کی پی آی

kpi چیست؟ آموزش روش استفاده برای مبتدی ها

kpi چیست؟ آموزش روش استفاده برای مبتدی ها
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/11/word-image-145.jpeg

شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) معیارهای مهمی هستند که پیشرفت یک شرکت را در جهت دستیابی به اهداف استراتژیک و عملیاتی آن دنبال می کنند. نظارت بر شاخص های کلیدی عملکرد در طول زمان به سازمان ها کمک می کند تا تصمیمات بهتر و مبتنی بر داده را اتخاذ کنند.
این مقاله اطلاعات جامعی در مورد انواع مختلف KPI، نحوه انتخاب و نحوه استفاده از آنها ارائه می دهد.
تعریف شاخص های کلیدی عملکرد (KPI)
KPI یک مقدار قابل اندازه گیری است که پیشرفت یک شرکت در دستیابی اهداف تجاری را نشان می دهد.
KPI های سطح بالا برعملکرد کلی سازمان و KPI های سطح پایین روی یک بخش یا عملیات خاص در یک شرکت، مانند فروش، بازاریابی، مدیریت موجودی یا منابع انسانی تمرکز دارند. شاخص های کلیدی عملکرد مالی بر معیارهای به دست آمده از داده های حسابداری، مانند رشد درآمد و جریان نقدی خالص، تمرکز دارند.

KPI ها معیارهایی هستند که عملکرد یک شرکت را در راستای اهدافش ارزیابی می کنند.
KPI ها را می توان در سطح استراتژیک و عملیاتی و همچنین برای تیم ها، پروژه ها و افراد خاص ایجاد کرد.
بهترین شیوه برای انتخاب KPI ها بر اساس تناسب با اهداف تجاری، منابع و جدول زمانی است.

شرکت ها داده های زیادی را جمع آوری می کنند، اما هر معیاری به عنوان KPI در نظر گرفته نمی شود. ویژگی متمایز KPIها این است که عملکرد را در جهت هدف خاصی که برای شرکت حیاتی است اندازه گیری می کنند.
با نظارت بر شاخص‌های کلیدی عملکرد در طول زمان، سازمان‌ها می‌توانند روندها را ردیابی کنند و فرصت‌ها و نقاط ضعف بالقوه را شناسایی کنند.
حتما بخوانید: 15 تا از اصول موفقیت در کسب و کار و تجارت از دیدگاه افراد موفق
چرا KPI برای شرکت ها مهم است؟
KPI ها ابزارهای مدیریتی مهمی هستند. آنها تمرکز و وضوح را ارائه می دهند و رفتار، بهره وری و تصمیم گیری را راحت تر می کنند. KPI ها همچنین شفافیت و مسئولیت پذیری ایجاد می کنند.
بنابراین، انتخاب شاخص های کلیدی عملکرد مناسب که با اهداف شرکت هماهنگ باشند، ضروری است. KPI ها زمانی که برای تجزیه و تحلیل پیشرفت در دوره های طولانی تر استفاده می شوند، قدرتمندتر هستند. ارزش آن‌ها زمانی بیشتر می‌شود که کسب ‌وکارها آن‌ها را در ترکیب با سایر KPIها در داشبورد در نظر بگیرند و نمای کامل ‌تری از عملیات اصلی شرکت ایجاد کنند.

 
انواع شاخص های کلیدی عملکرد (KPI)
KPI های زیادی برای انتخاب وجود دارند و اکثر آنها را می توان بر اساس هدفشان در دسته های وسیعی دسته بندی کرد. یکی از روش‌های رایج برای طبقه‌ بندی KPIها، چارچوب دیدگاه‌ها است که شامل موارد زیر می باشد:

دیدگاه مشتری یا تمرکز بر نتیجه: KPI هایی که بر تعاملات مشتریان و نظرات آنها در مورد کیفیت و عملکرد محصول تمرکز دارند. این گروه ممکن است شامل رضایت مشتری، شاخص های آگاهی از برند یا میانگین زمان رسیدگی در یک مرکز تماس باشند.
چشم انداز مالی: KPIهایی که سودآوری، نقدینگی، ریسک و کارایی مالی را بررسی می کنند. دیدگاه رشد: شاخص های کلیدی عملکردی که میزان بازده سرمایه گذاری روی تجهیزات، تحقیقات و کارکنان را برای دستیابی به رشد میان مدت و بلند مدت مطلوب اندازه گیری می کند.
دیدگاه فرآیند: KPI هایی که بر کارایی فرآیندهای خاص تمرکز دارند.

بسیاری از صنایع از KPIهای مدیریت منابع انسانی (HRM) استفاده می کنند. این KPI ها بازده و کارایی کار کارکنان را اندازه گیری می کنند. سایر شاخص های کلیدی مدیریت منابع انسانی غیبت، گردش مالی و زمان استخدام را اندازه گیری می کنند.
در نهایت، برخی از KPI ها می توانند مختص پروژه ها باشند. این گروه پیشرفت به سمت نقاط عطف، تاریخ ها یا تحویل های کلیدی را اندازه گیری می کنند.
KPI های Leading و Lagging
هنگام تجزیه و تحلیل KPIها در هر دسته بندی، مهم است که در نظر بگیرید که شاخص Leading است یا Lagging. این فیلترها می توانند بر تصمیم گیری ها تأثیر بگذارد، به ویژه در مورد مسائل زمان بندی.
KPI هایLeading پیش بینی کننده هستند و به رویدادها یا نتایج احتمالی آینده اشاره دارند. بنابراین در برنامه ریزی ها مفید هستند. برای مثال، افزایش ناگهانی تعداد محصولات برگشتی را در نظر بگیرید. چنین چیزی ممکن است نشان دهنده یک مشکل در کیفیت یا انتظاراتی باشد که به خوبی برآروده نشده اند – و نشان می دهد که درآمد شرکت در آینده کمتر خواهد بود.

KPIهایLagging آنچه را که قبلا اتفاق افتاده را اندازه گیری می کنند. با نظارت بر این روند، شرکت ها می توانند تعیین کنند که آیا نیاز به تجدید نظر در برنامه های خود دارند یا خیر. به عنوان مثال، اگر KPI گردش موجودی در سه فصل گذشته کاهش یافته است، شرکت ممکن است بخواهد یک برنامه جدید برای ورود به بازار برای معکوس کردن روند ایجاد کند.
استفاده از ترکیبی از KPIهای Leading و Laggingبرای یک هدف، بهترین روش است. شاخص های Lagging راحت تر و دقیق تر محاسبه می شوند، اما روی گذشته متمرکز هستند. شاخص های Leading اغلب نیازمند تفسیر هستند، اما در صورت تفسیر دقیق می توانند بستر را برای تغییر مسیر فراهم کنند.
KPI های سازمانی و عملیاتی
روش دیگر برای طبقه بندی KPI ها بر اساس ماهیت سازمانی یا عملیاتی بودن آنهاست. این دسته بندی ها نیاز به تراز دقیق دارند.

شاخص های کلیدی عملکرد سازمانی (Organizational KPIs ) اهداف استراتژیک و بلندمدت را که با ماموریت یا ارزش های یک شرکت مرتبط هستند، اندازه گیری می کنند. به عنوان مثال می توان به افزایش سهم بازار، افزایش جذب مشتری، گسترش جهانی و رشد درآمد اشاره کرد. شرکت‌ها گاهی اوقات در طول هر مرحله از چرخه عمر محصول روی یک معیار تمرکز می ‌کنند، این رویکردOMTM نامیده می ‌شود.
KPIهای عملیاتی (Operational KPIs) بر عملکرد روزانه شرکت از نظر تاکتیکی، فرآیندهای عملیاتی و کارایی نظارت می کنند. این گروه را می توان برای فرآیندها، تیم ها و افراد اعمال کرد.

