سختی های مهاجرت (10 تا از مشکلات اصلی): مثال کشور کانادا

سختی های مهاجرت (10 تا از مشکلات اصلی): مثال کشور کانادا

اگر قصد مهاجرت به کانادا را دارید، این پست می تواند تا حد زیادی کمک تان باشد. این مطلب حاوی توصیه هایی در مورد چالش‌ های خاصی است که ممکن است هنگام مهاجرت به کانادا برای هر فرد به وجود بیاید و می ‌تواند شما را با آنچه در طول مهاجرت تان با آن مواجه خواهید شد، آشنا کند. مشکلات و سختی های مهاجرت در اکثر کشورها شبیه هم هستند ما در اینجا کشور کانادا و مشکلات مهاجرت به آن را مثال می زنیم.
مهاجران در کانادا با چه چالش هایی روبرو هستند؟
1-مشکل پیدا کردن کار در کانادا
مهم ترین چالش برای اکثر افرادی که به کانادا مهاجرت می کنند، پیدا کردن فرصت های شغلی است که با مهارت و تجربه آن ها مطابقت داشته باشد. تقاضای بسیار زیادی برای کارگران ماهر در سراسر کانادا وجود دارد، اما همیشه هم متقاضیان به خاطر نداشتن شرایط یا تجربه لازم پذیرفته نمی شوند.
به هر حال بالا بودن تقاضای کارگر در کانادا می تواند کسانی که برای کار به این کشور مهاجرت کرده اند، را به آن جا بکشاند. اما از طرفی هم می تواند نا امیدی و دل سردی را برایشان در پی داشته باشد.
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم (مگا لیست)
اگر فرد مهاجر بتواند از دانش و مهارت هایی که دارد در کانادا استفاده کند، اقامت برایش بسیار آسان تر می شود، اما از طرفی هم اگر مدارک تحصیلی خارج از کشور معادل یکسانی در کانادا نداشته باشند، کار پیچیده تر می شود.
2- موانع زبانی
مهاجران برای اکثر مشاغل در کانادا باید زبانِ انگلیسی یا فرانسوی را بلد باشند. در واقع این فاکتور می تواند یکی از الزامات اصلی شرایط شغلی آن ها باشد. در برخی از موارد، با انجام فرایندی تحت عنوان “ارزیابی برابری رسمی ” امکان تطبیق دادن تحصیلات در کشور مبدا با کانادا فراهم می شود. طی این پروسه کارشناسان بررسی می کنند که آیا مدارک فرد معادلی در کانادا دارند یا خیر.
با این حال، این فرایند ممکن است چندین ماه طول بکشد و گاهی اوقات برای متقاضیانی که امیدوار هستند در کانادا ساکن شوند، نتیجه مطلوبی به همراه نداشته باشد.
3- کمبود منابع، از جمله عدم دسترسی به خدمات عمومی و اجتماعی
کانادا از نظر خدمات درمانی، آموزشی و حتی تسهیلات اجتماعی در مقایسه با سایر کشور ها بسیار متفاوت است.
به طور مثال کانادا خدمات درمانی رایگان را به واسطه سرویس مراقبت های بهداشتی ملی کانادا ارائه می دهد. با این وجود، افرادی که به این کشور مهاجرت کرده اند بدون ویزای کار یا شهروندی کانادا ممکن است نتوانند که از این خدمات استفاده کنند.

همچنین اگر یک مهاجر از استانی در کانادا به استان دیگری نقل مکان کند که قوانین متفاوتی در مورد مهاجران و شرایط اقامت دارند، ممکن است برای دسترسی به خدمات عمومی خاص با مشکل مواجه شود.
مهاجران غیر قانونی در کانادا قادر به دریافت تسهیلات رفاهی از دولت نیستند. این یعنی این که بسیاری از مهاجران تازه وارد با کانادا به سختی زندگی می کنند و نمی توانند مایحتاج اولیه خود را تامین کنند و آسایش داشته باشند .
4- یافتن مسکن مقرون به صرفه در کانادا
یکی از بزرگ ترین مشکلاتی که افراد مهاجر به کانادا با آن مواجه هستند، یافتن محل اقامت مناسب است، مخصوصا کسانی که ویزای کار یا کارت اقامت کانادا ندارند.
