
10- مطالعه کنید
اگر دنبال راهی برای خلاصی از افکار ناخواسته و ناخوشایند هستید باید بدانید که مطالعه کردن یکی از بهترین راه حل ها برای این مورد است. وقتی چیزی می خوانید، ذهنتان روی آن متمرکز می شود و حواستان از افکار منفی دور می شود.
البته توصیه نمی کنیم که چیزهای استرس آور و نگران کننده مثل اخبار و صفحات حوادث روزنامه ها را بخوانید. به جای آن مطالب سرگرم کننده یا چیزی که شما را به فکر فرو ببرد مطالعه کنید. به این ترتیب می توانید ذهنتان را سبک تر کنید و افکارتان را در مسیر دیگری قرار بدهید. اگر نمی دانید از کجا و با چه کتابی شروع کنید ما در اینجا این را توضیح داده ایم
11- در جهت رسیدن به یک هدف گام بردارید
کاری کنید که مطمئن باشید شما را به رسیدن به یک هدف خاص نزدیک می کند. قدم کوچکی بردارید و سعی کنید در مسیر یک هدف گام بردارید. اگر هم هدفی ندارید وقت آن رسیده که برای خودتان هدف تعیین کنید و به چیزی که واقعا می خواهید برسید.
12- چارچوب فکری تان را تغییر بدهید
افکاری که در ذهن دارید را به فکرهای مثبت تبدیل کنید. به جای اینکه روی چیزی که می ترسید اشتباهی پیش بیایند تمرکز کنید، روی مواردی تمرکز کنید که احتمالا خوب پیش بروند و درست از آب دربیایند.
از خودتان سوالات مثبت بپرسید؛ مثلا بگویید این شرایط چه فایده ای می تواند برای شما داشته باشد؟ از این مساله چه نفعی می توانید ببرید؟ این اوضاع برای خودتان و خانواده تان چه فایده ای می تواند داشته باشد؟ روش تغییر چارچوب و نگرش زندگی در اینجا
13- برای افکارتان زمانبندی تعیین کنید
گاهی اوقات افکار ناخواسته به این دلیل که برایش وقت نمی گذاریم به ذهنمان هجوم می آورند. این افکار به زور وارد ذهن ما می شوند چون نیاز است که به آنها رسیدگی و توجه شود. بعضی وقت ها ما بیش از حد درگیر خودمان و توجه به مشغله هایمان هستیم و وقتی برای فکر کردن به چیزهای دیگر نمی گذاریم.
در چنین شرایطی بهتر است برنامه ریزی کنید و زمانی را به فکر کردن درباره موضوعات ناراحت کننده ای که به ذهنتان می آید اختصاص بدهید. کافیست نیم ساعت یا بیشتر وقت بگذارید، بنشینید و راجع به این افکار فکر کنید. وقتی این نیم ساعت تمام شد احتمالا احساس راحتی بیشتری می کنید و بهتر می توانید ذهنتان را با انجام کار دیگری از این افکار دور کنید.

14- یک تفریح یا قرار ملاقات جدید برای خودتان دست و پا کنید
آیا فکر می کنید که لازم است همه چیز تغییر کند؟ خب، خودتان این تغییر را ایجاد کنید. با افراد جدید قرار ملاقات بگذارید، خودتان را به ناهار در یک رستوران خوب دعوت کنید، فیلم ببینید، در پارک قدم بزنید و یا حتی اگر شده برای تعطیلات چند روزه به شهرهای اطراف بروید. این کارها می توانند شما را از زندگی روزمره و افکاری که ناراحتتان می کنند و مدام در ذهنتان این طرف و آن طرف می روند جدا کنند.
15- مدتی را به خیال پردازی کردن اختصاص بدهید
بزرگسالان هم می توانند به اندازه کودکان رویابافی و خیالپردازی کنند. خوب است که بگذارید ذهنتان هر چند وقت یکبار به پرواز دربیاید و تخیل به هم ببافد. این کار باعث می شود تفکر خلاق ذهنتان هم پرورش پیدا کند.
علاوه بر این، خیالپردازی به حل خلاقانه مشکلات هم کمک می کند. کمی خیالپردازی می تواند چرخه زندگی شما را از یکنواختی و روزمرگی بیرون بیاورد. فقط حواستان باشد که این کار را به صورت مداوم انجام ندهید تا زندگی واقعی تان دچار مشکل نشود.
16- چیز جدیدی یاد بگیرید
اینترنت واقعا جای خارق العاده ای برای یاد گرفتن چیزهای جدید و مهیج است. با یاد گرفتن یک چیز جدید می توانید ذهنتان را از مشکلات و دغدغه های فعلی دور کنید. وب سایت هایی وجود دارند که آموزش های رایگانی درباره موضوعات مختلف در اختیارتان قرار می دهند و می توانید از آنها استفاده کنید تا مهارت جدیدی یاد بگیرید. این کار یک روش عالی برای دور کردن افکار منفی و مزاحم از ذهنتان است.
17- به موسیقی مورد علاقه تان گوش کنید
گوش دادن به موسیقی مورد علاقه تان می تواند شما را از افکار ناخواسته و مزاحم دور کند. تمرکز کردن روی آهنگ های دلخواهتان راه خیلی خوبی برای فکر کردن به چیزی جز افکار ناخوشایند است. سعی کنید روی قسمت های مختلف آهنگ تمرکز کنید، به صدای خواننده عمیقا گوش بدهید و اجازه بدهید ملودی به درون قلب و ذهنتان راه پیدا کند. اجازه بدهید که موسیقی شما را به دنیای دیگری ببرد.
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم
18- بخشش و گذشت را تمرین کنید
گاهی اوقات بخشیدن برای ما سخت است. خیلی ها فکر می کنند بخشش فقط به معنی پذیرفتن معذرت خواهی دیگران است؛ اما این فقط یکی از انواع بخشش است.
بخشش می تواند به معنی قبول کردن و پذیرفتن اتفاقاتی که افتاده است هم باشد. گاهی اوقات اتفاقاتی در زندگی می افتند که نمی توانید آنها را کنترل کنید. شما باید این موارد را بپذیرید. باید خودتان را به خاطر اشتباهاتی که مرتکب شده اید ببخشید. یادتان باشد زندگی هیچ وقت به بن بست نمی خورد. زندگی با ما یا بدون ما ادامه دارد. عقب ماندن از زندگی و غوطه ور شدن در احساسات واقعا به درد کسی نمی خورد. خودتان را به خاطر همه چیز ببخشید و بپذیرید که هر کسی اشتباه می کند.

19- احساساتتان را درک و بعد آنها را رها کنید
شاید با خودتان بگویید سرم به اندازه کافی شلوغ است و برای توجه به احساساتم وقتی ندارم. خب، اگر قرار باشد اینطوری فکر کنید، کارهایتان هیچ وقت تمام نمی شود و هیچ وقت زمانی برای اختصاص دادن به احساساتتان نخواهید داشت.
ولی تا زمانی که به این احساسات توجه نکنید و آنها را نفهمید احساس راحتی نخواهید کرد. ممکن است فعلا نتوانید به این احساسات توجه کنید ولی حتما باید برایشان وقت بگذارید. یک حمام آب گرم بگیرید یا دور و برتان شمع روشن کنید و در سکوت به احساساتتان توجه کنید. بعد آنها را رها کنید تا احساس آزادی و راحتی بیشتری داشته باشید.
20- به خودتان یادآوری کنید که حالتان خوب خواهد شد
شما الان آنجا نشسته اید و این مطلب را می خوانید درست است؟ شما از همه اتفاقات بدی که در زندگی تان رخ داده جان سالم به در برده اید، درست است؟ پس این بار هم می گذرد. مدام به خودتان بگویید که شما در مسیر موفقیت قرار دارید، شما در حال تلاش هستید و این تلاش ها سرانجام نتیجه می دهند.
به خودتان بگویید که حالتان خوب خواهد شد و این افکار مزاحم و ناراحت کننده قرار نیست تا ابد ادامه پیدا کنند. شما از پس این فکر و خیالها برمی آیید. به خودتان یادآوری کنید که درست همانطور که قبلا سختی های زیادی را پشت سر گذاشتید این روزها را هم می گذرانید.
21-از شر چیزهایی که بدردتان نمی خورند خلاص شوید
انباشته شدن چیزهایی که به آنها نیازی نداریم باعث ایجاد احساس رخوت و تنبلی در ما می شود. این موارد نه تنها فضای فیزیکی اطراف شما را اشغال می کنند، بلکه ذهنتان را هم پر می کنند؛ حتی اگر از آنها هیچ استفاده ای نکنید.
بنابراین قبل از اینکه شروع به ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی تان کنید، بهتر است اول از چیزهایی که مانع آزادی فکرتان می شوند خلاص شوید. به اطرافتان خوب نگاه کنید و ببینید از چه چیزهایی استفاده نمی کنید. آنها را به دیگران بدهید، بفروشید و یا اگر قابل استفاده نیستند دور بریزید.
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم (مگا لیست)
با لباس، کفش، کیف و هر چیزی که مدتهاست از آن استفاده نمی کنید خداحافظی و دور و برتان را خلوت کنید. وقتی محیط اطرافتان تر و تمیز و مرتب باشد، احساس آزادی شگفت انگیزی به شما دست می دهد.
22- با افرادی که مانع راهتان می شوند خداحافظی کنید
موقع فکر کردن به زندگی تان ممکن است متوجه شوید یکی از جنبه هایی که باید روی آن کار کنید روابطتان با دیگران است. اگر افراد خاصی در زندگی تان وجود دارند که شما را به عقب هل می دهند و مانع پیشرفتتان می شوند، وقتش رسیده که با آنها خداحافظی کنید.
از افراد سمی و کسانی که انرژی منفی دارند فاصله بگیرید. با این کار می توانید وقت بیشتری را در کنار افرادی دوستشان دارید و آنها هم شما را دوست دارند بگذرانید.
23- افکار و احساساتی که شما را سنگین می کنند را رها کنید
با اینکه تغییرات بزرگ در زندگی اغلب مربوط به موراد بیرونی و خارجی مثل افراد، اشیاء یا محیط اطرافمان است؛ اما مهم ترین تغییری که می توانیم در خودمان ایجاد کنیم به درون ما برمی گردد.
اکثر اوقات افکار و احساسات منفی بیشتر از هر چیز دیگری در زندگی مانع پیشرفت ما می شوند. برای همین باید به طور آگاهانه، احساسات و افکاری که باعث خستگی ذهنتان می شوند یا مربوط به گذشته هستند را فراموش کنید.
24-اهدافتان را تعیین کنید
حالا باید بر اساس اولویت های جدید و چشم انداز تازه ای که از زندگی دارید، اهداف واقعی، دست یافتنی و ملموسی را برای خودتان تعیین کنید. از خودتان بپرسید یک ماه بعد، شش ماه دیگر، یک سال دیگر و حتی ده سال دیگر می خواهید به چه چیزهایی برسید؟ یادتان باشد که هدف هایتان حتما باید قابل اندازه گیری و سنجش باشند تا بفهمید که آیا به آنها رسیده اید یا نه.
از طرف دیگر هدف هایی تعیین کنید که رسیدن به آنها امکان پذیر است، نه اینکه هیچ وقت نتوانید به آنها برسید و سرخورده شوید. معمولا بهتر است روی مواردی تمرکز کنید که بیشترین تغییر را در روابط، زندگی و سلامتی شما ایجاد می کنند. 100 هدف مهم در زندگی را در اینجا لیست کرده ایم

11 دلیل احساس پوچی و 13 راه حل موثر

[ad_1]

