پدران دختر دار حتما بخوانند !

طرز رفتار مردها در مقابل فرزند دختر یا پسر، متفاوت است

 به جرات می توان گفت که همه مردها آرزو دارند روزی پدر شوند. دختر یا پسر بودن فرزند به واقع برای پدر و مادر تفاوتی ندارد. اما معمولا می شنویم که پدر علاقه شدید و خاصی به دخترش دارد و نگاه های سرشار از عشق او را همه از همان روزهای تولد می بینند.

آیا عکس العمل پدر نسبت به فرزند دختر یا پسرش متفاوت است؟
این مسئله در بین همه مردان یکسان نیست و در درجه اول به دوران کودکی خود او بر می گردد. برخی از مردان تصور می کنند که می توانند در آینده پدر خوبی برای یک دختر باشند و گروه دیگر خود را پدری ایده آل برای یک پسر می دانند. اما به آن معنا نیست پدر که منتشر تولد پسری است و پس از سونوگرافی متوجه شود به زودی صاحب دختری می شود نتواند پدر خوبی باشد.

طرز رفتار مردها در مقابل فرزند دختر یا پسر، متفاوت است. به همین دلیل است که هیچ یک از ما تا موقعی که بچه نداشته باشیم، نمی توانیم بفهمیم چه والدینی هستیم. اما به هر حال باید بدانیم که نوازش، ابراز محبت و گفتن کلمات محبت آمیز در رشد کودک بسیار مهم است.

علاقه شدید مردان به داشتن فرزند پسر، به رابطه آنها با جنس مونث بر می گردد. چنانکه می بینیم پدرانی که تمایل دارند فقط دختر داشته باشند. معمولا ترس از اینکه فرزندشان رقیب آنها شود، در وجودشان شکل گرفته است. اما باید گفت که این رفتارهای افراطی به ندرت دیده می شود.

شناخت پدر از حالات زنانگی دختر یکی از مسائل بسیار مهم و حائز اهمیت است

 
نگاه ارزشمندانه به خانم ها و تاثیر آن در رابطه پدر و دختر
این مسئله یکی از نکات بسیار مهمی است که در این باره باید مدنظر داشت. امروزه خانم ها به تحصیلات عالیه می رسند، در شغل های مهمی مشغول به کار می شوند، در زندگی اجتماعی بسیار موفق هستند و… که این نکته می تواند تا حد زیادی نگرانی پدر و مادر را در مورد آینده دخترشان برطرف کند. اما نمی تواند تنها دلیل این علاقه شدید باشد. با این حال، تصوراتی هستند که در زندگی همه ما سایه افکنده است.

دختربچه ها شیرین تر و نازتر هستند و خود را بیشتر پیش پدر محبوب و لوس می کنند و در یک کلمه بسیار مورد علاقه پدر هستند. ناز و نوازش پدرانه نسبت به دختر برای همه آشناست و پدر سعی دارد تا نهایت عشقش را به پرنسس کوچولو ابراز کند. اما توجه داشته باشید. اگر محدودیت هایی برای کوچولوی نازنین که از 20-18 ماهگی سعی می کند ناز بیاورد، قائل نشویم، مشکلاتی در آینده پیش خواهدآمد. به عبارت دیگر، برای اینکه او را برای ارتباط با دیگر مردان در آینده آماده کنیم، از همین الان باید فاصله هایی را در نظر بگیریم.

اعمال محدودیت در این پیوند شیرین
پدر باید با صحبت و رفتارهای صحیح این مسئله را مدیریت کند. دختربچه ها در یک برهه زمانی آرزو دارند پدر را فقط برای خود داشته باشند. آنها حتی دوست دارند مادر را نیز از این رابطه دور نگه دارند؛ چرا که او را برای خود رقیب می دانند. در این شرایط پدر باید هوشمندانه بر این رفتارها کنترل داشته باشد و به او بگوید: «من تو را خیلی دوست دارم. اما همسر مادرت نیز هستم. تو نیز وقتی بزرگ شدی با مردی متناسب خودت ازدواج می کنی.»

نقش پدر در رشد شخصیت زنانه دختر
شناخت پدر از حالات زنانگی دختر یکی از مسائل بسیار مهم و حائز اهمیت است. به عنوان مثال، او باید به دخترش  بگوید که زیباست، چه لباسی به او می آید، برای تولدش هدایای مثل عروسک، گردنبند و… بدهد. اگر دختر از طرف پدر احساس شناخت و توجه نکند و یا برعکس، به شیوه ای افراطی خانم ها را جنس برتر و ارزشمندتر بداند، در رشد شخصیت او در آینده و حتی پذیرش جنسیت خود دچار مشکلاتی می شود.

