قدم زدن در طبیعت

چطور از شر چیزی که در ذهنمان است خلاص شویم؟ (24 ترفند)

چطور از شر چیزی که در ذهنمان است خلاص شویم؟ (24 ترفند)

گاهی اوقات ممکن است افکار ناخواسته ای به ذهنتان بیایند که دلتان نمی خواهد به آنها فکر کنید و درگیرشان بشوید. وقتی هم که تلاش می کنید این افکار را از ذهنتان دور کنید، دوباره مثل چسب به ذهن شما می چسبند و شما را به خودشان مشغول می کنند. این فکر و خیال ها ممکن است خیلی پیش پا افتاده باشند یا خیلی غیر منتظره، ترسناک و یا آشفته کننده.
به محض اینکه فرصتی پیش بیاید این افکار به ذهن شما هجوم می آورند؛ مثلا ممکن است عصبی شوید، استرس بگیرید یا حالتان ناخوش باشد، در چنین شرایطی با هجوم افکار ناخواسته و ناخوشایند به سرتان مواجه می شوید. این افکار ممکن است به خاطر خاطرات بد گذشته یا تجربیات تلخ قبلی تان هم باشند. به هرحال فرقی نمی کند چه فکری به ذهنتان می آید؛ بعضی وقت ها این فکر و خیال ها آنقدر آزار دهنده می شوند که کم کم احساس می کنید به بیماری روحی مبتلا شده اید.
چگونه ذهن خود را از گذشته پاک کنیم؟ (12 ترفند)
مهم نیست این افکار از کجا سرچشمه می گیرند، مهم این است که شما استراتژی ها و راهکارهای مناسبی برای دور کردن آنها از ذهنتان داشته باشید. اگر چند راهکار مناسب برای خلاصی از این فکر و خیال ها بلد باشید، وقتی ذهنتان پر از افکار ناخواسته شد می توانید با آنها مقابله کنید.
البته بعید به نظر می رسد که همیشه فقط یک راهکار کارساز باشد و اغلب اوقات باید چند روش را به کار بگیرید تا ذهنتان را افکار ناخوشایند خالی کنید.
خب حالا فرض می کنیم که شما کسی هستید که با این افکار مزاحم و ناخواسته دسته و پنجه نرم می کند. اولین چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که اگر این افکار باعث شده اند شما به نوعی بیماری روحی روانی مبتلا شوید باید به متخصص روانشناس مراجعه کنید. چون این افکار ممکن است نشانه یک مشکل جدی باشد که نیاز به درمان تخصصی دارد.

اما اگر فقط گاهی اوقات به فکر و خیال فرو می روید و افکار ناخواسته و ناخوشایند به ذهنتان هجوم می آورند، مطلب امروز ما پیشنهادهایی به شما ارائه می کند که با استفاده از آنها می توانید از این افکار خلاصی پیدا کنید.
1- خودتان را سرگرم کنید
برای اینکه حواستان را از فکر کردن به افکار ناراحت کننده پرت کنید سعی کنید یک سرگرمی یا مشغله خوب برای خودتان پیدا کنید. کاری را انتخاب کنید که باعث می شود روی آن تمرکز کنید و حواستان را به خودش جمع می کند. به این ترتیب وقت کمتری برای فکر کردن به چیزهای دیگر پیدا می کنید و افکار ناخوشایند را دور می زنید.
2- بخندید
شوخی کردن با دوستان، تماشای برنامه های کمدی یا شرکت در فعالیت های شاد وخنده دار باعث می شود کمتر افکار ناراحت کننده به ذهنتان بیایند.
خنده باعث ترشح هورمون های شادی آور در مغز می شود که روحیه شما را بهتر می کنند و روی فضای ذهنی شما تاثیر مثبتی می گذارند. این احساسات مثبت باعث به وجود آمدن خلق و خوی بهتر و مثبت تر در شما می شود و افکار نگران کننده، استرس آور و منفی را از شما دور می کنند.
3- در مورد افکارتان بنویسید
نوشتن افکار و احساسات یا خاطرات روزانه می تواند نقش درمانی داشته باشد. چند روش مختلف برای نوشتن وجود دارد که می تواند افکار منفی را از ذهن شما دور کند. ما پیشنهاد می کنیم از قلم و کاغذ استفاده کنید. بنشینید و هر چیزی که به ذهنتان می آید را بنویسید.
عمل نوشتن آگاهانه همراه با صبر و حوصله به شما کمک می کند تا افکار را از ذهنتان به روی کاغذ منتقل کنید. تایپ کردن هم از هیچی بهتر است اما به اندازه نوشتن روی کاغذ موثر نیست.
4- یک چرخه را تکرار کنید
یکی از روش های مراقبه و مدیتیشن این است که خودتان را درگیر یک فعالیت پیش افتاده کنید و تمام حواستان را جمع آن بکنید. مثلا سراغ تمیز کردن کفپوش بروید. طی را داخل آب ببرید، آن را بیرون بیاورید و آب اضافی اش را بگیرید و بعد روی کف پوش بکشید. در تمام این مراحل همه ذهنتان را معطوف این چرخه بکنید و اجازه ندهید فکر دیگری به ذهنتان خطور کند.
دنبال لکه ها روی کف پوش بگردید و همه حواستان را جمع کار کنید. به این ترتیب می توانید ذهنتان را درگیر چیزی به جز آن فکر و خیال های آزار دهنده بکنید. این کار نوعی فعالیت تمرکز حواس به صورت عملی است.
5- قدرشناس باشید
قدرشناسی ابزار بسیار قدرتمندی برای مبارزه با افکار منفی است. خیلی ها اغلب اوقات نمی دانند که سپاسگزار و قدردان بودن چقدر می تواند زندگی شان را تحت تاثیر قرار بدهد. قدرشناسی باعث می شود ذهن شما به درک متفاوتی از واقعیات برسد. وقتی به خاطر چیزهایی که دارید قدردان و سپاسگزار هستید، افکارتان حول داشته هایتان در زندگی می چرخند و احتمال اینکه فکر منفی و ناخوشایندی به ذهنتان بیاید کمتر می شود.
انجام این کار به طور مستمر، ذهن شما را مثبت بار می آورد و به شما کمک می کند تا از فکر و خیال های ناراحت کننده و آزار دهنده خلاص شوید.
جطور ذهنمان را در کنترل کامل داشته باشیم؟
6- درباره افکارتان با دوستتان حرف بزنید
گاهی اوقات تنها کاری که باید برای خلاصی از افکار ناراحت کننده انجام بدهیم این است که با یک دوست مورد اعتماد درباره شان حرف بزنیم. این کار به ما کمک می کند تا نگرانی هایمان را برطرف کنیم و راحت تر با این افکار مقابله کنیم.
اگر می توانید، با یکی از دوستانتان درباره فکرهایی که آزارتان می دهند صحبت کنید. در غیر این صورت می توانید به مشاور مراجعه کنید یا از مشاوره های آنلاین استفاده کنید. در ضمن می توانید در گروه هایی که هستید هم مشکلتان را مطرح کنید. گاهی اوقات راه حل های خوبی از این طریق به شما داده می شود.
7- به موارد انگیزشی و الهام بخش گوش بدهید
سخنرانی های انگیزه بخش زیادی وجود دارد که گوش کردن به آنها باعث می شود احساس مثبتی در شما شکل بگیرد و انگیزه از دست رفته تان را دوباره پیدا کنید.
ممکن است این صحبت ها به زندگی شخصی شما هیچ ارتباطی نداشته باشند ولی خوب است که داستان های زندگی افراد مختلف را گوش کنید و با چالش ها و موانعی که با آنها دست و پنجه نرم کرده اند آشنا بشوید. به این ترتیب شما هم به خودتان می گویید که می توانید روی موانعی که سر راهتان قرار دارند غلبه پیدا کنید.