حتما بخوانید: بهترین و جدیدترین روشهای بهره وری و مدیریت زمان
KPI ها چگونه استفاده می شوند؟
KPI برای ردیابی پیشرفت به سمت یک هدف تجاری استفاده می شود. KPI ها ایجاد می ‌شوند، ارتباط برقرار می ‌کنند و سپس در دوره‌ای مشخص ردیابی می ‌شوند.
سازمان‌ها معمولاً KPIها را برای تعیین اینکه آیا اصلاحات مورد نیاز است یا خیر تجزیه و تحلیل می ‌کنند. حتی ممکن است KPI های انتخابی خود را مجددا ارزیابی کنند. برخی از KPIها ممکن است پس از رسیدن به هدف متوقف، تجدید نظر یا تمدید شوند. KPI ها اغلب برای شناسایی کارکنان، توسعه و پاداش های مالی بکار می روند.

به چند KPI نیاز دارید؟
هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد. تیم‌ های مختلف KPIهای منحصربه ‌فردی که با اهداف گروهشان همسو هستند را انتخاب می کنند. اکثر داشبوردهای KPI، سه تا پنج KPI را نمایش می دهند.
در زمان انتخاب KPI ها برای یک هدف خاص، استفاده از ترکیبی از KPIهای Leading و Lagging مفید است. به خاطر داشته باشید که KPI های سازمانی بیش از حد می تواند نشان دهنده سردرگمی استراتژی باشد.
انتخاب KPI
انتخاب و مدیریت KPIهای مناسب برای یک کسب و کار می تواند چالش برانگیز باشد. علاوه بر این انتخاب نادرست می تواند هزینه زیادی در پی باشد. پیروی از استانداردهای صنعت می تواند تا حدودی این خطر را کاهش دهد. در انتخاب KPI ها موارد زیر را در نظر بگیرید:

KPIها باید با اهدافی که بررسی می ‌کنند همسو باشند.
مطمئن شوید KPI سازگار و قابل اندازه گیری است.
انتخاب KPIهای شفاف و مرتبط با هدف ضروری است.
به چالش کشیدن و ارزیابی مجدد سودمندی KPI بر اساس هدف مورد نظر را فراموش نکنید.

30 روش افزایش انگیزه در کارکنان جهت افزایش راندمان کاری
نحوه ایجاد KPI در 5 مرحله
هنگام ایجاد KPI، مهم است که بهاهداف خاصی که قصد دارید به آنها برسید توجه داشته باشید. زیاده روی نکنید و از اهداف خود دور نشوید. KPI ها معمولا در تمام سطوح سازمان جریان پیدا می کنند و در نهایت KPI های فردی را برای هر کارمند ایجاد می کنند. برای ایجاد KPI پنج مرحله زیر را دنبال کنید:
1- یک هدف را در نظر بگیرید. هدف استراتژیک یا هدف عملیاتی را که KPI اندازه گیری می کند، به وضوح تعریف کنید.
2- معیارها را مشخص کنید. داده هایی را که برای KPI استفاده می شود شناسایی کنید و از یکپارچگی آنها اطمینان حاصل کنید. منابع عینی اطلاعات را مشخص کنید.
3- داده ها را جمع آوری کنید. نحوه جمع آوری داده ها و تعداد دفعات به روز رسانی آنها را مشخص کنید.
4- فرمول KPI بسازید. در حالت ایده‌آل، فرمول KPI باید به راحتی قابل درک باشد و به طور مداوم اعمال شود.
5-KPI ها را با افراد ذینفع به اشتراک بگذارید. اطلاعات مربوط به KPI ها شامل چیزهایی که اندازه گیری می کنند و همچنین دلایل آن را با تمامی ذینفعان به اشتراک بگذارید. این کار باید به گونه ای انجام شود که همه، به ویژه آنهایی که اقداماتشان برای دستیابی به هدف حیاتی است، با آن موافق باشند.

چرا باید برنامه ریزی کنیم؟ چگونه برنامه ریزی کنیم؟ (4 گام)
نمونه های KPI
صدها KPIوجود دارند. انتخاب مناسب به هدف مورد نظر، صنعت و شرکت بستگی دارد. نمونه‌ های معمولی KPIها عبارتند از:
فروش

هدف فروش: فروش های جدید را با اهداف یا دوره های دیگر مقایسه می کند.
نرخ فروش: درصد موجودی موجود فروخته شده در یک دوره معین.

مالی

روزهای فروش معوقه (DSO) : میانگین مدت زمانی که برای دریافت وجه نقد حاصل از فروش های نسیه صرف می شود.
حاشیه سود ناخالص: درصد درآمد پس از کسر هزینه های مستقیم تولید یک محصول یا ارائه خدمات.
نسبت جاری: دارایی های جاری شرکت را با بدهی های جاری آن مقایسه می کند تا توانایی آن در پرداخت بدهی های کوتاه مدت را اندازه گیری کند.

مشتری

ارزش طول عمر مشتری: میزان درآمد یک شرکت از هر مشتری در طول رابطه تجاری.
نرخ ریزش مشتری: درصدی از مشتریان فعال که خرید را در یک بازه زمانی مشخص متوقف می کنند.
نرخ پاسخگویی مرکز تماس: درصد تماس‌های مشتریان که در اولین دقیقه پاسخ داده می‌شوند.

عملیاتی

نرخ واحد ناسالم: تعداد واحدهای تولید شده ناسالم را با تعداد کل واحدهای تولید شده مقایسه می کند.
نرخ سفارش کامل: نسبت تعداد سفارش های بدون خطا در مقایسه با تعداد کل سفارش های پردازش شده.

بازار یابی

فروش افزایشی: بررسی درآمد حاصل از ابتکارات بازاریابی نسبت به فروش پایه برای تعین میزان اثربخشی کمپین های بازاریابی.
معیار اولین بازدید: تعداد بازدیدکنندگانی که برای اولین بار به وب ‌سایت یک شرکت می‌ آیند و سطح تعامل آنها در اولین بازدیدشان را ردیابی می‌ کند.
بازگشت سرمایه در بازاریابی (ROMI) : میزان درآمد یک کمپین بازاریابی را با هزینه آن مقایسه می کند.

آموزش فروشندگی از صفر تا صد (و 11 نکته برای فروش دو برابری)
گزارش و داشبورد KPI
KPIها باید به طور منظم و با استفاده از جدیدترین اطلاعات موجود نظارت شوند. گزارش‌ها و داشبوردهای خودکار می ‌توانند جایگزین فرآیندهای دستی زمان ‌بر شوند.

گزارش‌های KPI : از نرم افزارهای موجود این امکان را به شرکت ها و سازمان ها می دهند که گزارش ها را سفارشی کنند، آنها را به طور خودکار در فواصل زمانی مشخص اجرا کنند و برای سهامداران کلیدی ارسال کنند.
داشبوردهای KPI : رابط‌ های گرافیکی که KPI و سایر اطلاعات مهم را نمایش می‌دهند، با داده‌های real-time پر می‌شوند. سفارشی سازی در اینجا نیز کلیدی است. می توانید داشبوردها را برای بخش‌ها یا قسمت های مختلف یا سازمان به‌ عنوان یک کل سفارشی کنید.