دختربچه ها در یک برهه زمانی آرزو دارند پدر را فقط برای خود داشته باشند

 جایگاه مادر در رابطه پدر و دختری
تصورات دختربچه ها از زمان نوزادی تا 3 سالگی در مورد جنس مونث، عملا به خانم های اطرافشان بر می گردد. اما معمولا تنها مرد زندگی آنها پدر است. طبیعتا مادر در شکل گیری ارتباط پدر و دختر نقش دارد، چرا که رابطه با یکی از والدین در برقراری ارتباط با طرف دیگر نیز تاثیرگذار است. پدر، مادر و فرزند مثلث اساسی خانواده را می سازند. پدر نقشی جداکننده را در رابطه مادر و فرزندی دارد. مادر باید به همسرش اجازه دهد تا او نیز به کارهای بچه برسد، حتی اگر نتواند مانند خودش به همه چیز مسلط باشد. او باید به همسرش اعتماد کند، زیرا اوقاتی که فرزند با پدرش تنهاست، برای آنها بسیار مهم است.

خانواده های تک والد
در اکثر موارد جدایی ها، فرزند با مادر زندگی می کند. در این صورت، پیوند شدید مادر و دختر می تواند این خطر را در پی داشته باشد که او همیشه پیش مادرش بماند. دختر کوچولو می تواند نقش حامی را داشته باشد و همیشه وابسته به مادر است که این مسئله می تواند زمینه ساز مشکلاتی از قبیل عدم شناخت و اعتماد به نفس در این بچه ها باشد. بسیار مهم است که مفهوم پدر را در قالب کلمات به بچه بیاموزیم و بگذاریم تا وجود شخصی دیگر مانند دایی، پدربزرگ، همسر جدید مادر و… را به جای پدر در کنار خود حفظ کند. بچه به پدر و مادر نیاز دارد. آنها نقش های متفاوتی در زندگی او دارند و هیچ کدام نیز نمی تواند در غیاب دیگری، جای او پر کند.

با تشکر

تیم نقاشیا

سکوت بچه ها را جدی بگیرید !

سکوت اضطرابی می تواند همراه با دیگر اختلالات مربوط به اضطراب و یا همراه با اوتیسم بروز کند

محققان می گویند حرف نزدن بعضی بچه ها می تواند به علت وضعیتی موسوم بهselective mutism باشد.

این اختلال در واقع نوعی ترس یا فوبیای حرف زدن است که در آن کودک موقع حرف زدن به یک نقطه خیره شده و عضلاتش سفت می شود. این حالت با خجالتی بودن کاملا متفاوت است.

این بچه ها در خانه به راحتی حرف میزنند ولی در شرایط دیگر کاملا ساکت می شوند. محققان می گویند این وضعیت معمولا از سنین قبل از ۵ سالگی شروع می شود ولی می تواند تا سنین مدرسه رفتن تشخیص داده نشود. شیوع این نوع سکوت در بچه های دوزبانه سه برابر بیش از معمول است که می تواند به علت بیشتر بودن میزان استرس در زندگی آنها باشد.

این وضعیت می تواند موجب اختلالات جدی در ارتباطات کودک شده و در یادگیری او مشکلاتی ایجاد کند. سکوت اضطرابی می تواند همراه با دیگر اختلالات مربوط به اضطراب و یا همراه با اوتیسم بروز کند.

درمان این نوع از سکوت با تغییر در محیط زندگی کودک است. آنها را در مراحل جداگانه در معرض محیط های جدید قرار داده و در هر مرحله میزان شلوغی و استرس محیط را بیشتر می کنند. در همان حال کودک را از علائم اضطراب و راه های مواجه شدن با آن آموزش می دهند. کلید موفقیت در مواجهه با این افراد وجود یک مربی مورد اعتماد کودک است که با این بیماری آشنایی کامل داشته باشد.

شخصیت کودکانتان را خرد نکنید، مقایسه نکنید !