اگر بتوانید کسانی را پیدا کنید که موارد مشابهی مثل شما در زندگی دارند که چه بهتر! در این صورت می توانید از آنها یاد بگیرید که چطور امید و انگیزه را در خودتان بیدار کنید و افکار مثبت داشته باشید. مثلا این 10 پادکست عالی هستند
8- برای پاکسازی ذهنتان مدیتیشن کنید
داشتن ذهن و احساسات پاک و مثبت، مدیریت زندگی را راحت تر می کند. مدیتیشن مهارت بسیار ارزشمندیست که از هزاران سال پیش برای پاکسازی ذهن و احساسات از آن استفاده می شده است. با یادگیری نحوه مراقبه و مدیتیشن کردن می توانید کنترل بیشتری روی افکارتان داشته باشید و به این ترتیب افکار تکرار شونده و ناخوشایند را مدیریت کنید. البته یادتان باشد که برای مهارت پیدا کردن در مراقبه به گذشت زمان و تمرین مرتب نیاز است. آموزش مدیتیشن برای افراد مبتدی
9- بدنتان را ورزش بدهید
ورزش مزایای بسیاری برای سلامتی روح و جسم شما به همراه می آورد. ورزش کردن نه تنها باعث می شود عضلات ورزیده و قدرتمندی داشته باشید، بلکه با ترشح هورمون های خوب و مفید باعث تقویت ذهنتان هم می شود.
علاوه بر این شما می توانید موقع ورزش کردن روی فعالیتی که انجام می دهید تمرکز کنید و به این ترتیب هر فکر دیگری را از ذهنتان بیرون کنید. خیلی از تمرینات ورزشی باید به شکل درستی انجام شوند بنابراین باید تمرکزتان را روی آنها بگذارید و به این ترتیب ذهنتان درگیر چیزی جز افکار منفی و ناخوشایند می شود. بهترین ورزشها مخصوص هر فرد را در اینجا بخوانید
10- مطالعه کنید
اگر دنبال راهی برای خلاصی از افکار ناخواسته و ناخوشایند هستید باید بدانید که مطالعه کردن یکی از بهترین راه حل ها برای این مورد است. وقتی چیزی می خوانید، ذهنتان روی آن متمرکز می شود و حواستان از افکار منفی دور می شود.
البته توصیه نمی کنیم که چیزهای استرس آور و نگران کننده مثل اخبار و صفحات حوادث روزنامه ها را بخوانید. به جای آن مطالب سرگرم کننده یا چیزی که شما را به فکر فرو ببرد مطالعه کنید. به این ترتیب می توانید ذهنتان را سبک تر کنید و افکارتان را در مسیر دیگری قرار بدهید. اگر نمی دانید از کجا و با چه کتابی شروع کنید ما در اینجا این را توضیح داده ایم
11- در جهت رسیدن به یک هدف گام بردارید
کاری کنید که مطمئن باشید شما را به رسیدن به یک هدف خاص نزدیک می کند. قدم کوچکی بردارید و سعی کنید در مسیر یک هدف گام بردارید. اگر هم هدفی ندارید وقت آن رسیده که برای خودتان هدف تعیین کنید و به چیزی که واقعا می خواهید برسید.
12- چارچوب فکری تان را تغییر بدهید
افکاری که در ذهن دارید را به فکرهای مثبت تبدیل کنید. به جای اینکه روی چیزی که می ترسید اشتباهی پیش بیایند تمرکز کنید، روی مواردی تمرکز کنید که احتمالا خوب پیش بروند و درست از آب دربیایند.
از خودتان سوالات مثبت بپرسید؛ مثلا بگویید این شرایط چه فایده ای می تواند برای شما داشته باشد؟ از این مساله چه نفعی می توانید ببرید؟ این اوضاع برای خودتان و خانواده تان چه فایده ای می تواند داشته باشد؟ روش تغییر چارچوب و نگرش زندگی در اینجا
13- برای افکارتان زمانبندی تعیین کنید
گاهی اوقات افکار ناخواسته به این دلیل که برایش وقت نمی گذاریم به ذهنمان هجوم می آورند. این افکار به زور وارد ذهن ما می شوند چون نیاز است که به آنها رسیدگی و توجه شود. بعضی وقت ها ما بیش از حد درگیر خودمان و توجه به مشغله هایمان هستیم و وقتی برای فکر کردن به چیزهای دیگر نمی گذاریم.
در چنین شرایطی بهتر است برنامه ریزی کنید و زمانی را به فکر کردن درباره موضوعات ناراحت کننده ای که به ذهنتان می آید اختصاص بدهید. کافیست نیم ساعت یا بیشتر وقت بگذارید، بنشینید و راجع به این افکار فکر کنید. وقتی این نیم ساعت تمام شد احتمالا احساس راحتی بیشتری می کنید و بهتر می توانید ذهنتان را با انجام کار دیگری از این افکار دور کنید.

14- یک تفریح یا قرار ملاقات جدید برای خودتان دست و پا کنید
آیا فکر می کنید که لازم است همه چیز تغییر کند؟ خب، خودتان این تغییر را ایجاد کنید. با افراد جدید قرار ملاقات بگذارید، خودتان را به ناهار در یک رستوران خوب دعوت کنید، فیلم ببینید، در پارک قدم بزنید و یا حتی اگر شده برای تعطیلات چند روزه به شهرهای اطراف بروید. این کارها می توانند شما را از زندگی روزمره و افکاری که ناراحتتان می کنند و مدام در ذهنتان این طرف و آن طرف می روند جدا کنند.
15- مدتی را به خیال پردازی کردن اختصاص بدهید
بزرگسالان هم می توانند به اندازه کودکان رویابافی و خیالپردازی کنند. خوب است که بگذارید ذهنتان هر چند وقت یکبار به پرواز دربیاید و تخیل به هم ببافد. این کار باعث می شود تفکر خلاق ذهنتان هم پرورش پیدا کند.
علاوه بر این، خیالپردازی به حل خلاقانه مشکلات هم کمک می کند. کمی خیالپردازی می تواند چرخه زندگی شما را از یکنواختی و روزمرگی بیرون بیاورد. فقط حواستان باشد که این کار را به صورت مداوم انجام ندهید تا زندگی واقعی تان دچار مشکل نشود.
16- چیز جدیدی یاد بگیرید
اینترنت واقعا جای خارق العاده ای برای یاد گرفتن چیزهای جدید و مهیج است. با یاد گرفتن یک چیز جدید می توانید ذهنتان را از مشکلات و دغدغه های فعلی دور کنید. وب سایت هایی وجود دارند که آموزش های رایگانی درباره موضوعات مختلف در اختیارتان قرار می دهند و می توانید از آنها استفاده کنید تا مهارت جدیدی یاد بگیرید. این کار یک روش عالی برای دور کردن افکار منفی و مزاحم از ذهنتان است.
17- به موسیقی مورد علاقه تان گوش کنید
گوش دادن به موسیقی مورد علاقه تان می تواند شما را از افکار ناخواسته و مزاحم دور کند. تمرکز کردن روی آهنگ های دلخواهتان راه خیلی خوبی برای فکر کردن به چیزی جز افکار ناخوشایند است. سعی کنید روی قسمت های مختلف آهنگ تمرکز کنید، به صدای خواننده عمیقا گوش بدهید و اجازه بدهید ملودی به درون قلب و ذهنتان راه پیدا کند. اجازه بدهید که موسیقی شما را به دنیای دیگری ببرد.
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم
18- بخشش و گذشت را تمرین کنید
گاهی اوقات بخشیدن برای ما سخت است. خیلی ها فکر می کنند بخشش فقط به معنی پذیرفتن معذرت خواهی دیگران است؛ اما این فقط یکی از انواع بخشش است.
بخشش می تواند به معنی قبول کردن و پذیرفتن اتفاقاتی که افتاده است هم باشد. گاهی اوقات اتفاقاتی در زندگی می افتند که نمی توانید آنها را کنترل کنید. شما باید این موارد را بپذیرید. باید خودتان را به خاطر اشتباهاتی که مرتکب شده اید ببخشید. یادتان باشد زندگی هیچ وقت به بن بست نمی خورد. زندگی با ما یا بدون ما ادامه دارد. عقب ماندن از زندگی و غوطه ور شدن در احساسات واقعا به درد کسی نمی خورد. خودتان را به خاطر همه چیز ببخشید و بپذیرید که هر کسی اشتباه می کند.