نمونه زیر نمونه ای از داشبورد مدیر فروش است و چهار KPI و KPI متر و همچنین سایر روندها، نمودارها و جداول اطلاعات مهم را نشان می دهد و به مدیریت فعالیت های روزانه در جهت رسیدن به اهداف بزرگتر کمک می کند.

دانلود یک الگوی KPI رایگان
این الگوی رایگان، شما را در هر مرحله از فرآیند توسعه KPI راهنمایی می ‌کند. فرآیند با تعیین اهداف و داده های منبع آغاز می شود. این الگو همچنین شامل فرمول نمونه و ارائه گرافیکی KPI است.
برای شروع ایجاد و ردیابی KPIهای خود، همین امروز الگو Download the template را دانلود کنید.
ردیابی KPI ها با سیستم ERP
شاخص‌های کلیدی عملکرد نشان می‌ دهند که آیا یک شرکت در مسیر دستیابی به اهداف تجاری خود قرار دارد یا خیر، اما اگر شرکت ‌ها بخواهند شاخص‌های کلیدی عملکرد را به صورت دستی بسازند و نظارت کنند، باید زمان زیادی صرف این کار کنند . این کار می تواند تحلیل و تصمیم گیری فرآیند را تحت الشعاع قرار دهد. علاوه بر این، هر گونه تاخیر می ‌تواند توانایی شرکت برای اقدام به موقع را مختل کند.
یک رویکرد موثرتر برای مدیریت KPI از طریق اتوماسیون و ادغام آن با سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) یک شرکت است که تمام اطلاعاتی که سازمان برای محاسبه هر متریک به آن نیاز دارد را ذخیره می کند. ERP با تجزیه و تحلیل داده‌ها، نمودارها و KPIها که توسط داشبوردها و گزارش‌ها ارائه می‌ شوند، می تواند روند کار را برای شرکت شما تسریع کند.
بیزینس پلن: روش نوشتن و قالبهای آماده برای استفاده
KPI ها روشی عینی برای اندازه گیری پیشرفت به سمت اهداف شرکت ارائه می دهند. می توان آنها در سطح استراتژیک یا سازمانی تنظیم کرد. KPI ها به ایجاد فرهنگ مسئولیت پذیری و تصمیم گیری مبتنی بر داده کمک می کنند. ادغام با یک سیستم ERP می تواند فرآیندهای ایجاد KPI و ردیابی را کارآمد تر کند.
سوالات متداول
KPI به زبان ساده چیست؟
KPI یا شاخص کلیدی عملکرد، میزان موفقیت یک شرکت در دستیابی به اهداف یا معیارهای صنعت را اندازه گیری می کند.
پنج شاخص کلیدی عملکرد کدامند؟
شرکت ها KPI های متعددی در اختیار دارند و مواردی را انتخاب می کنند که به اهداف و فرآیندهای عملیاتی آنها نزدیک هستند. برخی KPI ها توسط طیف گسترده ای از شرکت ها در صنایع مختلف استفاده می شوند مانند حاشیه سود عملیاتی و خالص، رشد فروش و گردش حساب های دریافتنی. شرکت ها همچنین KPI های خاص صنعت خود را انتخاب می کنند.
چند نمونه از KPI ها را نام ببرید؟
KPI های سازمانی اهداف استراتژیک مانند گسترش جهانی را اندازه گیری می کنند. KPIهای عملیاتی فعالیت‌های تجاری روزانه را دنبال می ‌کنند. نمونه هایی از KPIهای سازمانی شامل رشد درآمد یا هزینه و نرخ جذب مشتری است. نمونه‌هایی از KPIهای عملیاتی عبارتند از فروش معوقه و نرخ واحد ناسالم.
KPI چیست و چرا مهم است؟
KPI پیشرفت یک شرکت را در جهت رسیدن به مجموعه ای از اهداف اندازه گیری می کند. KPI ها که در یک دوره زمانی مشخص ردیابی می شوند، به سازمان کمک می کنند تا تصمیمات بهتر و مبتنی بر داده اتخاذ کند. آنها همچنین می توانند رفتار، بهره وری و تصمیم گیری های سازمان را هدایت و شفافیت و مسئولیت پذیری را فراهم کنند.

هدف

هدف گذاری چیست؟ 5 مزیت و 12 روش هدف گذاری اصولی

هدف گذاری چیست؟ 5 مزیت و 12 روش هدف گذاری اصولی
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/08/word-image-229.jpeg

این روز ها مردم بیش از هر زمان دیگری به هدف داشتن اهمیت می‌ دهند اما گاهی اوقات واقعاً گیج می شوند که دقیقا چه هدفی در زندگی دارند. سوالی که پیش می آید این است که ما چرا به هدف نیاز داریم؟
محققان و روانشناسان اظهار دارند که یک رابطه مستقیم بین تعیین هدف و رسیدن به موفقیت وجود دارد. تعریف صحیح اهداف کمک می‌ کند که شما رفتار های جدید را به کار بگیرید و تمرکز خود را روی چیز هایی اختصاص دهید که برایتان اهمیت دارد.
البته فقط نباید به فکر تعیین هدف باشید، بلکه رسیدن به آن ها هم اهمیت زیادی دارد.
اگر احساس پوچی می کنید: احساس پوچی، افسردگی و بی هدفی: 12 دلیل و 9 راهکار
بیایید نگاهی به استراتژی هایی برای چگونگی تعیین هدف و رسیدن به آن ها، هم به صورت شخصی و هم شغلی بیاندازیم.
اهداف: هدف چیست و چرا ما هدف نداریم؟
قبل از تعیین هدف باید بدانید که هدف چیست. هدف چیزی است که شما می خواهید به آن برسید‌ در واقع نتیجه مورد علاقه شما یا گروهی از افراد است که برای رسیدن به آن خودتان را متعهد می دانید.اهداف معمولاً طولانی‌ مدت هستند، به زندگی و برنامه های شغلی انسان ها یا کمپانی و سازمان مربوط می شود. اگر بخواهیم ساده برایتان توضیح دهیم، هدف و رویا همراه با برنامه‌ ریزی و مسیر رسیدن به آن است.
در این قسمت ویژگی های اهداف واقعی را به شما معرفی می کنیم.
هدف به معنای زیر است:

نگاه شما به آینده. اهداف باید نتیجه بررسی‌ های دقیق و نگاه فرد به آینده و چیزهایی باشد که می‌ خواهد به دست بیاورد.
حساسیت در مورد زمان. موثر ترین اهداف زمانبندی دارند. اهداف عموماً یک چارچوب زمانی بلند مدت دارند و می‌ توانید آنها را به اهداف کوچکتر و اهداف کوتاه مدت تبدیل کنید.
ماهیت بزرگ. برای تعیین هدفی که رسیدن به آن سخت به نظر می‌ رسد، نگران نباشید، آزادانه از جعبه ذهن خود بیرون بیایید و کمی رویایی فکر کنید. شما می توانید اهداف کوچکتر و کوتاه‌ مدت را برای رسیدن به هدف بزرگ در ذهن تان ایجاد کنید.