تقاضای زیادی برای اجازه ملک در سراسر کانادا وجود دارد، اما مکان های کمی هستند که افراد بتوانند بدون شهروندی کانادا یا مجوز کار کانادا به آن ها دسترسی داشته باشند.
حتما بخوانید: 50 نکته ساده که زندگی تان را زیر و رو می کنند
همچنین ممکن است مدتی طول بکشد تا یک مهاجر به کانادا بتواند به دلیل وضعیت مهاجر بودنش از دولت کمک های اجتماعی دریافت کند و این امر باعث می شود تا زمانی که شغل یا منبع درآمد دیگری پیدا کند ؛ نتواند هزینه های زندگیش را تامین کند.
به این ترتیب، بسیاری از افراد حتی نمی توانند در این دوره از عهده تامین نیاز های اساسیِ زندگی خود مثل غذا و گرمایش برآیند که می تواند زندگی را برای شان بسیار دشوار کند.
5- عادت کردن به هوای سرد از جمله برف و یخ
کانادا از نظر آب و هوا در مقایسه با بسیاری از کشور های دیگر متفاوت است. آب و هوای کانادا اغلب در ماه های زمستان بسیار سرد و در برخی از مناطق این کشور بارش برف زیاد است .
این امر می تواند زندگی را هم در داخل و هم در خارج از خانه دشوار کند. اگر مهاجرت از یک کشور سرد اتفاق افتاده باشد، ظرایط قابل تحمل تر خواهد بود.
فرد ممکن است حتی در مواردی مثل رانندگی هم دچار مشکل شود، مخصوصا اگر نحوه رانندگی در جاده های یخ زده را بلد نباشد و از طرفی هم همیشه باید تجهیزات زمستانی در ماشین آماده داشته باشد که برای تهیه خودِ این تجهیزات هم به پول نیاز است.
6- دلتنگی برای وطن
مهاجرت حتی به کشوری مثل کانادا هم می تواند در مقایسه با کشور مبدا بسیار متفاوت باشد. غلبه بر دلتنگی به زمان و تلاش نیاز دارد و باعث می شود تا بسیاری از افراد در طول فرآیند مهاجرت به کانادا برای خانواده و دوستان شان دلتنگ شوند.
7- مشکلات اخذ گواهینامه رانندگی کانادایی و بیمه خودرو
حداقل سن لازم برای دریافت گواهینامه کانادایی که برای رانندگی در سراسر کانادا لازم است، 16 سال است.
علاوه بر این، مهاجر حتی اگر گواهینامه اروپایی هم داشته باشد، خود به خود به مجوز کانادایی ترجمه نمی شود و باید یک آزمون دیگری بدهد.
7 تا از بهترین موسسات مهاجرتی در ایران (و چند نکته)
به طور مشابه، داشتن یک ماشین بدون کارت شهروندی یا اقامت دائم کانادا همیشه آسان نیست، زیرا ماشین ‌ها در کانادا بسیار گران هستند و داشتن بیمه کانادایی برای همه ماشین‌ های موجود الزامی است.
حتی سبک رانندگی در جاده ‌های کانادا می‌ تواند با کشور مبدا بسیار متفاوت باشد و ممکن است مدتی طول بکشد تا کاملا به یک عادت تبدیل شود و قطعا سختی زیادی را به همراه خواهد داشت .
8- مقابله با تبعیض
با این که کانادا قوانینی علیه تبعیض نژادی، قومیتی یا مذهبی دارد اما این قوانین همیشه توسط همه افراد در کانادا رعایت نمی شوند.
در واقع مواردی بوده است که مهاجران به دلیل مهاجر بودن شان حتی بعد از کسب اقامت دائم کانادا مورد تبعیض قرار گرفته اند.
مورد مشکل می ‌تواند در هر چیزی نمود پیدا کند، از افرادی که کارگران فاقد مدرک به حساب می آیند زیرا به تازگی وارد کانادا شده ‌اند تا مشکلاتی که در یافتن کار یا مشاغل خاص به دلیل نژاد متفاوت شان وجود دارد. این یعنی که بسیاری از مهاجران تازه وارد اغلب نمی توانند به دلیل تبعیض شغلی در کانادا کار پیدا کنند.
9- آشنایی با فرهنگ و تاریخ کانادا
کانادا فرهنگ و تاریخ منحصر به فرد خودش را دارد که می تواند روند مهاجرت به کانادا را چالش برانگیزتر کند.
