چطور از حداکثر توانایی/پتانسیل مان استفاده کنیم؟ (11 ترفند)

[ad_1]

آیا از اینکه احساس می کنید زندگی متوسطی دارید خسته شده اید؟ خیلی ها دچار چنین احساسی می شوند. در واقع زندگی یک رقابت مداوم است که هیچ وقت متوقف نمی شود. زمان خیلی سریع می گذرد و گاهی ما از آن عقب می مانیم. روزها آنقدر سریع از جلوی چشممان رد می شوند که گاهی اوقات اصلا نمی فهمیم کجای زندگی هستیم.
این وسط ممکن است به فکر تغییر بیفتید؛ خیلی هم عالیست! بیایید از امروز شروع کنیم. بیایید با هم ببینیم چطور باید از حداکثر توانایی ها و پتانسیل هایمان در زندگی استفاده کنیم تا همه چیز را تغییر بدهیم.
1- خودآگاهی تان را افزایش بدهید
سنگ بنای هر نوع خودسازی، خودآگاهی است. اگر ندانید که چرا باید تغییر کنید یا چرا می خواهید تغییر کنید، نمی توانید به سادگی تغییرات خوب و مناسبی در خودتان ایجاد کنید. درست به همین خاطر است که شما نمی توانید دیگران را مجبور کنید یا انتظار داشته باشید به خاطر شما تغییر کنند.
تغییر باید چیزی باشد که متناسب با بخشی از شخصیت شما باشد یا نیازتان را برآورده کند. از خودتان بپرسید به چه چیزی علاقه دارید؟ چه چیزی در درونتان حرف میزند؟ وقتی همه جا ساکت است و ذهنتان سرگردان است، چه چیزی شما را صدا می زند؟ چه چیزی در وجودتان جرقه می زند؟ شادی؟ غم؟ و یا عصبانیت؟
10 روش برای اینکه بفهمیم در چه چیزی پتانسیل داریم؟
شاید هم الان در شرایط سختی به سر می برید و هیچ چیزی باعث ایجاد علاقه یا احساس خاصی در شما نمی شود. هیچ اشکالی ندارد. اگر فکر می کنید دچار احساسات ناخوشایند یا آزار دهنده شده اید این مساله را با مشاور یا روانشناس مطرح کنید تا به شما کمک کند بفهمید درون شما چه می گذرد و چرا.
اگر دچار افسردگی، اضطراب و یا مشکلات دیگری هستید که باعث می شوند نتوانید با خود واقعی تان، خودی که زیر همه این احساسات پنهان شده است ارتباط برقرار کنید، اولین قدم برای حل این مشکل بسیار ارزشمند خواهد بود.
2- نقاط ضعفتان را شناسایی کنید و سرسختانه نقاط قوتتان را دنبال کنید
فهمیدن نقاط ضعف و قوت می تواند روند خودسازی را بسیار آسانتر کند. از خودتان بفهمید چه چیزهایی برایتان سخت و مشکل است؟ در چه مواردی مشکل دارید؟ آیا روش هایی برای حل این مشکلات وجود دارد؟ آیا ابزاری برای کمک به شما در مسیر عبور از این مشکل وجود دارد؟ آیا این نقاط ضعف چیزی هستند که بتوانید از آنها دور شوید و کنارشان بگذارید؟

مورد آخر به کمی توضیح نیاز دارد. همه می دانیم که ما در روز فقط 24 ساعت وقت داریم و هر ساعتی که بگذرد دیگر هیچ وقت برنمی گردد. حالا اگر این وسط موردی وجود داشته باشد که شما در آن مهارت ندارید و این نقطه ضعف مانع از رسیدن شما به موفقیت شده، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید یا خودتان به تنهایی با آن دست و پنجه نرم کنید؟
مثلا ممکن است تصمیم بگیرید که دوباره درس خواندن را شروع کنید. اگر ترک تحصیل کرده اید دوباره به مدرسه برمیگردید و شروع به تلاش کردن می کنید. از طرف دیگر می توانید معلم خصوصی بگیرید و به این طریق به هدفتان برسید. به این ترتیب راحت تر و زودتر هدفتان محقق می شود.
26 عادت مثبت برای یک زندگی سالم
حل یک مساله به تنهایی ممکن است ده ها ساعت طول بکشد اما وقتی از یک راهنما و فرد آگاه کمک می گیرید شاید در عرض 20 دقیقه بتوانید مساله را حل کنید. در این 9 ساعت و 40 دقیقه خیلی بهتر می توانید به استراحت، مطالعه و تلاش برای پرورش نقاط قوت خودتان بپردازید.
هر چه زمان بیشتری برای نقاط قوتتان خرج کنید بهتر می توانید آنها را قوی تر کنید. وقت خود را با تمرکز بیش از حد برای برطرف کردن نقاط ضعفتان هدر ندهید، بلکه آنها را بشناسید، درک کنید و دنبال روش هایی برای کاهش تاثیر آنها باشید تا بتوانید تاثیر نقاط قوتتان را افزایش بدهید.
3- اهداف كوتاه مدت و بلند مدت خودتان را مشخص كنید
کسی که بخواهد از حداکثر پتانسیل و توانایی اش استفاده کند برای خودش هدف تعیین می کند. دلیل تعیین هدف این است که شما بفهمید در نهایت می خواهید به کجا برسید. این هدف ها را به عنوان نشانه هایی در مسیر موفقیتتان در نظر بگیرید.
تکنیک های زیادی برای تعیین هدف وجود دارد که رایج ترین آنها تکنیک SMART است. SMART مخفف کلمات Specific (خاص و مشخص) ، Measurable (قابل سنجش و اندازه گیری) ، Achieveable (دست یافتنی) ، Relevant (مرتبط) و timely (زمان دار) است. اینها مولفه های مهمی برای تعیین یک هدف هستند.

Specific (خاص و مشخص): هدف شما نباید انتزاعی و ذهنی باشد، بلکه کاملا باید مشخص کنید که چه می خواهید.
Measurable (قابل سنجش و اندازه گیری): هدفتان باید طوری باشد که بعد از گذشت زمان بتوانید میزان موفقیت یا شکستتان را اندازه گیری کنید.
Achieveable (دست یافتنی): در مورد چیزی که می خواهید واقع بین باشید و هدفی تعیین کنید که بتوانید به آن برسید.
Relevant (مرتبط): هدف شما باید در راستای اهداف بزرگترتان و مرتبط به خودتان باشد.
Timely (زمان دار): داشتن اهداف بلند مدت خوب است، اما شما باید اهداف کوتاه مدتی که بتوانید در ظرف زمان مشخصی به آنها برسید هم داشته باشید.

اهداف سست و بی پایه خوب نیستند چون جهت معنی داری به شما نمی دهند. این اهداف به شما امکان نمی دهند که از حداکثر پتانسیل خودتان استفاده کنید. در واقع ممکن است این هدف ها به خیال پردازی تبدیل شوند و فقط وقتتان را تلف کنند.
4- برای موفقیتتان یک نقشه راه تعیین کنید
نقشه موفقیت شما از جایی که الان در آن هستید به سمت مقصد هدایت می کند. شما باید بدانید که قرار است چطور به جایی که می خواهید برسید. مثلا اگر می خواهید پزشک بشوید، مسیر شما شامل مواردی مثل فرایند کامل آموزش، آموزش پیشرفته، آزمون و صدور مجوز خواهد بود.
راه آسان برای تهیه نقشه مسیر این است که از آخر شروع کنید و به عقب بروید. علاوه بر این می توانید از افرادی که قبلا به این هدف رسیده اند بپرسید که چطور باید به موفقیت دست پیدا کنید. با سوال کردن و صحبت با افرادی که قبلا این مسیر را رفته اند کارتان خیلی راحت تر می شود.
20 تا از مهم ترین اصول موفقیت در زندگی طبق جدیدترین تحقیقات
فقط یادتان باشد که بیش از حد برنامه ریزی نکنید. بهترین راه برای ترسیم نقشه راه این است که یک طرح کلی در نظر بگیرید. نقاط اصلی را در نظر بگیرید؛ اما سعی نکنید بیش از حد روی این نقاط برنامه ریزی کنید.
مثلا اگر قرار است پزشک شوید، باید مدرک این رشته را داشته باشید. اگر مدرک ندارید باید در دانشکده پزشکی تحصیل کنید و مدرک بگیرید. اگر در دانشکده پزشکی تحصیل نمی کنید باید آزمون بدهید و قبول شوید. خودتان را به تحصیل روی یک دانشگاه محدود نکنید. چون ممکن است در آن دانشگاه قبول نشوید. پس به مسیرتان کلی نگاه کنید و خیلی جزئی بین نباشید.
5- ترس هایتان را از بین ببرید
اگر با ترستان مقابله نکنید و راهی برای عبور از آن پیدا نکنید، ترس، شما را از زندگی باز خواهد داشت. ترس همان چیزیست که اجازه نمی دهد از منطقه امنتان بیرون بیایید. منطقه امن شما جاییست که لازم نیست در آن شجاعت زیادی به خرج بدهید و می توانید به همین شکل زندگی کنید.
اما حداکثر پتانسیل و توانایی های شما جایی خارج از محدوده امنتان است؛ پس باید از این منطقه امن بیرون بیایید. حداکثر توانایی های شما جایی بروز می کند که خطرات را می پذیرید، با چالش ها روبرو می شوید و ترس هایتان را پشت سر می گذارید.

شاید متوجه شوید که توانایی های شما در دنیای کسب و کار یا به عنوان کسی که یک موسسه خیریه یا NGO را اداره می کند بروز پیدا می کنند. ممکن است وقتی پا به این عرصه ها می گذارید، مقداری اضطراب اجتماعی را تجربه کنید یا سخنرانی جلوی جمع شما را وحشت زده کند؛ اما برای اینکه به حداکثر پتانسیل و توانایی خودتان دست پیدا کنید باید با این ترس ها روبرو شوید و بر آنها غلبه کنید.
ترس چیزیست که در اکثر موارد به طور کامل از بین نمی رود؛ بنابراین خیلی مهم است که شما روش های مدیریت ترس را بلد باشید. گاهی اوقات هم بهتر است به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید تا به شما کمک کند ترس هایتان را از بین ببرید. در برخی موارد هم با گذشت زمان و به مرور می توانید با این ترس ها مقابله کنید.
6- به یادگیری تان ادامه بدهید
اینکه بخواهید به پتانسیل و توانایی های کامل خودتان دست پیدا کنید کمی مبهم و گمراه کننده است، چون زندگی هر روز چیزهای جدید به شما یاد می دهد و شما باید تجربیات بیشتری کسب کنید.
به جای اینکه به این فکر باشید که از نهایت پتانسیل و توانایی خودتان استفاده کنید، به ظرفیت و توانایی های خودتان سطح و میزان بدهید و تصور کنید که هر چه زمان می گذرد این سطح هم افزایش پیدا می کند و هر بار که به این سطح نزدیکتر می شوید در واقع در آن زمانی از حداکثر پتانسیل خودتان استفاده می کنید.
30 تا از بهترین روشهای گیاهی افزایش هوش و حافظه
این مساله به این معناست که در صورت وجود فرصت های جدید برای یادگیری، باید از آنها استقبال کنید یا بهتر است بگوییم که باید به این فرصت ها به درستی توجه کنید چون هر چیزی هم ارزش یادگیری ندارد. گاهی اوقات ممکن است از دیگران مشاوره نامربوط یا اطلاعات غلطی دریافت کنید و این وظیفه شماست که بفهمید چه چیزی ارزش نگه داشتن را دارد و چه چیزی را باید کنار گذاشت. در عین حال یادتان باشد چه شما متوجه باشید و چه نه، هیچ وقت رشد و تغییر با گذشت زمان متوقف نمی شود.
7- کارهایی که باعث اتلاف وقتتان می شوند را به حداقل برسانید
دنیا پر از کارهاییست که فقط وقتتان را هدر می دهند و می توانند تلاش شما برای رسیدن به موفقیت را بی اثر کنند و از بین ببرند. شما نباید وقتتان را با پرداختن به فعالیت های بیهوده هدر بدهید و اتلاف وقت کنید؛ مگر اینکه این کارها برای استراحت موقت شما باشند.
برای همین شما نباید وقت زیادی را در شبکه های اجتماعی بگذرانید یا کلی وقت صرف بازیهای ویدئویی کنید یا زمانتان را با فعالیت های ناسالمی مثل مصرف مواد مخدر یا تفریحات ناسالم هدر بدهید.
ممکن است بپرسید مصرف مواد یا مشروبات الکلی هم جزو مواردیست که وقت را هدر می دهند؟ صد البته که همینطور است! خیلی ها برای رسیدن به آرامش موقتی و فراموش کردن مشکلات زندگی شان درگیر این موارد می شوند.

شاید این کارها سرگرم کننده باشند اما دیر یا زود عواقب آنها گریبانگیرتان می شود و مجبورید وقت زیادی را صرف مشکلات ناشی از مصرف مواد و مشروبات الکلی کنید. سایر فعالیت های سالم تفریحی هم باید در حد اعتدال انجام شوند. رمز موفقیت در هر کاری داشتن اعتدال است.
از طرف دیگر، اتلاف وقت فقط به اوقات فراغت محدود نمی شود. اتلاف وقت در کار هم به شکل های مختلفی انجام می شود. مثلا وقتی باید روی کارتا تمرکز کنید، ممکن است حواستان را به جای دیگری معطوف کنید یا فکر و خیالات بی ربط به سرتان بزند.
سعی کنید دقیق برنامه ریزی کنید. حواستان باشد که ممکن است بیشتر از اینکه به کارهای اصلی بپردازید، زمان زیادی را صرف کارهای بی اهمیت کنید. پس همه کارهایی که می کنید را به حساب کارهای مولد و تاثیر گذار نگذارید.
8- درگیر کار و تلاش بشوید
رسیدن به هر چیز قابل توجه و شایسته به کار و تلاش نیاز دارد. همانطور که همیشه می گویند: هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد! مدرک یک شبه به دست نمی آید، موفقیت یک روزه محقق نمی شود، مهارت یک دفعه کسب نمی شود؛ پیشرفت کردن و استاد شدن در هر کاری به تلاش و پشتکار نیاز دارد.
کاری که قرار است بکنید را با تمام قوایتان انجام بدهید. این مورد فقط به وظایف شغلی تان محدود نمی شود. در هر زمینه ای که فعالیت می کنید، چه شغلی باشد، چه سرگرمی و چه کارهای خانه، سعی کنید آن را به نحو احسن انجام بدهید. کارتان را با دقت کامل جلو ببرید و اگر نمی دانید چطور باید آن را به بهترین شکل انجام داد سعی کنید یاد بگیرید. با تعالی داشتن در هر زمینه ای، می توانید به رضایت خاطر برسید.
9- نقص هایتان را بپذیرید
اجازه بدهید یک چیزی را اینجا مشخص کنیم: استفاده از نهایت توانایی یا پتانسیل به این معنا نیست که شما باید انسان کامل و بدون نقصی باشید. حقیقت این است که هیچ رابطه ای، مهارتی و یا شغلی هیج وقت به حد کمال نمی رسد و همیشه یک سطح بالاتر از آن هم وجود دارد. هر رکوردی یک روزی شکسته می شود و نمی شود انتظار داشت همیشه همه چیز کامل و بی عیب و نقص باشند.
پس یادتان باشد در عین حال که سعی می کنید از حداکثر ظرفیت و توانایی هایتان استفاده کنید، این را هم در نظر داشته باشید که نمی توانید در همه کارها بی عیب و نقص و بدون اشتباه باشید.
100 کار برای تقویت حداکثری مغزتان
هر اشتباهی که مرتکب می شوید در واقع گامی به سمت دستیابی به توانایی های بالقوه تان است چون باعث برجسته شدن نقاط ضعفتان می شود و می فهمید که باید روی این مناطق بیشتر کار کنید. پس از اشتباهاتتان درس بگیرید، رشد کنید و خودتان را با هر شرایطی وفق بدهید.
10- استراحت کنید، آرامش داشته باشید و از خودتان مراقبت کنید
زندگی گاهی اوقات واقعا خسته کننده می شود و ممکن است برای دستیابی به اهدافتان خیلی سختی بکشید. واقعیت این است که انسانها بدون استراحت کردن و آرامش داشتن نمی توانند کاری از پیش ببرند.
استرس باعث ترشح هورمون کورتیزول در بدن می شود. این هورمون به شما کمک می کند تا از پس شرایط و موقعیت های سخت بربیایید و تنش و اضطراب را در بدن کاهش می دهد. اما وقتی شما همیشه استرس دارید، همیشه کار می کنید و هیچ استراحت و آرامشی ندارید، این هورمون هم به طور مداوم در بدنتان ترشح می شود و سلامتی تان را به خطر می اندازد.

کار زیاد و نداشتن استرس باعث اضطراب همیشگی، افسردگی، تشدید بیماری های روانی، تشدید مشکلات جسمی، فرسایش سیستم ایمنی بدن و عقب ماندن شما برای رسیدن به اهدافتان می شود. اگر سرتان خیلی شلوغ است و مشغله زیادی دارید باید زمانی را هم به استراحت کردن، آرامش داشتن و مراقبت از خودتان اختصاص بدهید.
به همان اندازه که به کار و تلاشتان اهمیت می دهید باید به استراحت و مراقبت از خودتان هم اهمیت بدهید. این مورد را در برنامه روزانه تان لحاظ کنید و حتما به آن توجه داشته باشید، چون این کاری یکی از اساسی ترین و مهم ترین مسئولیت های شماست! خواب منظم، ورزش کردن، به تعطیلات رفتن و اختصاص دادن زمان برای خود، همه و همه به سلامتی شما کمک می کنند. شما باید به ذهن و بدنتان احترام بگذارید و به آنها توجه کنید وگرنه خیلی زود از پا می افتید.
با این تکنیک های ساده، یک بار و برای همیشه پرانگیزه و موفق بمانید
11- تکرار کنید
همه این مراحلی که گفته شد را تکرار کنید و از آنها چرخه منظمی برای خودتان بسازید. اهدافتان را تعیین کنید، بفهمید که چطور باید به آنها برسید، برنامه ریزی کنید، کار کنید، به نتیجه برسید و دوباره همه چیز را تکرار کنید.
گاهی اوقات ممکن است این وسط اتفاقات غیر منتظره ای پیش بیاید که برنامه های شما را عوض کنند یا به تاخیر بیندازند. هیچ مشکلی نیست. می توانید برنامه تان را مطابق با این اتفاقات تنظیم کنید. این اتفاقات بخشی از زندگی همه ما هستند پس با کمال میل آنها را قبول کنید و با نهایت تلاشتان ادامه بدهید تا به هدف برسید.