19- احساساتتان را درک و بعد آنها را رها کنید
شاید با خودتان بگویید سرم به اندازه کافی شلوغ است و برای توجه به احساساتم وقتی ندارم. خب، اگر قرار باشد اینطوری فکر کنید، کارهایتان هیچ وقت تمام نمی شود و هیچ وقت زمانی برای اختصاص دادن به احساساتتان نخواهید داشت.
ولی تا زمانی که به این احساسات توجه نکنید و آنها را نفهمید احساس راحتی نخواهید کرد. ممکن است فعلا نتوانید به این احساسات توجه کنید ولی حتما باید برایشان وقت بگذارید. یک حمام آب گرم بگیرید یا دور و برتان شمع روشن کنید و در سکوت به احساساتتان توجه کنید. بعد آنها را رها کنید تا احساس آزادی و راحتی بیشتری داشته باشید.
20- به خودتان یادآوری کنید که حالتان خوب خواهد شد
شما الان آنجا نشسته اید و این مطلب را می خوانید درست است؟ شما از همه اتفاقات بدی که در زندگی تان رخ داده جان سالم به در برده اید، درست است؟ پس این بار هم می گذرد. مدام به خودتان بگویید که شما در مسیر موفقیت قرار دارید، شما در حال تلاش هستید و این تلاش ها سرانجام نتیجه می دهند.
به خودتان بگویید که حالتان خوب خواهد شد و این افکار مزاحم و ناراحت کننده قرار نیست تا ابد ادامه پیدا کنند. شما از پس این فکر و خیالها برمی آیید. به خودتان یادآوری کنید که درست همانطور که قبلا سختی های زیادی را پشت سر گذاشتید این روزها را هم می گذرانید.
21-از شر چیزهایی که بدردتان نمی خورند خلاص شوید
انباشته شدن چیزهایی که به آنها نیازی نداریم باعث ایجاد احساس رخوت و تنبلی در ما می شود. این موارد نه تنها فضای فیزیکی اطراف شما را اشغال می کنند، بلکه ذهنتان را هم پر می کنند؛ حتی اگر از آنها هیچ استفاده ای نکنید.
بنابراین قبل از اینکه شروع به ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی تان کنید، بهتر است اول از چیزهایی که مانع آزادی فکرتان می شوند خلاص شوید. به اطرافتان خوب نگاه کنید و ببینید از چه چیزهایی استفاده نمی کنید. آنها را به دیگران بدهید، بفروشید و یا اگر قابل استفاده نیستند دور بریزید.
140 عادت بدی که باید آنها را ترک کنیم (مگا لیست)
با لباس، کفش، کیف و هر چیزی که مدتهاست از آن استفاده نمی کنید خداحافظی و دور و برتان را خلوت کنید. وقتی محیط اطرافتان تر و تمیز و مرتب باشد، احساس آزادی شگفت انگیزی به شما دست می دهد.
22- با افرادی که مانع راهتان می شوند خداحافظی کنید
موقع فکر کردن به زندگی تان ممکن است متوجه شوید یکی از جنبه هایی که باید روی آن کار کنید روابطتان با دیگران است. اگر افراد خاصی در زندگی تان وجود دارند که شما را به عقب هل می دهند و مانع پیشرفتتان می شوند، وقتش رسیده که با آنها خداحافظی کنید.
از افراد سمی و کسانی که انرژی منفی دارند فاصله بگیرید. با این کار می توانید وقت بیشتری را در کنار افرادی دوستشان دارید و آنها هم شما را دوست دارند بگذرانید.
23- افکار و احساساتی که شما را سنگین می کنند را رها کنید
با اینکه تغییرات بزرگ در زندگی اغلب مربوط به موراد بیرونی و خارجی مثل افراد، اشیاء یا محیط اطرافمان است؛ اما مهم ترین تغییری که می توانیم در خودمان ایجاد کنیم به درون ما برمی گردد.
اکثر اوقات افکار و احساسات منفی بیشتر از هر چیز دیگری در زندگی مانع پیشرفت ما می شوند. برای همین باید به طور آگاهانه، احساسات و افکاری که باعث خستگی ذهنتان می شوند یا مربوط به گذشته هستند را فراموش کنید.
24-اهدافتان را تعیین کنید
حالا باید بر اساس اولویت های جدید و چشم انداز تازه ای که از زندگی دارید، اهداف واقعی، دست یافتنی و ملموسی را برای خودتان تعیین کنید. از خودتان بپرسید یک ماه بعد، شش ماه دیگر، یک سال دیگر و حتی ده سال دیگر می خواهید به چه چیزهایی برسید؟ یادتان باشد که هدف هایتان حتما باید قابل اندازه گیری و سنجش باشند تا بفهمید که آیا به آنها رسیده اید یا نه.
از طرف دیگر هدف هایی تعیین کنید که رسیدن به آنها امکان پذیر است، نه اینکه هیچ وقت نتوانید به آنها برسید و سرخورده شوید. معمولا بهتر است روی مواردی تمرکز کنید که بیشترین تغییر را در روابط، زندگی و سلامتی شما ایجاد می کنند. 100 هدف مهم در زندگی را در اینجا لیست کرده ایم

چطور از حداکثر توانایی/پتانسیل مان استفاده کنیم؟ (11 ترفند)

[ad_1]

آیا از اینکه احساس می کنید زندگی متوسطی دارید خسته شده اید؟ خیلی ها دچار چنین احساسی می شوند. در واقع زندگی یک رقابت مداوم است که هیچ وقت متوقف نمی شود. زمان خیلی سریع می گذرد و گاهی ما از آن عقب می مانیم. روزها آنقدر سریع از جلوی چشممان رد می شوند که گاهی اوقات اصلا نمی فهمیم کجای زندگی هستیم.
این وسط ممکن است به فکر تغییر بیفتید؛ خیلی هم عالیست! بیایید از امروز شروع کنیم. بیایید با هم ببینیم چطور باید از حداکثر توانایی ها و پتانسیل هایمان در زندگی استفاده کنیم تا همه چیز را تغییر بدهیم.
1- خودآگاهی تان را افزایش بدهید
سنگ بنای هر نوع خودسازی، خودآگاهی است. اگر ندانید که چرا باید تغییر کنید یا چرا می خواهید تغییر کنید، نمی توانید به سادگی تغییرات خوب و مناسبی در خودتان ایجاد کنید. درست به همین خاطر است که شما نمی توانید دیگران را مجبور کنید یا انتظار داشته باشید به خاطر شما تغییر کنند.
تغییر باید چیزی باشد که متناسب با بخشی از شخصیت شما باشد یا نیازتان را برآورده کند. از خودتان بپرسید به چه چیزی علاقه دارید؟ چه چیزی در درونتان حرف میزند؟ وقتی همه جا ساکت است و ذهنتان سرگردان است، چه چیزی شما را صدا می زند؟ چه چیزی در وجودتان جرقه می زند؟ شادی؟ غم؟ و یا عصبانیت؟
10 روش برای اینکه بفهمیم در چه چیزی پتانسیل داریم؟
شاید هم الان در شرایط سختی به سر می برید و هیچ چیزی باعث ایجاد علاقه یا احساس خاصی در شما نمی شود. هیچ اشکالی ندارد. اگر فکر می کنید دچار احساسات ناخوشایند یا آزار دهنده شده اید این مساله را با مشاور یا روانشناس مطرح کنید تا به شما کمک کند بفهمید درون شما چه می گذرد و چرا.
اگر دچار افسردگی، اضطراب و یا مشکلات دیگری هستید که باعث می شوند نتوانید با خود واقعی تان، خودی که زیر همه این احساسات پنهان شده است ارتباط برقرار کنید، اولین قدم برای حل این مشکل بسیار ارزشمند خواهد بود.
2- نقاط ضعفتان را شناسایی کنید و سرسختانه نقاط قوتتان را دنبال کنید
فهمیدن نقاط ضعف و قوت می تواند روند خودسازی را بسیار آسانتر کند. از خودتان بفهمید چه چیزهایی برایتان سخت و مشکل است؟ در چه مواردی مشکل دارید؟ آیا روش هایی برای حل این مشکلات وجود دارد؟ آیا ابزاری برای کمک به شما در مسیر عبور از این مشکل وجود دارد؟ آیا این نقاط ضعف چیزی هستند که بتوانید از آنها دور شوید و کنارشان بگذارید؟