احساس پوچی و ناامیدی کاملا خلاف احساسات خوبیست که یک فرد باید داشته باشد. این احساس، درست مثل یک سیاه چاله در قفسه سینه شما جا خوش می کند و هر احساس خوبی را به درون خودش می بلعد.
احساس پوچی و ناامیدی، علایق، آرزوها، احساسات خوب و رویاهای شما را کمرنگ می کند و حتی ممکن است از یک احساس منفی معمولی هم فراتر برود و مخرب تر باشد. این احساس می تواند خیلی راحت غم و اندوه را به درون شما منتقل کند و باعث شود که نتوانید احساس مثبتی داشته باشید.
7 روش تعیین هدف در زندگی (و رسیدن به آن)
وقتی احساس پوچی می کنید، همه چیز به نظرتان کسل کننده و بی معنی می آید یا نمی توانید هیچ احساس قوی مثبتی در خودتان ایجاد کنید. به طور کلی انسان موجودیست که تمایل به نشاط و انرژی دارد و نبود انرژی و نشاط کافی می تواند احساس خیلی بدی به او بدهد.
اگر تا به حال احساس پوچی را تجربه نکرده اید یا نمی دانید که این احساس چگونه است، می توان گفت پوچی شرایطیست که در آن شما به هیچ چیزی احساس خاصی ندارید در حالیکه در حالت عادی نباید اینطور باشد.
افراد مختلف به شیوه های مختلفی با احساس پوچی مقابله می کنند و خیلی از این روش ها سالم و درست نیستند. بعضی ها سعی می کنند این چاله را با رابطه جنسی، پول، مصرف گرایی، بازی های ویدیویی، حواس پرتی، مواد مخدر، الکل و در موارد شدیدتر خودزنی و حتی خودکشی پر کنند.
با این تکنیک های ساده، یک بار و برای همیشه پرانگیزه و موفق بمانید!
ولی نیازی به این کارها نیست. احساس پوچی در واقع علامتیست که یک مشکل بزرگتر را نشان می دهد و ممکن است خود فرد متوجه این مشکل نشود. این مشکل همیشه هم یک بیماری روحی و روانی نیست. شرایط و مشکلات زیادی وجود دارند که باعث می شوند یک نفر احساس پوچی را تجربه کند.

علت احساس خلأ و پوچی حکم می کند که چه نوع اقداماتی می تواند به کاهش این احساس کمک کند. ما در این مطلب برخی از دلایل رایج احساس پوچی و بهترین راه حل های پیشنهادی برای برطرف کردن این احساس را در اختیارتان می گذاریم.
برطرف کردن احساس پوچی به تنهایی و بدون کمک مشکل است. این مشکل در اغلب موارد باید با کمک متخصص روانشناس و یا یک مشاور حل شود؛ مخصوصا اگر فرد دچار نوعی بیماری روانی باشد باعث بروز چنین احساسی در او بشود. پس یادتان باشد از کمک گرفتن نترسید؛ مخصوصا اگر مدت خیلی زیادیست که دچار احساس پوچی هستید.
چه چیزی باعث احساس پوچی می شود؟
1- بی هدفی
خیلی ها در این دنیا زندگی می کنند که هدف خاصی برای زندگی ندارند. ممکن است بارها از خودتان پرسیده باشید: باید با زندگی چه کار کنم؟ زندگی چه معنایی دارد؟ باید با خودم چکار کنم؟ ترس از وجودی که هدفی برای زندگی ندارد باعث دامن زدن به احساس پوچی می شود چون ما احساس می کنیم چیزی که باید داشته باشیم را از دست داده ایم و زندگی مان خالی است.
برخی ها برای خلاصی از احساس بی هدفی، سعی می کنند اقدامات مفیدی انجام بدهند. انجام کارهای داوطلبانه یا شرکت در فعالیت هایی که به وسیله آنها به دیگران کمک شود نمونه هایی از این اقدامات مفید است.
معرفی و دانلود 10 تااز بهترین پادکست های انگیزشی
پیدا کردن هدف می تواند برایتان سرگرم کننده هم باشد. این را هم یادتان باشد که منظور ما از تعیین هدف، در نظر گرفتن اهداف خیلی بزرگ یا سرنوشت ساز نیست. شما می توانید موارد خیلی ساده و کوچکی را به عنوان یک هدف کوتاه مدت برای خودتان تعیین کنید و در مسیر رسیدن به آن قدم بردارید.
مثلا کاری را انجام بدهید تا قبل از آن آمادگی اش را نداشتید یا از آن می ترسیدید. اگر به رشته یا زمینه شغلی خاصی علاقه دارید دنبالش بروید و آن را پیگیری کنید. اگر آمادگی اش را دارید بچه دار شوید یا حتی یک هدف ساده مثل کاهش وزن یا ورزش کردن برای خودتان تعیین کنید. به علاقمندی هایتان فکر کنید و در همان راستا برای خودتان یک هدف خوب تعیین کنید.
2- غم و اندوه ناشی از مرگ یک عزیز
احساس غم و اندوه، یک واکنش عاطفی طبیعی نسبت به مرگ عزیزانمان است. گاهی اوقات برای از دست دادن کسی که دوستش داریم از قبل آمادگی ذهنی و روحی پیدا می کنیم و می توانیم با آن کنار بیایم؛ ولی مواقعی هم وجود دارد که عزیزی را به طور غیر منتظره از دست می دهیم. همیشه وقتی یک مرگ اتفاق می افتد، سیلی از عواطف و احساسات درون ما را فرا می گیرند؛ حتی اگر این سیل خیلی زود و فوری جریان پیدا نکند.
خیلی ها برای مقابله با این غم و اندوه از راهکارهای مختلف استفاده می کنند. “پنج مرحله برای گذر از غم” یکی از این روش هاست. چیزی که افراد درباره این مدل ها و روش ها اشتباه متوجه می شوند این است که تصور می کنند این روش ها باید خیلی زود و سریع اثر کنند، در حالیکه غیر ممکن است شما بتواند سیل احساسات و عواطف خودتان را خیلی زود مهار کنید.
هنگام ناراحتی چه کنیم؟ 24 ترفند رهایی از اندوه و غم
این مدل ها اکثرا باید به عنوان راهنمای کلی برای مقابله با احساس غم و اندوه در نظر گرفته شوند. در این روش ها مراحلی وجود دارد که ممکن است شما آنها را تجربه کنید یا نکنید. نکته مهم این است که خودتان را نباید با دیگران مقایسه کنید، چون هر کسی به شیوه خاص خودش درگیر غم و اندوه می شود.

خیلی از این روش ها درباره احساساتی مثل “بی حسی” یا “انکار” بعد از مرگ عزیزان صحبت می کنند. این احساسات می توانند دلیل احساس پوچی و خلا شما باشند. مرگ و از دست دادن یک عزیز تجربه بسیار سختیست. در چنین شرایطی غم و اندوه بر همه چیز غلبه می کنند و احساسات را از مسیر معمولی شان دور می کنند.
اندوه و سوگواری در مرگ یک عزیز از چیزی که به نظر می رسد پیچیده تر است. اگر به خاطر مرگ عزیزانتان دچار احساس پوچی شده اید بهتر است از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید. روانشناس به شما کمک می کند تا احساس غم و اندوهتان را به شکل درستی تخلیه کنید.
3- سوء مصرف مواد مخدر و الکل
خیلی ها برای فراموش کردن غم و غصه ها یا کنار آمدن با مشکلات زندگی شان سراغ مواد مخدر و الکل می روند. مشروبات الکلی و مواد مخدر شاید بتوانند به شما آرامش بدهند اما این احساس آرامش موقتی است و دیر یا زود دچار عواقب استفاده از این موارد می شوید.
پر کردن احساس خلا و پوچی زندگی با مواد مخدر یا الکل منجر به اعتیاد، بدرفتاری با دیگران، از دست دادن شغل و تغییر شرایط زندگی تان می شود. علاوه بر این، سوء مصرف مواد مخدر باعث بروز بیماری های جسمی و روحی مختلفی هم می شود. به عنوان مثال مصرف الکل و مواد مخدر جرقه ای برای ابتلای شما به بیماری های کبدی ایجاد می کند.
چطور شادی را در خودمان پیدا کنیم؟
از طرف دیگر مشخص شده که مصرف الکل روی بیماران مبتلا به اختلالات خلقی مثل افسردگی و اختلال دو قطبی بسیار بیشتر و شدیدتر از افراد عادی تاثیر می گذارد. الکل روی ذهن این دسته افراد برعکس عمل می کند و باعث بی ثباتی روحی و شدیدتر شدن افسردگی شان می شود.
یکی از دلایلی که باعث می شود خیلی ها به مصرف مواد مخدر رو بیاورند احساس آرامش و تسکین ناشی از این مواد است؛ در حالی که مصرف طولانی مدت مواد مخدر نه تنها آرامش را از شما می گیرد بلکه موجب تشدید و بدتر شدن حالتان هم می شود.
4- استرس های طولانی مدت
انسان ها برای مقابله با استرس های طولانی مدت طراحی نشده اند. استرس باعث می شود بدن برای مقابله با شرایط استرس زای موجود هورمون های مختلفی تولید کند. این هورمون ها شاید استرس را برطرف کنند اما در طولانی مدت مشکلات بزرگتری ایجاد می کنند.
استرس های طولانی مدت باعث افسردگی، اضطراب و در بعضی موارد باعث بروز PTSD (اختلال اضطراب پس از سانحه) می شود. قربانیان آزار جسمی، جنسی، کودک آزاری و فقر ممکن است دچار اختلال PTSD بشوند. نتیجه چنین اختلالی این خواهد بود که فرد هیچ وقت از شرایطی که از جان سالم به در برده جدا نمی شود.
با تغییر شرایط زندگی تان می توانید جلوی استرس های طولانی مدت را بگیرید. ولی اگر این استرس ها زندگی تان را دچار مشکل کرده اند و به تنهایی نمی توانید از پس آنها بربیایید باید به روانشناس مراجعه کنید و از او کمک بگیرید.
5- خانواده، دوستان یا مشکلات مربوط به روابط
افراد دور و بر ما به شدت روی وضعیت روحی و روانی مان تاثیر می گذارند. روابط آشفته، احساس تنهایی یا ناراحتی ها و استرس هایی که گاهی عزیزانمان به ما می دهند می توانند به احساس پوچی مان دامن بزنند. وقتی کسی که دوستش دارید شما را ترک می کند یا تصمیم بدی می گیرد و باعث رنجش شما می شود، سلامت روانی تان به خطر می افتد.
روابط عاشقانه می تواند انواع و اقسام استرس های اضافی را به وجود آورد که هر کدامشان ممکن است احساس پوچی شما را تشدید کنند. ممکن است شریک زندگی تان مشکلی داشته باشد که آن را برطرف نمی کند یا با خانواده او رابطه خوبی نداشته باشید. همه اینها می توانند احساس پوچی را در شما تقویت کنند.