[ad_2]

Source link

آیا من باید با فلانی ازدواج کنم؟ 20 سوالی که باید از خود بپرسید

[ad_1]

ازدواج، یک گام بزرگ و مهم برای پیشبرد روابط عاطفی است و تصمیم گیری در رابطه با این موضوع، از سخت ترین و مهم ترین تصمیم های زندگی یک فرد است. پس بهتر است قبل از ازدواج بخوبی فکر کنید و از خودتان سوالاتی بپرسید که راه درست را به شما نشان می دهد.
این مطلب شامل 20 سوالی ست که باید قبل از ازدواج و رسمی کردن رابطه، از خود یا طرف مقابل تان بپرسید. پرسیدن این سوالات، به شما می فهماند که آیا فرد مورد نظرتان، فرد مناسبی برای تشکیل زندگی مشترک است یا خیر؟ بنابراین ما به شما توصیه می کنیم که اگر به شخصی علاقه دارید و تصمیم گرفته اید با او ازدواج کنید، ابتدا این مطلب را مطالعه کنید.
1- آیا فرد مورد نظرتان، شما را همانطور که هستید دوست دارد؟
آیا همسرتان شما را تشویق می کند که خودتان باشید یا از نشان دادن خود واقعی تان، انتقاد می کند؟ آیا او باعث می شود که خودتان را دوست بدارید یا موجب می شود که شخصیت واقعی تان را پنهان کنید و جور دیگری باشید؟
رابطه ی سالم، رابطه ای ست که در آن نسبت به خود احساس آرامش و هیجان داشته باشیم اما رابطه ی که ما را تهی و ضعیف می کند، یک رابطه ی اشتباه و مخرب است.
اگر فکر می کنید که فرد مورد نظرتان شما را آنطور که هستید دوست ندارد یا خواهان تغییر شخصیت و هویت تان است، بهتر است به فکر پیدا کردن شخص دیگری باشید!
2- آیا هر دوی شما، یکدیگر را قبول دارید و از صمیم قلب پذیرفته اید؟
همیشه مشکلاتی در زندگی زناشویی وجود دارد که برخی از آنها جزئی و برخی بزرگ هستند. هر یک از شرکای زندگی، انتظاراتی از فرد مقابل خود دارند که بر آورده کردن این انتظارات، مستلزم تغییراتی در زندگی است. ایجاد این تغییرات هیچ ایرادی ندارد و چیز غیر عادی نیست. اما اگر فرد مورد نظرتان می خواهد از شما آدم دیگری بسازد و زندگی تان را به طور کامل تغییر دهد، بهتر است کمی بیشتر فکر کنید. بعبارت دیگر، قبل از تشکیل زندگی مشترک لازم است که هر دوی شما طرف مقابل خود را پذیرفته باشد و به او عشق بورزد.
3- آیا خودتان را بطور کامل می شناسید؟
اگر شما خودتان را نمی شناسید، چطور می توانید مناسب ترین فرد زندگی تان را پیدا کنید؟
کمی وقت بگذارید و به شخصی که اکنون هستید و در آینده می خواهید بشوید، فکر کنید. ارزش ها، خط قرمزها و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تان را مشخص کنید و خودتان را بهتر بشناسید.
21 سوال اساسی که قبل از ازدواج باید پرسیده شوند
پیدا کردن درک درست از زندگی، علایق، اولویت ها، ارزش ها، خواسته ها و آرزوها قبل از تشکیل زندگی مشترک بسیار مهم است. پس از درک این موارد، آنها را با فرد مورد نظر خود در میان بگذارید و از او هم بخواهید اینکار را انجام دهد. به این ترتیب بهتر می توانید بفهمید که آیا مناسب هم هستید یا نه.
4- آیا از حضور در این رابطه احساس خوشحالی می کنید؟
هدف اصلی تشکیل یک زندگی مشترک این نیست که کسی را پیدا کنید که شما را کامل یا خوشحال کند. اما این را بپذیرید که ناراضی بودن در خانه می تواند به همه ی قسمت های زندگی تان نفوذ کند و باعث شود از داشتن یک زندگی شاد، محروم شوید.
اگر همیشه در حال دعوا هستید یا از کنار هم بودن احساس خوبی ندارید، بهتر است در مورد رابطه ی خود تجدید نظر کنید. اگر در رابطه ای بسر می برید که پر از دعوا و جنجال است، به هیچ عنوان نباید به امید تغییر اوضاع، حرف ازدواج را پیش بکشید. زیر یک سقف رفتن، نه تنها مشکلات شما را خاتمه نمی دهد، بلکه ممکن است موجب بدتر شدن اوضاع هم شود.

5- آیا در این رابطه، احساس گیرافتادن می کنید؟
آیا واقعاً از بودن در این رابطه لذت می برید یا دوست دارید از آن فرار کنید؟ اگر در رابطه ی خود احساس آزادی ندارید و احساس می کنید مانند پرنده ای در قفس هستید، بهتر است کمی بیشتر فکر کنید. چنین رابطه ای دیر یا زود شما را خسته می کند پس بهتر است تا دیر نشده کمی بیشتر فکر کنید.
6- آیا تداوم این رابطه باعث رشد و پیشرفت شما می شود؟
شروع یک زندگی مشترک باید با رشد و بالندگی همراه باشد. ازدواج سالم ازدواجی ست که شما را دائما به سمت جلو حرکت دهد و در واقع سکوی پرش شما به سمت موفقیت باشد.
7- آیا رابطه ی متعادلی دارید؟
آیا احساس می کنید از نظر سازش، پشتیبانی، حمایت، تلاش و فداکاری در یک حد هستید؟ یا اینکه یکی از شما نقش فداکار را بازی می کند و دیگری تنها در حال تماشا کردن است؟ اگر چنین است باید بدانید که این رابطه متعادل نیست و دیر یا زود، به مشکلات بزرگتری ختم می شود.
8- آیا رابطه ی شما کسل کننده است؟
آیا تا به حال دیده اید که دو نفر در یک بعدازظهر آفتابی کاملا ساکت روبروی هم نشسته باشند و جوری رفتار کنند که انگار مجبورند روز خود را با هم سپری کنند؟ چنین وضعیتی، به معنای کسل کننده بودن رابطه است که دوری از آن برای داشتن یک ازدواج بادوام، بسیار مهم است.
9- آیا زمان هایی که کنار هم نیستید، احساس خوشحالی بیشتری می کنید؟
اگر به دوری از هم علاقه دارید، به این معناست که شما در این رابطه احساس خوشحالی ندارید و باید عاقلانه تر تصمیم بگیرید.
اهمیت زیبایی زن و مرد در ازدواج (تجربه یک روانکاو)
10- دلیل شما از بودن در این رابطه چیست؟
به این مورد خوب فکر کنید و مشخص کنید دلیل برقراری این رابطه چیست. آیا دلیل شما از برقراری این رابطه این است که شما به فرد مقابل تان احترام می گذارید، دوستش دارید، اعتماد دارید و برای او ارزش قائل هستید؟ یا فقط به این دلیل است که از تنهایی می ترسید، نگران امور مالی یا از دست دادن زندگی فعلی تان هستید؟
11- برنامه ی هر دوی شما برای آینده چیست؟
ممکن است زندگی شما در حال حاضر عالی باشد اما آیا برنامه های هر دوی شما برای آینده در جهت هم است یا در خلاف جهت یکدیگر؟
آیا از انتظارات طرف مقابل تان آگاه هستید و می توانید آنها را برطرف کنید؟

12- آیا واقعاً به شریک زندگی خود اعتماد دارید؟
پاسخ به این سوال، برای برخی افراد تامل برانگیر است. مردد بودن در پاسخ به این سوال، به این این دلیل است که بطور کامل به فرد مقابل خود اعتماد ندارید. اگر شما هم یکی از این افراد هستید، وقت آن است که دلیل این بی اعتمادی و راه های بازسازی آن را پیدا کنید.
بدون اعتماد، هیچ شانسی برای تشکیل یک زندگی زناشویی موفق و شاد وجود ندارد.
13- آیا فرد مورد نظر شما، انسان خوبی ست؟
با توجه به چیزهایی که در مورد شریک زندگی خود می دانید، مشخص کنید که آیا او انسان خوبی ست یا نه. زندگی کردن با انسان های بد و خرابکار، کار آسانی نیست!
14- آیا فرد مورد نظرتان، برای شما جذاب است؟
جاذبه جسمی و فیزیکی، یکی از مولفه های مهم یک رابطه است. مجبور کردن خود به برقراری رابطه با کسی که هیچ جذابیتی برای شما ندارد، کار عاقلانه ای نیست چون به زودی خسته خواهید شد و رابطه ی بادوامی نخواهید داشت.
15- آیا شما برای فرد مورد نظرتان، نقش پدر/ مادر دارید یا شریک زندگی؟
مراقبت از شخصی که دوستش دارید کار بدی نیست اما اگر احساس می کنید به جای همسر بودن، مانند یک مادر (یا پدر) باید دائما از شریک زندگی خود حمایت و مواظبت کنید، اوضاع فرق می کند.
اگر شریک زندگی تان رفتارهای بچگانه و خارج از کنترلی دارد و شما باید دائما مانند یک والد، او را راهنمایی و حمایت کنید، بهتر است از ازدواج کردن با او صرف نظر کنید.
تفاوت سنی در ازدواج؛ حداکثر چند سال تفاوت خوب است؟
16- آیا فرد مورد نظرتان از شما حمایت می کند؟
آیا احساس می کنید که فرد مورد نظرتان به شما وفادار است، از شما حمایت می کند و در لحظات سخت زندگی کنارتان است؟ یا احساس می کنید مرتباً توسط او به ته دره پرتاب می شوید؟ اگر هیچگونه حمایتی و پشتیبانی از شخص مورد نظرتان دریافت نمی کنید و او دائما پشت شما را خالی می کند، به دنبال جدی کردن رابطه تان نباشید.
17- آیا در زندگی هم مسیر هستید؟
برخی از زوجین از گفتگو در مورد مسائل بزرگ (دین، ​​ازدواج، بچه داری) اجتناب می کنند زیرا فکر می کنند که در مورد این امور در آینده بصورت خود به خود نتیجه می گیرند. اینکار زوجین را در یک وضعیت پیچیده و دردناک قرار می دهد و باعث گمراهی آنها می شود.
18- آیا در کنار هم رشد می کنید و شکوفا می شوید؟
همه ما به عنوان انسانی که روی این کره خاکی زندگی می کنیم، حق رشد و تکامل و ایجاد زندگی بی نقصی برای خود داریم. آیا شما و شریک زندگی تان در کنار هم رشد می کنید و به عنوان یک انسان، شکوفایی را تجربه می کنید؟
19- آیا شما هنوز هم خودتان هستید؟
عاشق شدن نباید مستلزم تغییر هویت تان باشد. بنابراین شما باید هویت واقعی خود را حفظ کرده باشید و هر دوی شما در یک سطح و عقیده قرار گرفته باشید.
20- احساسات تان چه چیزی به شما می گویند؟
آیا احساس می کنید این یک رابطه سالم است و با یک سرعت درست و در جهت مثبت حرکت می کند؟
بنابراین به احساس درونی خود گوش کنید و به شهودتان اعتماد داشته باشید.
26 نکته مهم برای جذب مردان توسط همسر
ازدواج مسئله ی مهمی ست که آینده ی شما را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد، پس با انتخاب های غلط، زندگی و آینده تان را تباه نکنید. اگر هیچ پاسخ منطقی برای سوالات مذکور نداشتید، بهتر است کمی بیشتر فکر کنید و تصمیم عاقلانه تری بگیرید.

[ad_2]

Source link

10 روش برای اینکه بفهمیم در چه چیزی پتانسیل داریم؟

[ad_1]

هر کسی در یک کاری ماهر و خوب است؛ قبول دارید؟ پس چرا باید احساس کنید که فقط شما نمی توانید در یک کار یا مهارت با استعداد و خوب ظاهر شوید؟ درست است که گاهی اوقات وقتی در تلاش برای پیدا کردن کاری هستیم که برای انجام دادنش پتانسیل لازم و کافی را داریم، ممکن است کاملا دلسرد و ناامید شویم؛ ولی فهمیدن اینکه ما در چه کاری مهارت داریم می تواند تغییر زیادی در زندگی مان ایجاد کند. فرقی هم نمی کند این کار به شغلمان مربوط شود یا به علایق و سرگرمی هایمان.
ما اینجا نکات و راهنمایی های بسیار مفیدی در اختیارتان می گذاریم که از طریق آنها می توانید بفهمید در چه چیزی مهارت و پتانسیل دارید. مطمئنا وقتی به پایان این مطلب رسیدید می توانید حداقل یک مورد که در آن ماهر هستید را نام ببرید. خیلی خب، شروع می کنیم!
1- کارهای مختلف را امتحان کنید و برای فعالیت های متفاوت داوطلب شوید
اگر نمی دانید چه کاری برایتان خوب است، احتمالا موقع کشف این موضوع ندانید که باید از کجا شروع کنید. برای به حداکثر رساندن تعداد زمینه هایی که در آن مهارت دارید باید موارد زیادی را امتحان کنید.
مطمئنا در نهایت به موردی برمی خورید که واقعا برای شما و متناسب با توانایی های شما ایجاد شده است. ناامید نشوید. اگر مثلا 9 مورد را امتحان کردید و در هیچ کدام به چیزی که می خواستید نرسیدید، سراغ مورد دهم بروید.
26 عادت مثبت برای یک زندگی سالم
گاهی اوقات شاید لازم باشد کمی از چارچوب ها و ساختارهای معمول بیرون بیایید. سعی کنید ترکیب های خلاقانه را امتحان کنید مثلا چیزهای جدید بنویسید، سراغ هنر بروید، نویسندگی را امتحان کنید و کاری که واقعا متناسب با شماست را پیدا کنید.
از طرف دیگر می توانید چند کار عملی هم انجام بدهید؛ مثلا شروع به ساخت صفحات گسترده برای کار کردن و فرمول نویسی کنید. ممکن است بفهمید که در این کار مهارت دارید و خیلی راحت می توانید حتی از این کار کسب درآمد هم بکنید.
اگر این روش ها هم موثر نبود سعی کنید فعالیت فیزیکی داشته باشید. اگر به ورزش علاقه دارید می توانید وارد رشته ورزشی مورد علاقه تان بشوید. می توانید سرمربیگری اعضای خانواده تان را به عهده بگیرید یا کلاس های رایگان ورزشی برای دیگران بگذارید. به این ترتیب با گذشت زمان احتمالا متوجه می شوید که در این کار مهارت دارید و انگیزه بیشتری برای ادامه دادن پیدا می کنید.

یک کار دیگر هم می توانید بکنید و آن هم این است که برای مدتی فعالیت های داوطلبانه داشته باشید. البته این کار برای همه گزینه مناسبی نیست؛ اما به چند دلیل ارزشش را دارد.
داوطلب شدن به طور کلی ایده خوبیست، مخصوصا اینکه هر سازمانی که انتخاب می کنید با کمال میل حاضر است کمک شما را بپذیرد. این کار به شما فرصت می دهد تا چیزهای جدید را تجربه کنید. نیازی نیست که حتما در این کارها مهارت داشته باشید، بلکه قرار است مهارت جدید را یاد بگیرید.
جنبه های مهم زندگی (12 مورد که باید در اولولیت باشند)
می توانید مدتی به صورت داوطلبانه از بچه ها یا حیوانات مراقبت کنید، در یک فروشگاه کتاب کار کنید یا به موسسه های خیریه سری بزنید و آنجا مشغول فعالیت شوید. هر کاری که فکر می کنید می تواند درهای جدید به روی شما باز کند را امتحان کنید.
حتی اگر مهارت خاصی هم در این موارد پیدا نکنید باز هم چیزی از دست نداده اید. با انجام فعالیت های داوطلبانه، هم خودتان سرگرم می شوید و هم به جامعه تان کمک می کنید.
2- وقتی موارد جدید را امتحان می کنید اجازه بدهید زمان کافی بگذرد
خیلی از ما موقع تجربه یک کار یا مهارت جدید در یک لحظه به خودمان می گوییم: بله! این همان چیزیست که کاملا برای من ساخته شده! اما باید این را بدانید که مطمئن شدن از اینکه آیا کاری واقعا متناسب شماست یا نه، به گذشت زمان نیاز دارد.
هیچ کس در شروع یک کار نمی تواند کامل و بی نقص عمل کند، پس انتظارات واقع بینانه ای از خودتان داشته باشید و اجازه بدهید گذشت زمان مشخص کند چه زمینه ای برایتان بهتر است.
وقتی به خودمان فرصت تجربه چیزهای جدید را می دهیم، اغلب اوقات فشار را از روی خودمان برمی داریم و انتظار نداری که خیلی زود و سریع به مهارت برسیم. اگر کمال گرا باشید کاملا این فشار را تجربه کرده اید و می دانید که چقدر استرس زا و نگران کننده است.
پس به جای اینکه همان روز اول تصمیم بگیرید که شکست خورده اید یا موفق شده اید، به خودتان زمان بدهید و قضاوت در این خصوص را به مدتی بعد موکول کنید.