بیشتر والدینی که از تحقیر برای کنترل و تربیت فرزند استفاده می کنند، در واقع آن را روشی برای تلنگر زدن به کودکان خود می دانند یا حداقل تحقیر را روشی برای کنترل کودک می دانند.
تکریم در لغت به معنای تعظیم ، بزرگداشت و حرمت ، احترام گذاشتن است و تحقیر سرزنش کردن و نقطه مقابل آن است.
تحقیر در هر سنی مشکل ساز است اما در دوران کودکی می تواند تاثیر گذار تر با شد زیرا تاثیر کلمات بر روی کودکان بیشتر است. تحقیقات نشان داده است که هر فرد در ۱۰ سال اول عمر خود به طور متوسط با حدود ۱۵۰ هزار پیام و واژه منفی مواجه می شود و بیشتر این پیام ها با محتوای «بی عرضه، تنبل، شلخته، دست و پا چلفتی، خنگ، بی شعور، بی مسئولیت، تو هیچی نمی شی، بکن نکن، برو نرو، حرف نزن، نخور، بشین نشین،دست بزن نزن، به جز خرابکاری کار دیگری بلد نیستی» است.
این پیام را اکثرا خانواده و در درجه بعدی دوستان و در نهایت معلم و مدرسه به ذهن کودک تزریق می کنند و بیشتر والدینی که از تحقیر برای کنترل و تربیت فرزند استفاده می کنند، در واقع آن را روشی برای تلنگر زدن به کودکان خود می دانند یا حداقل تحقیر را روشی برای کنترل کودک می دانند.
از ائمه اطهار روایات بسیاری در مورد تکریم و احترام به کودکان وارد شده است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این باره می فرمایند : به بزرگسالان خود احترام کنید و نسبت به کودکان خویش ترحم و عطوفت نمایید.(۱)
همچنین از امام علی علیه السلام روایت شده است : در خانواده خود با کودکان عطوف و مهربان باش و بزرگترها را احترام کن.(۲)
از مصادیق تحقیر کودکان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱)مقایسه و ارزیابی او با دیگران
۲) طعنه زدن و سرزنش کودک در مقابل دیگران
۳)سلام نکردن به کودک
۴)نظارت افراطی برکودک
۵)تذکر پی در پی
۶)صدا کردن کودک با القاب ناپسند
۷)تحمیل امور بر کودک
۸)اجازه ندان به کودک برای صحبت کردن و کامل کردن گفتارش
۹)عدم توجه به قول و قرار با کودک
۱۰)داشتن انتظارات فراتر از توان کودک
۱۱)نیشخند و پوزخند کردن کودک و……
تحقیر کردن عوارض جسمی و روانی را بر فرد تحقیر شده باقی می گذارد مانند:
کمبود اعتماد به نفس: اولین و مهمترین آسیب کاهش عزت و اعتماد به نفس است هر چقدر عزت نفس کودک پایین تر باشد امید و آرزو های او دچار نقصان می شود و اینگونه کودکان در برقراری ارتباط با دیگران به مشکل خواهند خورد و در بزرگسالی به این باور خواهند رسید که قادر به انجام هیچ کاری نیستند.
افسردگی: دومین مورد که می توان به آن اشاره کرد افسردگی است تحقیقات در این زمینه نشان داده است که تحقیر مدام و سرزنش کودک امکان بروز افسردگی را در بزرگسالی افزایش خواهد داد.
والدینی که به منظور کنترل رفتار کودک آنها را مورد سرزنش ، تحقیر و تنبیه بدنی قرار می دهند منتظر بروز رفتارهای خشونت آمیز در کودکان خود باشند در واقع این کودکان از شیوه رفتاری والدین خودشان برای رفتار بادیگران استفاده می کنند
خجالتی بودن: کم رویی و خجالتی بودن یکی دیگر از اختلالاتی است که ممکن است در اینگونه کودکان دیده شود مقایسه شدن کودک با دیگران ، جدی نگرفته شدن از سوی والدین ازجمله اموری هستند که به خجالتی شدن فرزندان منجر می شود.
ایجاد شخصیت ناسازگار :کنترل ، تحقیر، سرزنش مدام کودک تاثیرات منفی بر شخصیت آنها دارد و موجب ایجاد یک شخصیت نا سازگار می شود. کودکی که تلاش می کند در مقابل شما بایستد و مقابله به مثل کند.
خشونت: نکته دیگر آن است که والدینی که به منظور کنترل رفتار کودک آنها را مورد سرزنش ، تحقیر و تنبیه بدنی قرار می دهند منتظر بروز رفتارهای خشونت آمیز در کودکان خود باشند در واقع این کودکان از شیوه رفتاری والدین خودشان برای رفتار با دیگران استفاده می کنند.
عدم توانایی ارتباط صحیح با دیگران : در بعضی از مواقع احساس حقارت چنان تاثیری بر روی فرد می گذارد که فرد مبتلا جرات معاشرت با مردم را پیدا نمی کند و از ترس اینکه مبادا در جمع مورد تحقیر واقع شود کناره گیری را به هرگونه برقراری رابطه ای ترجیح می دهد.
خود کم بینی : با سرکوب اعتماد به نفس در فرد ی که مورد تحقیر واقع شده است این مسئله به مرور باعث به وجود آمدن حس خود کم بینی در فرد می شود. او احساس خواهد کرد برای انجام هیچ کاری لیاقت دارد و دیگران از او بهتر هستند.
از دست دادن مهارت نه گفتن : کودکی که در خانواده به خصوص در بر خورد با والدین تحقیر و سرزنش می شود اعتماد به نفسشان کاهش می کند ، این گونه افراد که دارای اعتماد به نفس پایینی هستند در مقابل خواسته های دیگران جرات نه گفتن را از دست می دهند.
از عواقب جسمی که ممکن است کودکانی که مورد بی مهری و بی توجهی والدین قرار گرفته اند با آن مواجهه شوند می توان به مواردی همچون بی اشتهایی ، پر خوری ، هیجانات منفی ، اختلال در خواب، و حتی ترس و شب ادراری اشاره کرد.