ممکن است برای یک مهاجر سخت باشد که در کانادا بدون اطلاع از ارزش ‌ها، دیدگاه ‌ها و هنجار های اجتماعی این کشور احساس کند که در خانه خودش زندگی می کند ، مخصوصا اگر نتواند در اوایل دوران حضورش در کانادا با جامعه کانادایی ارتباط برقرار کند .
این یعنی مهاجران همیشه آن طور که دوست دارند در جامعه کانادا پذیرفته نمی شوند که بعد از تمام تلاش های آن ها در طول فرآیند مهاجرت منجر به نا امیدی شان می شود و حتی ممکن است که به برگشت فکر کنند.
10- آموزش قوانین کانادا
دانستن قوانین کانادا برای همه ساکنان این کشور ضروری است؛ زیرا به آن ها امکان می دهد تا بفهمند که چطور باید در این کشور رفتار کنند. کانادا ممکن است با بسیاری از کشور های دیگر متفاوت باشد.
به طور مثال قوانین کانادا اغلب برای افرادی که به تازگی وارد این کشور شده اند، به دلیل تفاوت های فرهنگی، عجیب یا غیر عادی به نظر می رسد. تعداد بسیار کمی از کانادایی ها حتی در مورد تمام قوانین کانادایی که همان ها هم ممکن است به مرور تغییر کنند، می دانند.
جدیدترین روش مقابله با استرس و کنترل 100درصد
این یعنی این که مهاجران باید در طول فرآیند مهاجرت به کانادا و قبل از شروع زندگی شان در آن جا با این قوانین و مقررات آشنا شوند.
11- دوستان و اعضای خانواده در حال مهاجرت به کانادا
فرآیند مهاجرت برای کسانی که به همراه دوستان یا اعضای خانواده به کانادا مهاجرت می کنند ؛ می تواند چالش برانگیزتر و سخت تر باشد.
علاوه بر این که در طول فرآیند مهاجرت به کانادا با چالش ‌های خاصی روبرو می شوند، ممکن احساس کنند از عزیزانشان دور شده ‌اند که اوضاع را برای شان سخت خواهد کرد.
12- یکی نشدن با جامعه کانادایی
کانادا اغلب به عنوان یکی از چند فرهنگی ترین کشور ها شناخته می شود و ممکن است هر جایی از آن با دیگری متفاوت باشد.
و از آن جایی که بسیاری از افرادی که در کانادا زندگی می کنند در مقطعی از زندگی شان به این جا مهاجرت کرده اند، نمی توانند به مهاجران کمک کنند تا با این جامعه عجین شوند. کانادایی های جدید الورود نیاز به دسترسی به حمایت اجتماعی دارند، اما این خدمات همیشه و در همه جا در دسترس شان نیستند.
این یعنی این که گاهی اوقات ممکن است مدت بیشتری طول بکشد تا مهاجران به طور کامل با جامعه کانادا یکی شوند و خو بگیرند .
13- پیچیده و طولانی بودن روند مهاجرت
پروسه مهاجرت به کانادا می تواند طولانی باشد؛ بنابراین صبر زیادی از سوی مهاجران را می طلبد.
در برخی موارد، فرآیند مهاجرت به کانادا ممکن است که حتی تا سال ها طول بکشد. درک قوانین مهاجرت به کانادا هم برای افرادی که به خوبی انگلیسی یا فرانسوی صحبت نمی کنند، دشوار خواهد بود.
و کانادایی ‌های جدید ممکن است در این مدت به همه منابعی که نیاز دارند دسترسی نداشته باشند، پس هر کاری که لازم است انجام شود تا در خانه جدیدشان مستقر شوند، را باید انجام بدهند.

 
کلام پایانی
همانطور که گفته شد؛ مهاجرت به کانادا با چالش های زیادی همراه است . موانع زبانی، عدم دسترسی به خدمات عمومی و اجتماعی، یافتن مسکن مقرون به صرفه در کانادا، دشواری عادت به هوای سرد از جمله برف و یخبندان، دلتنگی برای کشور مبدأ و یادگیری در مورد فرهنگ و تاریخ کانادا می تواند از جمله این چالش ها باشد.