مورد آخر به کمی توضیح نیاز دارد. همه می دانیم که ما در روز فقط 24 ساعت وقت داریم و هر ساعتی که بگذرد دیگر هیچ وقت برنمی گردد. حالا اگر این وسط موردی وجود داشته باشد که شما در آن مهارت ندارید و این نقطه ضعف مانع از رسیدن شما به موفقیت شده، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید یا خودتان به تنهایی با آن دست و پنجه نرم کنید؟
مثلا ممکن است تصمیم بگیرید که دوباره درس خواندن را شروع کنید. اگر ترک تحصیل کرده اید دوباره به مدرسه برمیگردید و شروع به تلاش کردن می کنید. از طرف دیگر می توانید معلم خصوصی بگیرید و به این طریق به هدفتان برسید. به این ترتیب راحت تر و زودتر هدفتان محقق می شود.
26 عادت مثبت برای یک زندگی سالم
حل یک مساله به تنهایی ممکن است ده ها ساعت طول بکشد اما وقتی از یک راهنما و فرد آگاه کمک می گیرید شاید در عرض 20 دقیقه بتوانید مساله را حل کنید. در این 9 ساعت و 40 دقیقه خیلی بهتر می توانید به استراحت، مطالعه و تلاش برای پرورش نقاط قوت خودتان بپردازید.
هر چه زمان بیشتری برای نقاط قوتتان خرج کنید بهتر می توانید آنها را قوی تر کنید. وقت خود را با تمرکز بیش از حد برای برطرف کردن نقاط ضعفتان هدر ندهید، بلکه آنها را بشناسید، درک کنید و دنبال روش هایی برای کاهش تاثیر آنها باشید تا بتوانید تاثیر نقاط قوتتان را افزایش بدهید.
3- اهداف كوتاه مدت و بلند مدت خودتان را مشخص كنید
کسی که بخواهد از حداکثر پتانسیل و توانایی اش استفاده کند برای خودش هدف تعیین می کند. دلیل تعیین هدف این است که شما بفهمید در نهایت می خواهید به کجا برسید. این هدف ها را به عنوان نشانه هایی در مسیر موفقیتتان در نظر بگیرید.
تکنیک های زیادی برای تعیین هدف وجود دارد که رایج ترین آنها تکنیک SMART است. SMART مخفف کلمات Specific (خاص و مشخص) ، Measurable (قابل سنجش و اندازه گیری) ، Achieveable (دست یافتنی) ، Relevant (مرتبط) و timely (زمان دار) است. اینها مولفه های مهمی برای تعیین یک هدف هستند.

Specific (خاص و مشخص): هدف شما نباید انتزاعی و ذهنی باشد، بلکه کاملا باید مشخص کنید که چه می خواهید.
Measurable (قابل سنجش و اندازه گیری): هدفتان باید طوری باشد که بعد از گذشت زمان بتوانید میزان موفقیت یا شکستتان را اندازه گیری کنید.
Achieveable (دست یافتنی): در مورد چیزی که می خواهید واقع بین باشید و هدفی تعیین کنید که بتوانید به آن برسید.
Relevant (مرتبط): هدف شما باید در راستای اهداف بزرگترتان و مرتبط به خودتان باشد.
Timely (زمان دار): داشتن اهداف بلند مدت خوب است، اما شما باید اهداف کوتاه مدتی که بتوانید در ظرف زمان مشخصی به آنها برسید هم داشته باشید.

اهداف سست و بی پایه خوب نیستند چون جهت معنی داری به شما نمی دهند. این اهداف به شما امکان نمی دهند که از حداکثر پتانسیل خودتان استفاده کنید. در واقع ممکن است این هدف ها به خیال پردازی تبدیل شوند و فقط وقتتان را تلف کنند.
4- برای موفقیتتان یک نقشه راه تعیین کنید
نقشه موفقیت شما از جایی که الان در آن هستید به سمت مقصد هدایت می کند. شما باید بدانید که قرار است چطور به جایی که می خواهید برسید. مثلا اگر می خواهید پزشک بشوید، مسیر شما شامل مواردی مثل فرایند کامل آموزش، آموزش پیشرفته، آزمون و صدور مجوز خواهد بود.
راه آسان برای تهیه نقشه مسیر این است که از آخر شروع کنید و به عقب بروید. علاوه بر این می توانید از افرادی که قبلا به این هدف رسیده اند بپرسید که چطور باید به موفقیت دست پیدا کنید. با سوال کردن و صحبت با افرادی که قبلا این مسیر را رفته اند کارتان خیلی راحت تر می شود.
20 تا از مهم ترین اصول موفقیت در زندگی طبق جدیدترین تحقیقات
فقط یادتان باشد که بیش از حد برنامه ریزی نکنید. بهترین راه برای ترسیم نقشه راه این است که یک طرح کلی در نظر بگیرید. نقاط اصلی را در نظر بگیرید؛ اما سعی نکنید بیش از حد روی این نقاط برنامه ریزی کنید.
مثلا اگر قرار است پزشک شوید، باید مدرک این رشته را داشته باشید. اگر مدرک ندارید باید در دانشکده پزشکی تحصیل کنید و مدرک بگیرید. اگر در دانشکده پزشکی تحصیل نمی کنید باید آزمون بدهید و قبول شوید. خودتان را به تحصیل روی یک دانشگاه محدود نکنید. چون ممکن است در آن دانشگاه قبول نشوید. پس به مسیرتان کلی نگاه کنید و خیلی جزئی بین نباشید.
5- ترس هایتان را از بین ببرید
اگر با ترستان مقابله نکنید و راهی برای عبور از آن پیدا نکنید، ترس، شما را از زندگی باز خواهد داشت. ترس همان چیزیست که اجازه نمی دهد از منطقه امنتان بیرون بیایید. منطقه امن شما جاییست که لازم نیست در آن شجاعت زیادی به خرج بدهید و می توانید به همین شکل زندگی کنید.
اما حداکثر پتانسیل و توانایی های شما جایی خارج از محدوده امنتان است؛ پس باید از این منطقه امن بیرون بیایید. حداکثر توانایی های شما جایی بروز می کند که خطرات را می پذیرید، با چالش ها روبرو می شوید و ترس هایتان را پشت سر می گذارید.