به این فکر کنید که شما در حال تمرین کردن هستید نه بیشتر! تصور کنید که این کار درست مثل ورزش کردن است – بعد از چند بار تمرین، به این دلیل که هنوز در این کار خبره نشده اید، ممکن است احساس کنید که کمی اعتماد به نفس­ یا خوش بینی ­تان را از دست داده ­اید. با این حال، می دانید که باید واقع بین باشید و قبل از رسیدن به سطح مطلوبی که می خواهید، منتظر بمانید.
مطمئنا اولین بار به سادگی نمی توانید تک تک حرکاتی که در ویدیوهای جدید ورزشی مشاهده می کنید یا تکنیک­ های وزنه برداری را با موفقیت اجرا کنید؛ اما هیچ اشکالی ندارد! برای یادگیری نحوه انجام کارهای جدید، زمان لازم داریم، اما در پایان تلاشمان نتیجه خواهد داد.
10 تا از کاربردی ترین نکات کسب ثروت در زندگی (تحقیقات 2020)
سعی کنید از ذهنیت لذت آنی که این روزها بسیاری از ما به آن دچاریم، دور شوید.
ما در جهانی زندگی می کنیم که به سرعت عکس ها را در صفحات مجازی پیمایش می کنیم، با جا به جایی یک انگشت در عرض چند دقیقه قرار ملاقاتی ترتیب می دهیم و غذایی سفارش می دهیم که در عرض 20 دقیقه به دست مان می رسد. ما آنقدر عادت کرده ایم سریع به خواسته هایمان برسیم که فراموش می کنیم بعضی کارها واقعاً زمان بر هستند.
به خودتان کمی استراحت بدهید و قبل از این که انجام کاری را ترک کنید، برای انجام آن پشتکار داشته باشید. زمانی با یادگیری کلیک کردن و نحوه استفاده از کامپیوتر و … مهارت جدیدی در زندگی کسب کردید؛ بنابراین ارزشش دارد که بازهم وقت صرف کنید!
3- از عزیزانتان بپرسید که فکر می کنند شما در چه چیزی مهارت دارید
اگر کار کردن در حیطه ای که در آن ماهرید سخت است، از اطرافیان تان بپرسید! جای هیچ خجالتی نیست اگر از عزیزان خود بپرسید تا برخی از بهترین ویژگی های شما را نام ببرند.
آنها ممکن است مواردی را بیابند که شما هرگز متوجه آنها نشده باشید، یا کارهایی که فراموش کرده اید از آنها لذت می برید یا در انجام آن ها موفق هستید.
20 تا از مهم ترین اصول موفقیت در زندگی طبق جدیدترین تحقیقات
مزیت این کار این است که با استفاده از این روش شما بیشتر نظرات عینی دریافت می کنید. این افراد احساس شما را به مشاغل خاص، وظایف مختلفی که در آن پیشرفت کرده اید را به یاد دارند و به خاطر می آورند چه چالش هایی با تیپ شخصیتی یا سبک زندگی شما متناسب نیستند.
آنها می توانند با روشی ساده، یعنی گفتگو کردن، به شما کمک کنند تا متوجه شوید توانایی امتحان کردن چه کارهایی را دارید.
به احتمال زیاد شما موقع حرف زدن با با آنها خیلی راحت هستید؛ بنابراین گفته های خودتان را سانسور نخواهید کرد. به همین ترتیب، برخی از افکار ناخودآگاه شما که به طور معمول آنها را آرام نگاه می دارید، به احتمال زیاد ظاهر می شوند- همیشه می خواستید بازیگری را رها کنید اما خجالت می کشیدید و نمی توانستید به کسی بگوئید؟ احتمالاً در این نوع مکالمه خواهید توانست و عزیزنتتان اعتماد به نفس بزرگی به شما خواهند داد تا جرات امتحان کردن این کار را به دست آورید!
4-بازدهی خودتان در کار یا تحصیل را ارزیابی کنید
کاری که می توانید با انجام آن متوجه شوید در چه کاری مهارت دارید، این است که اگر در گذشته در رابطه با عملکردتان ارزیابی داشته اید، آنها را مبنای عمل خود قرار دهید.
اگر رئیس یا مدیرتان عملکرد شما را بررسی می کند، می توانید به این بررسی را مرور کنید تا ببینید چه مهارت هایی در این بین برجسته شده اند.
ویژگی افراد ثروتمند و 8 عادت که ثروتمندان دارند
آنها ممکن است نکاتی مانند “مهارت های ارتباطی عالی” یا “توانایی عالی در هدایت تیم” را در پرونده شما قید کرده باشند.
این نوع بینش این امکان را برای شما فراهم می سازد تا چیزهای جدیدی را امتحان کنید. ممکن است متوجه شوید واقعاً در مدیریت افراد مهارت دارید و پس از آن می توانید از فرصت هایی پیش آمده با این توانائی بهره ببرید.

اگر دانشجو هستید، احتمالاً سنجش یا ارزیابی های مشابهی از معلمان یا اساتید خود دارید.
حتی ممکن است آنها در مورد مجموعه مهارت هایتان با شما به صحبت بنشینند- در هر حال، وظیفه شان راهنمایی شما است، بنابراین ارزش یکبار امتحان کردن را دارد.
برای آنها یک ایمیل بزنید یا یک روز بعد از کلاس از آنها سوال کنید. آنها ممکن است مواردی را در رفتار شما ببینند که شما خودتان متوجه آنها نیستید؛ مثلا این که چقدر در پروژه های گروهی باعث افزایش انگیزه همه می شوید یا این که چقدر در ارائه های گروهی یا جلسات نقش آفرینی فوق العاده هستید. می توانید این نقطه نظرات را کسب کنید و با آنها به سرعت پیشرفت کنید!
5- مسابقه آنلاین برگزار کنید
برگزار کردن مسابقه های آنلاین به این هدف جای خجالت ندارد. اگر نگاهی به بیرون بیندازید، افرادی را پیدا خواهید کرد که در مورد سابقه شغلی تان تا به امروز سوال خواهند کرد. برخی دیگر روی علائق شما متمرکز خواهند شد و برخی دیگر با دادن پاسخ ی سریع ویژگی های شخصیتی یا نقاط قوت و ضعف اصلی تان را به شما یاد آور خواهند شد.
البته این آزمایشات همیشه 100٪ دقیق نیستند، اما می توانند راهنمایی و دید خوبی به شما بدهند.
6- از فکر کردن بیش از حد به کاری که در آن مهارت دارید دست بردارید
بسیاری از ما گاهی بسیار مشتاقانه و گاهی با ناامیدی دنبال کارهایی هستیم که در آن ها مهارت داریم. دلیل این مساله است که ما بیش از حد در جزئیات کوچک گیر می افتیم.
ما حقایق و آمار و پاسخ های قطعی و سریعی را می خواهیم که باعث هدایت شما ما به سمت مسیری شود که در آن تغییرشغل و زندگی رخ می دهد.
انرژی درمانی چیست؟ بهترین و موثرترین روش انجام آن
این طرز فکر تقریباً موجب ایجاد دید تونلی در ما می شود؛ به این معنی که ما چنان در داشتن این طرز فکر ثابت قدم هستیم که توانایی دیدن تصویر بزرگتر را از دست می دهیم.
به جای این که فقط روی یک کار یا یک موضوع تمرکز کنید، این امکان را به خودتان بدهید که گاهی از روند انجام آن نیز لذت ببرید.
سعی کنید به کاری که مرتباً انجام می دهید و از آن لذت می برید، فکر کنید. ممکن است به خاطر کیک هایی که برای همکاران خود می پزید مورد تمجید و تحسین قرار بگیرید، یا دیگران همیشه استعداد و سلیقه شما در انتخاب لباس را تحسین کنند.

شاید آن کار چیزی بیش از تماشای تبلیغات تلویزیونی و اشاره به این که چقدر این تبلیغات بی معنی هستند، نباشد. این کاریست که من همیشه آن را انجام می دادم؛ بنابراین تصمیم گرفتم که در تبلیغات و تلویزیون حرفه ای شوم، چون می دانم مهارتم در این کار است، پس به اندازه ی کافی به این مهارت توجه می کنم تا ادامه اش دهم.
شاید شما همیشه در پروژه­های “خودت انجام بده” به دوستتان کمک می کنید یا ممکن است با ابزارهای برقی به سرعت کار کنید یا استعدادی عالی در طراحی داشته باشید. از این استعدادها بهره ببرید و با آنها کار انجام بدهید!
7- الزامات شغلی خودتان را بررسی کنید
مطمئن نیستید در چه چیزی مهارت دارید؟ آگهی یا شرح شغل مربوط به جایگاه فعلی تان و نیز موقعیت هایی را که اخیراً داشته اید را بازبینی کنید.
ممکن است متوجه شوید که دائما الزامات شغلی مشابهی در پیش رویتان ظاهر می شوند. این واقعیت که شما توانسته اید در حفظ چندین شغل که در تمامی آنها از شما مهارت کافی در ارائه­ مطالب یا سابقه حسابداری خواسته شده است، موفق عمل کنید، نشان دهنده نقاط قوت شما در این حیطه ها است!
راههای غلبه بر تنبلی (30 روش موثر)
اگر دست از تمرکز بیش از حد بر آنچه می خواهید در آن خوب باشید برندارید، اغلب مهارت هایی را که مدت های مدیدی برای بهتر کردن شان وقت صرف کرده اید را فراموش می کنید. اینها همان مهارت هایی هستند که با ممارست در انجامشان و لذت بردن از آن ها کسب کرده اید، تا حدی که توانستید مدام آنها را انجام بدهید و الان به یک حرفه ای تبدیل شوید!
8- آگهی های استخدام مد نظرتان باشد
جستجو در لیست شغل هایی غیر از شغل خودتان نیز می تواند بسیار مفید باشد. ما غالباً کارهایی که در انجام آنها ماهر و توانا هستیم را فراموش می کنیم زیرا عادت به انجام آنها داریم! در میان آگهی های شغلی جستجو کنید و به مهارت های مورد نیاز برخی از آنها نگاهی بیندازید.
ممکن است آگهی شغلی را ببینید که به شخصی با تجربه در خرده فروشی نیاز دارد و سپس تابستانی را به یاد آورید که در فروشگاهی کار می کردید و چقدر هم از آن کار لذت می بردید یا چندین بار موفق به کسب عنوان ” بهترین کارمند ماه” شدید.
ببینید چه چیزی حافظه شما را تحریک می کند و به یاد داشته باشید که برخی از نقاط قوت ما ممکن است اخیراً استفاده نشده باشد، اما آنها هنوز هم با ما هستند!
9- پول یا جنبه های کاربردی را فراموش کنید
وقتی به نقاط قوت خودمان فکر می کنیم، بر جنبه های کاربردی شان متمرکز می شویم.
شاید در طراحی مهارتی باورنکردنی داشته باشید، اما همیشه داشتن این مهارت را رد می کنید چون پیش خودتان فکر می کنید این مهارت به درد پرداخت صورت حساب ها و قسط هایتان نمی خورد! خب، این واقعیت به این معنا نیست که شما مهارتی ندارید و در کاری سرآمد نیستید.
بیایید برای ماهر بودن در کاری شرایط خاصی مثل دریافت پول در ازای داشتن این مهارت یا به دست آوردن شهرت به واسطه آن در نظر نگیریم و به کارهایی بپردازیم که واقعاً به خوبی از پس آن ها بر می آییم.

این لیست از مهارت ها، با لیستی که در ذهن تان دارید، بسیار متفاوت خواهد بود. ما اغلب بر مهارت های مربوط به شغل مان متمرکز می شویم و فراموش می کنیم که سرگرمی هایمان نیز به نوعی جز مهارت های ما محسوب می شوند.
آیا در شغل تان روی آمار کار می کنید اما آخر هفته های خودتان را با کارهای دستی تزئینی می گذرانید؟ خب، این اتفاق به این خاطر است که شما در ساختن زیور آلات مهارت دارید!
یادتان باشد هیچ وقت مهارتی که دارید را صرفاً به این دلیل که حس می کنید آن مهارت کاربردی نیست، دست کم نگیرید.
10- با یک متخصص مشاغل یا راهنمای آموزشی صحبت کنید
همیشه این گزینه وجود دارد تا با کسی که به کارش وارد است صحبت کنید! در هر مرحله از زندگی که هستید، از صحبت کردن با یک متخصص شغلی هراس نداشته باشید.
این تصور غلط وجود دارد که مشاوران آموزشی در امور شغلی فقط برای دانشجویان دانشگاه یا فارغ التحصیلان اخیر هستند. در صورتی که شما هم می توانید از این منبع نهایت استفاده را بکنید و از پشتیبانی های آنها بسیار بهره ببرید.
13 نشانه واضح آدم های نابغه (تحقیقات جدید)
برخلاف وقتی که از دوستان تان سئوال می کنید، این فرد ( یعنی راهنما یا مشاور شغلی) هنوز چیزی درباره شما نمی داند. وقتی با دوستان در مورد مسائل صحبت می کنیم، به هیچ وجه به خودمان زحمت پر کردن “خلاهایی که داریم” را نمی دهیم، چون، آنها از قبل همه مسائلی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم را می دانند.
به عنوان مثال، می توانیم به دوستان مان بگوئیم “اوه یاد آن شغلی افتادم که در سن بیست سالگی به آن مشغول بودم، دیگر نمی خواهم در آن شغل مشغول شوم!” در این جا دوست ما به خاطر می آورد، بنابراین نیازی به ذکر جزئیات نداریم.
یک مشاور راهنما در امور شغلی از قبل جزئیات بیشتری را در مورد ما نمی داند؛ بنابراین ممکن است از ما بخواهد تا آنها را توضیح دهیم. این اتفاق، ممکن است باعث شود تا بگویید “خب، من از این که مجبور باشم تیمی از افراد را مدیریت کنم متنفرم” – این نکته به آنها کمک می کند تا روی کارهایی که از آنها لذت نمی برید کار کنند تا بعدها بتوانند آنچه را که از آن لذت می برید را کشف کنند.
30 تا از بهترین روشهای گیاهی افزایش هوش و حافظه
شاید بگویید “خب، من از این که مجبور باشم تیمی را مدیریت کنم متنفر بودم – اما در واقع، اگر می توانستم امور محوله را سازمان دهی کنم، بسیار عالی می شد. فراموش کردم که چقدر همه برنامه ریزی کردن را دوست داشتم “- این کار مکاشفه ای است که شاید شما نتوانید با کسی که شما را کاملاً خوب می شناسد، داشته باشید. به این ترتیب مکالمه ای کاملاً جدید ایجاد می شود و متوجه می شوید که اگر با مشاور صحبت نمی کردید، نمی توانستید این مکالمه را داشته باشید.
دست بر قضا ممکن است مشاور شما شغلی در رابطه با برنامه ریزی رویدادها یا مدیریت پروژه را به شما توصیه کند و این چیزی است که شاید اگر با مشاور صحبت نمی کردید هیچ وقت به آن نمی رسیدید!
همانطور که شاید بگویید، وقتی پای مهارت شما در کاری وسط می آید هیچ وقت یک راه یا راه حلی سریع وجود ندارد. درعوض، رویکردهای متعدد، مکالمات بی رودروایسی و صبر زیاد لازم است!
یادتان باشد که شما واقعاً در خیلی چیزها مهارت دارید.ممکن است همه آنها تبدیل به یک مسیر شغلی جهت کسب درآمد میلیاردها دلاری نشوند؛ اما این موضوع به این معنی نیست که آنها جزو مهارت های شما محسوب نمی شوند.
نکته های کوچک برای زندگی بهتر (26 نکته ریز ولی موثر)
صحبت کردن با افرادی که شما را بهتر می شناسند و افرادی که شما را نمی شناسند، این امکان را به شما می دهد که در جهت کشف استعدادهای تان قدم بردارید.
طبیعی است که باید برای کسب مهارت در کاری، کمی وقت صرف کنید، بنابراین اگر کار جدیدی را به صورت تصادفی امتحان کردید و توانستید در عرض پنج دقیقه در انجام آن کار عالی شوید، اصلاً ترس به دلتان راه ندهید.
برای کسب مهارت در هر کاری به خودتان فرصت بدهید، به خودتان ایمان داشته باشید و از ادامه امتحان کردن کارهای جدید نترسید! به خودتان بگویید قرار است فقط یک گزینه را امتحان کنید و باید بگوئیم که این امتحان واقعا ارزش وقت صرف کردن و تلاش کردن را دارد.
 

[ad_2]

Source link

8 روش تغییر نگرش در زندگی [تبدیل نگرش منفی به مثبت]

[ad_1]

نگرش منفی های ما به زندگی، از عدم آگاهی مان ناشی می شود. اگر بدانید که داشتن نگرش منفی چقدر می تواند بر شرایط و روابط تان تاثیر بگذارد، از همین الان برای تغییر آن اقدام می کنید.
اما راه از بین بردن نگرش منفی و جایگزینی افکار مثبت به جای آنها چیست؟ در این مطلب ما به شما می گوییم که چگونه می توانید نگرش مثبت تری به زندگی پیدا کنید و به این ترتیب به سمت داشتن یک زندگی شادتر قدم بردارید. هیچگاه فراموش نکنید که افکار، بر نحوه رفتار و اعمال ما تاثیر می گذارد و بعبارت دیگر، اعمال ما از تفکراتمان نشات می گیرد.
به افکار خود توجه کنید و این را بدانید که:
تغییر نگرش به معنی سرکوب کردن یا از بین بردن کامل افکار منفی نیست. اینکار در حقیقت تغییر الگوهای فکری است.
افکار منفی طبیعتا برای هر کس بوجود می آیند، اما وقتی به آنها توجه کنید، مثل این است که آنها را تغذیه می کنید تا دوباره برگردند و قوی تر شوند.
چطور آدم خوبی باشیم؟ (101 ایده برای کمک به دیگران)
وقتی الگوهای فکری تکراری و منفی را تغییر دهید، نگرش خود را تغییر خواهید داد. به این ترتیب قادر خواهید شد جهانی که در آن زندگی می کنید را تغییر دهید و به چیزهایی دست پیدا خواهید کرد که قبلاً فکر نمی کنید امکان پذیر باشد.
در این قسمت راهکارهای تغییر نگرش منفی و جایگزینی آنها با افکار مثبت آورده شده است.
1- طرز فکر خود را تغییر دهید و تفکر باینری را کنار بگذارید
اغلب اوقات، ما به روش محدودی فکر می کنیم و نگرش مان نسبت به بسیاری از حقایق به صورت سیاه و سفید است و هیچ حد وسطی در نظر گرفته نمی ‌شود. به این طرز تفکر، تفکر باینری یا صفر و یک گفته می شود. حتی فکر کردن در مورد افکار فقط منفی یا مثبت نیز یک روش باینری است.
نگرش منفی زمانی ایجاد می شود که متقاعد شده باشید این روش دودویی یا کل نگر، بازتاب دقیق واقعیت است. وقتی این طرز تفکر به نتایج خوبی نمی رسد، دیگران را مقصر می دانید. در چنین فضایی همه چیز “با ما یا بر علیه ما” در نظر گرفته می شود و افراد یا با عقیده ‌ای موافقند و یا آن را به کلی رد می ‌کنند و برای حل مشکلات هیچ حد واسطی در نظر نمی گیرند!