یکی از مشکلات اصلی بعد از مهاجرت: افسردگی بعد از مهاجرت، علائم و روشهای مدیریت
بعد از مهاجرت نه تنها یافتن شغل بلکه یکی شدن با جامعه به بهترین شکل ممکن هم مهم است که البته نیاز به زمان و صبر دارد و البته در نهایت هم اتفاق خواهد افتاد .

افسردگی بعد از مهاجرت، علائم و روشهای مدیریت موثر

افسردگی بعد از مهاجرت، علائم و روشهای مدیریت موثر

همان طور که ممکن است از عنوان تیتر حدس زده باشید، افسردگی بعد از مهاجرت یک مشکل روانی است که مهاجران را تحت تاثیر قرار می دهد؛ چرا که باید با فرهنگ و محیط جدید سازگار شوند. در سراسر جهان، مردم این چالش را برای وفق پیدا کردن با یک کشور جدید پشت سر می گذارند؛ اما بیایید با این مقاله همراه باشید تا بفهمیم دقیقا این افراد با چه چالش هایی مواجه هستند.
علائم مبارزه با افسردگی بعد از مهاجرت چه هستند؟
شوک فرهنگی
شوک فرهنگی، سردرگمی اولیه ای است که وقتی فرد به کشور جدیدی می رسد و با محیطی نا آشنا و تفاوت های غیر منتظره در فرهنگ مواجه می شود، تجربه اش می کند. ممکن است شما تصور متفاوتی از زندگی در خانه جدیدتان داشته باشید و واقعیت می تواند غافلگیرتان کند.
تنهایی
تنهایی غم یا اندوهی است که از انزوا یا احساس تنهایی در یک محیط جدید ناشی می شود. این تنهایی اغلب می تواند همراه با شوک فرهنگی باشد، به خصوص اگر هنوز دوستان و حامیان خوبی مثل آنچه در کشور خودتان داشتید، پیدا نکرده باشید.
موثرترین و جدیدترین روش مقابله با استرس و کنترل 100درصد
دلتنگی
دلتنگی حس اشتیاق به وطن، خانواده یا چیز های آشنا و راحتی است که در زندگی قبلی تان داشته اید. دلتنگی می تواند تا حدی طبیعی باشد، اما اگر بیشتر اوقات این حس را تجربه می کنید، ممکن است نشانه افسردگی بعد از مهاجرت باشد.
چرا افسردگی مهاجر دارم؟
ممکن است سازگاری با زندگی در کشور جدیدتان به دلیل فشاری که برای وفق پیدا کردن با محیط متحمل می شوید، چالش برانگیز باشد. بسته به کشوری که به آن مهاجرت کرده ‌اید، این مشکل می ‌تواند در برخی از کشور ها چالش‌برانگیزتر از بقیه باشد.
با این که برخی از کشور ها ممکن است به مهاجران فرصت هایی برای اسکان و پذیرفته شدن در جامعه بدهند، اما کشور های دیگر آن ها را دائما برای جذب و پذیرش فرهنگ جدید تحت فشار قرار می دهند. وقتی این فشار به درستی مدیریت نشود، می تواند منجر به افسردگی شود.

سایر علل بالقوه افسردگی مهاجرت، عدم توانایی در برقراری ارتباط مجدد با فرهنگ اصلی خودتان، یافتن دوستان جدید یا رسیدن به اهداف به دلیل موانعی مثل تفاوت های زبانی است. چالش دیگر می تواند عدم آگاهی از فرهنگ و آداب و رسوم کشور میزبان باشد.
9 نکته بسیار ساده برای اینکه فردی موثر و پربازده باشید!
افسردگی بعد از مهاجرت ممکن است باعث شود تا در کشوری که به تازگی پذیرفته شده اید، احساس غریبی یا طرد شدن کنید. احساس به هیچ کجا تعلق نداشتن می تواند برای هر کسی افسرده کننده باشد. اما برای کسی که آسیب عاطفی را تجربه کرده است، این احساس می تواند پررنگ تر باشد و ممکن است منجر به ابتلا به علائم افسردگی بعد از مهاجرت شود.
چه طور بفهمم که افسرده هستم؟
افسردگی اختلالی است که موجب احساس غم و اندوه، نا امیدی و بی ارزشی می شود. افرادی که افسردگی دارند بیشتر در معرض خطر خودکشی هستند.
اگر برخی یا همه علائم زیر را دارید احتمالا دچار افسردگی شده اید:

بیشتر اوقات احساس غم یا ناراحتی می کنید.