شاید متوجه شوید که توانایی های شما در دنیای کسب و کار یا به عنوان کسی که یک موسسه خیریه یا NGO را اداره می کند بروز پیدا می کنند. ممکن است وقتی پا به این عرصه ها می گذارید، مقداری اضطراب اجتماعی را تجربه کنید یا سخنرانی جلوی جمع شما را وحشت زده کند؛ اما برای اینکه به حداکثر پتانسیل و توانایی خودتان دست پیدا کنید باید با این ترس ها روبرو شوید و بر آنها غلبه کنید.
ترس چیزیست که در اکثر موارد به طور کامل از بین نمی رود؛ بنابراین خیلی مهم است که شما روش های مدیریت ترس را بلد باشید. گاهی اوقات هم بهتر است به یک مشاور یا روانشناس مراجعه کنید تا به شما کمک کند ترس هایتان را از بین ببرید. در برخی موارد هم با گذشت زمان و به مرور می توانید با این ترس ها مقابله کنید.
6- به یادگیری تان ادامه بدهید
اینکه بخواهید به پتانسیل و توانایی های کامل خودتان دست پیدا کنید کمی مبهم و گمراه کننده است، چون زندگی هر روز چیزهای جدید به شما یاد می دهد و شما باید تجربیات بیشتری کسب کنید.
به جای اینکه به این فکر باشید که از نهایت پتانسیل و توانایی خودتان استفاده کنید، به ظرفیت و توانایی های خودتان سطح و میزان بدهید و تصور کنید که هر چه زمان می گذرد این سطح هم افزایش پیدا می کند و هر بار که به این سطح نزدیکتر می شوید در واقع در آن زمانی از حداکثر پتانسیل خودتان استفاده می کنید.
30 تا از بهترین روشهای گیاهی افزایش هوش و حافظه
این مساله به این معناست که در صورت وجود فرصت های جدید برای یادگیری، باید از آنها استقبال کنید یا بهتر است بگوییم که باید به این فرصت ها به درستی توجه کنید چون هر چیزی هم ارزش یادگیری ندارد. گاهی اوقات ممکن است از دیگران مشاوره نامربوط یا اطلاعات غلطی دریافت کنید و این وظیفه شماست که بفهمید چه چیزی ارزش نگه داشتن را دارد و چه چیزی را باید کنار گذاشت. در عین حال یادتان باشد چه شما متوجه باشید و چه نه، هیچ وقت رشد و تغییر با گذشت زمان متوقف نمی شود.
7- کارهایی که باعث اتلاف وقتتان می شوند را به حداقل برسانید
دنیا پر از کارهاییست که فقط وقتتان را هدر می دهند و می توانند تلاش شما برای رسیدن به موفقیت را بی اثر کنند و از بین ببرند. شما نباید وقتتان را با پرداختن به فعالیت های بیهوده هدر بدهید و اتلاف وقت کنید؛ مگر اینکه این کارها برای استراحت موقت شما باشند.
برای همین شما نباید وقت زیادی را در شبکه های اجتماعی بگذرانید یا کلی وقت صرف بازیهای ویدئویی کنید یا زمانتان را با فعالیت های ناسالمی مثل مصرف مواد مخدر یا تفریحات ناسالم هدر بدهید.
ممکن است بپرسید مصرف مواد یا مشروبات الکلی هم جزو مواردیست که وقت را هدر می دهند؟ صد البته که همینطور است! خیلی ها برای رسیدن به آرامش موقتی و فراموش کردن مشکلات زندگی شان درگیر این موارد می شوند.

شاید این کارها سرگرم کننده باشند اما دیر یا زود عواقب آنها گریبانگیرتان می شود و مجبورید وقت زیادی را صرف مشکلات ناشی از مصرف مواد و مشروبات الکلی کنید. سایر فعالیت های سالم تفریحی هم باید در حد اعتدال انجام شوند. رمز موفقیت در هر کاری داشتن اعتدال است.
از طرف دیگر، اتلاف وقت فقط به اوقات فراغت محدود نمی شود. اتلاف وقت در کار هم به شکل های مختلفی انجام می شود. مثلا وقتی باید روی کارتا تمرکز کنید، ممکن است حواستان را به جای دیگری معطوف کنید یا فکر و خیالات بی ربط به سرتان بزند.
سعی کنید دقیق برنامه ریزی کنید. حواستان باشد که ممکن است بیشتر از اینکه به کارهای اصلی بپردازید، زمان زیادی را صرف کارهای بی اهمیت کنید. پس همه کارهایی که می کنید را به حساب کارهای مولد و تاثیر گذار نگذارید.
8- درگیر کار و تلاش بشوید
رسیدن به هر چیز قابل توجه و شایسته به کار و تلاش نیاز دارد. همانطور که همیشه می گویند: هر که طاووس خواهد، جور هندوستان کشد! مدرک یک شبه به دست نمی آید، موفقیت یک روزه محقق نمی شود، مهارت یک دفعه کسب نمی شود؛ پیشرفت کردن و استاد شدن در هر کاری به تلاش و پشتکار نیاز دارد.
کاری که قرار است بکنید را با تمام قوایتان انجام بدهید. این مورد فقط به وظایف شغلی تان محدود نمی شود. در هر زمینه ای که فعالیت می کنید، چه شغلی باشد، چه سرگرمی و چه کارهای خانه، سعی کنید آن را به نحو احسن انجام بدهید. کارتان را با دقت کامل جلو ببرید و اگر نمی دانید چطور باید آن را به بهترین شکل انجام داد سعی کنید یاد بگیرید. با تعالی داشتن در هر زمینه ای، می توانید به رضایت خاطر برسید.
9- نقص هایتان را بپذیرید
اجازه بدهید یک چیزی را اینجا مشخص کنیم: استفاده از نهایت توانایی یا پتانسیل به این معنا نیست که شما باید انسان کامل و بدون نقصی باشید. حقیقت این است که هیچ رابطه ای، مهارتی و یا شغلی هیج وقت به حد کمال نمی رسد و همیشه یک سطح بالاتر از آن هم وجود دارد. هر رکوردی یک روزی شکسته می شود و نمی شود انتظار داشت همیشه همه چیز کامل و بی عیب و نقص باشند.
پس یادتان باشد در عین حال که سعی می کنید از حداکثر ظرفیت و توانایی هایتان استفاده کنید، این را هم در نظر داشته باشید که نمی توانید در همه کارها بی عیب و نقص و بدون اشتباه باشید.
100 کار برای تقویت حداکثری مغزتان
هر اشتباهی که مرتکب می شوید در واقع گامی به سمت دستیابی به توانایی های بالقوه تان است چون باعث برجسته شدن نقاط ضعفتان می شود و می فهمید که باید روی این مناطق بیشتر کار کنید. پس از اشتباهاتتان درس بگیرید، رشد کنید و خودتان را با هر شرایطی وفق بدهید.
10- استراحت کنید، آرامش داشته باشید و از خودتان مراقبت کنید
زندگی گاهی اوقات واقعا خسته کننده می شود و ممکن است برای دستیابی به اهدافتان خیلی سختی بکشید. واقعیت این است که انسانها بدون استراحت کردن و آرامش داشتن نمی توانند کاری از پیش ببرند.
استرس باعث ترشح هورمون کورتیزول در بدن می شود. این هورمون به شما کمک می کند تا از پس شرایط و موقعیت های سخت بربیایید و تنش و اضطراب را در بدن کاهش می دهد. اما وقتی شما همیشه استرس دارید، همیشه کار می کنید و هیچ استراحت و آرامشی ندارید، این هورمون هم به طور مداوم در بدنتان ترشح می شود و سلامتی تان را به خطر می اندازد.

کار زیاد و نداشتن استرس باعث اضطراب همیشگی، افسردگی، تشدید بیماری های روانی، تشدید مشکلات جسمی، فرسایش سیستم ایمنی بدن و عقب ماندن شما برای رسیدن به اهدافتان می شود. اگر سرتان خیلی شلوغ است و مشغله زیادی دارید باید زمانی را هم به استراحت کردن، آرامش داشتن و مراقبت از خودتان اختصاص بدهید.
به همان اندازه که به کار و تلاشتان اهمیت می دهید باید به استراحت و مراقبت از خودتان هم اهمیت بدهید. این مورد را در برنامه روزانه تان لحاظ کنید و حتما به آن توجه داشته باشید، چون این کاری یکی از اساسی ترین و مهم ترین مسئولیت های شماست! خواب منظم، ورزش کردن، به تعطیلات رفتن و اختصاص دادن زمان برای خود، همه و همه به سلامتی شما کمک می کنند. شما باید به ذهن و بدنتان احترام بگذارید و به آنها توجه کنید وگرنه خیلی زود از پا می افتید.
با این تکنیک های ساده، یک بار و برای همیشه پرانگیزه و موفق بمانید
11- تکرار کنید
همه این مراحلی که گفته شد را تکرار کنید و از آنها چرخه منظمی برای خودتان بسازید. اهدافتان را تعیین کنید، بفهمید که چطور باید به آنها برسید، برنامه ریزی کنید، کار کنید، به نتیجه برسید و دوباره همه چیز را تکرار کنید.
گاهی اوقات ممکن است این وسط اتفاقات غیر منتظره ای پیش بیاید که برنامه های شما را عوض کنند یا به تاخیر بیندازند. هیچ مشکلی نیست. می توانید برنامه تان را مطابق با این اتفاقات تنظیم کنید. این اتفاقات بخشی از زندگی همه ما هستند پس با کمال میل آنها را قبول کنید و با نهایت تلاشتان ادامه بدهید تا به هدف برسید.