همین امر موجب ایجاد یک نگرش منفی می شود و مانع از رسیدن ما به درجات بالای فکری و اعتقادی می گردد. سرزنش کردن دیگران نه تنها به حل مشکل این طرز تفکر کمک نمی کند بلکه آن را ماندگارتر هم می کند.
تحقیقات نشان می دهد که تغییر مسیر باعث بهبود خلاقیت می شود. تغییر مسیر موجب می شود که متفاوت فکر کنید و از افکار منفی رهایی یابید.
27 روش افزایش کیفیت زندگی (راهکارهای واقعا موثر)
برای دور شدن از تفکر باینری و تغییر مسیر، یک قدم عقب بروید و به کاری که در حال انجام آن هستید کمی فکر کنید. از خود بپرسید که آیا روش متفاوتی وجود دارد که بتوانید اتخاذ کنید؟ از چه کسی می توانید کمک بگیرید؟ چه راه حلی را امتحان نکرده اید؟ بنابراین اگر مسیر خود را تغییر دهید، قادر خواهید بود برای حل مشکلات، خلاقیت و نگرش مثبت بیشتری داشته باشید.
2- فراموش نکنید که گفتگوی مثبت با خود، رمز مقابله با نگرش منفی ست
گفتگوی درونی مثبت، موجب می شود که افکار مثبت به مرور جایگرین افکار منفی شود. قدرت کلمات را دست کم نگیرید و فقط و فقط از عبارات و جملات مثبت استفاده کنید. این موضوع را نه تنها با خود بلکه هنگام صحبت کردن با دوستان نزدیک تان نیز فراموش نکنید.
نکته ای که در مورد خود-گفتاری مثبت وجود دارد این است که با تمرکز بر نقاط قوت و اظهارات مثبت در مورد خود، به همان چیزی تبدیل می شوید که به خود می گویید و نگرش تان تغییر می کند.
دکتر ماری هارت‌ول-واکر که یک روانشناس است توصیه می کند برای تقویت نگرش مثبت، بطور دائم جملات مثبت زیر را در مورد خودتان تکرار کنید:

من دوست داشتنی هستم
من لایق بهترین ها هستم
بیشتر انسان ها، افرادی دوست داشتنی و لایق هستند
موفقیت، با تلاش و پشتکار میسر می شود
چالش ها، فرصت های زندگی هستند
انسان جایزالخطاست

هر روز جملات انگیزشی فوق را با خود تکرار کنید. برای تغییر نگرش تان باید کارهایی انجام دهید که به شما کمک کند احساس خوبی نسبت به خود و دیگران داشته باشید. شرکت در کارهای داوطلبانه و تیم های ورزشی، گزینه های عالی برای رسیدن به این هدف هستند.
بنابراین گفتگوی مثبت با خود را فراموش نکنید و براساس این گفته ها اقدام کنید. به این ترتیب متوجه خواهید شد که نگاه تان به زندگی تغییر خواهد کرد.
3- عامل تغییر باشید، نه قربانی تقدیر
فرد قربانی شخصی ست که دایما از شرایطی که خارج از کنترل اوست رنج می برد اما فردی که به دنبال تغییر است، تلاش می کند شرایط و اوضاع را تغییر دهد.
اگر بدبین باشید و به بجای تلاش کردن، ناامید شوید، یک قربانی خواهید بود و نسبت به زندگی، یک نگرش منفی پیدا می کنید.
شما تنها فردی هستید که می توانید به تغییر نگرش خودتان کمک کنید. بنابراین با داشتن یک اراده ی قوی و پشتکار، دید خود را به زندگی تغییر دهید تا اوضاع و شرایط فعلی تان نیز تغییر پیدا کند.
لیست جامع 100 هدفی که قبل از مرگ باید به آنها رسید
اما گاهی اوقات مشکلاتی که در زندگی با آنها مواجه می شویم، خارج از کنترل ما هستند. در این شرایط غلبه بر افکار منفی آسان نیست. کاری که در این شرایط باید انجام دهید این است که نحوه واکنش به این افکار را کنترل کنید.
در چنین شرایطی، از راهکارهای زیر استفاده کنید:

با یک مشاور یا شخصی صحبت کنید که می تواند احساس مثبتی در شما ایجاد کند.
از اخبار فاصله بگیرید، گوشه گیری را کنار بگذارید و فعال باشید. فعالیت های ورزشی، هنری و بازی ها به شما کمک می کند تا احساسات خود را با فاصله گرفتن از افکار منفی تکراری، بهتر پردازش کنید.
از افرادی با تجربیات مشابه، کمک بگیرید. اگر به عنوان مثال در حال بهبودی از اعتیاد هستید، با افرادیکه در گذشته با این مشکل مواجه بوده اند، صحبت کنید.
احساسات دردناک خود را با انجام فعالیت هایی مانند کارهای داوطلبانه، نوشتن، موسیقی یا ورزش کنترل کنید. این اقدامات شما را از لحاظ احساسی برآورده می کنند و به شما امکان می دهند که احساسات فروخورده خود را آزاد کنید.

گاهی اوقات این خود شما هستید که احساسات بد را به خودتان تحمیل می کنید. برای مثال با بزرگ کردن مسایل جزئی، زندگی را به کام خود تلخ می کنید و طوری رفتار می کنید که انگار بدترین اتفاق برایتان رخ داده است. اگر در چنین شرایطی فردی منفی باف و ضعیفی باشید، دایما خودتان را تحقیر می کنید، به مصرف مواد مخدر و الکل روی می آورید و افکار و احساسات منفی را تغذیه می کنید.
4- در کنار داشتن رویاهای بزرگ، انتظارات واقع بینانه ای داشته باشید
بدون شک همه ی ما رویاهایی داریم و همین رویاهاست که زندگی را شیرین تر می کند و به آن امید می بخشد. اما تفکر واقع بینانه هم برای پیدا کردن یک نگرش مثبت به زندگی لازم است.
برای داشتن انتظارات واقع بینانه، رویاهایی که در کوتاه مدت قابل دستیابی است، به چند مرحله تقسیم کنید.

اگر انتظار داشته باشید که همه چیز در زندگی طبق میل و خواسته ی شما پیش برود، هیچگاه احساس موفقیت نخواهید کرد. شما باید بپذیرید که زندگی پستی ها و بلندی هایی دارد و گاهی شرایط خلاف انتظارمان پیش می رود. نگرش منفی ناشی از انتظاراتی است که با واقعیت همخوانی ندارد. بنابراین واقع گرا باشید تا دید مثبت تری به زندگی پیدا کنید.
برای دستیابی به یک تفکر واقع بینانه، افکار خود را کنترل کنید و روی برنامه هایتان متمرکز شوید. با تمرکز و دقت زیاد، مراحل تکمیل یک کار را بررسی کنید. روی وظایفی که باید انجام دهید تمرکز کنید تا رویایتان را به واقعیت تبدیل کنید.
5- افکار منفی را با پرسیدن سوالات مثبت، از خود دور کنید
پرسیدن سوال، ذهن تان را به روی ایده های جدید باز می کند و به شما کمک می کند اعتماد به نفس پیدا کنید. گاهی اوقات ممکن است شرایط آنقدر سخت باشد که استفاده از روش گفتگوی مثبت با خود (راهکار شماره 2 این مطلب)، مشکل شود. برای مثال ممکن است در شرایطی که با خود می گویید “من یک فرد دوست داشتنی هستم”، این تفکر که هیچکس دوستتان ندارد، صدها بار در ذهن تان تکرار شود.
برای حل این مشکل به این توصیه عمل کنید: “برای ساکت کردن منتقد درونی خود، به این فکر کنید که چگونه می توانید این جمله را به یک سوال مثبت تبدیل کنید؟”
در اینجا چند مثال برای انجام اینکار آورده شده است:

به جای گفتن جمله ی “من نقص ها و ایرادات زیادی دارم”، بگویید: “مراحل موفقیت چیست؟”
به جای گفتن جمله ی “من از رفتن به فروشگاه متنفرم”، بگویید: “چطور می توانم سریعتر خریدهایم را انجام دهم و به خانه برگردم؟”
به جای گفتن جمله ی “من از این افراد متنفرم”، بگویید: “چگونه می توانم با این افراد صحبت كنم و با آنها رابطه ی خوبی برقرار کنم؟”
به جای گفتن جمله ی “از این زندگی تکراری خسته و کلافه شدم”، بگویید: “در آینده چه کارهای متفاوت تری می توانم انجام دهم؟”

به این ترتیب شما راه ورود افکار جدید و سازنده را به ذهن خود باز می کنید و یک نگرش مثبت و زیباتری به زندگی پیدا می کنید.
6- تا می توانید بخندید!
وین دایر نوسینده ی کتاب های انگیزشی و خودیاری می گوید: “غیرممکن است همزمان عصبانی شوید و بخندید. نفرت و خنده به طور متقابل از یکدیگر جدا هستند و شما قدرت انتخاب دارید.”
تقریباً در همه موارد، اگر به جای خندیدن، عصبانی بودن و افسردگی را انتخاب کنید، یک نگرش منفی به زندگی پیدا خواهید کرد. اما در زمان های ناراحتی و عصبانیت، چگونه می توانید بخندید؟
همانطور که وین دایر می گوید، این نوعی انتخاب است! شما باید انتخاب کنید که به یک وضعیت ناامیدکننده یا دلسردکننده، به روشی دیگر نگاه کنید و در شرایط سخت لبخند بزنید!

زندگی را به خودتان سخت نگیرید و با خودتان مهربانتر باشید. خندیدن در شرایط سخت یک مهارت اکتسابی ست که می توانید آن را به مرور زمان بدست آورید. جالب ست بدانید که حالات صورت شما، احساسات تان را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد.
پس اگر افسرده هستید، بخندید و کارهایی کنید که موجب خندیدن تان می شود. خود را آموزش دهید تا در هر فرصتی بخندید و و نگرش مثبتی به زندگی پیدا کنید.
7- احساسات خود را در آغوش بگیرید و آنها را از راه های صحیح ابراز کنید
همه ی ما در شرایطی با احساساتی مواجه می شویم که گاهی اوقات کنترل کردن آنها چالش برانگیز است. تجربه ی احساسات شدید به دلایل مختلفی اتفاق می افتد و این کاملا طبیعی ست.
اگر احساسات تان را سرکوب کنید و آنها را در خود بریزید، با مشکلاتی مانند افسردگی، خشم فرو خورده و اعتماد به نفس پایین روبرو می شوید.
موثرترین روش رسیدن به مثبت اندیشی و حذف افکار منفی در زندگی
برای تخلیه ی احساسات دو راه وجود دارد. راه اول این است که بدون فکر و تعقل، به یکباره تمام احساسات خود را تخلیه کنید که این مسلما کار معقولی نیست و به روابط شما با دیگران آسیب می رساند. راه دوم این است که احساسات خود را با اطمینان بروز دهید به گونه ای که هم حد و حدودها را رعایت کنید و هم شخصیت خود و دیگران را حفظ کنید. برای انجام اینکار، راهکارهای زیر را بکار بگیرید:

در طول روز به احساسات خود توجه کنید و از مواردی که شما را آزرده خاطر می کند، دوری کنید.
وقتی احساس شدیدی مانند عصبانیت را تجربه کردید، کمی صبر کنید و دلیل عصبانیت خود را بنویسید، نفس های عمیق بکشید و آرام شوید.
فکر کنید که چه چیزی یا چه کسی باعث عصبانیت شما شده است و چرا.
از خودتان دفاع کنید و اعتماد به نفس داشته باشید. در مواقعی که با ناعدالتی و زورگویی مواجه می شوید، سکوت معنایی ندارد. سکوت در مقابل ظلم های دیگران تنها نشانه ی ضعف است و موجب تحلیل اعتماد بنفس و پیدا کردن نگرش منفی نسبت به خود می شود.
حد و حدودهای دیگران را تعیین کنید و اجازه ندهید که با بی احترامی با شما رفتار شود. اگر فردی سرتان داد می زند بگویید: “اجازه نمی دهم سر من داد و فریاد کنید. اگر مشکلی وجود دارد، ترجیح می دهم در مورد آن با آرامش صحبت کنم. “

بنابراین بجای سرکوب احساسات، آنها را در آغوش بگیرید و از راه های گفته شده، به تخلیه ی آنها کمک کنید. از خود بپرسید که چه کسی، چه چیزی باعث ناراحتی شما می شود و آنها را مدیریت کنید. اینکار باعث تقویت اعتماد به نفس، آرامش و در نهایت حفظ نگرش مثبت در زندگی می شود.
8- خلاق باشید، به جلو حرکت کنید، خودتان را باور داشته باشید و به چیزهای عالی فکر کنید
وقتی بفهمید که چطور می توانید خود را کنترل کنید و به احساسات و افکار خود پاسخ دهید، می توانید یک نگرش مثبت در زندگی پیدا کنید.
شما می توانید به عمیق ترین احساسات تان گوش دهید و از آنها در راه های درست استفاده کنید. گوش دادن به موسیقی، شعر گفتن، انجام کارهای هنری، ورزش کردن، انتخاب راه های جدید و غذاهای جدید، پیدا کردن دوست ها و مشاغل جدید، همگی برای شما مناسب هستند.

خودتان را باور داشته باشید و فکر کنید که چقدر پاسخ های مثبت و نگرش مثبت لذت بخش است و بطوریکه آنها را با چیز دیگری عوض نمی کنید. قبول کنید که شگفت انگیز هستید و اقدامات شما نتایج شگفت انگیزی به همراه خواهد داشت.
به چیزهای بزرگ و روزهای خوب پیش رویتان فکر کنید. شما توانایی انجام هر کاری را دارید و زندگی می تواند عالی باشد.
9- کتاب های انگیزشی مانند کتاب “چهار توافق” را بخوانید
دون میگوئل روئیز یک سرخ پوست آمریکایی اهل مکزیک است که معتقد است هیچ انسانی نباید نسبت به خود احساس سرزنش، خشم و نفرت داشته باشد و باید با خود کاملا آشتی باشد. او برای رسیدن به این هدف، چهار میثاق ساده را در کتاب “چهار توافق” ذکر می کند که عبارتند از:

اولین توافق: هیچگاه با حرف هایی که می زنید گناه نکنید چون حرف های ناروا مانند یک زهر، کام شنونده را تلخ می کند و حتی ممکن است تمام زندگی اش را تحت تاثیر قرار دهد.
دومین توافق: هیچ چیز را به خودتان نگیرید و شخصی نپندارید. این راهکار مانند سپری، انسان را در برابر حرف های ناروای دیگران محافظت می کند.
سومین توافق: تصورات و فرضیات باطل را کنار بگذارید چون زندگی شما بر پایه ی باورهای درونی که در افکارتان می پذیرید، مدیریت می شود.
چهارمین توافق: همیشه در زندگی نهایت تلاش خود را بکنید. این باعث پیدا کردن راه و حرکت به سوی روشنایی و آزادی می شود.
کتاب را می توانید از اینجا دانلود کنید

قدرت موارد فوق را دست کم نگیرید. هر یک از آنها به طریقی می تواند شما را به سمت داشتن یک زندگی شادتر و پربهره تر سوق دهد و بطور کلی نگرش تان را تغییر دهد.
در لحظه زندگی کنید و تمام تلاش خود را بکنید
داشتن کلام بی عیب و نقص می تواند بازتاب خوبی در زندگی شما ایجاد کند و موجب خلق دنیای بهتر شود.
اگر هر چیزی را به خود نگیرید و از گفتار و کردار دیگران رنجیده نشوید، به میزان بسیار کمتری خشم و نفرت را در زندگی تجربه خواهید کرد.
با دور انداختن فرضیات باطل، انتظارات واقع بینانه ای در زندگی تان شکل می گیرد و می توانید گام بزرگی به سمت داشتن نگرش مثبت بردارید.
مهارت های زندگی (10 مهارت که همه باید بلد باشند)
اگر نگرش منفی به زندگی دارید و این مسئله همیشه شما را آزار می دهد، از راهکارهای ارایه شده در این مطلب استفاده کنید و نگرش مثبت را جایگزین آن کنید. امید خود را از دست ندهید و این را بدانید که هیچگاه برای تغییر دیر نیست. شما در هر زمان و مکانی که باشید، می توانید دید مثبت را در خود پرورش دهید و زندگی بهتر و پربارتری برای خودتان بسازید.