علاوه بر این روابطی که به پایانشان نزدیکند یا روابط شکست خورده هم با ایجاد احساس دلشکستگی می توانند به شما حس پوچی و خلا بدهند.
در برخی موارد ممکن است برای بهبود روابطتان با دیگران به کمک مشاور یا روانشناس نیاز داشته باشید. البته گاهی اوقات هم ماندن در چنین روابطی به نفع شما و سلامتی روحی تان نیست و باید خودتان را از چنین ارتباطاتی دور کنید.
6- استفاده بیش از حد از شبکه های اجتماعی
در سال های اخیر، اثرات سوء شبکه های اجتماعی روی سلامت روح و روان افراد بیش از پیش قابل لمس و مشاهده است. شما در شبکه های اجتماعی مختلف به طور مداوم با اخبار منفی و ناخوشایند بمباران می شوید یا ظاهر زندگی دیگران را می بینید و خودتان را مدام با بقیه مقایسه می کنید. همین مساله باعث ایجاد احساس ناامنی گسترده، اختلالات شخصیتی، افسردگی، اضطراب و بسیاری از مسائل دیگر می شود.
شما وقتی وارد فضای مجازی می شوید ممکن است با زندگی های تجملی، شاد و خوش رنگ و لعاب دیگران روبرو شوید و پیش خودتان فکر کنید که چقدر زندگی شما بی ارزش است. از طرف دیگر، کمپانی های مالک رسانه های اجتماعی از سیستم پاداش دوپامین انسانی و ترس از دست دادن استفاده می کند تا شما همیشه در این شبکه ها فعال باشید.
چگونه ذهن خود را از افکار منفی/ مزاحم پاک کنیم؟
درست مثل هر چیز دیگری، از شبکه های اجتماعی هم باید در حد متوسط و متعادل استفاده کرد. استفاده بیش از حد از فضای مجازی برای سلامت روح و روان شما مناسب نیست و می تواند احساسات منفی مثل پوچی را تشدید کند.
7- بازی های ویدئویی افراطی و بیش از حد
دقیقا مثل شبکه های اجتماعی، استفاده بیش از حد از بازی های ویدئویی هم می تواند مشکل ساز باشد. سرگرم شدن افراطی با بازی های ویدئویی شما را از واقعیت و معاشرت با اطرافیانتان جدا و احساس پوچی را در شما تقویت می کند.
درست مثل شبکه های اجتماعی، طراحی بازی های ویدئویی هم به صورتیست که شما را وابسته و معتاد کند. شما خیلی راحت جذب یک بازی ویدئویی می شوید و تا به خودتان بیایید می بینید چندین ساعت است که مشغول بازی کردن هستید. این رفتار باعث می شود مسئولیت هایی که در زندگی واقعی دارید را نادیده بگیرید و کم کم احساس خلا و پوچی پیدا کنید.
مطمئنا این بازی ها راه بسیار خوبی برای سرگرم شدن هستند اما به هیچ وجه نباید بیش از حد استفاده شوند. نکته مهم این است که اگر برای فرار از واقعیات و مشکلات زندگی بازی می کنید به این روند اعتیاد پیدا کرده اید خیلی زود دچار عواقب آن می شوید. بعضی ها حتی موقع بازی کردن قمار هم می کنند و همین مساله باعث تشدید مشکلاتشان می شود.
بازی های ویدئویی در حد اعتدال هیچ مشکلی ایجاد نمی کنند، یادتان باشد که افراط و زیاده روی در هر کاری مسموم و ضربه زننده است.
8- تغییر و تحول های بزرگ زندگی
تغییر و تحولات زندگی استرس هایی با خود به همراه می آورد که کنار آمدن با آنها دشوار است. بعضی اوقات این تغییرات برنامه ریزی شده هستند اما گاهی اوقات هم غیرقابل پیش بینی اند و مثل از دست دادن شغل، پایان رابطه، تغییر محل زندگی یا اتفاقات جدید دیگر به ما تحمیل می شوند.
استرس و ناراحتی در هنگام عبور از چنین شرایطی طبیعی است؛ مخصوصا وقتی که مطمئن نیستید چه چیزی در آینده انتظارتان را می کشد. ماهیت طاقت فرسای این تغییرات می تواند باعث شود ذهنتان بخواهد که خاموش شود تا از بروز استرس و اضطراب جلوگیری کند. این مساله به نوبه خودش می تواند باعث بروز حس پوچی در شما بشود.
چگونه ذهن خود را از گذشته پاک کنیم؟ (12 ترفند)
بله، از دست دادن شغل واقعا اتفاق ناراحت کننده ایست؛ اما می توانید دنبال شغل جدیدی بگردید و چند جا مصاحبه بدهید. پایان یافتن روابط واقعا سخت و ناراحت کننده است؛ ولی دنیا به پایان نرسیده و همیشه این شانس وجود دارد که عشق بهتری را در شخص دیگری پیدا کنید.
این اتفاقات و تغییرات می گذرند و می روند و شما دوباره راهتان را پیدا خواهید کرد. گاهی اوقات با صبر کردن همه چیز بهتر می شود.
9- حسرت خوردن برای اهداف تحقق نیافته
هیچ چیز به اندازه احساس حسرت روی قلب آدمیزاد سنگینی نمی کند. هر کسی در زندگی اش حسرت هایی دارد؛ مثلا با خودش می گوید کاش فلان کار را انجام می دادم یا نمی دادم. گاهی اوقات این حسرت ها افکار ناراحت کننده ای را به ذهن می آورند که ممکن است به شما احساس پوچی بدهد.
زندگی کردن در گذشته، فکر کردن به اتفاقاتی که در گذشته افتاده اند و حسرت خوردن برای روزهایی که رفته اند باعث به وجود آمدن احساسات منفی مثل غم، حسرت، اندوه و پوچی می شود.
گذشت زمان لزوما همه زخم ها را التیام نمی بخشد و گاهی اوقات اگر خودمان راهی برای بهبود آنها پیدا نکنیم، گذشت زمان فقط این زخم ها را بدتر و بدتر می کند. اگر احساس می کنید نمی توانید از فکر گذشته بیرون بیایید و چیزی که اتفاق افتاده را فراموش کنید بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید حال و آینده خوبی برای خودتان رقم بزنید.
10- غفلت از سلامتی معنوی
سلامتی معنوی به معنای دین دار یا مذهبی بودن نیست، بلکه عبارتیست که جامعه پزشکی ز آن برای توصیف جنبه های نامشهود روحی و عاطفی فرد استفاده می کنند. سلامتی معنوی شامل مواردی است که باعث می شود احساس شاد بودن، خوب بودن و کامل بودن داشته باشیم.
برخی ها برای رسیدن به آرامش و تسکین روحشان از ذکر گفتن یا عبادت کردن استفاده می کنند. علاوه بر این می توان با انجام کارهای خیرخواهانه، کمک به دیگران، رفتن به طبیعت، ایجاد روابط دوستانه و خیلی از موارد دیگر هم به چنین احساسات خوبی دست پیدا کرد.
ما زندگی پرمشغله ای داریم و همیشه کلی کار برای انجام دادن روی سرمان ریخته است. گاهی اوقات به ندرت وقت پیدا می کنیم که به آرامش و تسکین روحمان اختصاص بدهیم؛ اما یادتان باشد که غفلت از سلامتی معنوی می تواند احساس پوچی را در شما تقویت کند.
8 روش تغییر نگرش در زندگی [تبدیل نگرش منفی به مثبت]
11- مشکلات جسمی یا روحی
خیلی از بیماری های روحی مثل اختلالات خلقی، اختلال شخصیت مرزی، اختلالات خوردن، بدشکلی بدن ، اسکیزوفرنی و همینطور بیماری های جسمی می توانند روی ذهن و بدن ما را تحت تاثیر خودشان قرار بدهند. اگر مساله خاصی در زندگی تان وجود ندارد که باعث احساس پوچی تان شود بهتر است به پزشک مراجعه کنید. گاهی اوقات منشا احساس پوچی بیماری های جسمی هستند نه بیماری های روحی.
چطور می توانیم با احساس پوچی مقابله کنیم؟
همانطور که در این مطلب اشاره کردیم، خیلی از عواملی که باعث به وجود آمدن احساس پوچی می شوند مواردی هستند که در طولانی مدت بروز کرده اند و برای درمان به کمک حرفه ای و تخصصی نیاز دارند. با این حال می توانید خودتان هم با اعمال تغییراتی در زندگی تان، از احساس پوچی و خلا بکاهید.
ما در اینجا روش هایی را پیشنهاد می کنیم که قبل از دریافت کمک حرفه ای یا مراجعه به مشاور و روانشناس می توانید از آنها استفاده کنید:
1- از حمایت دوستان و خانواده تان برخوردار شوید
اگر دچار احساس پوچی شده اید بهتر است با دوستان یا اعضای خانواده تان در این خصوص صحبت کنید. اگر هم انقدر خوش شانس نیستید که از حمایت دوستان یا اعضای خانواده تان برخوردار باشید، می توانید در گروه های آنلاین یا شبکه های اجتماعی مشکلتان را مطرح کنید و یا حتی از یک مشاور آنلاین مشاوره بگیرید.
وقتی احساس پوچی می کنید به احتمال زیاد دلتان می خواهد که از همه دور شوید؛ ولی این کار را نکنید. تمام تلاشتان را بکنید تا با افراد مورد اعتمادتان ارتباط برقرار کنید و حرف بزنید. از آنها بخواهید که شما را حمایت کنند. به این ترتیب آنها متوجه می شوند که مساله جدی است و تنهایتان نمی گذارند.
2- خاطرات روزانه تان را بنویسید
یادداشت کردن اتفاقات روزمره زمانی که به درستی انجام شود تبدیل به ابزار قدرتمندی می شود که می تواند به شما کمک کند. قلم و کاغذ بردارید و اتفاقاتی که در طول روز افتاده اند، احساساتتان و چیزی که باعث شده احساس پوچی کنید را بنویسید.
پوچی ممکن است نتیجه تلاش برای سرکوب کردن احساسات هم باشد؛ مثلا ممکن است همیشه جلوی خودتان را بگیرید که گریه نکنید. این سرکوب احساسات کم کم باعث می شود احساس خلا و پوچی سراغتان بیاید. به احساساتتان بها بدهید و آنها را روی کاغذ تخلیه کنید.

کاری که باید بکنید این است که برای خودتان وقت بگذارید و احساساتتان را دوباره مرور کنید. گاهی اوقات پیام های نامهربانی زیادی از سمت احساساتتان به طرف شما می آیند. شما باید احساساتتان را بپذیرید، به آنها توجه کنید و اجازه بدهید تخلیه شوند.
خیلی از کسانی که احساساتشان را نادیده می گیرند، بعدها هم وقتی برای کاوش آنها نمی گذارند. سرکوب و نادیده گرفتن احساسات منجر به هجوم افکار ناراحت کننده و ناخوشایند و در نهایت احساس پوچی و خلا می شود.
3- اهدافتان را مد نظر قرار بدهید
آیا در زندگی هدفی دارید؟ اگر نه، وقتش رسیده که برای خودتان اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی تعیین کنید. تعیین هدف و دانستن اینکه در مسیر رسیدن به اهدافتان هستید باعث کاهش احساس پوچی در شما می شود. وقتی با امید به موفقیت پیش می روید احساس پوچی کمتری هم پیدا خواهید کرد.
درباره اهدافتان، مسیر رسیدن به آنها و اینکه چطور می خواهید به این هدف ها دست پیدا کنید بنویسید. وقتی در آینده به این نوشته ها نگاه کنید متوجه می شوید که چقدر قوی بوده اید و امید و انگیزه بیشتری پیدا می کنید.
15 نکته ی بسیار موثر برای داشتن یک زندگی شاد 
4- کارهایی را انجام بدهید که قبلاً دوستشان داشتید
افسردگی ، پوچی و احساسات منفی پیرامون این موارد باعث می شوند ما از فعالیت هایی که قبلا دوستشان داشتیم لذتی نبریم. حتی اگر در حال حاضر هیچ لذتی از انجام برخی کارها نمی برید باز هم خودتان را درگیر آنها کنید. این کار فرصت خوبی برای اتصال مجدد به شادی هاییست که الان گم شده اند.
این کارها را با اعتدال و با ملاحظه انجام دهید. سعی کنید به این فکر کنید که چه چیزی باعث می شود شما از انجام این کارها خوشحال شوید و روی آن متمرکز بشوید. از طرف دیگر سعی کنید از انجام کارهایی که باعث می شود خیلی زود بی حوصله شوید مثل تماشای مکرر فیلم مورد علاقه تان خودداری کنید. چون تکرار بیش از حد این کار باعث می شود فیلم دیدن برایتان یک عمل حوصله سر بَر و ناراحت کننده شود و به احساس پوچی تان دامن بزند.
5- خودتان را ببخشید
اینکه شما مقصر اتفاقات گذشته باشید یا نباشید مهم نیست، چیزی که مهم است این است که با خودتان مهربان باشید و اگر اشتباهی مرتکب شده اید، آن را فراموش کنید. هیچ انسانی از اشتباه کردن مبرا نیست اما نکته ی مهم، درس گرفتن از اشتباهات است. از دید مثبت به موضوع بنگرید و این را بدانید که اشتباه کردن، راهی برای یاد گرفتن و کسب تجربه است. حتی اگر بشدت احساس پشیمانی می کنید هم لیاقت این را دارید که از همین امروز از خودآزاری دست بردارید و با خودتان ملایم تر باشید.
بنابراین دو راه برای شما وجود دارد: یا خود را تنبیه کنید و در برابر بدبختی تسلیم شوید یا اینکه خودتان را ببخشید و درهای خوشبختی را به روی خود باز کنید. این مسئله به تصمیم شخصی شما بر می گردد. اگر بخواهید تصمیم عاقلانه ای بگیرید، کدام یک را انتخاب می کنید: خشم خودآزار و ناراحتی طولانی مدت، یا بخشش خود و گام برداشتن به سمت خوشبختی؟