هدف به معنای موارد زیر نیست:

مسیر. اهداف توضیح می‌دهند که شما چه می خواهید اما مسیرها مراحلی هستند که شما باید برای رسیدن به هدف باید در آن ها قدم بگذارید. به عنوان مثال “من می‌ خواهم با اعتماد بنفس در جمع صحبت کنم” یک هدف است اما این که “باید با یک مربی تمرین کنم و مهارت‌ های سخنرانی را در خود را افزایش دهم” یک مسیر است.
نیت. هدف با نیت متفاوت است. نیت اغلب کوتاه مدت بوده و نتایج کوتاه‌ مدتی هم دارد. نیت تصمیمی برای انجام دادن یا انجام ندادن چیزی است اما هدف چیزی است که شما می خواهید به آن دست پیدا کنید.
ماموریت انجام کار.‌ ماموریت انجام یک کار یک مسیر مستقیم، متمرکز و شفاف دارد که باید آن را دنبال کنید که معمولاً در یک کمپانی، تجارت یا گاهی اوقات به صورت فردی تعیین می‌ شود اما هدف، یک خواسته مشخصی است که یک نفر یا یک تیم برای رسیدن به آن حرکت و تلاش می کنند.

چرا باید برای خودتان و تیمی که دارید هدف تعیین کنید؟
در این قسمت دلایل تعیین هدف برای خود و تیم تان را به شما معرفی می‌ کنیم که اهمیت زیادی دارد.
هدف جهت شما را تعیین می‌ کند
اینکه زمان بگذارید و به این فکر کنید که در زندگی چه می خواهید، به شما حس هدفمند بودن را می دهد. به عنوان مثال شما می توانید یک برنامه ریزی چند ساله بر اساس چیزی که می‌ خواهید در زندگی داشته باشید و  ۵ سال آینده را ببینید.
هدف باعث می شود برنامه ریزی کنید
داشتن یک برنامه ریزی در بلند مدت، به شما کمک می‌ کند تا از حالت رویاپردازی خارج شوید و واقعاً به هدفتان برسید. تعیین اهداف در محل کار به شما کمک می‌ کند که نگاه مستقیمی به مسیر حرکت تیم بیندازید. همچنین به شما کمک می‌کند انتظارات خود را مشخص کنید و هرکس وظیفه خودش را به خوبی انجام دهد.

هدف به شما تصویر بزرگتری می‌ دهد
تعیین اهداف به ما کمک می‌ کند که یک مرحله به عقب برگردیم و نگاه دقیق تری به چیز هایی که در زندگی اهمیت دارند، بیاندازیم .‌ در واقع این مرحله اول برای یک زندگی پر از معنا است. تعیین اهداف در محل کار یا در یک تیم به همه افراد کمک می‌ کند که تصویر کلی از کارشان داشته باشند. شناخت هدف بلند مدت و چیزی که کمپانی به آن نیاز دارد، به شما و اعضای تیم کمک می کند که نقش خود را بهتر اجرا کنید.
هدف به شما انگیزه می‌ دهد
ماهیت تعیین هدف باعث ایجاد شور و شوق و انگیزه در شما می شود. تعیین یک هدف مشخص، شما را با انگیزه می کند که بهترین خود را به انجام برسانید. اعضای تیم با داشتن هدف، نگاه واضح و دقیق تری از اهداف خود خواهند داشت و برای رسیدن به آن انگیزه می گیرند. کار کردن با تیم و حرکت کردن به سمت یک هدف مشترک، یکی از راه های انگیزه دهی و رضایت بخش است که همه افراد را به نتیجه خوب می رساند.
هدف باعث می شود که کنترل بیشتری روی آینده داشته باشید
تعیین هدف باعث می‌ شود که شما پشت فرمان زندگی بنشینید و رانندگی کنید. با نوشتن اهداف شما به طور فعال، تایید می‌ کنید که در زندگی چه می خواهید و این اولین مرحله برای در دست گرفتن کنترل آینده زندگی تان است.
با این تکنیک ها یک بار و برای همیشه پرانگیزه و موفق بمانید!
چگونه هدف تعیین کنیم؟
حال که متوجه شدید اهداف فواید زیادی دارند، زمان آن است که یاد بگیرید چگونه هدف تعیین کنید و به آن ها دست پیدا کنید.
فرقی ندارد که این هدف برای یک گروه یا یک تیم باشد یا بخواهید اهداف شخصی تعیین کنید. در هر صورت بسیار مهم است که اهداف واقع بینانه داشته باشید. در این قسمت نکاتی برای تعیین اهداف شخصی و گروهی به شما معرفی می کنیم.
نکاتی برای تعیین اهداف فردی
1-علاقه خود را بشناسید
بخشی از پروسه و فرآیند تعیین هدف در زندگی باید در مورد چیز هایی باشد که به آن ها علاقه دارید و به آن ها ارزش می دهید. شما باید ببینید که به چه چیز هایی می خواهید برسید و در طولانی مدت خواستار چه اتفاقاتی هستید. اهداف شما باید برای تان معنادار باشند و زمانی که به آن ها دست پیدا کردید، به شما حس غرور بدهند.
2-اهدافی را تعیین کنید که می توانید کنترل کنید
اگر هدف شما بر اساس چیزی خارج از کنترل تان باشد، قادر نخواهید بود رسیدن به هدف خود را کنترل کنید. اهداف شخصی و فردی نباید وابسته به افراد دیگر باشد، زیرا عوامل خارجی تحت کنترل شما نیستند. در نتیجه شما روی هدف خود کنترل ندارید. در مورد چیزی که می توانید و نمی توانید مستقیما مسئولیت آن را بر عهده بگیرید، کاملا واقع بینانه عمل کنید.
3-آینده را تصور کنید
حتما زمان بگذارید و در مورد چیز هایی که دوست دارید در آینده ببینید و داشته باشید، خیال پردازی کنید و ببینید آیا به ایده‌ آل خود دست پیدا می‌ کنید یا خیر. به عنوان مثال اگر اهداف شغلی تعیین کرده‌ اید، از خودتان سوال بپرسید و ببینید که مسیر درستی را طی کرده اید؟ ببینید که در رویای تان دوست دارید به چقدر پول برسید؟ آیا می خواهید برای خودتان کار کنید؟ دوست دارید چند ساعت در روز کار کنید ؟ این سوال ها باعث می‌ شود که شما مطمئن شوید تعیین هدف تان درست بوده است یا خیر.