[ad_2]

Source link

چرا از قضاوت دیگران می ترسیم؟ 15 راهکار واقعا موثر

[ad_1]

آیا شما هم جزو کسانی هستید که از قضاوت دیگران درباره خودتان می ترسید؟ آیا مدام نگران این هستید که دیگران درباره شما چطور فکر می کنند؟ آیا این ترس و اضطراب روی زندگی تان تاثیر منفی گذاشته است؟
در صورتی که جوابتان به سوال های بالا مثبت است، مطلب امروز ما برای خود شما نوشته شده. ما قرار است حقایقی را با شما در میان بگذاریم که ترس از قضاوت شدن را از بین می برند. هر چه بیشتر بتوانید با این افکار مخرب مقابله کنید، ذهنتان کمتر درگیر چنین مسائل بی ارزشی می شود و لذت بیشتری هم از زندگی می برید.
آماده اید؟ خیلی خب، شروع می کنیم!
1- شما چیزی کم ندارید
احتمالا این جمله را بارها و بارها شنیده اید؛ اما آیا به معنی آن هم فکر کرده اید؟ شما، یعنی همانی که دیروز بوده اید، امروز هستید و فردا خواهید بود چیزی کم ندارید و باید خودتان را به همین شکلی که هستید دوست داشته باشید.
شما نه کمبودی دارید نه ناقص هستید و نه شکسته. شما به اندازه کافی خوب هستید. مطمئنا شما هم مثل هر کس دیگری ایراداتی دارید اما این مساله نباید باعث شود خودتان را پایین تر از دیگران بدانید.
هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید به خودتان بگویید: من به اندازه کافی خوب هستم. این جمله را هر زمان که احساس ترس از قضاوت دیگران شما را در بر گرفت نیز با خودتان تکرار کنید.
2- بیش از حد به خودتان سخت می گیرید
همه ما عیب و نقص هایی داریم و از وجود این عیب ها ناراحتیم. این احساس برای همه یکسان است؛ اما درباره شما کمی شدیدتر است چون قبل از اینکه دیگران شما را قضاوت کنند، خودتان را با سخت گیری بیش از حد مورد قضاوت قرار می دهید.
اگر این مساله را بفهمید و کاملا درکش کنید، احساس آزادی بیشتری خواهید کرد. در واقع چیزی که شما خودتان از قبل آن را به خودتان نگفته باشید به ذهن دیگران هم خطور نمی کند. اول باید از قضاوت های خودتان خلاص شوید و بعد به فکر خلاصی از ترس قضاوت دیگران بیفتید.
3- قضاوت های آدم هایی که نمی شناسید اصلا اهمیتی ندارد
از قضاوت افراد غریبه نسبت به خودتان واهمه دارید؟ یک لحظه مکث کنید و از خودتان بپرسید چرا؟ شما قرار نیست با این آدم ها تعامل داشته باشید پس اصلا قضاوت آنها چه اهمیتی دارد؟ واقعا طرز فکر و قضاوت کسانی که در پیاده روها یا مترو می بینید یا آنهایی که برای لحظه ای از کنارتان می گذرد چه دخلی به شما دارد؟
شما برای چند لحظه با این افراد برخورد می کنید و بعد پوووف! غیب می شوند! حتی اگر افکار عجیب و غریب یا ناخوشایندی درباره شما به ذهنشان آمده باشد تاثیر آنها روی زندگی شما صفر است. پس برای چیزی که اهمیت ندارد خودتان را ناراحت نکنید.
17 ترفند برای اینکه ذهن تان را از افکار منفی پاک کنید
4- قضاوت های افرادی که تازه ملاقات کرده اید موقتی است
همه ما موقع برخورد با افراد جدید در ذهنمان آنها را قضاوت می کنیم. کار خیلی شرم آوری به نظر می رسد اما این طبیعت همه ماست! شکل ظاهری یک فرد، صدای او موقع صحبت کردن و معرفی خودش و یا نوع دست دادنش باعث شکل گیری برداشت های اولیه ما از او می شود.
اما برداشت های اولیه دوام زیادی ندارند و موقتی هستند. مهمترین مساله، برداشت و قضاوت ما بعد از شناخت واقعی یک فرد است. در مورد شما هم همینطور است. وقتی دیگران خود واقعی تان را بشناسند، حتی اگر قضاوت های اولیه شان هم نسبت به شما خوب نبوده باشد، کم کم این احساسات منفی از بین می روند.

از این گذشته، اکثر مردم ترجیح می دهند دیگران را دوست داشته باشند تا اینکه از همه خوششان نیاید. پس فکر نکنید هر کسی که برای اولین بار شما را می بیند در ذهنش شروع به قضاوت های منفی می کند، بلکه دیگران دنبال پیدا کردن موارد مثبت و دوست داشتنی در شما هستند.
5- قضاوت ها همیشه بر نحوه تعامل افراد با شما تأثیر نمی گذارد
حتی اگر کسی قضاوت خاصی در مورد شما داشته باشد، قرار نیست همیشه در ارتباط او با شما تفاوتی ایجاد شود. ما ممکن است هزار و یک برداشت و قضاوت درباره آدم های مختلف داشته باشیم اما همچنان روابطمان با آنها خوب باشد.
حتی خیلی اوقات ممکن است علی رغم قضاوت هایمان، دیگران را واقعا دوست داشته باشیم. بنابراین اگر از این می ترسید که دیگران شما را قضاوت کنند، به خودتان یادآوری کنید که همیشه قرار نیست این قضاوت ها روابط شما را با بقیه خراب کنند. این دو مساله کاملا با هم فرق می کنند.
6- قضاوت های دیگران ممکن است مثبت هم باشند
تا به حال به این فکر کرده اید که قضاوت دیگران درباره شما همیشه منفی نیست و ممکن است مثبت هم باشد؟ بله، درست است. قضاوت های دیگران درباره شما ممکن است مثبت باشند؛ در حالیکه ما همیشه فکر می کنیم وقتی کسی در حال قضاوت ماست، فقط به موارد و نکات منفی فکر می کند.
در واقع خیلی از قضاوت های دیگران راجع به ما مثبت است و ما بی خبریم. اجازه ندهید ترس از قضاوت منفی دیگران فکر اینکه شما ویژگی های مثبتی هم دارید و به چشم می آید را تخریب کند.
50 نکته ساده که زندگی تان را زیر و رو می کنند (تغییر مثبت)
7- مردم هر جور که شده دیگران را قضاوت می کنند
شما هر طوری هم که باشید بالاخره خیلی ها راهی پیدا می کنند تا قضاوتتان کنند. پس چه دلیلی دارد که وقتتان را صرف نگرانی قضاوت دیگران کنید؟ شما حتی اگر نکته منفی و بدی هم نداشته باشید، باز هم چند نفر پیدا می شوند تا از شما ایراد بگیرند.
شما نمی توانید همه را راضی نگه دارید و نباید هم این کار را بکنید! دیگران را به حال خودشان رها کنید و بگذارید هر قضاوتی می خواهند درباره شما داشته باشند.
8- قضاوت یک شخص بازتاب ناامنی های خودش است
وقتی کسی شما را قضاوت می کند، مهم است که تشخیص بدهید این قضاوت از کجا ناشی می شود. در خیلی از موارد قضاوت و برداشت دیگران در واقع بازتاب احساس ناامنی شان است که در لایه های زیرین افکارشان وجود دارد.

قضاوت های دیگران درباره شما، نقاط دردشان هستند و آنها این نقاط را در دیگران جستجو می کنند تا کمتر احساس ناراحتی و رنج داشته باشند. خیلی اوقات اگر شما خود واقعی تان را نشان بدهید دیگران به شما حسادت می کنند. آنها نمی توانند خود واقعی شان را نشان بدهند چون خودشان هم از قضاوت دیگران می ترسند و واهمه دارند!
9- اکثر مردم انقدر مشغله دارند که وقتی برای قضاوت کردن شما ندارند
زندگی سخت است و اغلب مردم با چالش هایی روبرو می شوند که دست و پنجه نرم کردن با آنها سخت است. حتی اگر آنها شما را قضاوت کنند، باز هم افکار و مشغله های خودشان بیشتر از آن است که بخواهند مدام به شما فکر کنند.
فقط کافیست از خودتان بپرسید آخرین باری که تمام وقتتان را صرف فکر کردن درباره افکار ناخوشایند و قضاوت هایتان در مورد دیگران کرده اید چه زمانی بوده است؟ در واقع قضاوت های کوچک ما درباره افراد مختلف، در مقایسه با مشغله های بزرگی که داریم خیلی اهمیت به نظر می رسند. این مساله در مورد قضاوت دیگران درباره شما هم صدق می کند.
چنین قضاوت هایی برای یک لحظه به ذهن می رسند و بعد میان انبوهی از افکار بزرگتر و مهم تر شناور و سپس محو می شوند. پس چرا باید به آنها اهمیت داد؟ اگر بخواهیم واقعا منطقی به قضیه نگاه کنیم، در حقیقت این شما هستید که به این قضاوت ها می چسبید نه دیگران.
10- وقتی شما نقایصتان را می پذیرید، هیچ کس نمی تواند از آنها علیه شما استفاده کند
این جمله که در سریال بازی تاج و تخت هم از زبان تیریون لنیستر گفته شد حاوی معانی بسیار مهم و مورد توجهی است. بله، ما موجودات ناقصی هستیم، هیچ کس کامل نیست و هر کسی که ظاهر کامل و بی نقصی از خودش به نمایش می گذارد درست به همان اندازه در لایه های زیرین شخصیتش تَرَک دارد.
ولی وقتی شما عیب و نقص هایتان را بپذیرید و از وجودشان آگاه باشید دیگر کسی نمی تواند از آنها برای حمله به شما استفاده کند، چون شما قبول کرده اید که این ایرادات بخشی از شخصیت شما هستند و حداقل الان که در مسیر تکامل و رشد قرار دارید، این عیب ها هم وجود دارند و شاید در آینده ای نزدیک بتوانید برطرفشان کنید.
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم (مگا لیست)
قضاوت های یک شخص درباره شما و حتی حرف های تند و ناراحت کننده اش، زمانی که شما عیب و نقص هایتان را پذیرفته باشید نمی توانند باعث آزارتان بشوند.
11- افراد مخرب و بدخواه را از خودتان دور کنید
اگر کسی واقعا قصد دارد با قضاوت هایش به شما آسیب بزند و ناراحتتان کند، بهترین کاری که باید بکنید این است که جلویش را بگیرید. به هر روشی که خودتان می دانید این افراد را از زندگی تان دور کنید. آنها را از شبکه های اجتماعی تان حذف کنید، از تعامل و ارتباط شخصی داشتن با آنها خودداری کنید و اگر می توانید کاری کنید که اصلا آنها را نبینید.
چنین افرادی فقط انرژی منفی و مخرب تولید می کنند. حرف های آنها از دردهایشان سرچشمه می گیرد پس به شما ربطی ندارد و لزومی ندارد به قضاوت هایشان گوش کنید.
12- تحقیر و تمسخر به ندرت اتفاق می افتند
اگر از قضاوت شدن می ترسید، به احتمال زیاد از اینکه مورد تحقیر و تمسخر هم قرار بگیرید می ترسید. ولی حقیقت این است که خیلی بعید به نظر می رسد شما کاری را انجام بدهید که باعث تحقیر و تمسخرتان شود.
شما به خاطر این از قضاوت شدن می ترسید که مبادا کار خجالت آور یا مسخره ای انجام بدهید و دیگران تحقیرتان کنند یا به شما بخندند. در حالیکه اینها فقط بخشی از تصورات شما هستند، نه بیشتر! چنین لحظه ای فرا نمی رسد و کسی قرار نیست مسخره تان کند.

این اتفاق انقدر نادر است که اصلا ارزش نگرانی ندارد. از خودتان بپرسید وقتی از خانه بیرون می روید نگران این هستید که صاعقه به شما برخورد کند؟ نه! چون چنین اتفاقی واقعا بعید است. درست به همین اندازه، اینکه کار خجالت آوری بکنید و دیگران بخواهند تحقیر و مسخره تان کنند هم نادر و بعید است.
13- تایید و تعریف دیگران به شما آرامش و خوشحالی واقعی نمی دهد
طرف دیگر سکه ترس از قضاوت، تایید شدن است. ما نمی خواهیم مورد قضاوت قرار بگیریم بلکه می خواهیم همه ما را تایید و از ما تعریف کنند. ما می خواهیم لیاقت دوست داشتن و دوست داشته شدن را داشته باشیم. اما این فقط شروع ماجراست. تعریف و تمجید دیگران از شما برایتان آرامش و خوشحالی واقعی نمی آورد.
احساس آرامش و شادی چیزیست که به درون خود شما بستگی دارد نه به حرف های بقیه درباره تان. هیچ کس نمی تواند حرفی بزند یا کاری کند که باعث رضایت و خوشحالی همیشگی شما بشود. این اتفاق مخصوصا زمانی که کسی از شما تعریف های اغراق آمیز می کند و خودتان هم می دانید که چنین چیزی نیستید، صدق می کند.
14- اگر دست از قضاوت کردن دیگران بردارید، ترس از قضاوت شدن هم نخواهید داشت
ممکن است به این دلیل نگران قضاوت های دیگران هستید که خودتان هم چنین قضاوت های مشابهی درباره آنها دارید. اگر دنبال نکات منفی و بدترین حالت های یک فرد باشید، نگران این می شوید که نکند بقیه هم چیزهای بدی در شما ببینند.
اگر فقط به عیب و نقص های دیگران توجه کنید، نگران این خواهید بود که بقیه هم عیب و نقص های شما را ببینند. پس برای رهایی از ترس قضاوت شدن، اول باید خودتان دست از قضاوت کردن بردارید و سعی کنید عادت قضاوت کردن دیگران را کنار بگذارید.
هر بار که فکر قضاوت کردن دیگران به ذهنتان خطور می کند، آن را به چالش بکشید و سعی کنید یک فکر مثبت و خوب جایگزین این قضاوت کنید. اگر بتوانید دست از قضاوت کردن دیگران بردارید خودتان هم کمتر نگران قضاوت شدن خواهید بود.
15- وقتی دست از قضاوت کردن خودتان بردارید دیگر از قضاوت شدن نمی ترسید
منبع ترس شما درون خودتان است. شما عیب هایتان را می بینید و مدام خودتان را به خاطر این عیب و نقص ها قضاوت می کنید. اما این گفتگوی درونی روی تعاملات و ارتباطات شما با جهان پیرامونتان هم تاثیر می گذارد.
شما خودتان را قضاوت می کنید و بعد هم از این می ترسید که دیگران هم شما را قضاوت کنند. بنابراین با قطع کردن این رشته می توانید ترس از قضاوت شدن را کاهش بدهید. باز هم همه چیز به افکار خودتان برمیگردد. وقتی افکار قضاوت کننده درباره خودتان به ذهنتان می آیند، روی صفات خوب و دوست داشتنی خودتان متمرکز شوید تا با این افکار مقابله کنید.
چطور آدم خوبی باشیم؟ (101 ایده برای کمک به دیگران)
این کار به شما کمک می کند تا فکرهای ناخوشایند و منفور کننده درباره خودتان را از بین ببرید و به این ترتیب روی ترس از قضاوت شدن توسط دیگران هم غلبه کنید.

[ad_2]

Source link

20 ویژگی بارز آدم های باحال (کاملا ثابت شده)

[ad_1]