علاقه به فعالیت ها یا سرگرمی هایی که زمانی لذت بخش بودند را از دست داده اید.
انرژی تان کم شده است.
در تمرکز کردن مشکل دارید.
برای خوابیدن مشکل دارید . (بی خوابی)
اشتهایتان تغییر کرده است. (افزایش یا کاهش اشتها)
افکار مربوط به مرگ (خودکشی)، اقدام به خودکشی یا برنامه ریزی برای خودکشی ذهن تان را درگیر می کند.
زود رنجی یا نا امیدی، خشم، واکنش نشان دادن بیش از حد، رفتار های تکانشی یا یهویی را تجربه می کنید و بدون فکر کردن به عواقب چیزی یا کاری ریسک می کنید.

افسردگی مهاجران یک مشکل در سلامت عمومی است که توسط سازمان بهداشت جهانی مورد تاکید قرار گرفته است. این سازمان تخمین می زنند که سالانه میلیون ها نفر در سراسر جهان از این عارضه رنج می برند. اگر فکر می کنید که ممکن است شما هم دچار این مشکل بشوید، تنها نیستید و می توانید آن را مدیریت کنید.
7 تا از بهترین موسسات مهاجرتی در ایران (و چند نکته مهم)
مدیریت افسردگی بعد از مهاجرت
مهاجرت به یک کشور جدید، بدون اغراق می تواند بسیار دشوار باشد. با این حال، کار هایی هست که می توانید با انجام شان از شدت افسردگِ خود بعد از مهاجرت بکاهید.
با دیگران ارتباط برقرار کنید
بیرون رفتن، تعامل با دیگران و ایجاد ارتباطات جدید می تواند حال تان را واقعا خوب کند و باعث شود تا روان و ذهن سالم تری داشته باشید. مطالعات نشان داده ‌اند که دوست‌ یابی به بهبود سلامت روانی تان کمک می ‌کند، زیرا باعث افزایش احساس تعلق ، افزایش عزت نفس و کاهش استرس خواهد شد . در یک مکان ناشناخته، حتی حضور تنها یک دوست هم می تواند تأثیر مثبتی داشته باشد.
حتی وقتی کسی را داشته باشید که مثلا به شما بگوید می توانید قهوه خوب از کجا تهیه کنید و مهم تر از همه، در مواقع سخت به او تکیه کنید، افسردگیتان را کمتر می کند. ارتباط با گروه های اجتماعی برای سلامت روان شما مهم است، بنابراین سعی کنید گروهی را بر اساس علایق تان پیدا کنید. اگر با موانعی مثل اضطراب اجتماعی مواجه شدید، حتما به آن رسیدگی کنید.
از خانه بیرون بروید
ترک خانه و ورود به اجتماع ممکن است دلهره آور باشد که البته اشکالی هم ندارد. مهاجرت به یک کشور جدید به شجاعت زیادی نیاز دارد. هنگامی که احساس درماندگی می کنید، باز هم شجاعت به خرج بدهید و از خانه بیرون بروید . شما باید در برابر میل به کناره گیری از محیط جدید مقاومت کنید. حتی اگر تنها کاری که می توانید انجام دهید این باشد که در اطراف محله تان قدم بزنید، این کار را بکنید زیرا بیرون رفتن برای سلامت ذهن تان لازم است.
کنجکاوانه در اطراف بگردید و کاوش کنید. اغلب اوقات، این که تلاش کنید تا ترس و اضطراب تان را جایگزین کنجکاوی نمایید، کمک تان می کند. یک تغییر طرز فکر ساده می تواند تفاوت بزرگی برای شما ایجاد کند. به طو مثال ترس استفاده از وسایل نقلیه عمومی در یک شهر جدید را در نظر بگیرید. به جای اینکه به این فکر کنید که ممکن است نتوانید مسیرتان را پیدا کنید، بر روی ماجراجویی و شگفت انگیز بودن شهر تمرکز داشته و به مکان های مختلف بروید. به دنبال پارک های محلی بگردید و از فضای باز لذت ببرید، رستوران های مورد علاقه جدید را بیابید یا در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کنید.