نکاتی برای تعیین هدف گروهی یا تیمی
1-طوفان مغزی
قبل از این که هدف اول را که به ذهن تان می رسد یادداشت کنید، زمان بگذارید تا طوفان مغزی را به اندازه یک تیم پیاده کنید. سوالات بزرگ بپرسید. مانند اینکه چه اتفاقی رخ می دهد که فکر کنید پیروز شده اید و پاسخ همه را بشنوید.
2-همه افراد را دخیل کنید
بسیار مهم است که همه افراد در پروسه تعیین هدف حضور داشته باشند. هر کدام از اعضای تیم باید احساس کنند که می توانند آزادانه صحبت کنند و ایده هایی برای اهداف را مطرح کنند. حرف های دیگران به ساخت اهداف کمک می‌ کند. ایده های اعضای تیم را یادداشت کنید. فرقی ندارد که چقدر ساده و احمقانه باشد. در هر صورت این افراد باید احساس کنند که شنیده می‌ شوند. شما می‌ توانید با وجود شنیدن حرف‌ های همه، یک هدف مشخص را برای کل تیم تعیین کنید.
7 روش تعیین هدف در زندگی (و رسیدن به آن)
3-بپرسید چرا؟
بسیار مهم است که هدف گروه را بشناسید و دلیل را بشنوید. در طول جلسه تعیین هدف، حتماً یک فضای آرامش بخش ایجاد کنید که باعث می شود حرف های همه شنیده شود؛ حتی اگر مطمئن باشید. از همه بپرسید که ما در حال انجام چه کاری هستیم، می خواهیم در آینده کجا باشیم، تعریف ما از موفقیت چیست؟ هر کدام از اعضای تیم باید نگاه و عقیده را در مورد رسیدن به هدف مشترک با شما به اشتراک بگذارد و واضح و شفاف صحبت کند.
پیشنهاداتی در مورد چگونگی رسیدن به اهداف زندگی
تعیین هدف فقط شروع کار است. بعد از این که اهداف خود را شناسایی کردید، رسیدن به آن ها هم یک پروسه مهم را طلب می کند. تلاش کردن برای رسیدن به اهداف، قطعاً به شما حس خوبی می دهد. در این قسمت نکاتی موثر را برای راه‌های چگونگی رسیدن به هدف را به شما معرفی می کنیم.
1-اهداف هوشمندانه داشته باشید
اگر اهداف تان هوشمندانه نباشند، قطعاً به آن ها نمی‌ رسید. اگر تا به حال در مورد اهداف هوشمندانه چیزی نشنیده اید، بدانید که این اهداف ویژگی‌ های زیر را دارند:

مشخص
قابل اندازه گیری
قابل دستیابی
مرتبط
دارای زمان بندی

تعیین هدفی که این ویژگی ‌ها را داشته باشد، یعنی رسیدن به موفقیت های بزرگ تر.
2-اهداف را بنویسید
فقط نباید در مورد هدف تصویرسازی کنید، بلکه باید یک قلم و کاغذ بردارید و آن ها را بنویسید. این کار باعث می شود که به اهداف تان نگاه واضح تری داشته باشید و آن ها را واقعی تر ببینید. مطالعه ای توسط یک متخصص در دانشگاه کالیفرنیا نشان می دهد که نوشتن اهداف تأثیر زیادی در رسیدن به آن ها دارد. طبق تحقیقات، افرادی که اهداف خود را می نویسند، نسبت به آن هایی که این کار را انجام نمی دهند، فرصت بیشتری برای رسیدن به هدف شان دارند.

3- اهداف خود را قابل مشاهده کنید
برای این که یادتان نرود چه اهدافی دارید، باید آن ها را در جایی بنویسید که مقابل چشم تان باشد، جایی که آن را به طور منظم مشاهده کنید و مدام به خودتان یادآوری کنید که از زندگی چه می خواهید. اگر این اهداف شخصی هستند، می توانید آن ها را به آینه حمام،  یخچال یا میز تحریر خود بچسبانید و هر روز آن ها را ببینید‌. اهداف گروه باید جایی باشد که همه اعضای تیم بتوانند آن را ببینند و هر روز برای آن تلاش کنند.
4-اهداف را کوچک کنید
برای این که اکثر اهداف بزرگ بلند مدت هستند، باید آن ها را به چند هدف کوچک تقسیم کنید. باید اهداف خود را شبیه یک نردبان کنید. هدف اصلی را در بالای نردبان بنویسید و زیر آن اهداف  کوچک را یاداشت کنید تا مسیر رسیدن به هدف اصلی را طی کنید. مثلا اگر هدف شما ثروتمند شدن در زندگی است (هدف بزرگ) ابتدا آن را به دو بخش تاسیس شرکت ساختمانی (هدف کوچک شماره 1) و بخش سرمایه گذاری در بورس (هدف کوچک شماره 2) تقسیم کنید.
5-برنامه ریزی داشته باشید
اکنون که متوجه شدید به سمت چه چیزی حرکت می کنید، زمان آن است که بفهمید چگونه باید به آنها برسید. حتماً مراحل فردی که نیاز دارید برای رسیدن به هدف طی کنید را یادداشت کنید. یک برنامه فعال داشته باشید. هر مرحله از برنامه‌ ریزی خود را پیش ببرید ، از آن عبور کنید و سپس اقدامات خود را زیر نظر قرار دهید تا بتوانید به پیشرفت تان خوش بین تر و امیدوارتر باشید. روش انجام برنامه ریزی در اینجا
6-یک کاری انجام دهید
اهداف خود به خود به دست نمی آیند‌ . هنگامی که برنامه‌ریزی دقیق از چیزی که می‌ خواهید داشته باشید، ذهنتان فعال تر می شود. برنامه خود را عملی کنید؛ حتی کوچکترین اقدامات هم شما را یک قدم به هدف نزدیک تر می کند.
7-چشم انداز داشته باشید
شما می توانید به اهداف خود برسید‌. فقط باید به نقطه ای نگاه کنید که خود را به هدف تان نزدیک تر می بیند‌. سعی کنید یک زندگی متعادل داشته باشید. گاهی اوقات بین برنامه‌ ریزی‌ ها متوقف شوید و به خودتان استراحت دهید اما به جای آن تصویر بزرگتر هم در ذهن تان بسازید . با خودتان مهربان رفتار کنید و به خود زمان بدهید.  مثلا اگر چشم انداز شما تبدیل شدن به رییس شرکت است، آن را همیشه تصور کنید به عنوان چشم اندازی جذاب. این کار انگیزه می دهد و تمرکز می آورد.
8-موانع را شناسایی کنید
واقع ‌بینانه عمل کنید. در این مسیر با چالش‌ هایی مواجه خواهید شد ‌. به این فکر کنید که چه مشکلاتی بر سر راهتان قرار می گیرد و آن ها را یادداشت کنید. از موانع احتمالی آگاهی داشته باشید که باعث می شود در طول مسیر مدیریت بهتری داشته باشید.
9-حساب و کتاب کنید
تلاش برای رسیدن به هدف و آن هم تنهایی گاهی اوقات خسته کننده است اما حساب و کتاب کردن یعنی اینکه ببینید تا کجا پیش رفته اید و چقدر به هدف نزدیک شده‌ اید، به شما کمک می کند که پایدار و مقاوم پیش بروید، پیشرفت ثابت داشته باشید و به سمت هدف اشتیاق بیشتری نشان دهید . می توانید اهدافتان را با یک دوست به اشتراک بگذارید. اگر این هدف گروهی است، حتماً باید سعی کنید در کنار تیم حرکت کنید.
10-دوباره هدف تنظیم کنید
شاید در چارجوب زمانی که می خواستید به هدف خود نرسید‌ شاید کمی غیر واقع بینانه هدف تعیین کرده‌ اید اما اشکالی ندارد. به جای این که ناامید شوید، زمان بگذارید، اهداف خود را مرور کنید و ببینید چه چیز هایی را باید تغییر دهید . شما باید دوباره زمان بندی جدید را تعیین کنید و برنامه بریزید.
در ادامه بخوانید: لیست جامع 100 هدفی که قبل از مرگ باید به آنها رسید

تصمیم گیری

چرا تصمیم گیری کار مهمی است؟ 7 مرحله تصمیم گیری و پاسخ به سوالات

چرا تصمیم گیری کار مهمی است؟ 7 مرحله تصمیم گیری و پاسخ به سوالات
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/08/word-image-222.jpeg