هر کسی برداشت خاص خودش را از “باحال بودن” دارد. در واقع بسته به اینکه علایق و اولویت های شما چیست؛ ممکن است یک نفر به چشمتان خیلی باحال و جذاب بیاید در حالی که بقیه کسل کننده یا حتی عجیب به نظر برسند. ممکن است این شخصیت باحال ستاره سینما باشد یا یک بازیگر فیلم های کمدی و یا دوست و رفیق خودتان. بعضی اوقات هم ممکن است این فرد کسی باشد که در شبکه های اجتماعی دنبالش می کنید یا فردی باشد که جزو دوستان شخصی خودتان است. افراد باحال ممکن است استعداد و هنر خاصی داشته باشند و یا اینکه فقط به خاطر نوع شخصیتی که دارند باحال و جالب بنظر برسند. بنابراین می توان گفت تعریف کامل و دقیق باحال بودن کار سختی است. احتمالا شما هم به افرادی برخورده اید که دقیقا مشخص نیست چرا؛ ولی همه دلشان می خواهد با آنها حرف بزنند و شخصیت های خیلی محبوبی هستند. باحال بودن لزوما به داشتن دوست های زیاد یا نوع لباس پوشیدن و یا خیلی چیزهای دیگر ربطی ندارد، بلکه به نوع شخصیت افراد مربوط می شود. قانون جذب را بیشتر بشناسید (7 نکته کاربردی) حالا اگر دلتان می خواهد بدانید آدم های باحال چه خصوصیاتی دارند، ما اینجا لیستی از ویژگی های آنها را برایتان آورده ایم. به این موارد توجه کنید، شاید خودتان هم یکی از آن آدم های باحال روزگار باشید! 1- باحال ها آدم های حسودی نیستند به طور کلی، افراد باحال و کسانی که شخصیت جالبی دارند به چیزهایی که دیگران دارند و به کارهای آنها حسادت نمی کنند. اتفاقا برعکس! آنها وقتی می بینند اوضاع برای دیگران خوب پیش می رود برایشان خوشحال می شوند و حسادت و کینه توزی نمی کنند. آدم های باحال می دانند که وجودشان باعث خوشحالی و احساس خوب در دیگران می شود، پس خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند و به خاطر موفقیت یا خوشحالی کسی به او حسادت نمی کنند. آنها سعی نمی کنند حال خوب دیگران را با حسادت خودشان خراب کنند و به خاطر موفق شدن بقیه خوشحال می شوند. 2- آنها مستقل هستند افراد باحال و کسانی که شخصیت جالبی دارند همیشه سعی می کنند خودکفا و مستقل باشند. آنها دوست ندارند وابسته دیگران باشند و تمام تلاششان را می کنند تا کارهایشان را خودشان انجام بدهند و به بقیه واگذار نکنند. 3- باحال ها از تنهایی خودشان لذت می برند یک فرد باحال ممکن است کلی دوست و رفیق داشته باشد اما فقط به چند نفرشان واقعا نزدیک باشد. در هر حال این افراد نیازی نمی بینند که همیشه در جمع باشند. آنها با تنها بودن هیچ مشکلی ندارند و از اینکه تنهایی قدم بزنند، فیلم ببینند و غذا بخورند لذت می برند. در عین حال، آدم های باحال اصلا به این فکر نمی کنند که دیگران چه قضاوتی درباره تنها بودن آنها می کنند. روش شاد بودن با وجود تنهایی 4- آنها همین شخصیتی که هستند را دوست دارند و با آن راحتند هیچ چیز بدتر از این نیست که کسی مدام تحت تاثیر افکار و نظرات دیگران قرار بگیرد. آدم های باحال می دانند که هستند و شخصیت خودشان را پذیرفته اند و با آن راحتند. همه ما به شیوه خاص خودمان منحصر به فرد و بی نظیریم و اینکه دیگران درباره ما چه فکر می کنند واقعا اهمیتی ندارد! کسی که شخصیت باحال و جالبی دارد نگران قضاوت های دیگران درباره خودش نیست و کاری را انجام می دهد که به نظر خودش درست و با ارزش است. 5- آنها به توانایی های خودشان اطمینان دارند چیزی که باعث می شود شخصیت یک نفر باحال و جالب به نظر برسد این است که آدم های باحال می دانند از پس هر کاری بر نمی آیند و بیش از حد به خودشان مغرور نمی شوند. در عین حال آنها از توانایی هایشان هم باخبرند و برای انجام کارها به خودشان اطمینان دارند. آنها نه خودشان را زیر سوال می برند و نه بیش از حد از خودشان توقع دارند، بلکه برای انجام هر کاری تمام تلاششان را می کنند و روی توانایی های خودشان حساب می کنند. 6- افراد باحال به اصول خودشان پایبند هستند آدم های باحال اعتقادات قوی و محکمی دارند و زندگی شان را بر همین اساس ادامه می دهند. آنها فقط حرف نمی زنند، بلکه عمل هم می کنند. رفتارهای این دسته افراد از اصولی که به آن اعتقاد دارند سرچشمه می گیرد و حتی اگر در شرایط سختی هم قرار بگیرند دست از اعتقاداتشان بر نمی دارند. چطور بادخترها به خوبی صحبت کنیم؟ 7- آنها ذهن بازی دارند اینکه گفتیم افراد باحال روی اعتقاداتشان می ایستند به این معنی نیست که به هیچ عنوان حاضر به تغییر عقیده و افکار خودشان نیستند. اتفاقا آنها همیشه مایل به یادگیری و انطباق هستند، دیدگاه های دیگران را می پذیرند و وقتی در مورد چیزی اشتباه کرده اند به آن اعتراف می کنند. آدم های باحال فقط به این دلیل که بقیه با نظرشان مخالفند و جور دیگری فکر می کنند آنها را رد نمی کنند، بلکه به همه نظرات احترام می گذارند و می دانند که هر کسی نگرش مخصوص خودش را دارد. 8- باحال ها فن بیان خوبی دارند وقتی با آدمی که شخصیت جالب و باحالی دارد صحبت می کنید متوجه می شوید که او در بیان افکار و عقایدش مهارت خوبی دارد و به راحتی می تواند صحبت کند. البته این به معنی پرحرفی نیست. افراد باحال به دیگران هم اجازه صحبت می دهند و موقع حرف زدن با احترام صحبت می کنند. یادگیری و تقویت فن بیان با این تمرینات روزانه عالی 9- آنها سازگار و عمل گرا هستند افراد باحال خودشان را با موقعیت های جدید زندگی وفق می دهند و به جای اینکه مدام گله و شکایت کنند سعی می کنند راهی برای سازگار شدن با شرایط تازه پیدا کنند. اگر اتفاق غیر منتظره ای برایشان بیفتد آن را می پذیرند و روی این مساله تمرکز می کنند که چطور به شیوه ای عملی و موثر با این اتفاقات کنار بیایند و سازگار شوند. 10- افراد باحال می بخشند و فراموش می کنند باحال ها می دانند که کینه به دل گرفتن کار کاملا بی معنی و بی فایده ایست. آنها می دانند نگه داشتن کینه و عصبانیت در دل، در درجه اول آرامش خودشان را بر هم می زند. برای همین مسائل و ناراحتی های گذشته را رها می کنند، می بخشند و فراموش می کنند. آنها بلدند دیگران را ببخشند و رو به جلو حرکت کنند. گذشته را فراموش می کنند و نگاهشان به سمت آینده است. 11- آنها در آرامش دادن به دیگران مهارت دارند کسانی که شخصیت باحال و جذابی دارند موقع برخورد با دیگران بسیار خوشرو و خوش برخورد هستند. آنها به افراد جدیدی که ملاقات می کنند علاقمند می شوند و احساس خوبی به آنها منتقل می کنند. بخش بزرگی از داشتن یک شخصیت جذاب و باحال به این برمیگردد که بتوانید در دیگران احساس آرامش ایجاد کنید. چنین افرادی بسیار دوست داشتنی هستند و حس خیلی خوبی به بقیه منتقل می کنند. 12- آنها دیگران را قضاوت نمی کنند باحال ها خودشان را درگیر قضاوت کردن درباره دیگران نمی کنند. آنها می دانند که همه ما اشتباه می کنیم و هیچ کس کامل نیست پس کسی را قضاوت نمی کنند. افراد باحال به خاطر کارهای دیگران درباره شان بد فکر نمی کنند چون می دانند هیچ کس معصوم و بی خطا نیست. 13- باحال ها سرشان به کار خودشان است کسی که شخصیت جالب و باحالی دارد دنبال شایعه سازی نمی رود و اهل خاله زنک بازی نیست. آنها از اینکه درباره دیگران بدگویی کنند یا به غیبت کردن بقیه در مورد یک شخص گوش کنند خوششان نمی آید چون معتقدند هر کسی باید سرش به کار خودش گرم باشد. 20 مهارت اجتماعی کاربردی برای اینکه دوست داشتنی تر باشیم؟ 14- آنها اجازه نمی دهند کسی باعث آزار و ناراحتی شان شود گفتیم که افراد جذاب و باحال به شایعه سازی و شایعه پراکنی اهمیتی نمی دهند؛ اما در عین حال آنها رفتار بد افرادی که باعث آزار و اذیتشان می شوند را هم تحمل نمی کنند. یک فرد جذاب و باحال برای آدم های خودپسند، بی فکر و ظالم وقت ندارد و با دوری کردن از این شخصیت ها اجازه نمی دهد آنها با رفتارشان او را ناراحت کند. 15- افراد جذاب و باحال به دنیای پیرامونشان علاقمندند این افراد همیشه دوست دارند درباره دنیای اطرافشان بیشتر بدانند. علاوه بر این، آدم های باحال بسیار اهل مطالعه اند، پادکست گوش می کنند، به موزه و مکان های تاریخی علاقمندند و دوست دارند درباره هر چیزی اطلاعات کسب کنند. افراد باحال شیفته دنیایی هستند که در آن زندگی می کنیم و همیشه می خواهند درباره این دنیا بیشتر بدانند. 16- آنها به چیزهای مختلف علاقمندند کسی که واقعا شخصیت جالب و باحالی دارد به چیزهای مختلفی علاقمند است و آنها را پیگیری می کند. وقتی با یک فرد باحال صحبت می کنید می توانید از میان حرف هایش علاقمندی هایش را متوجه بشوید. این علاقمندی ها ممکن است یک ورزش خاص یا یک هنر و سرگرمی جالب باشد. افراد جالب و باحال دنبال موارد خلاقانه هستند و با اشتیاق آنها را پیگیری می کنند. اگر آنها متوجه شوند که سرگرمی یا چیزی که مورد علاقه شان است همین نزدیکی هاست، ممکن است حتی از بقیه جدا شوند و سراغ آن بروند! 17- آنها خوش بین هستند به طور کلی افراد جذاب و باحال مثبت نگر هستند و به نیمه پر لیوان نگاه می کنند. آنها همیشه موج مثبت می فرستند و به جای تمرکز روی موارد منفی، به چیزهایی که خوش بینانه و مثبت هستند توجه می کنند. حضور این گونه افراد برای دیگران شادی آور است چون انرژی مثبتی به دیگران منتقل می کنند و باعث می شوند بقیه هم خوش بین و مثبت اندیش شوند. 18- آنها سبک و استایل خاص خودشان را دارند چیزی که باعث می شود یک فرد جذاب و باحال به نظر برسد داشتن سبک و استایل خاص است. افراد جذاب روی لباس پوشیدنشان حساسیت به خرج می دهند ولی در عین حال لزومی نمی بینند که حتما لباس های گران قیمت بپوشند. در عوض با یک استایل خاص و جالب همه را مجذوب خودشان می کنند. ظاهر این افراد همیشه آراسته و مرتب است و همین مساله باعث می شود دیگران به سمتشان جذب شوند. 19- آدم های باحال در لحظه زندگی می کنند کسی که شخصیت جذاب و باحالی دارد می داند که گذشته ها را باید کنار گذاشت و درباره آینده هم نگرانی نداشت. آنها از زمان حالشان لذت می برند و در لحظه زندگی می کنند. افراد جذاب و باحال تمام تمرکزشان را روی زندگی فعلی خودشان می گذارند و تلاش می کنند تا بهترین اتفاقات را برای خودشان و دیگران در زمان حال رقم بزنند. 20- نکات کاربردی (روانشناسی) از هیچ کس تا حد ممکن چیزی تقاضا نکنید به خوبی لباس بپوشید (و سعی کنید همیشه عینک دودی و لبخند بر لب داشته باشید) همیشه فرض کنید که همه از شما خوششان می آید به راحتی با همه ارتباط برقرار کنید (اما بیش از حد مشتاق نباشید) سعی کنید متفاوت باشید (هم در صحبت و هم در رفتار) خوب به حرف های طرف مقابل گوش کنید (چطور شنونده خوبی باشیم؟) اعتماد به نفس داشته باشید و در جمع های مختلف بلندتر صحبت کنید (روشهای تقویت اعتماد به نفس) چطور آدم خوبی باشیم؟ (101 ایده برای کمک به دیگران)

[ad_2]

Source link

13 گام برای شروع دوباره زندگی (ریستارت کردن زندگی)

[ad_1]