6- بازی “سرزنش دیگران” را متوقف کنید و قربانی‌گری را کنار بگذارید
شاید شما در جریان اتفاقات تلخ گذشته یک قربانی بوده اید و بدون هیچ تقصیری، مورد ظلم و خشونت واقع شده اید. جریانات گذشته هر چه بوده تمام شده و باید به زندگی خود ادامه دهید. شما مسئول اتفاقات گذشته نیستید اما در حال حاضر مسئول تغییر نگرش خود هستید. سرزنش کردن دیگران فقط شما را به عقب میراند و در گذشته محبوس می کند. پس تا زمانی که دست از سرزنش دیگران بر ندارید، نمی توانید به خوشحالی برسید. از خودتان بپرسید که آیا عقلانی ست که به کسی که در گذشته به شما آسیب زده است، اجازه دهید بر زمان حال تان نیز تسلط پیدا کند؟
هیچگاه فراموش نکنید که همه ی ما در يك دنيای پرنقص و اشكال و همراه با آدم هايی كه مثل خودمان پر از اشتباه و نقص‌ هستند، زندگي می ‌كنيم. پس بخاطر اشتباهات و گناهانی که از دیگران سر زده، آنها را سرزنش نکنید.
5 دلیل عصبانیت انسان، انواع عصبانیت و روش حل مشکل
7- اجازه ندهید ناراحتی ها به قسمتی از هویت تان تبدیل شود
اگر همه کارهایی که انجام می دهید و تمام روابط تان پیرامون مسائل آزاردهنده ی گذشته باشد، دستیابی به خوشحالی، دشوارتر خواهد شد.
شاید با یادآوری خاطرات گذشته، بتوانید خودتان را تخلیه کنید اما با ادامه ی اینکار به گذشته ی خود قدرت می دهید و آن را به بخشی از هویت تان تبدیل می کنید. شما باید از تجربیات گذشته درس بگیرید و از آنها برای داشتن زندگی بهتر استفاده کنید اما نباید زندگی کنونی خود را حول آن بنا کنید.
8- روی احساسات تان کار کنید
زمانی از روز را به آرامش و تمرکز اختصاص دهید و برای بدست آروردن آرامش درونی، از تکنیک های مدیتیشن و مراقبه استفاده کنید. در حین انجام اینکار به احساسات خود و نحوه ی پاسخ دادن به آنها فکر کنید.
مکتوب کردن احساسات نیز راهی عالی برای درک بهتر آنهاست. نوشتن احساسات روی کاغذ، باعث تفکیک حس های مختلف، کاهش مجادله با خود و همچنین کاهش استرس و هیجان می شود. البته نوشتن احساسات، فقط مربوط به احساسات تلخ و منفی نیست و شما باید از نوشتن احساسات خوب شروع کنید تا روحیه ی مثبتی پیدا کنید.
9- روی موارد مثبت و شادی بخش زندگی تمرکز کنید
بجای تمرکز دائمی روی ناراحتی های خود، به کارهایی بپردازید که باعث شادی و نشاط شما می شود. برای رسیدن به این هدف، به انجام کارهای سخت و پیچیده ای نیاز ندارید، شما می توانید از کارهای ساده شروع کنید.
به بقیه ی روز خود فکر نکنید و فقط روی لحظه ی کنونی متمرکز شوید. آرامش را به دل خود راه دهید و برای چند لحظه هم که شده، خود را از همه چیز رها و آزاد کنید. صرف نظر از دردی که تجربه کرده اید، به این فکر کنید که در این لحظه از چه چیزی می توانید لذت ببرید؟ آیا دراز کشیدن زیر آفتاب برای لحظه ای شما را از غم و اندوه دور می کند؟ آیا درست کردن غذای مورد علاقه تان یا رفتن به یک رستوران خوب می تواند شما را خوشحال تر کند؟ پس منتظر چه هستید؟ از همین امروز به سراغ کارهایی بروید که از انجام دادن آنها لذت می برید.

10- از انزوا و گوشه گیری، اجتناب کنید
بیشتر افراد پس از شکست، گوشه گیر می شوند چون دوست ندارند ضعف خود را به دیگران نشان دهند. شما نباید احساس آسیب پذیری کنید و بجای آن باید سعی کنید از حمایت افراد دیگر بهره مند شوید.
می توانید برای خوردن غذا، پیاده روی کردن و تماشای فیلم، به دیگران ملحق شوید و از عصبانیت یا غم خود فاصله بگیرید. شما نباید ناامیدی و ناراحتی را در هر لحظه از روز با خود حمل کنید و این بار را به دوش بکشید. وقت گذرانی با عزیزان و دوستان این فرصت را به شما می دهد تا برای چندین ساعت احساس رهایی کنید و بتدریج خود را از این وضعیف اسفناک بیرون بکشید.
11- ورزش کنید
ورزش های ساده ای مانند پیاده روی، شنا، باغبانی و حتی رقص، می تواند موجب آرامش و دوری از غم و اندوه شود. از ورزش های ملایم شروع کنید و بتدریج شدت و زمان آن را بیشتر کنید. به این ترتیب از آسیب دیدگی مفاصل نیز جلوگیری می شود. بخصوص ما این 5 حرکت یوگا را به صورت روزانه توصیه می کنیم
12- نفس عمیق بکشید
هنگام عصبانیت و ناراحتی، نفس عمیق بکشید تا دردهای شما تسکین پیدا کند.
در زمان رویارویی با خشم و عصبانیت، ریتم تنفس شما سریع و کم عمق تر خواهد شد و این می تواند موجب اضطراب یا وحشت شود. در عوض سعی کنید آرام و عمیق نفس بکشید.
این به شما کمک می کند احساس کنترل بیشتری داشته باشید و آرامش خود را حفظ کنید و از هرگونه تنش یا اضطراب رهایی یابید.
13- دنبال کمک حرفه ای باشید
اگر به طور مداوم دچار احساس پوچی می شوید از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید. احساس پوچی احساس طبیعی و نرمالی نیست و نباید آن را تجربه کنید. هر چه این احساس برای مدت طولانی تری با شما همراه باشد، درمان آن هم سخت تر می شود. اگر خودتان به تنهایی نمی توانید با این حس مقابله کنید، اصلا خجالت نکشید و دنبال کمک حرفه ای و تخصصی باشید.

[ad_2]

Source link

5 دلیل عصبانیت انسان، انواع عصبانیت و روش حل مشکل

[ad_1]

اگر خیلی زود تحریک یا ناامید می شوید و احساس می کنید بیشتر از حد ممکن عصبانی هستید، باید بدانید که شما هم جزء میلیون ها نفری هستید که با مشکل خشم مواجه هستند. عصبانیت یک واکنش طبیعی به شرایط دشوار یا خطرناک است و اگرچه یک حس طبیعی ست اما اگر بیش از حد و بطور دائم اتفاق بیفتد، می تواند منجر به بروز بیماری هایی از جمله افسردگی، اضطراب، بالا رفتن فشار خون، بیماری های قلبی و مشکلات دیگر شود. مقابله با خشم به روش های سالم، یکی از مهارت های مهم زندگی می باشد و مانع از آسیب رساندن به شما یا افرادیکه دوستشان دارید می شود. در این مطلب به دلایل مختلف عصبانیت و راهکارهایی که می توانید برای کنترل خشم از آنها استفاده کنید، پی می برید.
چرا من همیشه عصبانی هستم؟ دلایل پشت پرده ی افکار، احساسات و رفتارهای خشمگینانه چیست؟
عصبانیت می تواند توسط عوامل مختلفی ایجاد شود و بسته به افراد مختلف، شرایط متفاوتی ایجاد کند. برخی از دلایل عصبانیت ممکن است شامل موارد زیر باشد:

مورد بی احترامی یا بی عدالتی قرار گرفتن
احساس نقض، تهدید یا حمله
ترس یا صدمه فیزیکی
ناکامی در رسیدن به یک هدف
احساس ناتوانی یا ناامیدی
بالا رفتن سطح استرس یا اضطراب
کمبود خواب

برای رهایی از افکار، احساسات و رفتارهای خشمگینانه، چه کار کنم؟
افراد به دلایل مختلفی از خشم بیش از حد رنج میبرند و گاهی اوقات برای تنظیم احساسات و کنترل خشم های احتمالی خود تلاش می کنند. بسیاری از افرادی که از عصبانیت بی دلیل رنج می برند، نمی دانند که چه چیزی باعث عصبانیت آنها می شود یا اینکه چطور می توانند آن را برطرف کنند.
اگر شما هم جزء آن دسته از افرادی هستید که در کنترل خشم مشکل دارند، اصلا نگران نباشید چون راهکارهایی وجود دارد که می توانید از آنها برای کنترل و مقابله موفقیت آمیز با احساسات ناپایدار خود استفاده کنید.
10 تا از موثرترین راههای رسیدن به آرامش در زندگی
بخشی از راهکارهای مقابله با عصبانیت عبارتنداز: تغییر در سبک زندگی و انجام ورزش های فیزیکی، شناخت عوامل محرک خشم و پاسخ صحیح به آنها، استفاده از داروهای تجویز شده توسط پزشک، استفاده از تکنیک های آرامبخش و مراقبه. در ادامه، با دیگر راهکارهای مقابله با خشم آشنا می شوید.
روش های ابراز عصبانیت چیست؟
علاوه بر اینکه برای عصبانیت دلایل مختلفی وجود دارد، روش های ابراز آن نیز متفاوت است. برخی از افراد ممکن است عصبانیت را با پرت کردن یا شکستن وسایل اطراف خود نشان دهند درحالیکه برخی دیگر این حس را در درون خود می ریزند و بروز نمی دهند. روش های معمولی که انسان ها برای ابراز عصبانیت خود بکار میبرد عبارتنداز:

داد و فریاد کردن
فحش دادن، بد دهنی و تهدید کردن
پرت کردن وسایل، ضربه زدن به اشیاء، افراد یا حیوانات
بی توجهی و نادیده گرفتن مردم
دور شدن از محل یا سکوت کردن
خود زنی

علل عصبانیت
خشم بیش از حد می تواند توسط علل مختلفی ایجاد شود. همانطور که در بالا هم اشاره شد، این دلایل متفاوت هستند اما معمول ترین آنها عبارتنداز:
1- وضعیت دشوار و استرس زای فعلی
اگر با یک وضعیت استرس زا روبرو هستید، تجربه احساس خشم یا ناامیدی کاملا طبیعی است. کنترل احساسات به خصوص هنگام مقابله با استرس و اضطراب طولانی مدت، دشوار است. در این شرایط توجه داشته باشید که چنین احساساتی کاملا طبیعی ست و برای همه اتفاق می افتد. اگر عصبانیت شما آرامش زندگی تان را از بین برده است یا به روابط تان با دیگران آسیب وارد می کند، باید از راه های سالم، خشم خود را مدیریت کنید.
2- سابقه خانوادگی (استفاده از روش های غلط کنترل خشم توسط اعضای خانواده)
شما ممکن است در کودکی و حتی بزرگسالی، برای کنترل خشم، روش های ناسالمی را از والدین، ​​سرپرستان یا سایر اعضای خانواده خود یاد گرفته باشید. بنابراین گاهی اوقات عدم کنترل خشم می تواند به دلیل تربیت غلط و آموزش نادرست باشد و ریشه در کودکی افراد داشته باشد. شناخت این مورد، اولین قدم حیاتی برای کنترل عصبانیت با روش های سالمی مانند رفتن به پیاده روی یا دویدن، کتاب خواندن یا گوش دادن به موسیقی است.