ما هر روز تصمیماتی می گیریم، برخی از آنها نسبتا ساده هستند، مثل ( صبحانه چه چیزی بخورم؟ امروز چه بپوشم؟) در حالی که برخی دیگر بسیار پیچیده هستند. آنقدر پیچیده، که اتخاذ آن ها چند روز، چند هفته، چند ماه یا حتی سال ها طول می کشد.
در محل کار حتما هر روز وظیفه دارید که تصمیمات زیادی بگیرید. به عنوان یک فرد حرفه ای، بسیار مهم است که در تصمیم گیری ها قاطع باشیم. مطمئنا انتخاب های شما ممکن است همیشه مورد تایید نباشند، اما اگر خوب روی آن ها فکر کرده اید و در اتخاذ آن ها دقت کرده اید، مطمئن خواهید بود که انتخاب درستی را انجام داده اید .
فرایند تصمیم گیری آگاهانه شامل هفت مرحله است، که در ادامه به آن پرداخته ایم:
۷ مرحله فرایند تصمیم گیری
۱-راه حلی که به دنبال آن هستید، یا تصمیمی که می خواهید بگیرید را مشخص کنید.
اولین قدم برای تصمیم گیری، شناسایی موضوعی که باید برای آن تصمیم گرفته شود و مشکلی که با آن دست به گریبان هستید، می باشد. چه چیزی نیاز به حل شدن دارد؟ اگر نمی توانید یک مسئله بزرگ را برای خود ریشه یابی کنید یا این که اصلا نمی توانید مشکلی را بیان کنید، مشخص کردن مسئله کم و بیش غیر ممکن خواهد بود.
اما خبر خوب این است که اگر می دانید که قادر به اتخاذ یک تصمیم خواهید بود، نصف راه را رفته اید. اینگونه شما تشخیص داده اید که باید چه اقدامی انجام دهید. اکنون فقط باید تامل کنید که چه تصمیمی درست است. این کار شما را آماده می کنید که وارد مراحل بعدی شوید.
۲-اطلاعات لازم را جمع آوری کنید.
پس از اینکه تشخیص دادید چه تصمیمی درست است، باید برای اطلاع از نتایج قبلی که افراد از این تصمیم گرفته اند، داده جمع آوری کنید. به عنوان مثال ممکن است به نتایج تصمیمات مشابه گذشته نگاهی بیندازید یا این که از دیگران نظر سنجی کنید. همچنین ممکن است یک مشاور از بیرون استخدام کنید تا به شما در جمع آوری داده ها کمک کند.
جایی که در آن به دنبال اطلاعات هستید، به ماهیت مشکلی که سعی در حل آن دارید بستگی دارد. اما نکته مهم این است که باید حتما به این داده ها دسترسی داشته باشید تا تصمیم درستی بگیرید .

۳-گزینه های دقیق را مشخص کنید.
تصمیمی که می گیرید ممکن است کاملا مطابق برنامه ای که ریخته اید، پیش نرود. به همین دلیل است که شما باید سیستمی برای ارائه و ارزیابی جایگزین ها ایجاد کنید. عوامل متعددی را در نظر بگیرید، از جمله این که چگونه این تصمیم بر آینده شغلی و اعضای تیم شما تاثیر می گذارد و همچنین اهدافی که تصمیم شما در آن ها نقش دارد را در نظر بگیرید. ممکن است اقدامات مختلفی انجام دهید، اما باید مطمئن شوید که به تمام گزینه های ممکن توجه لازم را کرده اید. به یاد داشته باشید اولین گزینه ای که فکر می کنید درست است، بهترین گزینه نیست!
۴-شواهد را بررسی کنید.
اکنون وقت آن است که تمام اطلاعات جمع آوری شده را بررسی کنید. وقتی شواهد را در کنار هم قرار می دهید، مسیری که باید طی کنید روشن تر می شود. در ذهن خود تصور کنید که با انتخاب هر کدام از گزینه های موجود، شرایط چگونه پیش خواهد رفت.
مزایا و معایب هر کدام از گزینه ها را بررسی کنید و مشخص کنید که مسیری که در نظر گرفته اید به کجا شما را هدایت خواهد کرد. شما باید از تمام اطلاعاتی که جمع آوری کرده اید، نسخه پشتیبان تهیه کنید. این کار به شما اطمینان می دهد تا بسته به مسیری که انتخاب کرده اید، نتایج احتمالی چه خواهد بود.
۵- از بین گزینه ها، یکی را انتخاب کنید.
شما هر تصمیم احتمالی و گزینه های جایگزین آن را بررسی کرده اید و حالا باید کمی دقیق تر نگاه کنید. هر گزینه را با دیگری مقایسه کنید و هنگامی که به یک نتیجه گیری نهایی دست یافتید، زمان انتخاب است.
لازم نیست که تصمیم نهایی شما فقط شامل یکی از گزینه ها باشد، بلکه می تواند ترکیبی از آن ها باشد. در هر صورت نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که تصمیم گیری خود را آگاهانه انجام دهید.
برای تقویت مغز خود این 100 کار را انجام دهید
۶- تصمیم خود را پیاده سازی و اجرا کنید.
هم اکنون شما تصمیم خود را گرفته اید و وقت آن است که آن را عملی کنید. همان طور که فرایند تصمیم گیری خود شامل مراحل گوناگون است، اجرای آن نیز مرحله به مرحله است. شما باید مراحل انجام تصمیم گیری خود را به طور دقیق برنامه ریزی کنید و این مسئله می تواند به صورت یک تلاش گروهی یا فردی باشد.
برنامه شما برای عملی کردن تصمیم باید کامل باشد. باید وظایف و مسئولیت های خود را مشخص کنید و همچنین این که چگونه باید مراحل را پشت سر بگذارید را بررسی کنید. اطمینان حاصل کنید تمام افرادی که با شما در اجرای این تصمیم مشارکت میکنند، متوجه نقش و وظیفه خود شده اند و میدانند چگونه باید برای رسیدن به هدف تلاش کنند.
۷-نتایج تصمیم خود را ارزیابی کنید.
فرایند تصمیم گیری پس از انتخاب و اجرا به پایان نمی رسد، شما همچنان باید بررسی کنید که چه نتایجی کسب کرده اید. سیستمی را برای ارزیابی نتایج تصمیم خود در نظر بگیرید. تا به شما این امکان را بدهد که ببینید چه چیزی درست و چه چیزی اشتباه انجام شده است. این کار به تصمیم گیری های آینده شما کمک می کند و مسیر درست را به شما نشان می دهد و حتی اگر نتایج خوب بود، باید ببینید که آیا راهی وجود دارد که بتوانید این روند را بهتر بکنید؟ ایا ترفند هایی برای این کار وجود دارد؟

پاسخ به سوالات رایج کاربران
چرا تصمیم گیری بسیار مهم است؟
تصمیم گیری با برنامه ریزی ، سازماندهی و هدایت و کنترل امور یک مدیر، مرتبط است. تصمیم گیری با توجه به اهداف شخصی/ اهداف سازمان و بودجه و زمان معین، بسیار اهمیت دارد . تصمیم گیری عملکردی فراگیر بین مدیران است که با هدف دستیابی به خواسته های سازمان انجام می شود.
مدل تصمیم گیری سیمون چیست؟
در مدل تصمیم گیری سیمون، باید محیط و شرایط با آن چیزی که تصمیم گیری ما می طلبد، هماهنگ باشد . این مدل شامل شناسایی مشکل (ها)، جمع آوری اطلاعات و تعیین هدف و معیار های ارزیابی است .
عوامل موثر بر تصمیم گیری: چگونه درست تصمیم بگیریم؟
۳ نوع مختلف تصمیم گیری چه چیزهایی است؟
در سطح حرفه ای تصمیمات به سه نوع اصلی طبقه بندی می شوند: تصمیم گیری مصرف کننده، تصمیم گیری تجاری و تصمیم گیری شخصی
6 مرحله فرایند تصمیم گیری چیست؟
مشخص کردن تصمیم و مشخص کردن مشکلی که باید حل شود یا سوالی که باید پاسخ داده شود.