با تشکر

تیم نقاشیا

قصه درمانی چیست؟

مقدمه:

روانشناسان روشهای متنوع زیادی را برای درمان مشکلات روانی و اختلالات رفتاری در کودکان بکار می برند که یکی از جدیدترین روشها قصه درمانی است که شباهت زیادی به بازی درمانی دارد با این تفاوت که در قصه درمانی تنها به درمان مشکلات روان‌شناختی کودکان پرداخته نمی شود بلکه جنبه آموزشی نیز دارد. قصه درمانی بر درمان اختلال های رفتاری شامل اختلال های اضطرابی و لجبازی و نافرمانی موثر بوده است و علایم افسردگی، اضطراب و هراس را در کودکان افسرده کاهش می دهد.

قصه درمانی چیست؟

آیا با قصه درمانی و روش کار آن آشنا هستید؟ قصه درمانی در سال‌های اخیر به‌صورت یکی از روش‌های بازی‌درمانی کودکان مطرح‌شده است. در این روش، شنوندگان قصه متوجه این می شوند که تنها آنها نیستند که مشکل مشابهی را دارند و افراد بسیار هم مثل آنها دارای مشکل یا مشکلات هستند و این فهم یا بینش برای آنها آرامشی عمیق به همراه خواهد داشت و به کودکان کمک می کند تا بر مشکلات روانشناختی رشد فایق آیند. داستان ها به کودکان می آموزند که مبارزه علیه مشکلات شدید در زندگی اجتناب ناپذیر و بخشی طبیعی در حیات بشری است و اگر انسان عقب نشیند و ثابت و استوار با سختی غیرمنتظره و اغلب ظالمانه روبرو شود، بر تمام موانع غلبه می کند و در نهایت پیروز می گردد. قصه درمانی می‌تواند بسیاری از مفاهیم آموزشی در حوزه‌های فرهنگ، اخلاق، بهداشت و یا دانش‌های مختلف را، بدون آن که مستقیما به باورهای او ضربه بزند یا در کودک مقاومت منفی و احساس لجبازی ایجاد کند، به کودک انتقال دهد.

أثیر دیگر قصه درمانی، ایجاد الگو های مثبت و اثر بخش برای زندگی سالم تر است. کودک و نوجوان در گذر زمان الگو های متفاوتی را برای خود انتخاب می کنندو با آنها در رویا های خود زندگی می کنند. چه بهتر که الگوهایی را انتخاب کنند که آنها، بار ارزشی و مفهومی بهتری داشته باشند. نها همراه قهرمان داستان رشد می کنند و از تجربه هایی استفاده خواهند کرد که بدون آزمودن شان و درگیر شدن و بهایی را از دست دادن، آنها را فرا می گیرند. هنگامی که یک قصه گفته می‌شود، موضوع شکل می‌گیرد، مسائل مختلف آشکار می‌شود و شخصیت‌ها و اشیای قصه با افکار و هیجان‌ها و رفتارهای خاص پاسخ می‌دهند که قصه ای را که با یکی از تجربیات خودش در زندگی واقعی شباهت دارد را بازگو کند. به طور کلی قصه و تمثیل چهار قلمرو از وجود انسان را تحت تاثیر قرار میدهند:

  1. قلمرو شناختی: توانایی قصه در انتقال دانش و کمک به فرایند حل مسئله
  2.  قلمرو عاطفی: قصه باعث پالایش عاطفی-هیجانی و امید آفرینی میشود
  3. قلمرو بین فردی: قصه باعث ایجاد و خلق پیوستگی و رابطه انسانی -اجتماعی افراد با یکدیگر میشود
  4. قلمرو شخصی: قصه باعث بصیرت و بینش میشود چرا که فرد خودش و مسائل مبتلا به زندگی اش را در روایت دیگران ملاحظه و مشاهده کرده و درک بهتری از خود و مشکل اش پیدا میکند.