زبان یاد بگیرید
یادگیری یک زبان جدید دشوار است و نیاز به صبر دارد. صحبت نکردن به این زبان ممکن است سفارش غذا، دوست یابی یا یافتن مقصد را برای تان دشوار کند. این مسئله می تواند واقعا ناامید کننده باشد و باعث شود تا شما فقط با مهاجرانی که به زبان مادری تان صحبت می کنند ارتباط برقرار کنید. یادگیری زبان کشور میزبان هم مهم است و به شما این امکان را می دهد که احساس استقلال و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم (مگا لیست)
فرهنگ خودتان را فراموش نکنید
فرهنگ ما عمیقا ریشه در شخصیت ما دارد و جهان بینی ما را شکل داده است . به همین دلیل هم مهم است که به فرهنگ خودمان پایبند باشیم تا در غربت احساس تنهایی نکنیم. برای این کار پختن غذا های کشور خودتان، شرکت در جشنواره‌ ها یا رویداد های فرهنگی محلی یا صحبت کردن به زبان مادری ‌تان، همگی به شما کمک می ‌کند تا احساس کنید که بالاخره ریشه و به یک جایی تعلق دارید. البته لازم است این نکته را هم ذکر کنم که با پرداختن و توجه به فرهنگ تان ممکن است گرفتار ایستگاه زمانی و سفر بین گذشته و حال شوید که می تواند منجر به افسردگی بعد از مهاجرت شود.
Immigrant Time Warp چیست؟
اصطلاح Immigrant Time Warp یا ” ایستگاه زمان ” توسط جامعه شناس ادوارد جی تلس ابداع شد. این حالت مختص مهاجرانی است که هنوز به جامعه جدیدی که واردش شده اند عادت نکرده اند و در فرهنگی که در آن بزرگ شده اند، گیر کرده اند.
زمانی که مهاجران مجبور به قطع ارتباط با فرهنگ بومی شان می شوند و به یک کشور جدید می آیند، حس فقدان را تجربه می کنند. شما به عنوان یک مهاجر وقتی که مجبور هستید خودتان را با فرهنگ دیگری با آداب و رسوم نا آشنا وفق بدهید، حس ترس، خشم، سرخوردگی و رنجش را تجربه می کنید. ایستگاه زمان اصطلاحی است که برای توصیف وضعیت سکون ذهنی ناشی از شوک فرهنگی و استرسی که مهاجران هنگام نقل مکان به یک کشور جدید تجربه می کنند، استفاده می شود. این بی انعطافی ذهنی و امتناع از حرکت رو به جلو و وفق دادن خود با تغییر شرایط، می تواند باعث شود که مهاجران بیشتر احساس غربت و افسردگی کنند و روز به روز حال بدتری داشته باشند.
حتما بخوانید: 50 نکته ساده که زندگی تان را زیر و رو می کنند
مهاجرانی که در یک ایستگاه زمانی گیر کرده اند، معمولا از از دست دادن هویت و فرهنگ شان در کشور جدید می ترسند. این ترس زندگی آن ها را تحت الشعاع قرار می دهد و باعث می شود تا ارزش های فرهنگی، آداب و رسوم ، سنت ها و باورهای شان را سفت و محکم نگه دارند. این حفظ فرهنگ می تواند مشکل ساز باشد زیرا معمولا تعصب بیشتری روی فرهنگ شان پیدا می کنند و بیشتر در معرض تبعیض قرار می گیرند که ممکن است منجر به خشم و رنجش بیشتر شود.
بسیاری از مهاجران حس زندگی در دو دنیای متفاوت را تجربه می کنند . این مهاجران می ترسند که دنیای قدیمی شان را پشت سر بگذارند و فراموش کنند که چه کسی هستند. این خود مهاجران هستند که انتخاب می کنند چه قدر خودشان را با کشور جدیدشان وفق بدهند؛ پس هر تصمیمی که می گیرید، سلامت روانی و تأثیری که ممکن است داشته باشد را در نظر بگیرید.
کلام آخر
سازگاری با زندگی بعد از مهاجرت به یک کشور جدید هیچ وقت آسان نبوده و نیست. مطالعات نشان داده اند که نرخ افسردگی بالاتری در میان افراد مهاجری که شرایط نامطلوبی در کشور های میزبان دارند، وجود دارد. این شرایط شامل وضعیت اجتماعی – اقتصادی ضعیف تر، تبعیض و استرس ناشی از زندگی در فرهنگی متفاوت با فرهنگ اصلی شان است.