جمع آوری اطلاعات
مشخص کردن جایگزین ها
سنجیدن شواهد
انتخاب
اجرا
بررسی نتایج

تصمیم گیری به زبان ساده یعنی چه؟
تصمیم گیری یک فرایند ذهنی است که منجر به انتخاب یک مورد از بین چندین گزینه میشود. هر فرآیند تصمیم گیری شامل یک انتخاب نهایی میشود. خروجی ممکن است یک عمل یا نظر باشد. امروزه آگاهی در این زمینه رو به افزایش است تا مردم در کوتاه ترین زمان بهترین تصمیم را بگیرند.
عوامل تاثیرگذار بر تصمیم گیری کدامند؟

ابزار ها و تکنیک های مختلف تصمیم گیری چه چیز هایی هستند؟
در حالی که ده ها تکنیک تصمیم گیری وجود دارد، رایج ترین آنها شامل تحقیقات میدانی، تجزیه و تحلیل هزینه و منفعت، تجزیه و تحلیل SWOT و امکان سنجی میباشند.
فرایند تصمیم گیری مدیران چگونه است؟
مدیران دائماً برای تصمیم گیری در جهت حل مشکلات فراخوانده می شوند . فرایند تصمیم گیری و حل مشکلات آن ها به صورت ارزیابی موقعیت ها یا مشکلات، در نظر گرفتن جایگزین ها، انتخاب و پیگیری آن ها همراه با اقدامات لازم است.
تصمیم گیری موثر چگونه است؟
تصمیم گیری موثر فرایندی است که در آن گزینه ها انتخاب می شوند و سپس در جهت اجرا برای دستیابی به اهداف تجاری، عملی میشوند. تصمیم گیری موثر ناشی از یک فرایند سیستماتیک است و با وجود عناصر واضح و مشخص، در یک دنباله مشخص از مراحل صورت می گیرد.
تکنیک های تصمیم گیری (31 تکنیک اصلی)
انواع مختلف تصمیمات چیست؟
موارد زیر انواع اصلی تصمیماتی است که هر سازمانی باید اتخاذ کند:

تصمیمات برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده
تصمیمات معمولی و استراتژیک
تصمیمات تاکتیکی و عملیاتی
تصمیمات سازمانی و شخصی
تصمیمات عمده و جزئی
تصمیمات فردی و گروهی

مهارت تصمیم گیری چیست؟
در ساده ترین مفهوم، تصمیم گیری عبارت است از انتخاب بین دو یا چند رویکرد. در شکل وسیع تر و حل مسئله، تصمیم گیری شامل انتخاب بین راه حل های ممکن برای یک مشکل است. تصمیمات را میتوان از طریق یک فرایند شهودی یا مستدل، یا ترکیبی از این دو اتخاذ کرد.
چطور تصمیم بگیریم؟
۱-اجازه ندهید استرس بر شما غلبه کند.
۲- کمی به خود فرصت دهید (در صورت امکان)
۳-جوانب مثبت و منفی را بسنجید.
۴-به اهداف و ارزش های خود فکر کنید.
۵-همه احتمالات را در نظر بگیرید.
۶-درباره اش حرف بزنید.
۷-دفتر خاطرات داشته باشید.
۸- برنامه ریزی کنید که چگونه به دیگران خبر بدهید.
تصمیم چیست؟
به عمل یا فرایند تصمیم گیری، تصمیم می گویند.
تصمیم گیری برای قضاوت کردن: معمولا برای دو نفر تصمیم می گیرند.
تصمیم گیری برای همفکری: معمولا کار دشواری است.
تصمیم گیری در روانشناسی چیست؟
در روانشناسی تصمیم گیری به فرایند شناختی گفته می شود که منجر به انتخاب بین یک باور و یا یک عمل از بین چندین گزینه میشود. هر فرایند تصمیم گیری یک انتخاب نهایی را ایجاد میکند که ممکن است منجر به اقدام شود یا نشود.
اجرای تصمیم چیست؟
اجرای تصمیم به معنای انتقال آن به افرادی که به نحوی با آن ارتباط دارند و گرفتن تعهد آنها نسبت به آن. افرادی که به صورت مشورتی و مشارکتی تصمیم میگیرند، ممکن است از نتایج آن بیشتر راضی باشند.
در ادامه: مهارت تصمیم گیری چیست؟ انواع و روش تقویت آن

تصمیم گیری

عوامل موثر بر تصمیم گیری: چگونه درست تصمیم بگیریم؟

عوامل موثر بر تصمیم گیری: چگونه درست تصمیم بگیریم؟
https://honarfardi.com/wp-content/uploads/2021/04/word-image-196.jpeg

همه ما روزانه هزاران تصمیم میگیریم، این تصمیمات میتوانند ساده ترین مسائل روزمره همچون انتخاب رنگ لباس و غذا باشد و یا تصمیمات بزرگتر همچون رشته تحصیلی، انتخاب شریک عاطفی و انتخاب شغل باشد. تصمیم گیری در واقع مهارتی است که انسان از بدو تولد آموزش میبند و تحت تاثیر احساسات، تجربیات و اطرافیان است. اما آنچه لازم است بدانید این است که خودتان تا چه میزان در این مهارت موفق عمل کرده اید. در این مقاله به طور مفصل درباره این مهارت صحبت خواهیم کرد.
تصمیم گیری چیست؟
تصمیم‌ گیری، شناسایی و انتخاب گزینه‌ های جایگزین، بر اساس ارزش‌ها و ترجیحات فرد تصمیم‌گیرنده است؛ تصمیم‌ گیری دلالت بر این دارد که گزینه‌های جایگزین دیگری نیز باید در نظر گرفته شوند و در این حالت فرد به دنبال بیشترین میزان موفقیت و اثر بخشی است و همچنین انتخابی متناسب با هدف، خواسته و سبک زندگی است.
تصیم گیری و مغز
از نگاه تکامل سه بخش برای مغز می‌توان نام برد:

ساقه مغز
سیستم لیمبیک (Limbic)
قسمت Neo-Cortex

در ساقه مغز اعمال حیاتی ما کنترل می‌شود. هیجانات و احساسات به سیستم Limbic مربوط می‌شود؛ این بخش از مغز به طور ناخود‌آگاه و نیمه‌خود‌آگاه عمل می‌کند و به عبارتی غرایز انسان در سیستم Limbic هدایت می‌شود. احساس‌هایی از قبیل لذت و پاداش در این ناحیه از مغز، تعریف می‌شوند. و در نهایت تفکر متعالی انسانی به ناحیه Neo-Cortex اختصاص دارد. این نواحی در مسیر تکامل، به مرور در جانوران به تکامل رسیده تا بدین صورت در انسان تجلی پیدا کرده است. پر واضح است که تفاوت بین انسان و سایر موجودات در ناحیه سوم و یا همان قسمت Neo-Cortex معنا پیدا می کند.
برای تقویت مغز خود این 100 کار را انجام دهید
تصمیم گیری درست
روش درست تصمیم گرفتن (اینفوگرافی)
1- احساسات درونی
شهود یا ندای درونی در واقع احساسی از تجربیات گذشته و ارزش های شکل گرفته درون شماست. نادیده گرفتن احساسات در تصمیم گیری درصد خطا را بالا میبرد. همانگونه که گفتیم شهود در واقع شکل گرفته از تجربیات و ارزش های شماست. بنابراین ریشه احساسات بد و خوب را نسبت به یک تصمیم جستجو کنید.
2- استدلال
تجربیات گذشته، آمار و اطلاعات بدون در نظر گرفتن احساسات میتواند به شما در زمینه تصمیم گیری کمک زیادی کند. شهود و ندای درونی برای تصمیم گیری کافی نیست و زمانی تصمیم درستی اخذ میشود که این دومورد در یک راستا عمل کنند. در واقع لازم است ابتدا همه اطلاعات منطقی درباره تصمیمتان را جمع آوری کنید. سپس با توجه به ندای درونیتان تصمیم نهایی را بگیرید.
فرآیند تصمیم گیری
تصمیم گیرندگان ماهر و موثر از یک فرآیند هفت مرحله ای برای تصمیم گیری استفاده می کنند. با اینکه اکثر مواقع موقع تصمیم گیری های جزئی مثلا برای اینکه شام چه غذایی بپزید، لازم نیست همه این مراحل را مو به مو بگذرانید؛ اما این مراحل روشی عالی برای مواقعیست که قرار است تصمیمات بزرگ و مهمی مثل انتخاب یک استراتژی برای فروش بیشتر بگیرید.
1- مشکل را شناسایی کنید
اول از همه باید تصمیمی که نیاز است بگیرید را بفهمید و کاملا متوجه باشید که در مورد چه چیزی باید تصمیم بگیرید. این مرحله بسیار مهم است، چون مراحل بعدی بر اساس همین مرحله پایه ریزی می شوند. قبل از رفتن به مرحله بعدی، مطمئن شوید که کاملا متوجه اوضاع هستید، چیزی که از شما خواسته می شود را به خوبی می دانید و ابزارهایی که در دسترس دارید را می شناسید.
2- کمی جستجو کنید
برای گرفتن هر تصمیمی، شما به یک سری اطلاعات و داده های پیش زمینه نیاز دارید که به انتخاب گزینه مناسب کمک می کنند. گاهی اوقات برای رسیدن به این اطلاعات فقط کافیست به جزئیات موضوع توجه کنیم و بعضی مواقع هم به تحقیقات پیچیده تری نیاز است. این مرحله به شما کمک می کند تا اطلاعاتی که برای تصمیم گیری درست و مناسب نیاز دارید را شناسایی کنید.
3- تفکر خلاق داشته باشید
در این مرحله باید تا جایی که می توانید به راه حل های موجود فکر کنید. مهم نیست این راه حل ها خوب هستند یا بد، شما فقط باید همه گزینه های موجود را روی میز بگذارید. در این مرحله با خیال راحت به تمام راه هایی که می توان از طریق آنها مشکل را حل کرد فکر کنید. یادتان باشد در این قسمت هیچ گزینه ای بد نیست چون قرار است به همه نتایج ممکن فکر کنید. بعدا این فرصت را دارید که همه گزینه های طوفان فکری تان را به خوبی بررسی کنید.
4- گزینه هایتان را ارزیابی کنید
این مرحله همان جاییست که در آن باید نتایج بالقوه راه حل هایتان را دوباره بررسی کنید. در این مرحله لیست راه حل هایی که در قدم قبلی ارائه کرده اید را مرور و به این فکر کنید که کدامشان نتیجه بهتر و منطقی تری می دهند. فراموش نکنید که وقتی تمام گزینه ها را در نظر می گیرید، هدف نهایی تان را هم باید در ذهن داشته باشید. به این ترتیب مطمئنا می توانید تصمیم خوب و مناسبی بگیرید.
5- تصمیم بگیرید
حالا وقت آن رسیده که یکی از گزینه های مد نظرتان را انتخاب کنید. می توانید از یک راه حل یا ترکیبی از چند راه برای حل مشکلتان استفاده کنید. در این مرحله به گزینه های مرحله قبلی جامه عمل بپوشانید و تصمیمی که بهترین احساس را به شما می دهد انتخاب کنید.
عوامل تاثیر گذار بر تصمیم گیری

راز موفقیت افراد مشهور از زبان خودشان
تقویت مهارت تصمیم گیری
1- خود را از شرایط جدا کنید و به عنوان یک فرد خارجی به مسئله فکر کنید. این کار توانایی استدلالتان را زیاد میکند و نگاه چند بعدی به مسائل را موجب میشود.
2- احساسات درونی خود را کنترل کنیدو با مدیتیشین توانایی کنترل احساسات را تقویت کنید.
3- چند ثانیه فکر کردن قبل از تصمیم گیری می‌تواند به شما در بهبود دقت و مهارت تصمیم گیری کمک کند. این چند ثانیه به مغز کمک می‌کند تا توجه خود را به مهمترین اطلاعات متمرکز کرده و عواملی که باعث حواس پرتی می‌شوند را از خود دور کنند.
4- استرس باعث انتخاب نادرست در تصمیم گیری می‌شود. بنابراین کاهش استرس تمایل به بهبود در تصمیم گیری دارد.
5- مشورت با یک فرد آگاه چیزی بیش از پرس‌و‌جو درباره‌ی حقایق و تدارکات پیش از تصمیم‌گیری است، این کار به بهبود مهارت تصمیم‌گیری شما در آینده هم کمک می‌کند.
6- هر چه گزینه‌های پیش رو بیشتر باشند، گرفتن تصمیم نهایی، سخت‌تر خواهد شد. گزینه‌های بیشتر می‌تواند منجر به پشیمانی‌های بیشتر در آینده شود. بنابراین گزینه های پیشنهادی را تا حدودی کم کنید.
7- برای تصمیم گیری اصولی، حقایق و اطلاعات را جمع‌آوری کنید، در واقع تقویت مهارت تصمیم گیری به مهارت کسب اطلاعات شما بستگی دارد.
8- قبل از این که تصمیم به انجام هر کاری بزنید، کارهای خود را از نظر اهمیت اولویت‌بندی کنید. این کار ارزیابی را برای شما راحت تر میسازد.
9- یکی دیگر از راهکارهای افزایش مهارت تصمیم گیری این است که نقاط قوت و ضعف انتخاب‌های پیش روی خود را روی یک کاغذ بنویسید و بر اساس نتیجه‌ای که از تحلیل آنها به دست می‌آورید، تصمیم نهایی را بگیرید.
10- برای تصمیم گیری خود زمان مشخص کنید.تصمیمات سریع و یا خیلی طولانی درصد خطای شما را بالا میبرد.
مهارت تصمیم گیری چیست؟ انواع و روش تقویت آن
حرف آخر
تصمیم گیری از جمله مهارت های حیاتی برای هر شخص است. ما در طول زندگی با تصمیمات زیادی روبرو خواهیم شد. داشتن مهارت تصمیم گیری گاهی بر کیفیت زندگیمان تاثیر زیادی دارد. بنابراین گام های بالا را برای تقویت مهارت تصمیم گیری به کار ببرید.