[ad_2]

Source link

11 دلیل احساس پوچی و 13 راه حل موثر

[ad_1]

احساس پوچی و ناامیدی کاملا خلاف احساسات خوبیست که یک فرد باید داشته باشد. این احساس، درست مثل یک سیاه چاله در قفسه سینه شما جا خوش می کند و هر احساس خوبی را به درون خودش می بلعد.
احساس پوچی و ناامیدی، علایق، آرزوها، احساسات خوب و رویاهای شما را کمرنگ می کند و حتی ممکن است از یک احساس منفی معمولی هم فراتر برود و مخرب تر باشد. این احساس می تواند خیلی راحت غم و اندوه را به درون شما منتقل کند و باعث شود که نتوانید احساس مثبتی داشته باشید.
7 روش تعیین هدف در زندگی (و رسیدن به آن)
وقتی احساس پوچی می کنید، همه چیز به نظرتان کسل کننده و بی معنی می آید یا نمی توانید هیچ احساس قوی مثبتی در خودتان ایجاد کنید. به طور کلی انسان موجودیست که تمایل به نشاط و انرژی دارد و نبود انرژی و نشاط کافی می تواند احساس خیلی بدی به او بدهد.
اگر تا به حال احساس پوچی را تجربه نکرده اید یا نمی دانید که این احساس چگونه است، می توان گفت پوچی شرایطیست که در آن شما به هیچ چیزی احساس خاصی ندارید در حالیکه در حالت عادی نباید اینطور باشد.
افراد مختلف به شیوه های مختلفی با احساس پوچی مقابله می کنند و خیلی از این روش ها سالم و درست نیستند. بعضی ها سعی می کنند این چاله را با رابطه جنسی، پول، مصرف گرایی، بازی های ویدیویی، حواس پرتی، مواد مخدر، الکل و در موارد شدیدتر خودزنی و حتی خودکشی پر کنند.
با این تکنیک های ساده، یک بار و برای همیشه پرانگیزه و موفق بمانید!
ولی نیازی به این کارها نیست. احساس پوچی در واقع علامتیست که یک مشکل بزرگتر را نشان می دهد و ممکن است خود فرد متوجه این مشکل نشود. این مشکل همیشه هم یک بیماری روحی و روانی نیست. شرایط و مشکلات زیادی وجود دارند که باعث می شوند یک نفر احساس پوچی را تجربه کند.

علت احساس خلأ و پوچی حکم می کند که چه نوع اقداماتی می تواند به کاهش این احساس کمک کند. ما در این مطلب برخی از دلایل رایج احساس پوچی و بهترین راه حل های پیشنهادی برای برطرف کردن این احساس را در اختیارتان می گذاریم.
برطرف کردن احساس پوچی به تنهایی و بدون کمک مشکل است. این مشکل در اغلب موارد باید با کمک متخصص روانشناس و یا یک مشاور حل شود؛ مخصوصا اگر فرد دچار نوعی بیماری روانی باشد باعث بروز چنین احساسی در او بشود. پس یادتان باشد از کمک گرفتن نترسید؛ مخصوصا اگر مدت خیلی زیادیست که دچار احساس پوچی هستید.
چه چیزی باعث احساس پوچی می شود؟
1- بی هدفی
خیلی ها در این دنیا زندگی می کنند که هدف خاصی برای زندگی ندارند. ممکن است بارها از خودتان پرسیده باشید: باید با زندگی چه کار کنم؟ زندگی چه معنایی دارد؟ باید با خودم چکار کنم؟ ترس از وجودی که هدفی برای زندگی ندارد باعث دامن زدن به احساس پوچی می شود چون ما احساس می کنیم چیزی که باید داشته باشیم را از دست داده ایم و زندگی مان خالی است.
برخی ها برای خلاصی از احساس بی هدفی، سعی می کنند اقدامات مفیدی انجام بدهند. انجام کارهای داوطلبانه یا شرکت در فعالیت هایی که به وسیله آنها به دیگران کمک شود نمونه هایی از این اقدامات مفید است.
معرفی و دانلود 10 تااز بهترین پادکست های انگیزشی
پیدا کردن هدف می تواند برایتان سرگرم کننده هم باشد. این را هم یادتان باشد که منظور ما از تعیین هدف، در نظر گرفتن اهداف خیلی بزرگ یا سرنوشت ساز نیست. شما می توانید موارد خیلی ساده و کوچکی را به عنوان یک هدف کوتاه مدت برای خودتان تعیین کنید و در مسیر رسیدن به آن قدم بردارید.
مثلا کاری را انجام بدهید تا قبل از آن آمادگی اش را نداشتید یا از آن می ترسیدید. اگر به رشته یا زمینه شغلی خاصی علاقه دارید دنبالش بروید و آن را پیگیری کنید. اگر آمادگی اش را دارید بچه دار شوید یا حتی یک هدف ساده مثل کاهش وزن یا ورزش کردن برای خودتان تعیین کنید. به علاقمندی هایتان فکر کنید و در همان راستا برای خودتان یک هدف خوب تعیین کنید.
2- غم و اندوه ناشی از مرگ یک عزیز
احساس غم و اندوه، یک واکنش عاطفی طبیعی نسبت به مرگ عزیزانمان است. گاهی اوقات برای از دست دادن کسی که دوستش داریم از قبل آمادگی ذهنی و روحی پیدا می کنیم و می توانیم با آن کنار بیایم؛ ولی مواقعی هم وجود دارد که عزیزی را به طور غیر منتظره از دست می دهیم. همیشه وقتی یک مرگ اتفاق می افتد، سیلی از عواطف و احساسات درون ما را فرا می گیرند؛ حتی اگر این سیل خیلی زود و فوری جریان پیدا نکند.
خیلی ها برای مقابله با این غم و اندوه از راهکارهای مختلف استفاده می کنند. “پنج مرحله برای گذر از غم” یکی از این روش هاست. چیزی که افراد درباره این مدل ها و روش ها اشتباه متوجه می شوند این است که تصور می کنند این روش ها باید خیلی زود و سریع اثر کنند، در حالیکه غیر ممکن است شما بتواند سیل احساسات و عواطف خودتان را خیلی زود مهار کنید.
هنگام ناراحتی چه کنیم؟ 24 ترفند رهایی از اندوه و غم
این مدل ها اکثرا باید به عنوان راهنمای کلی برای مقابله با احساس غم و اندوه در نظر گرفته شوند. در این روش ها مراحلی وجود دارد که ممکن است شما آنها را تجربه کنید یا نکنید. نکته مهم این است که خودتان را نباید با دیگران مقایسه کنید، چون هر کسی به شیوه خاص خودش درگیر غم و اندوه می شود.