3- حوادث مخرب گذشته
تجربه ی حوادث آسیب زا یا استرس زای شدید در گذشته، می تواند فرد را تا چندین سال، تحت تاثیر قرار دهد. وقایع آسیب زا می توانند بدون آگاهی خود فرد، تأثیر پایداری بر سلامت روان او داشته باشند. در این موارد کمک گرفتن از یک مشاور موجب می شود تا متوجه شوید که چگونه وقایع گذشته بر روحیه امروزتان تأثیر می گذارد و شما را برای رهایی از این وضعیت راهنمایی کند.
علاوه بر عصبانیتی که بصورت هرازگاه بروز می کند، نوعی از خشم وجود دارد که بصورت دائم و بی وقفه دیده می شود. اما علل این خشم دائمی چیست؟ در قسمت زیر، 5 دلیل عصبانیت مداوم و راهکارهای مقابله با آن را مشاهده می کنید.
موثرترین روش برای رسیدن به مثبت اندیشی و حذف افکار منفی 
علل عصبانیت بی دلیل و مداوم
1- نگرانی
نگرانی یکی از مهمترین دلایل عصبانیت است. نگرانی برای خود و عزیزان و حتی ترس می تواند خشم شدیدی را در فرد برانگیزد. بنابراین عصبانی شدن برای کسانی که تحت فشار و استرس زیادی هستند، کاملا طبیعی ست.
راه حل: منبع نگرانی های خود را پیدا کنید. اکنون وقت آن رسیده است که از خود بپرسید چرا احساس ترس می کنید یا چه چیزی موجب تشدید این ترس می شود. نگرانی های خود را بنویسید. آیا قدمی برای رفع آنها برداشته شده است؟ به عنوان مثال اگر نگران رفتن شریک زندگی تان برای سفر به خارج از کشور هستید، نگرانی های خود را به روشی کاملا صادقانه و ملایم با او در میان بگذارید. اگر با ترس هایتان مواجه شوید، نه تنها به خود افتخار می کنید، بلکه از شر خشم های نهفته ی خود نیز رها می شوید.
2- احساس ناتوانی
یکی دیگر از دلایل عمده خشم، احساس ناتوانی است. این حس اغلب با از دست دادن کنترل و احساس درماندگی همراه است. اگر به بیماری خاصی مبتلا باشید، مورد سوء استفاده قرار گرفته باشید یا احساس گرفتاری کنید، احساس خشم و عصبانیت، خود به خود ظاهر می شود.
راه حل: هر وقت احساس ناتوانی کردید، به خود یادآوری کنید که “من مسئول زندگی خودم هستم. من شایسته احترام هستم و بخاطر مهارت ها و توانایی های خود به اینجا رسیده ام. پس اکنون می توانم از آنها برای حل این مسئله استفاده کنم.” اگر به بیماری خاصی مبتلا هستید و از درمان آن ناامید شده اید، سعی کنید در مورد بیماری و نحوه درمان یا زندگی با آن آگاه باشید و یا از راه هایی برای بهبود روحیه خود استفاده کنید. اگر احساس می کنید نمی توانید زندگی و احساسات منفی خود از جمله عصبانیت را کنترل کنید، از یک مشاور یا پزشک متخصص کمک بگیرید.
3- اضطراب
طبق گفته ی انجمن اضطراب و افسردگی آمریکا، بیش از 40 میلیون بزرگسال در ایالات متحده، از اضطراب رنج می برند که حدود هجده درصد از کل جمعیت این کشور را شامل می شود. اگرچه اضطراب و عصبانیت ممکن است از نظر بهداشت روان دو مسئله مختلف به نظر برسند، اما این دو مشکل غالباً و عمیقاً در هم آمیخته شده اند. کسانی که از اضطراب رنج می برند، همیشه احساس ضعف می کنند و واکنش های احساسی خارج از کنترلی را تجربه می کنند. افرادی که به اضطراب مبتلا هستند، در مواجهه با شرایط چالش برانگیز سعی می کنند استرس و ناامیدی خود را از طریق عصبانیت ابراز کنند.
راه حل: خبر خوب این است که روش های درمانی بسیاری برای مقابله با اضطراب وجود دارد. مراجعه به روانپزشک یا مشاور، انجام فعالیت های لذت بخش، کاهش عوامل استرس زا در زندگی و دوری از آنها، نگهداری حیوان خانگی، استفاده از داروهای مختلف یا مراقبه ازجمله راهکارهای سالم مقابله با اضطراب هستند.

4- رویدادهای تلخ گذشته
تجربیات آسیب زا یا دردناک گذشته ممکن است اثرات ماندگاری در روح و روان فرد داشته باشند. این تجربیات می توانند باعث اضطراب، ناامیدی و حتی طغیان های عصبانی شوند. برای درمان صحیح آسیب های روانی گذشته، همیشه بهتر است از یک متخصص حرفه ای کمک بگیرید. مراجعه به پزشک یا مشاور، می تواند به شما در جهت دور کردن احساسات منفی، کنترل خشم بیش از حد و تدوین استراتژی هایی برای کنار آمدن با شرایط دردناک یا تحریک کننده کمک کند.
راه حل: در زمان هایی که احساس عصبانیت می کنید، کمی صبر کنید و یک دقیقه تأمل کنید. به این فکر کنید که “چرا این وضعیت من را عصبانی می کند؟” “چه چیزی باعث یادآوری رویدادهای تلخ گذشته می شود؟” این به شما کمک می کند تا منشأ عصبانیت و نحوه برخورد مناسب با احساسات تان را بهتر درک کنید.
چطور شادی را در خودمان پیدا کنیم؟ (راهنمای کامل خود درمانی)
5- غم و اندوه
غم و اندوه یکی دیگر از دلایل عمده خشم است. غم و اندوه می تواند احساسی طاقت فرسا باشد که اغلب با سختی، درد و عذاب همراه است و می تواند ناشی از مرگ دوستان، عزیزان، شریک زندگی، اعضای خانواده یا حتی یک حیوان خانگی باشد. غم و اندوه دلایل دیگری هم دارد و می تواند ناشی از سختی های دیگری از جمله شکست های شغلی یا شخصی، آسیب های جسمی یا حتی حوادث فعلی باشد.
وقتی گرفتار غم و اندوه می شوید، عصبانیت به سرعت به سراغ تان می آید. افراد غمگین غالباً از ظلم و بی عدالتی جهان ناامید می شوند و از اینکه به آینده ی ایدآل خود نمی رسند، عصبانی می شوند. این افراد از کسانی که نمی توانند آنها را درک کنند هم ناراحت می شوند.
راه حل: اگرچه تجربه عصبانیت در زمان مواجهه با غم و اندوه طبیعی است، اما می توانید با این وضعیت برخورد صحیحی داشته باشید و از عصبانیت رهایی یابید. در هنگام مواجهه با غم و ناراحتی، پرداختن به احساسات منفی و عصبانیت شدید، می تواند مضر باشد و حتی روحیه ی شما را خرابتر کند. با خودتان مهربان باشید و بجای پنهان کردن غم و اندوه، آن را از روش های سالم ابراز کنید تا بتوانید سریعتر به بهبودی برسید.
تفاوت عصبانیت و پرخاشگری چیست؟
اگرچه ممکن است عصبانیت و پرخاشگری مشابه باشند، اما تفاوت های مهمی بین این دو اصطلاح وجود دارد. عصبانیت یک احساس است در حالی که پرخاشگری یک رفتار است که گاهی اوقات با عصبانیت همراه است. اگرچه این دو اصطلاح اغلب در کنار هم استفاده می شوند اما هرکسی که احساس عصبانیت می کند، پرخاشگر نیست.
بعبارت دیگر پرخاشگری یک انتخاب است و افراد پرخاشگر، دیگران را مقصر عصبانیت خود می دانند. یک نکته ی کلیدی برای کنترل خشم، جدا کردن احساس عصبانیت از رفتارهای پرخاشگرانه است. اگر شما هم متوجه شدید که عصبانیت تان به پرخاشگری منجر می شود، سعی کنید برای تخلیه ی خود از یک روش سالم مانند ورزش یا کیک بوکسینگ استفاده کنید.
انواع مختلف عصبانیت
حال که با علل عصبانیت آشنا شدید، بهتر است انواع آن را هم بشناسید. شناخت انواع خشم می تواند به شما کمک کند تا عصبانیت خود را کنترل کنید و علائم هشدار دهنده را قبل از اینکه خیلی دیر شود، پیدا کنید. همچنین به شما کمک می کند تا یک درمانگر خوب پیدا کنید تا درمان مناسب را براساس نوع خشم خاص شما انجام دهد.
1- خشم فیزیکی
از نظر بسیاری افراد، این بدترین نوع عصبانیت است که در اسرع وقت باید مدیریت شود. کسی که خشم فیزیکی دارد ممکن است اشیا اطراف خود را بشکند یا به شخصی که احساس می کند به او ظلم کرده، حمله کند.
این بدیهی است که این نوع خشم، منجر به بروز مشکلاتی از جمله تخریب اموال عمومی یا آسیب به خود و دیگران می شود. بطور کلی این نوع خشم با شکستن مرزهای شخصی دیگران، ممکن است شما را به دردسر بیندازد.

گاهی اوقات، عصبانیت فیزیکی نوعی مبارزه یا پاسخ به یک خطر قابل درک است. انسان های اولیه در زمان مواجهه با خطراتی مانند حمله ی قبایل یا حیوانات، به مبارزه می پرداختند یا فرار می کردند. این نوع مبارزه، نوعی خشم فیزیکی محسوب می شد که نسبت به خطرات پیش آمده، بوجود می آمد.
کسانی که با خشم فیزیکی مواجه هستند، حتما باید تکنیک های آرامش بخش مقابله با این حالت روانی را یاد بگیرند و در مواقع لزوم از آنها استفاده کنند. یک روانپزشک یا یک درمانگر پیدا کنید که بتواند به شما در شناسایی عوامل محرک کمک کند، برای آرام کردن شما دارو تجویز کند و یا روش های کنترل خشم مانند استفاده از توپ های استرس را به شما آموزش دهد.
2- خشم استرسی
همانطور که در بالا هم اشاره شد، گاهی اوقات عصبانیت ناشی از استرس است که از راه های مختلف ابراز می شود. به عنوان مثال اگر رایانه ی شما عملکرد بسیار کندی دارد، ممکن است به آن ضربه بزنید.
استرس، پاسخ بیولوژیکی بدن به شرایط بیرون است که می تواند روی عملکرد بدن و رفتار انسان تاثیر بگذارد. داشتن مقادیر کم استرس در برخی شرایط، برای انسان مفید است. اما داشتن استرس بیش از حد، به خودی خود یک اختلال روانی است. استرس زیاد و دائم می تواند منجر به بروز مشکلات مختلف پزشکی یا روانی مانند اختلالات خواب و بیماری های دیگری مانند اختلال دو قطبی و همچنین سایر بیماری های روانی شود.
در این موارد، شما به چیزی فراتر از مدیریت خشم نیاز دارید. شما باید یاد بگیرید که چگونه استرس خود را کنترل کنید. در اینجا چند روش برای انجام این کار آورده شده است:

وقتی را به آرامش خود اختصاص دهید و به انجام تکنیک های مراقبه، یوگا و مدیتیشن بپردازید. در مواقعی که استرس دارید، از انجام کارهای زیاد و بی وقفه بپرهیزید.
ممکن است لازم باشد سایر بیماری های روحی خود را قبل از کنترل استرس درمان کنید. برای مثال به دنبال درمان بیماری های دو قطبی، اضطراب یا افسردگی باشید. ابتلا به بیماری های روانی ممکن است کنترل استرس را مشکل تر کند. به عنوان مثال کنترل استرس برای کسانی که به اختلال دو قطبی مبتلا هستند، به مراتب سختتر از افراد دیگر است.