شاید شما هم مثل خیلی های دیگر دنبال یک تغییر بزرگ در زندگی تان هستید. شاید از روال زندگی تان راضی نیستید و فکر می کنید وقت آن رسیده دکمه تنظیم مجدد زندگی را بزنید و دوباره همه چیز را از نو شروع کنید. اما واقعا شروع دوباره زندگی یعنی چه و چطور باید این کار را انجام داد؟ آیا باید همه چیز را کنار بگذارید و کاملا از صفر شروع کنید یا اینکه فقط در بعضی قسمت های زندگی تان تغییر ایجاد کنید؟ آیا باید یک شبه همه چیز را متحول کنید یا مرحله به مرحله این کار را انجام بدهید؟ چطور آدم خوبی باشیم؟ (۱۰۱ ایده برای کمک به دیگران) خب، در واقع هر کسی به شیوه خاص خودش و با توجه به شرایطی که دارد می تواند در زندگی اش تغییر ایجاد کند و به اصطلاح همه چیز را از نو شروع کند. اگر شما هم جزو کسانی هستید که دنبال راهی برای ری استارت کردن زندگی تان هستید، نکاتی که در این مطلب گفته می شوند را از دست ندهید. در ضمن یادتان باشد که اولین قدم برای شروع دوباره زندگی، تشخیص این موضوع است که آیا واقعا به این کار نیاز دارید یا نه. حالا این مقاله را انتها مطالعه کنید تا بفهمید برای شروع مجدد زندگی تان چه کارهایی باید انجام بدهید. شروع دوباره زندگی به چه معناست؟ شروع دوباره یا اصطلاحا ری استارت کردن زندگی به معنی افزایش کیفیت زندگی شماست. این کار در درجه اول به نوع نگرش و دیدگاه شما به زندگی و تصمیم گیری درباره چیزی که باید تغییر کند مربوط می شود و بعد پای ایجاد تغییرات وسط می آید. برای اینکه زندگی تان را دوباره شروع کنید باید با اولویت های متفاوت به سمت مسیر متفاوتی نسبت به قبل حرکت کنید. مثلا ممکن است به خاطر اتفاقات اخیر زندگی تان مثل ترس از دست دادن سلامتی، ترس از دست دادن شغل و یا به هم خوردن رابطه تان تصمیم بگیرید که دوباره شروع کنید یا ممکن است به جایی رسیده باشید که دیگر بیشتر از آن نتوانید ادامه بدهید و بخواهید که همه چیز را مجدد شروع کنید. بسته به خواسته خودتان، شروع مجدد زندگی ممکن است به تغییرات کم یا زیادی نیاز داشته باشد. بعد از اینکه زندگی تان را دوباره شروع کردید، ممکن است از نظر دیگران همان فرد قبلی باشید ولی خودتان می دانید که چه تغییرات بزرگی در خود و زندگی تان ایجاد کرده اید؛ حتی اگر محسوس و قابل تشخیص نباشند. ۱۲ گام برای شروع مجدد زندگی ۱- درباره وضعیت و شرایط فعلی تان فکر کنید بعد از اینکه متوجه شدید به تغییر نیاز دارید، در مرحله بعد باید تعیین کنید که کجا باید قرار بگیرید. کمی وقت بگذارید و درباره همه جنبه های زندگی تان فکر کنید. ممکن است با اینکه خیلی از موارد زندگی تان نیاز به شروع مجدد دارند، اما خیلی چیزها هم خوب پیش رفته باشند و نیازی نباشد که آنها را دوباره از نو شروع کنید. به روابطتان، شغلتان، وضعیت سلامتی تان و شرایط مالی تان فکر کنید. شما باید روی این موضوع تمرکز کنید که مشکل کجاست و چه زمینه هایی را باید دوباره از نو شروع کنید. سعی کنید کاملا با خودتان صادق باشید. ۲۰ مهارت اجتماعی کاربردی برای اینکه دوست داشتنی تر باشیم؟ یکی از کارهایی که می تواند به شما در این راه کمک کند نوشتن است. برای ملموس و محسوس شدن هر چه بیشتر ابعاد زندگی تان می توانید روی کاغذ بنویسید که کدام یک از بخش های زندگی تان به تغییر نیاز دارد و آنها را تجزیه و تحلیل کنید. مثلا اگر یکی از دوستان تان برای تان آزاردهنده است او را کنار بگذارید. نکته مهم این است که نباید دیگران را به خاطر مشکلاتی که برایتان به وجود آمده مقصر بدانید. شما فقط باید این مشکلات را بپذیرید و قبول کنید. یادتان باشد اگر مشکلی را نپذیرید هرگز قادر به حل آن نخواهید بود. وقت آن رسیده که گذشته را رها کنید. حتی اگر تا آخر عمرتان هم گذشته را در ذهنتان نگه دارید و مدام آن را مرور کنید چیزی عوض نخواهد شد و تغییر نخواهد کرد. ۲- روش مناسب برای خودتان را انتخاب کنید اغلب اوقات این سوال پیش می آید که شروع مجدد زندگی به تغییر فوری و سریع نیاز دارد یا این کار باید مرحله به مرحله انجام شود؟ صادقانه اش این است که همه چیز به خودتان بستگی دارد ولی با این حال تغییر و تحول یک شبه برای خیلی ها گزینه مناسبی نیست. به خاطر شرایط زندگی و تعهداتی که داریم نمی توانیم یک شبه همه چیز را از اول شروع کنیم. این مورد واقعا برای خیلی از ما عملی نیست. به همین خیلی ها ترجیح می دهند برای شروع مجدد زندگی شان روی یک زمینه خاص تمرکز کنند و در آن تغییراتی به وجود بیاورند. ۳- از شر چیزهایی که بدردتان نمی خورند خلاص شوید انباشته شدن چیزهایی که به آنها نیازی نداریم باعث ایجاد احساس رخوت و تنبلی در ما می شود. این موارد نه تنها فضای فیزیکی اطراف شما را اشغال می کنند، بلکه ذهنتان را هم پر می کنند؛ حتی اگر از آنها هیچ استفاده ای نکنید. بنابراین قبل از اینکه شروع به ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی تان کنید، بهتر است اول از چیزهایی که مانع آزادی فکرتان می شوند خلاص شوید. به اطرافتان خوب نگاه کنید و ببینید از چه چیزهایی استفاده نمی کنید. آنها را به دیگران بدهید، بفروشید و یا اگر قابل استفاده نیستند دور بریزید. ۱۴۰ عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم (مگا لیست) با لباس، کفش، کیف و هر چیزی که مدتهاست از آن استفاده نمی کنید خداحافظی و دور و برتان را خلوت کنید. وقتی محیط اطرافتان تر و تمیز و مرتب باشد، احساس آزادی شگفت انگیزی به شما دست می دهد. ۴- با افرادی که مانع راهتان می شوند خداحافظی کنید موقع فکر کردن به زندگی تان ممکن است متوجه شوید یکی از جنبه هایی که باید روی آن کار کنید روابطتان با دیگران است. اگر افراد خاصی در زندگی تان وجود دارند که شما را به عقب هل می دهند و مانع پیشرفتتان می شوند، وقتش رسیده که با آنها خداحافظی کنید. از افراد سمی و کسانی که انرژی منفی دارند فاصله بگیرید. با این کار می توانید وقت بیشتری را در کنار افرادی دوستشان دارید و آنها هم شما را دوست دارند بگذرانید. ۵- افکار و احساساتی که شما را سنگین می کنند را رها کنید با اینکه تغییرات بزرگ در زندگی اغلب مربوط به موراد بیرونی و خارجی مثل افراد، اشیاء یا محیط اطرافمان است؛ اما مهم ترین تغییری که می توانیم در خودمان ایجاد کنیم به درون ما برمی گردد. اکثر اوقات افکار و احساسات منفی بیشتر از هر چیز دیگری در زندگی مانع پیشرفت ما می شوند. برای همین باید به طور آگاهانه، احساسات و افکاری که باعث خستگی ذهنتان می شوند یا مربوط به گذشته هستند را فراموش کنید. مدیتیشن و یادگیری داشتن کنترل بیشتر روی افکار می تواند کمک زیادی به شما در این زمینه بکند. ولی اگر افکار و احساساتی دارید که باعث پریشانی و نگرانی تان می شوند و به تنهایی نمی توانید از پس آنها بربیایید بهتر است از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید. ۶- بیشتر از قبل سپاسگزار باشید خیلی از ما انقدر درگیر مشغله ها و روزمرگی های زندگی مان می شویم که فراموش می کنیم باید قدر چیزهای شگفت انگیزی که در زندگی داریم را بدانیم. برای همین قبل از اینکه بخواهید همه چیز را دوباره از نو شروع کنید، باید یاد بگیرید به خاطر نعمت هایی که به شما داده شده سپاسگزار و قدردان باشید. تمرین قدردانی می تواند وضعیت فعلی شما را کاملا متحول کند. به این ترتیب می توانید اولویت های جدیدی که قرار است آنها را دنبال کنید بهتر بشناسید و مسیر دقیق تری انتخاب نمایید. ۵۰ نکته ساده که زندگی تان را زیر و رو می کنند (تغییر مثبت) سعی کنید هر شب قبل از خواب سه مورد بزرگ یا کوچک که به خاطر وجودشان سپاسگزار هستید را بنویسید. وقتی شروع به تغییر و دوباره از نو آغاز کردن زندگی تان کردید، باز هم قدردانی کردن را سرلوحه کارتان قرار بدهید. سپاسگزاری به شما یادآوری می کند که چه چیزهای مهمی در زندگی تان دارید و چه کارهایی باید در آینده انجام بدهید. ۷- زندگی دلخواهتان را تجسم کنید حالا که متوجه شده اید دلتان نمی خواهد زندگی را به همین نحو فعلی پیش ببرید، وقت آن رسیده که روی زندگی دلخواهتان تمرکز کنید. شما قرار است زندگی را دوباره شروع کنید؛ اما زندگی جدیدتان چه شکلی خواهد بود؟ از خاص بودن یا بلند پروازی کردن نترسید. چشم انداز فعلی شما از زندگی جدیدتان به مرور زمان تغییر می کند و تکمیل می شود؛ اما هیچ ایرادی ندارد که چیزی را تصور کنید که واقعا دلتان می خواهد. یادتان باشد فقط روی چیزهای عملی مثل تغییر محل زندگی یا تغییر شغل متمرکز نشوید، بلکه احساسات و افکاری که دلتان می خواهد در آینده داشته باشید را هم مد نظر قرار بدهید. مهارت های زندگی (۱۰ مهارت معروف که همه باید بلد باشند) اگر در حال حاضر زندگی پراسترسی دارید، شاید داشتن آرامش روحی و جسمی و یک زندگی آرام و بدون استرس بیشتر از بقیه چیزها برایتان در اولویت باشد. اگر از زندگی خسته شده اید، اضافه کردن هیجان و سرگرمی به زندگی را محور تغییرات خودتان قرار بدهید. گاهی اوقات کار کردن روی احساساتی که دلتان می خواهد داشته باشید راحت تر است. بعد از آن می توانید به جنبه های دیگر زندگی تان هم بپردازید و کم کم به تغییرات دلخواهتان برسید. ۸- کسی که دوست دارید باشید را تجسم کنید شاید دلیل اینکه دلتان می خواهد زندگی تان را از نو شروع کنید این باشد که تبدیل به فردی شده اید که او را نمی شناسید. شاید تبدیل به کسی شده اید که ویژگی ها و خصوصیات رفتاری اش را دوست ندارید. شاید برایتان سخت است که خودتان را به این شکل بپذیرید و وقتی در آینه به خودتان نگاه می کنید به نظرتان به یک غریبه خیره شده اید. شاید به خاطر آسیب روحی و رنج هایی که کشیده اید عوض شده اید، بدبین شده اید و دیگر نمی توانید به کسی اعتماد کنید. شاید مغرور شده اید، سطحی نگر شده اید یا اعتماد به نفستان را از دست داده اید. پس حالا باید به این فکر کنید که دلتان می خواهد چه کسی باشید؟ آیا دوست دارید تبدیل به فردی مهربان و بخشنده شوید؟ آیا دلتان می خواهد قوی و محکم بشوید؟ دوست دارید اعتماد به نفس داشته باشید و سخت کوش شوید؟ با اینکه برای تغییر خصوصیات اخلاقی و ویژگی های شخصی تان به زمان نسبتا زیادی نیاز دارید؛ اما هیچ چیز نمی تواند جلوی شما را بگیرد. فرقی نمی کند خودتان شروع به تغییر خصوصیاتتان کنید یا از یک مشاور و درمانگر کمک بگیرید؛ به هر حال مطمئن باشید که می توانید به شخصیت مورد علاقه تان برسید. ۹- اهدافتان را تعیین کنید حالا باید بر اساس اولویت های جدید و چشم انداز تازه ای که از زندگی دارید، اهداف واقعی، دست یافتنی و ملموسی را برای خودتان تعیین کنید. از خودتان بپرسید یک ماه بعد، شش ماه دیگر، یک سال دیگر و حتی ده سال دیگر می خواهید به چه چیزهایی برسید؟ یادتان باشد که هدف هایتان حتما باید قابل اندازه گیری و سنجش باشند تا بفهمید که آیا به آنها رسیده اید یا نه. از طرف دیگر هدف هایی تعیین کنید که رسیدن به آنها امکان پذیر است، نه اینکه هیچ وقت نتوانید به آنها برسید و سرخورده شوید. معمولا بهتر است روی مواردی تمرکز کنید که بیشترین تغییر را در روابط، زندگی و سلامتی شما ایجاد می کنند. ۱۰- اهدافتان را در برنامه روزمره خودتان قرار بدهید هدف های بزرگ واقعا عالی هستند اما تا زمانی که برای رسیدن به آنها تلاش نکنید هیچ فایده ای ندارند. پس به فکر یک برنامه جدید برای زندگی تان باشید که شما را در مسیر رسیدن به هدف هایتان قرار می دهند. هر روز، هر هفته و هر ماه کمی تغییر در زندگی تان ایجاد کنید تا کم کم به یک تغییر بزرگ منجر شوند. مثلا اگر می خواهید به وزن ایده آلتان برسید و تناسب اندام داشته باشید، هر هفته به طور منظم ورزش کنید. با تمرین های کوتاه و قابل کنترل شروع کنید و بعد کم کم آنها را بیشتر کنید. چطور فکر خود را از افکار منفی مزاحم پاک کنیم؟ اگر استرس مشکل اصلی تان است و می خواهید آن را برطرف کنید، روش های آرامش بخش مثل یوگا، مراقبه و یا کتاب خواندن را به برنامه روزمره تان اضافه کنید. یادتان باشد که شادی و آرامش شما نتیجه کارهاییست که خودتان انجام می دهید، پس فعالیت های روزمره تان را همسو و هم جهت اهدافتان کنید. ۱۱- روی عادت های بدتان تمرکز کنید شروع دوباره زندگی به این معناست که شما می خواهید کیفیت زندگی تان را بالا ببرید، پس وقتش رسیده که با عادت های بدی که می دانید مانع شما می شوند خداحافظی کنید. با فکر کردن در مورد عواملی که باعث عادت های بد شما می شوند، شروع کنید. به عنوان مثال اگر موقع استرس داشتن سیگار دست می گیرید، به این فکر کنید که به جای سیگار کشیدن چه کاری می توانید انجام بدهید که آرامش بگیرید. عادت های بد شما هر چه که باشند می توانند با یک مورد خوب جایگزین شوند. حتی اگر بارها و بارها تلاشتان به شکست منتهی شد ناامید نشوید. هیچ کس نمی تواند یک شبه عادت های بدش را ترک کند، پس این را بهانه نکنید و به تلاشتان ادامه بدهید. ۱۲- با خودتان مهربان باشید شروع دوباره زندگی اصلا کار راحتی نیست، پس اگر در این مسیر قدم گذاشتید صبر داشته باشید و با خودتان با مهربانی رفتار کنید. شما باید خودتان را تحت فشار قرار بدهید اما نه خیلی زیاد. در این مسیر ممکن است گاهی از تغییراتی که در زندگی تان ایجاد شده بسیار خوشحال شوید و گاهی هم آرزو کنید ای کاش اصلا به شروع مجدد زندگی فکر نمی کردید. هر اتفاقی که افتاد بدانید ارزشش را داشته و در نهایت به چیزی که می خواهید می رسید. ۱۳-نکات کاربردی تکمیلی شروع به مدیتیشن و تمرکز کردن روزانه کنید (این کار ذهن تان را آزاد می کند و برای شروع مجدد راحت تر پیش می روید) خودتان را با افراد مثبت که از شما پشتیبانی می کنند پر کنید چیزهای جدید را امتحان کنید و از محوطه امن خود بیرون بیایید. مثلا یک سفر دو نفره بروید یا یک ورزش جدید را شروع کنید یا … چیزهایی که به دردتان نمی خورند یا خوشحالی برای تان نمی آورند کم کم کنار بگذارید اهداف جدیدتان را روی یک کاغذ بنویسید و روی دیوار اتاق نصب کنید و با در نظر داشتن همه نکات بالا به سمت شان حرکت کنید چرا و چگونه باید خودمان را بشناسیم؟ (۱۳ روش عملی)

[ad_2]

Source link

11 روش برای اینکه ساده نباشیم و گول نخوریم؟ (کاملا موثر)

ساده لوحی مفهوم ثابتی ندارد؛ مثلا ممکن است یک نفر از نظر شما ساده بنظر برسد ولی به چشم دیگران بسیار خوش اخلاق، خوش بین و بی گناه بیاید. این وسط گاهی اوقات خودتان هم ممکن است پیش خودتان فکر کنید که: نکند من آدم ساده لوحی باشم؟

بعضی وقت ها نگرانی درباره این مساله روی روابطتان تاثیر منفی می گذارد و مشکلاتی ایجاد می کند. شما دلتان نمی خواهد بی اعتماد و بدبین باشید ولی این احساس که ممکن است ساده لوح بنظر برسید آزارتان می دهد. افراد ساده لوح معمولا همه چیز را زود باور می کنند و تصور می کنند همه آدم ها قصد و نیتشان خوب است. آنها فکر می کنند دنیا فقط روی پاشنه خوبی می چرخد و هیچ کس فکر یا نیت بدی ندارد؛ در حالی که متاسفانه اصلا اینطور نیست!

اگر آدم ساده ای باشید احتمالا قربانی کلاهبرداری یا فریب خوردن از دیگران هم می شوید. ۳۰ تا از بهترین روشهای گیاهی افزایش هوش و حافظه طبق جدیدترین تحقیقات حالا اگر واقعا فکر می کنید بیش از حد آدم صاف و ساده ای هستید و لازم است کمی زرنگی و سیاست هم چاشنی کارتان کنید مطلب امروز ما را تا انتها مطالعه کنید. ما اینجا نکاتی در اختیارتان می گذاریم که به شما کمک می کنند سادگی بیش از حد را کنار بگذارید و عاقلانه تر رفتار کنید.

۱- قبل از صحبت کردن یا انجام کاری فکر کنید اگر احساس می کنید ساده هستید ممکن است دلیلش این باشد که قبل از حرف زدن فکر نمی کنید. شاید هر اتفاقی که می افتد، بدون اینکه لحظه ای تامل و تفکر کنید هر چیزی که به ذهنتان می آید را می گویید. پس اولین کاری که باید بکنید این است که به طور آگاهانه سرعت حرف زدنتان را کم کنید و قبل از اینکه چیزی بگویید یا کاری انجام بدهید به اندازه کافی فکر کنید. البته این کار در عمل سخت است و نیاز به تمرین دارد. پس اول تصمیم بگیرید یک روز تمرین کنید. در آن روز تصمیم بگیرید که قبل از بروز هر واکنشی و در هر شرایطی، فکر کنید و از نقطه نظر دیگری به موضوع نگاه کنید. بعد این مدت را به یک هفته برسانید. تصمیم بگیرید یک هفته قبل از اینکه چیزی بگویید خوب به حرفی که می خواهید بزنید فکر کنید. کم کم این کار به عادتتان تبدیل می شود.

۲- از سکوت کردن نترسید در دنیای مدرن امروز، انتظار می رود که همه خیلی حاضر جواب باشند و تند و سریع جواب بدهند؛ ولی لازم نیست حتما شما هم اینطور باشید. از سکوت کردن نترسید. سکوت به شما اجازه می دهد تا خیلی بهتر همه چیز را ارزیابی کنید و دیدگاه آگاهانه ای درباره همه چیز داشته باشید، نه اینکه با سادگی جوابی بدهید و بعدش هم پشیمان شوید. وقتتان را روی ارزیابی و تصمیم گیری متمرکز کنید و بدانید که سکوت کردن اصلا چیز بدی نیست.

۳- بیشتر احتیاط کنید اگر فکر می کنید ساده هستید باید رفتاری که به نظرتان ساده لوحانه است را برطرف کنید، پس باید محتاط تر باشید. احتیاط کردن باعث می شود مجبور شوید آگاهانه فکر کنید. البته باید برای این کار هم تمرین کنید ولی مطمئن باشید که کم کم احتیاط کردن بخش طبیعی و جدایی ناپذیر رفتارتان خواهد شد.

۴- تمرکز بیشتری روی حال داشته باشید گاهی اوقات سادگی یا ساده لوحی نتیجه این است که شما فکر و خیال زیادی می کنید و به چیزی که در اطرافتان می گذرد توجهی ندارید. بنابراین باید سعی کنید حضور بیشتری در زندگی روزمره تان داشته باشید. به جای اینکه ذهنتان را با چنین افکاری درگیر کنید، حواستان را روی افراد و اتفاقاتی که دور و برتان می گذرد متمرکز کنید. پس به جای اینکه در ابرها سیر و سفر کنید، شش دانگ حواستان را متوجه زمان حال و اتفاقاتی که دور و برتان می افتد بکنید. اگر تمرکز ندارید این مطلب را بخوانید

۵- با دقت به همه چیز گوش کنید به طور کلی شنونده خوبی بودن یکی از ویژگی های بسیار مهمیست که هر کسی باید آن را داشته باشد. این توانایی باعث می شود شما بتوانید درباره یک فرد جدید اطلاعات زیادی کسب کنید بدون اینکه از خودتان چیز زیادی بگویید. پس به جای عجله و اشتیاق برای اینکه جزئیات زندگی تان را با دیگران به اشتراک بگذارید، از آنها سوال کنید و سعی کنید به حرف هایشان خوب گوش بدهید. مهارت خوب گوش کردن با ۹ ترفند عالی

۶- تحقیق و پرس و جو کنید حتی کسانی که اطلاعات زیادی درباره مسائل مختلف دارند هم ممکن است ساده باشند؛ اما آگاهی آنها از جهان پیرامونشان باعث می شود کمتر به دردسر بیفتند و بهتر عمل کنند. پس به فکر این باشید که درباره چیزهایی که نمی دانید اطلاعات بیشتری کسب کنید. مثلا اگر در زمینه امور مالی احساس ساده بودن می کنید، در این خصوص مطالعه کنید یا حتی در کلاس های مختلف شرکت کنید. قبل از اعتماد کردن به کسی، به ویژه در مورد مسائل مالی حتما همه چیز را کاملا بررسی کنید. اگر ایمیل یا پیام مشکوکی برایتان ارسال شد، کاملا همه چیز را ارزیابی کنید تا به مشکل نخورید. اگر احساس می کنید در روابطتان با دیگران ساده هستید، مطالب روانشناسی مربوط به ارتباطات فردی و جمعی بخوانید و اطلاعاتتان را در این زمینه زیاد کنید. هر وقت از چیزی مطمئن نیستید و قبل از تصمیم گیری، پرس و جو و تحقیق کنید. یادتان باشد که زندگی یک درس طولانی و بلند است و هر چه بیشتر یاد بگیرید، واقع بینانه تر و بهتر عمل می کنید.

۷- باز هم به دیگران اعتماد کنید هر کاری می کنید، فقط خودتان را به خاطر اینکه به دیگران اعتماد کرده اید سرزنش و ملامت نکنید. اعتماد کردن حس بسیار قشنگ و زیباییست. اگر قرار باشد کمتر ساده باشید لازم نیست حتما به همه بی اعتماد شوید، بلکه فقط باید یاد بگیرید که سریع تصمیم نگیرید. ساده نبودن به معنی اعتماد نکردن نیست، به معنی درست فکر کردن، ارزیابی کردن و توجه به همه ابعاد و جوانب موضوعات است. شما باید فرض را بر این بگذارید که همه قابل اعتمادند مگر اینکه خلافش ثابت شود؛ اما در عین حال تفکر عاقلانه و محتاطانه خودتان را هم داشته باشید. هیچ کس منکر وجود آدم های بد، کلاهبردار یا فریبکار در دنیا نمی شود ولی افراد خوب و خوش نیت هم وجود دارند که می توانید به آنها اعتماد کنید.

۸- بدانید که آدم بد و نادرست چه ویژگی هایی دارد معمولا افراد دروغگو می توانند خیلی راحت کسانی که ساده هستند را به سمت خودشان بکشند. برای اینکه فریب چنین افرادی را نخورد باید ویژگی های افراد دروغگو را بدانید. کسی که دروغ می گوید، به احتمال زیاد موقع حرف زدن از داشتن تماس چشمی با شما خودداری می کند یا مرتب گلویش را صاف می کند. البته گاهی اوقات هم اینها نشانه های مضطرب و نگران بودن فرد هستند و لزوما به این معنا نیستند که طرف مقابلتان در حال دروغ گفتن به شماست؛ ولی جزو نشانه های آدم دروغگو هم محسوب می شوند.