خیلی از این روش ها درباره احساساتی مثل “بی حسی” یا “انکار” بعد از مرگ عزیزان صحبت می کنند. این احساسات می توانند دلیل احساس پوچی و خلا شما باشند. مرگ و از دست دادن یک عزیز تجربه بسیار سختیست. در چنین شرایطی غم و اندوه بر همه چیز غلبه می کنند و احساسات را از مسیر معمولی شان دور می کنند.
اندوه و سوگواری در مرگ یک عزیز از چیزی که به نظر می رسد پیچیده تر است. اگر به خاطر مرگ عزیزانتان دچار احساس پوچی شده اید بهتر است از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید. روانشناس به شما کمک می کند تا احساس غم و اندوهتان را به شکل درستی تخلیه کنید.
3- سوء مصرف مواد مخدر و الکل
خیلی ها برای فراموش کردن غم و غصه ها یا کنار آمدن با مشکلات زندگی شان سراغ مواد مخدر و الکل می روند. مشروبات الکلی و مواد مخدر شاید بتوانند به شما آرامش بدهند اما این احساس آرامش موقتی است و دیر یا زود دچار عواقب استفاده از این موارد می شوید.
پر کردن احساس خلا و پوچی زندگی با مواد مخدر یا الکل منجر به اعتیاد، بدرفتاری با دیگران، از دست دادن شغل و تغییر شرایط زندگی تان می شود. علاوه بر این، سوء مصرف مواد مخدر باعث بروز بیماری های جسمی و روحی مختلفی هم می شود. به عنوان مثال مصرف الکل و مواد مخدر جرقه ای برای ابتلای شما به بیماری های کبدی ایجاد می کند.
چطور شادی را در خودمان پیدا کنیم؟
از طرف دیگر مشخص شده که مصرف الکل روی بیماران مبتلا به اختلالات خلقی مثل افسردگی و اختلال دو قطبی بسیار بیشتر و شدیدتر از افراد عادی تاثیر می گذارد. الکل روی ذهن این دسته افراد برعکس عمل می کند و باعث بی ثباتی روحی و شدیدتر شدن افسردگی شان می شود.
یکی از دلایلی که باعث می شود خیلی ها به مصرف مواد مخدر رو بیاورند احساس آرامش و تسکین ناشی از این مواد است؛ در حالی که مصرف طولانی مدت مواد مخدر نه تنها آرامش را از شما می گیرد بلکه موجب تشدید و بدتر شدن حالتان هم می شود.
4- استرس های طولانی مدت
انسان ها برای مقابله با استرس های طولانی مدت طراحی نشده اند. استرس باعث می شود بدن برای مقابله با شرایط استرس زای موجود هورمون های مختلفی تولید کند. این هورمون ها شاید استرس را برطرف کنند اما در طولانی مدت مشکلات بزرگتری ایجاد می کنند.
استرس های طولانی مدت باعث افسردگی، اضطراب و در بعضی موارد باعث بروز PTSD (اختلال اضطراب پس از سانحه) می شود. قربانیان آزار جسمی، جنسی، کودک آزاری و فقر ممکن است دچار اختلال PTSD بشوند. نتیجه چنین اختلالی این خواهد بود که فرد هیچ وقت از شرایطی که از جان سالم به در برده جدا نمی شود.
با تغییر شرایط زندگی تان می توانید جلوی استرس های طولانی مدت را بگیرید. ولی اگر این استرس ها زندگی تان را دچار مشکل کرده اند و به تنهایی نمی توانید از پس آنها بربیایید باید به روانشناس مراجعه کنید و از او کمک بگیرید.
5- خانواده، دوستان یا مشکلات مربوط به روابط
افراد دور و بر ما به شدت روی وضعیت روحی و روانی مان تاثیر می گذارند. روابط آشفته، احساس تنهایی یا ناراحتی ها و استرس هایی که گاهی عزیزانمان به ما می دهند می توانند به احساس پوچی مان دامن بزنند. وقتی کسی که دوستش دارید شما را ترک می کند یا تصمیم بدی می گیرد و باعث رنجش شما می شود، سلامت روانی تان به خطر می افتد.
روابط عاشقانه می تواند انواع و اقسام استرس های اضافی را به وجود آورد که هر کدامشان ممکن است احساس پوچی شما را تشدید کنند. ممکن است شریک زندگی تان مشکلی داشته باشد که آن را برطرف نمی کند یا با خانواده او رابطه خوبی نداشته باشید. همه اینها می توانند احساس پوچی را در شما تقویت کنند.