3- خشم قضاوتی
این عصبانیت، پاسخی به بی عدالتی محسوب می شود. در این نوع خشم، فرد عصبانی از کارهای دیگران خشمگین است و بنابراین خشم او به افراد دیگر برمی گردد.
عصبانیت قضاوتی در عصر اینترنت، یک مسئله بزرگ است. البته این نوع خشم همیشه هم بد نیست و بعبارت دیگر عصبانیت کنترل شده از بی عدالتی در برخی شرایط، چیز خوبی است. برای مثال وقتی دسته ای از افراد عصبانی، خشم خود را از یک مسئله سیاسی ابراز می کنند، ممکن است تغییرات خوبی در جامعه ایجاد شود.
۱۰ استراتژی ساده برای پاکسازی ذهن و داشتن فکر آزاد
بطور کلی خشم قضاوتی در موارد بسیار زیادی اتفاق می افتد. اما اگر خواهان پیشرفت هستید، باید یاد بگیرید که با خشم خود کنار بیایید. در اینجا برخی از مشکلات عصبانیت قضاوتی آورده شده است:

افرادیکه درگیر خشم قضاوتی هستند ممکن است طرف مقابل خود را بعنوان یک هیولایی ببیند که حتی ارزش گفتگو کردن ندارد. این افراد، از کسانی که هرگز ملاقات نکرده اند عصبانی هستند و کارهای آنها را غیر انسانی می دانند. این مورد بیشتر در سیاست اتفاق می افتد. برای رهایی از این نوع خشم، می توانید وقتی صحبت از سیاست می شود، بنشینید و با طرف مقابل خود مکالمه کنید. با صحبت کردن، ممکن است متوجه شوید که با طرف مقابل تان نقاط مشترک زیادی دارید و به این ترتیب از خشم شما کاسته شود.
استفاده از خشم قضاوتی علیه یک فرد، برای مردم به راحتی انجام می گیرد. امروزه افراد کمی به دنبال خواندن داستان کامل هستند و در عصری که همه احساس بی حوصلگی می کنند، فقط تیتر خبرها خوانده می شود. به این ترتیب ممکن است برخی افراد به انجام گناه های نکرده، متهم شوند و مورد قضاوت عموم قرار بگیرند.
دیگر مشکل خشم قضاوتی این است که گاهی اوقات هیچ راه حلی برای حل مشکلات پیدا نمی شود. دفاع از حقوق خود در برابر سیاست و حکومت چیز بدی نیست اما وقتی خشم، غیرقابل کنترل و بدون هیچ گونه مدیریتی باشد، نمی توانید به هیچ راه حلی برای رفع مشکلات برسید.

اگر شما هم با خشم قضاوتی غیر قابل کنترل مواجه هستید، بهتر است در مورد آن با یک درمانگر صحبت کنید. همچنین می توانید استفاده از رسانه های اجتماعی را محدود کنید و همیشه سعی کنید همه ی حقایق مربوط به یک ماجرا را بخوانید و بدون اطلاعات کامل، کسی را قضاوت نکنید.
4- خشم تهاجمی منفعل
احتمالا تا بحال عبارت “پرخاشگری منفعل” را شنیده اید اما شاید معنی دقیق آن را ندانید. پرخاشگری منفعل به این معناست که فرد بجای ابراز آشکار عصبانیت خود، آن را به روش های منفعلانه و در جهت آزار و اذیت قربانیان ابراز کند. این افراد نقاب خوش رویی و ادب به چهره می زنند اما زیر این نقاب، چهره و قلبی خشمگین دارند که از دیگران پنهان می کنند.

این وضعیت گاهی اوقات به این دلیل اتفاق می افتد که فرد می خواهد آرامش خود را حفظ کند. به عنوان مثال کسی از بهترین دوست خود عصبانی است اما نمی خواهد بطور کامل به او مقابله کند، عصبانیت خود را به گونه ای ابراز می کند که هیچکس متوجه نشود. این نوع خشم می تواند برای فرد قربانی بسیار رنج آور باشد.
عصبانیت منفعل اشکال مختلفی دارد و اگرچه خیلی بد به نظر نمی رسد اما ممکن است باعث بروز مشکلاتی شود. مثال هایی از این نوع خشم عبارتند از:

زخم زبان زدن. یکی از راه های بروز خشم در افرادی که دچار مشکل پرخاشگری منفعل هستند، زبان آنهاست. افرادیکه خشم منفعل دارند، با نیش و کنایه با دیگران صحبت می کنند و عصبانیت خود را از این راه ابراز می کنند. گاهی اوقات لحن صدای فرد هم می تواند نشاندهنده ی عصبانیت او باشد که توسط همه ی افراد قابل تشخیص نیست.
اقدامات منفعلانه. در این مورد فرد آسیب دیده، اقداماتی انجام می دهد که به قصد آسیب و آزار دادن به فرد مقابل انجام می گیرد. کنترل این رفتار در بعضی مواقع می تواند سخت باشد چون این افراد در پشت پرده، به رفتارهای مخفیانه متوسل می شوند تا نظر خود را به هر نحوی که شده، اعمال کنند.

پرخاشگری منفعل مشکلی ست که می تواند شما را به دردسر بیندازد چون هیچکس دوست ندارد که قربانی چنین خشمی شود. به جای اینکه منفعل و پرخاشگر باشید، باید احساسات خود را مدیریت کنید و آنها را از راه های سالم و کنترل شده، بروز دهید. برای این کار لازم است که چند نفس عمیق بکشید یا خود را از اوضاع تحریک آمیز دور کنید.
5- خشم زبانی
به ابراز خشم از طریق کلمات، خشم زبانی گفته می شود.
برخی افراد ممکن است به این نوع عصبانیت توجه کمتری نشان دهند و آن را مهم تلقی نکنند. بسیاری از مردم فکر می کنند که اگر کسی بتواند خشم خود را از طریق کلمات ابراز کند و آن را بدون خشونت جسمی به پایان برساند، کار خوبی انجام داده است و البته این طرز فکر، تا حدودی می تواند درست باشد. بعبارت دیگر عصبانیت زبانی کنترل شده، گاهی اوقات می تواند مفید باشد.
برای مثال اگر از دست همسرتان عصبانی هستید، بجای سکوت کردن، به او می گویید که دلیل عصبانیت تان چیست. یکی از بهترین روش های کنترل خشم، صحبت کردن در مورد احساسات درونی است. در این مواقع بهتر است از زبان اتهام استفاده نکنید و بجای پیدا کردن گناهکار، احساسات خود را بیان کنید. این می تواند به شخصی که از آن عصبانی هستید کمک کند تا متوجه اشتباه خود شود و بهمراه هم راه حل مشکل را پیدا کنید.
با این حال گاهی اوقات خشم زبانی، بیش از حد استفاده می شود و می تواند برای کسی که قادر به کنترل خشم نیست، خطرناک باشد. کسی که همیشه عصبانی است ممکن است از این خشم بر علیه همسر یا عزیزان خود استفاده کند. تمسخر، تهدید کردن و داد و فریاد، فقط چند نمونه از عصبانیت زبانی مضر است که باید کنترل شود.
چطور ذهن و فکر خود را در کنترل داشته باشیم؟
سوء استفاده عاطفی با کسی شوخی ندارد. عزت نفس فردی که توسط عصبانیت کلامی مورد سوء استفاده عاطفی قرار می گیرد، پایین می آید و ترس و دلهره ای وجود او را فرا می گیرد.
ممکن است شخص عصبانی متوجه این موضوع نباشد و نداند که حرف های او چقدر دیگران را مورد آزار قرار می دهد. این افراد باید خشم خود را از راه های صحیح، مدیریت کنند.
هر کسی حق عصبانی شدن دارد، اما در کنار آن باید توان کنترل شرایط و مدیریت آن را داشته باشد و بتواند خشم را در جای مناسب تخلیه کند. پرخاشگری بداهه و خارج از کنترل بسیار خطرناک است و فقط گذشت زمان می تواند آن را آرام کند. گاهی عصبانیت با انتخاب فرد و در شرایط تحت کنترل ایجاد می ‌شود که در این صورت مخرب نیست.
6- خشم بی ثبات و فرار
کسانی که به دلایل مسایل کوچک و پیش پا افتاده و بطور ناگهانی و کوتاه عصبانی می شوند، خشم بی ثبات دارند.
کسی که خشم ناپایداری دارد همیشه عصبانی نیست اما گاهی اوقات، به یک باره عصبانی می شود.
اگر شما به خشم بی ثبات مبتلا هستید، اطرافیانتان مجبورند برای جلوگیری از عصبانیت و پرخاشگری ناگهانی تان، روی پوسته تخم مرغ راه بروند تا از تحریک کردن شما جلوگیری کنند. داشتن عصبانیت بی ثبات ممکن است به روابط و دوستی های شما پایان دهد. به علاوه عصبانی شدن شدید نسبت به مسائل کوچک، برای سلامتی بد است و می تواند منجر به بالا رفتن فشار خون و در نهایت بیماری های قلبی شود.

افرادیکه عصبانیت ناگهانی و فرار دارند، ممکن است از ابتلا به این وضعیت آگاه نباشد و از این بابت احساس بدی نداشته باشند اما هرگاه کنترل خود را از دست می دهند، احساس ناراحتی و شرم می کنند. عصبانیت بی ثبات در برخی موارد می تواند شبیه اختلال اوتیسم باشد. به اینصورت که یک موضوع کوچک باعث تحریک بیش از حد فرد می شود و او احساسات و عصبانیت خود را از طریق یک فروپاشی ناگهانی تخلیه می کند.
اگر عصبانیت بی ثباتی دارید، آموزش برخی از تکنیک های کنترل خشم، برای شما ضروری است. عامل این نوع خشم، معمولا محرک هایی ست که ممکن است باعث خشم شما شوند. با پیدا کردن عوامل محرک، می توانید از آنها دوری کنید و یا یاد بگیرید که در صورت بروز خشم، خود را کنترل کنید.
اگر در کنترل خشم ناگهانی مشکل دارید، می توانید از یک مشاور کمک بگیرید. شما نباید از عصبانیت خود احساس شرم کنید اما باید سعی کنید این مشکل را هر چه زودتر کنترل کنید.
7- خشم قصاصی
این خشم یکی دیگر از رایج ترین انواع خشم است. خشم قصاصی واکنشی به احساس تهدید یا خطر می باشد و یک خشم هدفمند و عمدی است. بعضی اوقات این خشم ناشی از یک چیز جزئی است و در موارد دیگر ناشی از یک موضوع مهم مانند سرقت یا مورد آزار قرار گرفتن اتفاق می افتد.
نمونه ی این نوع خشم در فیلم ها، داستان ها و کتاب ها به وفور دیده می شود. شما احتمالاً فیلم ها، نمایش ها یا کتاب هایی را دیده اید که موضوع آن درباره یک مرد یا زن جوانی ست که مورد ظلم واقع می شود و سپس انتقام می گیرد. اگرچه این داستان ها موجب رضایت مخاطبان می شود اما در زندگی واقعی، می تواند مشکل ساز باشد.
چطور خشم خود را مدیریت کنیم؟ (نکات ساده ولی کاملا موثر)
عصبانیت قصاصی می تواند منجر به بروز افکار و احساسات انتقام جویانه شود. برای مثال حمله کردن و آسیب رساندن به شخصی که به شما ظلم کرده است، می تواند عواقب بدی برای خود شما به همراه داشته باشد.
با این حال اگر یاد بگیرید که چگونه عصبانیت خود را کنترل کنید و از آن برای کاری مفید استفاده کنید، داشتن مقادیر کمی از این خشم می تواند خوب باشد. به عنوان مثال همکاری که در محیط کار به دنبال صدمه زدن به شماست، موجب افزایش انگیزه ی شما در کار کردن می شود.
با این اوصاف اگر دائما از افرادی که به شما ظلم کرده اند عصبانی هستید، بهتر است با یک درمانگر صحبت کنید. آنها می توانند به شما کمک کنند تا عصبانیت خود را کنترل کنید و از آن در جهت مناسب استفاده کنید.
8- خشم خودآزار
داشتن خشم خودآزار، می تواند عواقب جدی برای فرد به همراه داشته باشد. خشم خودآزار زمانی ایجاد می شود که از کاری که انجام داده اید پشیمان شده اید و احساس گناه می کنید. این نوع از خشم هم در صورت مدیریت صحیح می تواند خوب باشد.
به عنوان مثال داشتن خودآگاهی از اینکه مرتکب اشتباهی شده اید، مهارتی است که بسیاری از افراد فاقد آن هستند و اگر بخواهید برای بهبود زندگی خود تغییراتی ایجاد کنید، می تواند بسیار آموزنده باشد. مسئله این است که تعداد کمی از افراد مهارت کنترل خشم خود را دارند.
کسانی که بطور دائم از خشم خود آزار رنج می برند، ممکن است از راهکارهای منفی مانند موارد زیر، برای خلاص شدن از آن استفاده کنند:

سوء مصرف الکل و مواد مخدر. فردی که به خشم خودآزار مبتلاست ممکن است برای تنبیه خود و رهایی از این خشم، به مصرف الکل یا سایر مواد مخدر روی بیاورد.
اختلالات خوردن. زیاده روی فرد خودآزار، فقط مربوط به مصرف الکل یا مواد مخدر نیست. برخی از افراد برای رهایی از این نوع خشم، دچار اختلالات خوردن می شوند. این اختلال ممکن است موجب پرهیز از غذا یا پرخوری شدید شود. هر دوی این وضعیت ها (پرخوری یا بی اشتهایی)، می توانند به بدن انسان آسیب برسانند. اگر شما هم به اختلالات خوردن مبتلا هستید، بلافاصله با یک درمانگر صحبت کنید.
خودآسیبی. شخصی که دائما از خود عصبانی است ممکن است به خود آسیب برساند. خودآسیبی یا خودآزاری از راه های مختلفی مانند ضربه یا بریدن یا حتی مصرف بیش از حد مواد مخدر، اتفاق می افتد و در موارد شدید، خودکشی هم ممکن است دیده شود. پرخاشگری کردن، پرخاشگری بیشتری به وجود می آورد، بنابراین خودزنی به هیچ وجه راه حل این مشکل نیست.

ناگفته نماند که خشم خودآزار کنترل شده ای که بخوبی مدیریت شود و در راه درستی استفاده شود، می تواند موجب بهبود شخصیت و زندگی فرد شود. یک درمانگر می تواند برنامه ای برای پیشرفت شما تدوین کند و فارغ از هر مسئله ای، به شما در راه رسیدن به اهداف کمک کند.
9- خشم فرو خورده
خشم فروخورده زمانی ایجاد می شود که به علت ترس از عوامل بیرونی، عدم تمایل به ابراز خشم یا بی اطلاعی از نحوه ی صحیح بروز عصبانیت، بوجود می آید. این نوع خشم به مرور زمان روی هم انباشته می شود و در نهایت در مکان و زمان نامناسب خود را نشان می دهد و اگر ادامه دار شود، فرد را با مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، بی تفاوتی به سرنوشت و لذت نبردن از زندگی مواجه می کند.
کسانی که قربانی خشم سرکوب شده می شوند، ممکن است فکر کنند که فرد عصبانی به اختلالات روانی مبتلا ست و دلیل عصبانیت غیر قابل توجیه او نیز همین امر است. گاهی اوقات، این نوع افراد، بعنوان افرادی خطرناک و غیر قابل کنترل شناخته می شوند.
عصبانیت سرکوب شده در خانواده ها یا جوامعی که ابراز احساسات را کاری بد و ناپسند تلقی می کنند، بیشتر دیده می شود. این نوع خشم می تواند به مسائل مختلفی منجر شود. بنابراین مدیریت رفتار و راه های سالم ابراز خشم، مسایل مهمی ست که باید از کودکی به افراد آموزش داده شود.
چطور با افراد مختلف به درستی صحبت کنیم؟
برای از بین بردن خشم های فروخورده راهکارهای مختلفی وجود دارد. اولین راهکار پیدا کردن ریشه ی خشم است. برای مثال اگر مشکل خانوادگی دارید، بهتر است با یک مشاور صحبت کنید. اگر به اختلالات روانی مبتلا هستید، از یک پزشک کمک بگیرید. سرکوب خشم هرگز و تحت هیچ شرایطی، چیز خوبی نیست و فقط منجر به آسیب رساندن به خود و دیگر عزیزان تان می شود.
زنانی که در جوامع مرد سالار زندگی می کنند، بیشتر از دیگران مستعد ابتلا به خشم فروخورده هستند و انباشته شدن این خشم، در نهایت خود را بصورت افسردگی یا احساس گناه نشان می دهد.
حال که انواع خشم را شناختید، بهتر است با راه های مقابله و کنترل صحیح آن نیز آشنا شوید.
راه های کلی مقابله با خشم
همانطور که در بالا هم اشاره شد، هر کس عصبانیت را به طرز متفاوتی تجربه می کند و ممکن است از مکانیسم های مختلفی برای کنار آمدن با آن استفاده کند. در اینجا چند روش برای کمک به کنترل بهتر خشم و کنار آمدن با آن آورده شده است:

عوامل “محرکی” که باعث عصبانیت شما می شوند را پیدا کنید و سعی کنید از قرار گرفتن در معرض آنها اجتناب کنید.
از علائم غیر قابل کنترل خشم آگاه باشید و سعی کنید آنها را به حداقل برسانید.
روی احساسات خود تمرکز کنید و از سرزنش دیگران خودداری کنید.
برای مقابله با عصبانیت و اجتناب از موقعیت هایی که احتمالاً موجب عصبانیت شما می شوند، برنامه ای تنظیم کنید.
از هر آنچه باعث خشم یا ناامیدی شما می شود، دوری کنید.
نفس عمیق بکشید تا بدن و روان تان آرام شود.
خودتان را ببخشید و به روزها و اتفاقات خوب پیش رو فکر کنید.
از یک مشاور حرفه ای کمک بگیرید.
از خانواده و دوستان تان کمک بخواهید.

حرف آخر…
عصبانیت یک احساس طبیعی است که هر شخص هر از گاهی آن را تجربه می کند. اما اگر هر روز و بطور دائم با مشکل خشم روبرو هستید، توصیه می شود که با یک مشاور صحبت کنید.
عصبانیت دلایل مختلفی دارد و در افرادی که علایم افسردگی دارند، بیشتر دیده می شود. پیدا کردن عوامل محرک و رفع آنها، می تواند به رفع افسردگی و بالا بردن کیفیت زندگی کمک کند.
نحوه برخورد با افراد عصبانی (آموزش تنش‌زدایی در موقعیتهای پرتنش)
عصبانیت درمان نشده، می تواند مشکلات زیادی ایجاد کند. مشکلات کاری، روابط شخصی و خانوادگی، سلامتی جسمی و بهداشت روانی از جمله پیامدهای خشم کنترل نشده می باشند. افرادی که از خشم بیش از حد رنج می برند اغلب به مصرف الکل و مواد مخدر روی می آورند که این امر می تواند علائم عصبانیت بیش از حد را تشدید کند و به خودی خود منجر به بروز مسائل مربوط به بهداشت روان شود. اگرچه مقابله با خشم کاری چالش برانگیز است، اما یادگیری نحوه ی مدیریت احساسات منفی برای داشتن یک زندگی شاد و سالم بسیار مهم است.
نکته ی مهمی که باید به خاطر بسپارید این است که خشم یک بیماری نیست و مانند دیگر احساسات مانند ترس، شادی، اضطراب و هیجان، کاملا عادی ست اما از دست دادن کنترل احساسات و دست زدن به هر کاری در زمان مواجهه با این احساس، می تواند باعث بروز مشکل شود.
15 نکته ساده برای رسیدن به آرامش در زندگی
نکته ی دیگر این است که خشم به معنای گستاخی هم نیست و در عوض موجب مواجهه با بی عدالتی و رفتارهای اشتباه می شود. گاهی خشم سبب حفظ جان انسان و دفاع از خود می شود، اما نکته ی مهم این است که بدانیم چطور آن را کنترل کنیم. یک برنامه ی مشخص و ثابتی برای آرام سازی خود در زمان مواجهه با خشم داشته باشید و در صورت بروز مشکل در کنترل عواطف، به پزشک یا مشاور مراجعه کنید.

[ad_2]

Source link

چرا از قضاوت دیگران می ترسیم؟ 15 راهکار واقعا موثر

[ad_1]

آیا شما هم جزو کسانی هستید که از قضاوت دیگران درباره خودتان می ترسید؟ آیا مدام نگران این هستید که دیگران درباره شما چطور فکر می کنند؟ آیا این ترس و اضطراب روی زندگی تان تاثیر منفی گذاشته است؟
در صورتی که جوابتان به سوال های بالا مثبت است، مطلب امروز ما برای خود شما نوشته شده. ما قرار است حقایقی را با شما در میان بگذاریم که ترس از قضاوت شدن را از بین می برند. هر چه بیشتر بتوانید با این افکار مخرب مقابله کنید، ذهنتان کمتر درگیر چنین مسائل بی ارزشی می شود و لذت بیشتری هم از زندگی می برید.
آماده اید؟ خیلی خب، شروع می کنیم!
1- شما چیزی کم ندارید
احتمالا این جمله را بارها و بارها شنیده اید؛ اما آیا به معنی آن هم فکر کرده اید؟ شما، یعنی همانی که دیروز بوده اید، امروز هستید و فردا خواهید بود چیزی کم ندارید و باید خودتان را به همین شکلی که هستید دوست داشته باشید.
شما نه کمبودی دارید نه ناقص هستید و نه شکسته. شما به اندازه کافی خوب هستید. مطمئنا شما هم مثل هر کس دیگری ایراداتی دارید اما این مساله نباید باعث شود خودتان را پایین تر از دیگران بدانید.
هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید به خودتان بگویید: من به اندازه کافی خوب هستم. این جمله را هر زمان که احساس ترس از قضاوت دیگران شما را در بر گرفت نیز با خودتان تکرار کنید.
2- بیش از حد به خودتان سخت می گیرید
همه ما عیب و نقص هایی داریم و از وجود این عیب ها ناراحتیم. این احساس برای همه یکسان است؛ اما درباره شما کمی شدیدتر است چون قبل از اینکه دیگران شما را قضاوت کنند، خودتان را با سخت گیری بیش از حد مورد قضاوت قرار می دهید.
اگر این مساله را بفهمید و کاملا درکش کنید، احساس آزادی بیشتری خواهید کرد. در واقع چیزی که شما خودتان از قبل آن را به خودتان نگفته باشید به ذهن دیگران هم خطور نمی کند. اول باید از قضاوت های خودتان خلاص شوید و بعد به فکر خلاصی از ترس قضاوت دیگران بیفتید.
3- قضاوت های آدم هایی که نمی شناسید اصلا اهمیتی ندارد
از قضاوت افراد غریبه نسبت به خودتان واهمه دارید؟ یک لحظه مکث کنید و از خودتان بپرسید چرا؟ شما قرار نیست با این آدم ها تعامل داشته باشید پس اصلا قضاوت آنها چه اهمیتی دارد؟ واقعا طرز فکر و قضاوت کسانی که در پیاده روها یا مترو می بینید یا آنهایی که برای لحظه ای از کنارتان می گذرد چه دخلی به شما دارد؟
شما برای چند لحظه با این افراد برخورد می کنید و بعد پوووف! غیب می شوند! حتی اگر افکار عجیب و غریب یا ناخوشایندی درباره شما به ذهنشان آمده باشد تاثیر آنها روی زندگی شما صفر است. پس برای چیزی که اهمیت ندارد خودتان را ناراحت نکنید.
17 ترفند برای اینکه ذهن تان را از افکار منفی پاک کنید
4- قضاوت های افرادی که تازه ملاقات کرده اید موقتی است
همه ما موقع برخورد با افراد جدید در ذهنمان آنها را قضاوت می کنیم. کار خیلی شرم آوری به نظر می رسد اما این طبیعت همه ماست! شکل ظاهری یک فرد، صدای او موقع صحبت کردن و معرفی خودش و یا نوع دست دادنش باعث شکل گیری برداشت های اولیه ما از او می شود.
اما برداشت های اولیه دوام زیادی ندارند و موقتی هستند. مهمترین مساله، برداشت و قضاوت ما بعد از شناخت واقعی یک فرد است. در مورد شما هم همینطور است. وقتی دیگران خود واقعی تان را بشناسند، حتی اگر قضاوت های اولیه شان هم نسبت به شما خوب نبوده باشد، کم کم این احساسات منفی از بین می روند.