۹ نکته برای پرورش مهارت ذهن‌خوانی: چطور ذهن مردم را بخوانیم؟ ۹- به ندای درونتان گوش کنید حتی اگر آدم ساده یا زود باوری هم باشید، اغلب اوقات احساسی این وسط وجود دارد که به شما می گوید یک جای کار می لنگد. پس به جای اینکه چنین حسی را نادیده بگیرید سعی کنید به آن اهمیت بدهید و ببینید از کجا آب می خورد. از گوش دادن به ندای درونتان نترسید. شاید همیشه احساستان درست نباشد ولی این احساس حتما یک دلیلی دارد و گاهی اوقات مسیر درست را نشانتان می دهد و جلوی ساده بودنتان را می گیرد.

۱۰- از آشنایی با افراد جدید استقبال کنید ساده بودن شما ممکن است به این دلیل باشد که روابطتان را محدود به آدم هایی کرده اید که آنها هم مثل خودتان فکر می کنند یا مثل خودتان ساده هستند. اگر اینطور است پس بهتر است با آدم های جدید آشنا شوید. فضای مجازی و اینترنت راه خوبی برای آشنایی با مردم مختلف و فرهنگ های متفاوت از سراسر دنیاست. گذشته از این اگر در یک محیط چند فرهنگی زندگی می کنید از آن نهایت استفاده را ببرید و سعی کنید دوستان مختلفی با طرز فکرهای گوناگون پیدا کنید.

۱۱- تجربیات زندگی تان را بیشتر کنید ساده لوحی معمولا نتیجه کم تجربگی افراد است. اگر هنوز خیلی چیزها را تجربه نکرده اید طبیعی است که در خیلی موارد ساده باشید. معمولا هر چه سن ما بالا می رود میزان سادگی مان هم کمتر می شود ولی در عین حال خودتان هم می توانید به این روند کمک کنید. سعی کنید چیزهای جدید را امتحان کنید. وارد موضوعاتی بشوید که قبلا تجربه شان نکرده اید و داوطلبانه زمینه های مختلف را بسنجید. در مورد تاریخ و واقعیت ها و بی عدالتی های جامعه ای که در آن زندگی می کنید، از دیدگاه دیگران نسبت به مسائل مختلف آگاه شوید و همه چیز زندگی، یعنی همه خوب و بدهایش را با هم در آغوش بگیرید. نکات خوب حرف زدن (۱۰ نکته که اهمیت بیشتری دارند)

۱۲- یک ویدیوی فوق العاده (زودباوری)

Source link

چطور آدم خوبی باشیم؟ (101 ایده برای کمک به دیگران)

چطور آدم خوبی باشیم؟ (101 ایده برای کمک به دیگران)

دنیایی که در آن زندگی می کنیم، گاهی اوقات واقعا ظالمانه بنظر می رسد؛ اما همه می دانیم که بهترین راه برای مبارزه با ظلم و بی رحمی، مهربانی کردن است. در این میان، مهربانی های ناگهانی و تصادفی می تواند هر کسی را به طور مثبتی متحول کند. خوبی کردن به دیگران می تواند روز شما و یا حتی سال شما را بسازد. وقتی به کسی مهربانی می کنید، این احساس لطیف و زیبای مهربانی کردن، اول از همه خودتان را در آغوش می گیرد. خوبی کردن به دیگران از شما فردی با روحیه و منش مهربان و قابل اعتماد می سازد و در درجه اول خودتان را تحت تاثیر شگرفش قرار می دهد. هر چه عشق بیشتری نثار دیگران کنید، بازتاب بیشتری از آن به خودتان برمی گردد. انرژی خوبی که از کمک و مهربانی کردن به دیگران تولید می شود، سراسر وجود شما و دیگران را می گیرد و باعث می شود که دنیا حتی برای لحظاتی قشنگ تر و زیباتر شود. ۲۰ مهارت اجتماعی کاربردی برای اینکه دوست داشتنی تر باشیم؟

ولی حالا این سوال پیش می آید که چطور آدم خوب و مهربانی باشیم؟

گاهی اوقات ممکن است ایده یا نظر خاصی برای خوب بودن نداشته باشیم و دقیقا ندانیم که باید چه کار کنیم. نگران نباشید! ما اینجا لیستی از بهترین کارهایی که می توانید برای خوب بودن انجام بدهید را در اختیارتان می گذاریم. مطلب امروز ما را تا انتها مطالعه کنید و یکی از آنها که فکر می کنید بیشتر در انجامش مهارت دارید را انتخاب کنید. سعی کنید از منطقه امنتان بیرون بیایید و برای کمک و مهربانی کردن به دیگران قدم بردارید. با دیگران ارتباط برقرار کنید و وظیفه خودتان بدانید که هر روز، هفته یکبار یا ماهی یکبار یک کار کوچک برای دیگران بکنید. مطمئن باشید که خیلی زود نتیجه خوبی کردن به دیگران را می بینید و نه تنها خودتان، بلکه دیگران هم از مهربانی و خوبی تان نفع می برند. ۱۰۱ ایده برای کمک به دیگران در این روزها

۱- با یکی از اعضای خانواده یا یکی از دوستانتان که مدتهاست او را ندیده اید تماس بگیرید و حالش را بپرسید.

۲- به یکی از دوستانتان پیام بدهید و به او بگویید چقدر دوستش دارید و وجودش برایتان مهم است.

۳- برای دوستانتان با خط خودتان نامه بنویسید و در آن اشاره کنید که چقدر از داشتن آنها خوشحالید و به خودتان می بالید.

۴- به یکی از عزیزان یا آشنایانتان که می دانید دوران سختی را می گذراند پیام بدهید و به او بگویید که هر کمکی از شما بربیایید دریغ نمی کنید. اگر کاری در توان شما بود و می دانستید خوشحالشان می کند، برایشان انجام بدهید.

۵- اگر دلتان برای کسی تنگ شده برایش کارت پستال ارسال کنید. چگونه ارتباط اجتماعی برقرار کنیم؟ (۳ روش داشتن ارتباطات قوی)

۶- روزهای سخت دیگران مثل روزی که پدر، مادر یا یکی از عزیزانشان را از دست داده اند را به خاطر بسپارید و به آنها تسلیت بگویید.

۷- در کارهای خیریه شرکت کنید و به سازمان هایی که به دیگران کمک می کنند اعلام آمادگی برای کمک کنید.

۸- اگر همکارتان به خاطر بیماری یا کسالت و یا کار اضطراری مجبور به ترک محل کار است، در صورتی که می توانید شما کارش را انجام بدهید.

۹- از دیگران تشکر کنید. مهم نیست چه کاری برایتان کرده اند یا چه زمانی در حقتان محبت کرده اند؛ به آنها نشان بدهید که قدردان محبت هایشان هستید.

۱۰- لباس های تمیز و سالمی که از آنها استفاده نمی کنید را به افراد نیازمند اهدا کنید.

۱۱- اگر می خواهید لباس یا وسیله تان را بفروشید از دوستتان بپرسید که آیا به آن احتیاج دارد یا نه؟

۱۲- به موسسات خیریه لباس های گرم و زمستانی اهدا کنید.

۱۳- کتاب هایی که لازم ندارید را به کتابخانه ها یا موسسات خیریه اهدا کنید و روی آنها کارتی با یادداشت تشویق برای خواندن کتاب بگذارید. ۱۴- برای دیگران کتاب هایی که می دانید دوست دارند ارسال کنید.

۱۵- پتوها و بالش های کهنه تان را به پناهگاه حیوانات اهدا کنید.

۱۶- اگر به حیوان خانگی علاقمندید، حیوان نخرید؛ بلکه از مراکز نگهداری حیوانات یکی را قبول کنید.

۱۷- اگر توانایی نگهداری از حیوان خانگی ندارید می توانید به مراکزی که به حیوانات بیمار و آسیب دیده رسیدگی می کنند کمک کنید.

۱۸- اگر غذای زیادی در خانه دارید و می دانید بیش از اندازه مصرف خودتان است، قسمتی از آن را به نیازمندان بدهید.

۱۹- به همه لبخند بزنید و موقع عبور از کنار دیگران در پیاده رو، به آنها سلام کنید.

۲۰- اگر غذا یا کیک خوشمزه ای پخته اید، کمی از آن را به همسایه تان بدهید تا او هم در شادی خوردن آن سهیم شود. نکات خوب حرف زدن (۱۰ نکته که اهمیت بیشتری دارند) ۲۱- اگر همسایه هایتان به کمک احتیاج دارند به آنها کمک کنید.

۲۲- اگر در نزدیکی محل زندگی تان پیرمرد یا پیرزنی زندگی می کند از او بپرسید که آیا چیزی لازم دارد برایش تهیه کنید یا نه.

۲۳- زباله های محل زندگی تان را جمع آوری کنید و اطرافتان را تمیز نگه دارید.

۲۴- به کمپین جمع آوری زباله از طبیعت بپیوندید.

۲۵- اگر جلوی در خانه خودتان را جارو می کنید، جلوی منزل همسایه تان را هم تمیز کنید.

۲۶- اگر کسی از آشنایان یا همسایگانتان در حال اسباب کشی است، کارتن های مقوایی تان برای حمل وسایل را به او بدهید.

۲۷- به دوستان و آشنایانتان که می خواهند اسباب کشی کنند بگویید که حاضرید به آنها کمک کنید.

۲۸- بدون اینکه از شما بخواهند، یک غذای خوشمزه درست کنید و برای دوستی که تازه بچه دار شده یا دوران سختی را می گذراند ببرید.

۲۹- اگر در فروشگاه کسی کارش زیاد طول نمی کشد اجازه بدهید جلوتر از شما برود.

۳۰- برای اعضای خانواده تان یادداشت های انگیزشی در جاهایی که می توانند ببینند قرار بدهید.

۳۱- اگر دوستتان به تازگی بچه دار شده به او پیشنهاد کنید که در کارهایش کمکش کنید.

۳۲- اگر کسی وسایل سنگینی دارد به او کمک کنید و آنها را تا خانه اش ببرید.

۳۳- پیام های انگیزشی برای افراد غریبه در جاهای مختلف قرار بدهید.

۳۴- اگر کسی کسب و کاری را شروع کرده و کارش خوب است او را تشویق و نظر مثبتتان را ابراز کنید.

۳۵- تجربیات خوب و موفقتان از مشاغلی که داشتید را با اعضای خانواده یا دیگران در میان بگذارید تا از آنها استفاده کنید.

۳۶- بدون دلیل برای کسانی که دوستشان دارید هدیه بخرید.

۳۷- دنبال انجام کارهای کوچک اما خوشحال کننده برای دوستان و خانواده تان باشید.

۳۸- به عزیزانتان کارهایی که خودتان ساخته اید هدیه کنید.

۳۹- اگر دوستتان به تازگی پروژه کاری جدیدی را شروع کرده، در شبکه های اجتماعی خودتان از او حمایت و او را تبلیغ کنید. برایش نظر بگذارید و تشویقش کنید.

۴۰- اگر دوستتان وارد حرفه یا شغل جدیدی شده، به کسانی که می دانید می توانند از این خدمات استفاده کنند اطلاع بدهید.

۴۱- اسباب بازی های سالم و قدیمی خودتان را به مراکز نگهداری از کودکان بی سرپرست اهدا کنید.

۴۲- اگر به هر دلیلی به بیمارستان رفتید، برای پرستاران بخش یک دسته گل ببرید.

۴۳- برای دیگران در LinkedIn نظر بنویسید. ۴۴- مهارت های کسی را در LinkedIn تأیید کنید.

۴۵- به طور مرتب خون اهدا کنید. ۴۶- سعی کنید به شیوه مناسبی از کسی که به شما کمک کرده قدردانی کنید.

۷ ویژگی های یک دوست خوب (تحقیقات روانشناسی)

۴۷- در محل کارتان چتر اضافی بگذارید تا در روزهای بارانی آن را به دیگران قرض بدهید.

۴۸- همیشه یک خودکار اضافی داشته باشید تا اگر کسی نیاز داشت آن را به او قرض بدهید.

۴۹- همیشه پیش خودتان دستمال کاغذی داشته باشید تا اگر کسی گریه می کرد یا سرما خورده بود و به دستمال نیاز داشت، آن را به او بدهید.

۵۰- با خودتان غذا یا میان وعده به محل کار ببرید و با همکارانتان میل کنید.

۵۱- اگر کسی روز بد و ناراحت کننده ای دارد سعی کنید با دادن شکلات به او خوشحالش کنید.

۵۲- برای تولد دیگران کیک بپزید. ۵۳- برای جشن تولد دوستتان کمک کنید و برایش کیک بپزید.

۵۴- با کسی که به نظرتان تنهاست دوست شوید.

۵۵- کسی که تازه به همسایگی تان آمده را به صرف عصرانه دعوت کنید.

۵۶- اگر در کارتان خلاقیت دارید یا روی مهارت خاصی تسلط دارید به دیگران هم آن را یاد بدهید.

۵۷- مهارت ها و دانش حرفه ای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

۵۸- به دیگران مشاوره های سودمند بدهید و تجربیاتتان را با آنها در میان بگذارید.

۵۹- از اشخاصی که در جمع نیستند تعریف کنید و خوبی هایشان را به یاد بیاورید.

۶۰- کاری که شخص دیگری نمی خواهد انجام بدهد را در صورتی که می توانید برایش انجام بدهید.

۶۱- از همکارانتان به خاطر کارهایی که برایتان انجام داده اند تشکر کنید.

۶۲- با همکاران جدید صمیمانه و با محبت صحبت کنید.

۶۳- اگر ماشین کسی را قرض می گیرید، باک بنزین را برایش پر کنید.

۶۴- از همسرتان به خاطر هوش، شخصیت، زیبایی چهره و اخلاق خوبش تعریف کنید.

۶۵- کاری که می دانید شریک زندگی تان از انجام دادنش بیزار است را برایش انجام بدهید. به بهترین شکل زندگی کنید:

۳۵ روش داشتن زندگی خوب

۶۶- برای همسرتان یک یادداشت محبت آمیز بگذارید.

۶۷-غذای مورد علاقه همسرتان را بپزید.

۶۸- به افرادی که گم شده اند کمک کنید تا مسیرشان را پیدا کنند و به مقصد برسند.

۶۹- به گردشگران کمک کنید تا بهترین مکان ها برای غذا خوردن یا تفریح را پیدا کنند.

۷۰-آسانسور را برای دیگران نگه دارید.

۷۱- اگر کسی واقعا به استراحت احتیاج دارد، شما از بچه هایش مراقبت کنید تا او استراحت کند.

۷۲- با حیوان خانگی همسایه هایتان مهربان باشید.

۷۳- در اتوبوس یا مترو جایتان را به دیگران بدهید.

۷۴- برای کودکان نیازمند غذا بخرید.

۷۵- وقتی با دیگران بیرون می روید آنها را مهمان کنید.

۷۶- اگر می دانی دوستتان به پول نیاز دارد به او قرض بدهید.

۷۷- اگر کسی واقعا به چیزی نیاز دارد اما نمی تواند آن را بخرد، شما به صورت غیر مستقیم آن را به او هدیه بدهید.

۷۸- در کارهای خیر خواهانه و عام المنفعه شرکت کنید.

۷۹- مطمئن شوید که دوستانتان تنها نمی مانند و دچار احساس تنهایی و ناراحتی نمی شوند.

۸۰- اگر کسی تازه به شهر شما آمده یا از خارج از کشور به اینجا نقل مکان کرده است، او را در روزهای خاص به اجتماعات خانوادگی خودتان دعوت کنید.

۸۱- به افراد بی خانمان کمک کنید.

۸۲- درخت بکارید.

۱۰۰ هدفی که در زندگی باید به آنها برسید

۸۳- از دست فروش های سر راهتان تخم مرغ، گل، عسل یا سبزیجات بخرید.

۸۴- خانواده یا دوستانتان را به یک ناهار خوشمزه دعوت کنید.

۸۵- در مکان های توریستی به دیگران پیشنهاد کنید که از آنها عکس یادگاری بگیرید.

۸۶- اگر اهل موسیقی هستید، به صورت رایگان برای دیگران بنوازید.

۸۷- از راننده اتوبوس تشکر کنید.

۸۸- موقع رفتن، جای پارکتان را به دیگران بدهید.

۸۹- نیمکت یا صندلی تان را به دیگران بدهید.

۹۰- لیستی از صفات خوب دیگران بنویسید و برایشان ارسال کنید.

۹۱- هزینه قهوه، بلیط اتوبوس، وعده های غذایی، بلیط سینما یا چیزهای دیگر مربوط به کسی که در صف کنار شماست را بپردازید.

۹۲- از افراد بی خانمان سوال کنید که آیا می خواهند برایشان قهوه یا غذا بخرید؟

۹۳- در شبکه های اجتماعی از پست ها و محتواهای خوب تعریف کنید و کامنت مثبت بگذارید.

۹۴- بدون دلیل برای دیگران گل بخرید. ۹۵- در عوض کردن لاستیک به همسایه تان کمک کنید.

۹۶- اگر کیف پولی پیدا کردید سعی کنید آن را به صاحبش برسانید. در صورتی که موفق نشدید آن را به پلیس بدهید.

۹۷- به دیگران کمک کنید تا چمدان یا وسایل سنگین را از پله ها بالا ببرند.

۹۸- در را برای دیگران باز کنید.

۹۹- اگر همسایه تان شکست مالی خورده با کمک همسایه های دیگر برایش پول جمع آوری کنید.

۱۰۰- به کسانی که روی صندلی چرخدار می نشینید اجازه بدهید قبل از شما وارد اتوبوس یا مترو شوند.

۱۰۱- در پارو کردن برف ها به همسایه هایتان کمک کنید. چگونه عادات خوب در خودمان ایجاد کنیم (و جایگزین عادات بد کنیم)

Source link