از این گذشته، اکثر مردم ترجیح می دهند دیگران را دوست داشته باشند تا اینکه از همه خوششان نیاید. پس فکر نکنید هر کسی که برای اولین بار شما را می بیند در ذهنش شروع به قضاوت های منفی می کند، بلکه دیگران دنبال پیدا کردن موارد مثبت و دوست داشتنی در شما هستند.
5- قضاوت ها همیشه بر نحوه تعامل افراد با شما تأثیر نمی گذارد
حتی اگر کسی قضاوت خاصی در مورد شما داشته باشد، قرار نیست همیشه در ارتباط او با شما تفاوتی ایجاد شود. ما ممکن است هزار و یک برداشت و قضاوت درباره آدم های مختلف داشته باشیم اما همچنان روابطمان با آنها خوب باشد.
حتی خیلی اوقات ممکن است علی رغم قضاوت هایمان، دیگران را واقعا دوست داشته باشیم. بنابراین اگر از این می ترسید که دیگران شما را قضاوت کنند، به خودتان یادآوری کنید که همیشه قرار نیست این قضاوت ها روابط شما را با بقیه خراب کنند. این دو مساله کاملا با هم فرق می کنند.
6- قضاوت های دیگران ممکن است مثبت هم باشند
تا به حال به این فکر کرده اید که قضاوت دیگران درباره شما همیشه منفی نیست و ممکن است مثبت هم باشد؟ بله، درست است. قضاوت های دیگران درباره شما ممکن است مثبت باشند؛ در حالیکه ما همیشه فکر می کنیم وقتی کسی در حال قضاوت ماست، فقط به موارد و نکات منفی فکر می کند.
در واقع خیلی از قضاوت های دیگران راجع به ما مثبت است و ما بی خبریم. اجازه ندهید ترس از قضاوت منفی دیگران فکر اینکه شما ویژگی های مثبتی هم دارید و به چشم می آید را تخریب کند.
50 نکته ساده که زندگی تان را زیر و رو می کنند (تغییر مثبت)
7- مردم هر جور که شده دیگران را قضاوت می کنند
شما هر طوری هم که باشید بالاخره خیلی ها راهی پیدا می کنند تا قضاوتتان کنند. پس چه دلیلی دارد که وقتتان را صرف نگرانی قضاوت دیگران کنید؟ شما حتی اگر نکته منفی و بدی هم نداشته باشید، باز هم چند نفر پیدا می شوند تا از شما ایراد بگیرند.
شما نمی توانید همه را راضی نگه دارید و نباید هم این کار را بکنید! دیگران را به حال خودشان رها کنید و بگذارید هر قضاوتی می خواهند درباره شما داشته باشند.
8- قضاوت یک شخص بازتاب ناامنی های خودش است
وقتی کسی شما را قضاوت می کند، مهم است که تشخیص بدهید این قضاوت از کجا ناشی می شود. در خیلی از موارد قضاوت و برداشت دیگران در واقع بازتاب احساس ناامنی شان است که در لایه های زیرین افکارشان وجود دارد.

قضاوت های دیگران درباره شما، نقاط دردشان هستند و آنها این نقاط را در دیگران جستجو می کنند تا کمتر احساس ناراحتی و رنج داشته باشند. خیلی اوقات اگر شما خود واقعی تان را نشان بدهید دیگران به شما حسادت می کنند. آنها نمی توانند خود واقعی شان را نشان بدهند چون خودشان هم از قضاوت دیگران می ترسند و واهمه دارند!
9- اکثر مردم انقدر مشغله دارند که وقتی برای قضاوت کردن شما ندارند
زندگی سخت است و اغلب مردم با چالش هایی روبرو می شوند که دست و پنجه نرم کردن با آنها سخت است. حتی اگر آنها شما را قضاوت کنند، باز هم افکار و مشغله های خودشان بیشتر از آن است که بخواهند مدام به شما فکر کنند.
فقط کافیست از خودتان بپرسید آخرین باری که تمام وقتتان را صرف فکر کردن درباره افکار ناخوشایند و قضاوت هایتان در مورد دیگران کرده اید چه زمانی بوده است؟ در واقع قضاوت های کوچک ما درباره افراد مختلف، در مقایسه با مشغله های بزرگی که داریم خیلی اهمیت به نظر می رسند. این مساله در مورد قضاوت دیگران درباره شما هم صدق می کند.
چنین قضاوت هایی برای یک لحظه به ذهن می رسند و بعد میان انبوهی از افکار بزرگتر و مهم تر شناور و سپس محو می شوند. پس چرا باید به آنها اهمیت داد؟ اگر بخواهیم واقعا منطقی به قضیه نگاه کنیم، در حقیقت این شما هستید که به این قضاوت ها می چسبید نه دیگران.
10- وقتی شما نقایصتان را می پذیرید، هیچ کس نمی تواند از آنها علیه شما استفاده کند
این جمله که در سریال بازی تاج و تخت هم از زبان تیریون لنیستر گفته شد حاوی معانی بسیار مهم و مورد توجهی است. بله، ما موجودات ناقصی هستیم، هیچ کس کامل نیست و هر کسی که ظاهر کامل و بی نقصی از خودش به نمایش می گذارد درست به همان اندازه در لایه های زیرین شخصیتش تَرَک دارد.
ولی وقتی شما عیب و نقص هایتان را بپذیرید و از وجودشان آگاه باشید دیگر کسی نمی تواند از آنها برای حمله به شما استفاده کند، چون شما قبول کرده اید که این ایرادات بخشی از شخصیت شما هستند و حداقل الان که در مسیر تکامل و رشد قرار دارید، این عیب ها هم وجود دارند و شاید در آینده ای نزدیک بتوانید برطرفشان کنید.
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم (مگا لیست)
قضاوت های یک شخص درباره شما و حتی حرف های تند و ناراحت کننده اش، زمانی که شما عیب و نقص هایتان را پذیرفته باشید نمی توانند باعث آزارتان بشوند.
11- افراد مخرب و بدخواه را از خودتان دور کنید
اگر کسی واقعا قصد دارد با قضاوت هایش به شما آسیب بزند و ناراحتتان کند، بهترین کاری که باید بکنید این است که جلویش را بگیرید. به هر روشی که خودتان می دانید این افراد را از زندگی تان دور کنید. آنها را از شبکه های اجتماعی تان حذف کنید، از تعامل و ارتباط شخصی داشتن با آنها خودداری کنید و اگر می توانید کاری کنید که اصلا آنها را نبینید.
چنین افرادی فقط انرژی منفی و مخرب تولید می کنند. حرف های آنها از دردهایشان سرچشمه می گیرد پس به شما ربطی ندارد و لزومی ندارد به قضاوت هایشان گوش کنید.
12- تحقیر و تمسخر به ندرت اتفاق می افتند
اگر از قضاوت شدن می ترسید، به احتمال زیاد از اینکه مورد تحقیر و تمسخر هم قرار بگیرید می ترسید. ولی حقیقت این است که خیلی بعید به نظر می رسد شما کاری را انجام بدهید که باعث تحقیر و تمسخرتان شود.
شما به خاطر این از قضاوت شدن می ترسید که مبادا کار خجالت آور یا مسخره ای انجام بدهید و دیگران تحقیرتان کنند یا به شما بخندند. در حالیکه اینها فقط بخشی از تصورات شما هستند، نه بیشتر! چنین لحظه ای فرا نمی رسد و کسی قرار نیست مسخره تان کند.

این اتفاق انقدر نادر است که اصلا ارزش نگرانی ندارد. از خودتان بپرسید وقتی از خانه بیرون می روید نگران این هستید که صاعقه به شما برخورد کند؟ نه! چون چنین اتفاقی واقعا بعید است. درست به همین اندازه، اینکه کار خجالت آوری بکنید و دیگران بخواهند تحقیر و مسخره تان کنند هم نادر و بعید است.
13- تایید و تعریف دیگران به شما آرامش و خوشحالی واقعی نمی دهد
طرف دیگر سکه ترس از قضاوت، تایید شدن است. ما نمی خواهیم مورد قضاوت قرار بگیریم بلکه می خواهیم همه ما را تایید و از ما تعریف کنند. ما می خواهیم لیاقت دوست داشتن و دوست داشته شدن را داشته باشیم. اما این فقط شروع ماجراست. تعریف و تمجید دیگران از شما برایتان آرامش و خوشحالی واقعی نمی آورد.
احساس آرامش و شادی چیزیست که به درون خود شما بستگی دارد نه به حرف های بقیه درباره تان. هیچ کس نمی تواند حرفی بزند یا کاری کند که باعث رضایت و خوشحالی همیشگی شما بشود. این اتفاق مخصوصا زمانی که کسی از شما تعریف های اغراق آمیز می کند و خودتان هم می دانید که چنین چیزی نیستید، صدق می کند.
14- اگر دست از قضاوت کردن دیگران بردارید، ترس از قضاوت شدن هم نخواهید داشت
ممکن است به این دلیل نگران قضاوت های دیگران هستید که خودتان هم چنین قضاوت های مشابهی درباره آنها دارید. اگر دنبال نکات منفی و بدترین حالت های یک فرد باشید، نگران این می شوید که نکند بقیه هم چیزهای بدی در شما ببینند.
اگر فقط به عیب و نقص های دیگران توجه کنید، نگران این خواهید بود که بقیه هم عیب و نقص های شما را ببینند. پس برای رهایی از ترس قضاوت شدن، اول باید خودتان دست از قضاوت کردن بردارید و سعی کنید عادت قضاوت کردن دیگران را کنار بگذارید.
هر بار که فکر قضاوت کردن دیگران به ذهنتان خطور می کند، آن را به چالش بکشید و سعی کنید یک فکر مثبت و خوب جایگزین این قضاوت کنید. اگر بتوانید دست از قضاوت کردن دیگران بردارید خودتان هم کمتر نگران قضاوت شدن خواهید بود.
15- وقتی دست از قضاوت کردن خودتان بردارید دیگر از قضاوت شدن نمی ترسید
منبع ترس شما درون خودتان است. شما عیب هایتان را می بینید و مدام خودتان را به خاطر این عیب و نقص ها قضاوت می کنید. اما این گفتگوی درونی روی تعاملات و ارتباطات شما با جهان پیرامونتان هم تاثیر می گذارد.
شما خودتان را قضاوت می کنید و بعد هم از این می ترسید که دیگران هم شما را قضاوت کنند. بنابراین با قطع کردن این رشته می توانید ترس از قضاوت شدن را کاهش بدهید. باز هم همه چیز به افکار خودتان برمیگردد. وقتی افکار قضاوت کننده درباره خودتان به ذهنتان می آیند، روی صفات خوب و دوست داشتنی خودتان متمرکز شوید تا با این افکار مقابله کنید.
چطور آدم خوبی باشیم؟ (101 ایده برای کمک به دیگران)
این کار به شما کمک می کند تا فکرهای ناخوشایند و منفور کننده درباره خودتان را از بین ببرید و به این ترتیب روی ترس از قضاوت شدن توسط دیگران هم غلبه کنید.

[ad_2]

Source link