علاوه بر این روابطی که به پایانشان نزدیکند یا روابط شکست خورده هم با ایجاد احساس دلشکستگی می توانند به شما حس پوچی و خلا بدهند.
در برخی موارد ممکن است برای بهبود روابطتان با دیگران به کمک مشاور یا روانشناس نیاز داشته باشید. البته گاهی اوقات هم ماندن در چنین روابطی به نفع شما و سلامتی روحی تان نیست و باید خودتان را از چنین ارتباطاتی دور کنید.
6- استفاده بیش از حد از شبکه های اجتماعی
در سال های اخیر، اثرات سوء شبکه های اجتماعی روی سلامت روح و روان افراد بیش از پیش قابل لمس و مشاهده است. شما در شبکه های اجتماعی مختلف به طور مداوم با اخبار منفی و ناخوشایند بمباران می شوید یا ظاهر زندگی دیگران را می بینید و خودتان را مدام با بقیه مقایسه می کنید. همین مساله باعث ایجاد احساس ناامنی گسترده، اختلالات شخصیتی، افسردگی، اضطراب و بسیاری از مسائل دیگر می شود.
شما وقتی وارد فضای مجازی می شوید ممکن است با زندگی های تجملی، شاد و خوش رنگ و لعاب دیگران روبرو شوید و پیش خودتان فکر کنید که چقدر زندگی شما بی ارزش است. از طرف دیگر، کمپانی های مالک رسانه های اجتماعی از سیستم پاداش دوپامین انسانی و ترس از دست دادن استفاده می کند تا شما همیشه در این شبکه ها فعال باشید.
چگونه ذهن خود را از افکار منفی/ مزاحم پاک کنیم؟
درست مثل هر چیز دیگری، از شبکه های اجتماعی هم باید در حد متوسط و متعادل استفاده کرد. استفاده بیش از حد از فضای مجازی برای سلامت روح و روان شما مناسب نیست و می تواند احساسات منفی مثل پوچی را تشدید کند.
7- بازی های ویدئویی افراطی و بیش از حد
دقیقا مثل شبکه های اجتماعی، استفاده بیش از حد از بازی های ویدئویی هم می تواند مشکل ساز باشد. سرگرم شدن افراطی با بازی های ویدئویی شما را از واقعیت و معاشرت با اطرافیانتان جدا و احساس پوچی را در شما تقویت می کند.
درست مثل شبکه های اجتماعی، طراحی بازی های ویدئویی هم به صورتیست که شما را وابسته و معتاد کند. شما خیلی راحت جذب یک بازی ویدئویی می شوید و تا به خودتان بیایید می بینید چندین ساعت است که مشغول بازی کردن هستید. این رفتار باعث می شود مسئولیت هایی که در زندگی واقعی دارید را نادیده بگیرید و کم کم احساس خلا و پوچی پیدا کنید.
مطمئنا این بازی ها راه بسیار خوبی برای سرگرم شدن هستند اما به هیچ وجه نباید بیش از حد استفاده شوند. نکته مهم این است که اگر برای فرار از واقعیات و مشکلات زندگی بازی می کنید به این روند اعتیاد پیدا کرده اید خیلی زود دچار عواقب آن می شوید. بعضی ها حتی موقع بازی کردن قمار هم می کنند و همین مساله باعث تشدید مشکلاتشان می شود.
بازی های ویدئویی در حد اعتدال هیچ مشکلی ایجاد نمی کنند، یادتان باشد که افراط و زیاده روی در هر کاری مسموم و ضربه زننده است.
8- تغییر و تحول های بزرگ زندگی
تغییر و تحولات زندگی استرس هایی با خود به همراه می آورد که کنار آمدن با آنها دشوار است. بعضی اوقات این تغییرات برنامه ریزی شده هستند اما گاهی اوقات هم غیرقابل پیش بینی اند و مثل از دست دادن شغل، پایان رابطه، تغییر محل زندگی یا اتفاقات جدید دیگر به ما تحمیل می شوند.
استرس و ناراحتی در هنگام عبور از چنین شرایطی طبیعی است؛ مخصوصا وقتی که مطمئن نیستید چه چیزی در آینده انتظارتان را می کشد. ماهیت طاقت فرسای این تغییرات می تواند باعث شود ذهنتان بخواهد که خاموش شود تا از بروز استرس و اضطراب جلوگیری کند. این مساله به نوبه خودش می تواند باعث بروز حس پوچی در شما بشود.
چگونه ذهن خود را از گذشته پاک کنیم؟ (12 ترفند)
بله، از دست دادن شغل واقعا اتفاق ناراحت کننده ایست؛ اما می توانید دنبال شغل جدیدی بگردید و چند جا مصاحبه بدهید. پایان یافتن روابط واقعا سخت و ناراحت کننده است؛ ولی دنیا به پایان نرسیده و همیشه این شانس وجود دارد که عشق بهتری را در شخص دیگری پیدا کنید.
این اتفاقات و تغییرات می گذرند و می روند و شما دوباره راهتان را پیدا خواهید کرد. گاهی اوقات با صبر کردن همه چیز بهتر می شود.
9- حسرت خوردن برای اهداف تحقق نیافته
هیچ چیز به اندازه احساس حسرت روی قلب آدمیزاد سنگینی نمی کند. هر کسی در زندگی اش حسرت هایی دارد؛ مثلا با خودش می گوید کاش فلان کار را انجام می دادم یا نمی دادم. گاهی اوقات این حسرت ها افکار ناراحت کننده ای را به ذهن می آورند که ممکن است به شما احساس پوچی بدهد.
زندگی کردن در گذشته، فکر کردن به اتفاقاتی که در گذشته افتاده اند و حسرت خوردن برای روزهایی که رفته اند باعث به وجود آمدن احساسات منفی مثل غم، حسرت، اندوه و پوچی می شود.
گذشت زمان لزوما همه زخم ها را التیام نمی بخشد و گاهی اوقات اگر خودمان راهی برای بهبود آنها پیدا نکنیم، گذشت زمان فقط این زخم ها را بدتر و بدتر می کند. اگر احساس می کنید نمی توانید از فکر گذشته بیرون بیایید و چیزی که اتفاق افتاده را فراموش کنید بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید حال و آینده خوبی برای خودتان رقم بزنید.
10- غفلت از سلامتی معنوی
سلامتی معنوی به معنای دین دار یا مذهبی بودن نیست، بلکه عبارتیست که جامعه پزشکی ز آن برای توصیف جنبه های نامشهود روحی و عاطفی فرد استفاده می کنند. سلامتی معنوی شامل مواردی است که باعث می شود احساس شاد بودن، خوب بودن و کامل بودن داشته باشیم.
برخی ها برای رسیدن به آرامش و تسکین روحشان از ذکر گفتن یا عبادت کردن استفاده می کنند. علاوه بر این می توان با انجام کارهای خیرخواهانه، کمک به دیگران، رفتن به طبیعت، ایجاد روابط دوستانه و خیلی از موارد دیگر هم به چنین احساسات خوبی دست پیدا کرد.
ما زندگی پرمشغله ای داریم و همیشه کلی کار برای انجام دادن روی سرمان ریخته است. گاهی اوقات به ندرت وقت پیدا می کنیم که به آرامش و تسکین روحمان اختصاص بدهیم؛ اما یادتان باشد که غفلت از سلامتی معنوی می تواند احساس پوچی را در شما تقویت کند.
8 روش تغییر نگرش در زندگی [تبدیل نگرش منفی به مثبت]
11- مشکلات جسمی یا روحی
خیلی از بیماری های روحی مثل اختلالات خلقی، اختلال شخصیت مرزی، اختلالات خوردن، بدشکلی بدن ، اسکیزوفرنی و همینطور بیماری های جسمی می توانند روی ذهن و بدن ما را تحت تاثیر خودشان قرار بدهند. اگر مساله خاصی در زندگی تان وجود ندارد که باعث احساس پوچی تان شود بهتر است به پزشک مراجعه کنید. گاهی اوقات منشا احساس پوچی بیماری های جسمی هستند نه بیماری های روحی.
چطور می توانیم با احساس پوچی مقابله کنیم؟
همانطور که در این مطلب اشاره کردیم، خیلی از عواملی که باعث به وجود آمدن احساس پوچی می شوند مواردی هستند که در طولانی مدت بروز کرده اند و برای درمان به کمک حرفه ای و تخصصی نیاز دارند. با این حال می توانید خودتان هم با اعمال تغییراتی در زندگی تان، از احساس پوچی و خلا بکاهید.
ما در اینجا روش هایی را پیشنهاد می کنیم که قبل از دریافت کمک حرفه ای یا مراجعه به مشاور و روانشناس می توانید از آنها استفاده کنید:
1- از حمایت دوستان و خانواده تان برخوردار شوید
اگر دچار احساس پوچی شده اید بهتر است با دوستان یا اعضای خانواده تان در این خصوص صحبت کنید. اگر هم انقدر خوش شانس نیستید که از حمایت دوستان یا اعضای خانواده تان برخوردار باشید، می توانید در گروه های آنلاین یا شبکه های اجتماعی مشکلتان را مطرح کنید و یا حتی از یک مشاور آنلاین مشاوره بگیرید.
وقتی احساس پوچی می کنید به احتمال زیاد دلتان می خواهد که از همه دور شوید؛ ولی این کار را نکنید. تمام تلاشتان را بکنید تا با افراد مورد اعتمادتان ارتباط برقرار کنید و حرف بزنید. از آنها بخواهید که شما را حمایت کنند. به این ترتیب آنها متوجه می شوند که مساله جدی است و تنهایتان نمی گذارند.
2- خاطرات روزانه تان را بنویسید
یادداشت کردن اتفاقات روزمره زمانی که به درستی انجام شود تبدیل به ابزار قدرتمندی می شود که می تواند به شما کمک کند. قلم و کاغذ بردارید و اتفاقاتی که در طول روز افتاده اند، احساساتتان و چیزی که باعث شده احساس پوچی کنید را بنویسید.
پوچی ممکن است نتیجه تلاش برای سرکوب کردن احساسات هم باشد؛ مثلا ممکن است همیشه جلوی خودتان را بگیرید که گریه نکنید. این سرکوب احساسات کم کم باعث می شود احساس خلا و پوچی سراغتان بیاید. به احساساتتان بها بدهید و آنها را روی کاغذ تخلیه کنید.

کاری که باید بکنید این است که برای خودتان وقت بگذارید و احساساتتان را دوباره مرور کنید. گاهی اوقات پیام های نامهربانی زیادی از سمت احساساتتان به طرف شما می آیند. شما باید احساساتتان را بپذیرید، به آنها توجه کنید و اجازه بدهید تخلیه شوند.
خیلی از کسانی که احساساتشان را نادیده می گیرند، بعدها هم وقتی برای کاوش آنها نمی گذارند. سرکوب و نادیده گرفتن احساسات منجر به هجوم افکار ناراحت کننده و ناخوشایند و در نهایت احساس پوچی و خلا می شود.
3- اهدافتان را مد نظر قرار بدهید
آیا در زندگی هدفی دارید؟ اگر نه، وقتش رسیده که برای خودتان اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی تعیین کنید. تعیین هدف و دانستن اینکه در مسیر رسیدن به اهدافتان هستید باعث کاهش احساس پوچی در شما می شود. وقتی با امید به موفقیت پیش می روید احساس پوچی کمتری هم پیدا خواهید کرد.
درباره اهدافتان، مسیر رسیدن به آنها و اینکه چطور می خواهید به این هدف ها دست پیدا کنید بنویسید. وقتی در آینده به این نوشته ها نگاه کنید متوجه می شوید که چقدر قوی بوده اید و امید و انگیزه بیشتری پیدا می کنید.
15 نکته ی بسیار موثر برای داشتن یک زندگی شاد 
4- کارهایی را انجام بدهید که قبلاً دوستشان داشتید
افسردگی ، پوچی و احساسات منفی پیرامون این موارد باعث می شوند ما از فعالیت هایی که قبلا دوستشان داشتیم لذتی نبریم. حتی اگر در حال حاضر هیچ لذتی از انجام برخی کارها نمی برید باز هم خودتان را درگیر آنها کنید. این کار فرصت خوبی برای اتصال مجدد به شادی هاییست که الان گم شده اند.
این کارها را با اعتدال و با ملاحظه انجام دهید. سعی کنید به این فکر کنید که چه چیزی باعث می شود شما از انجام این کارها خوشحال شوید و روی آن متمرکز بشوید. از طرف دیگر سعی کنید از انجام کارهایی که باعث می شود خیلی زود بی حوصله شوید مثل تماشای مکرر فیلم مورد علاقه تان خودداری کنید. چون تکرار بیش از حد این کار باعث می شود فیلم دیدن برایتان یک عمل حوصله سر بَر و ناراحت کننده شود و به احساس پوچی تان دامن بزند.
5- خودتان را ببخشید
اینکه شما مقصر اتفاقات گذشته باشید یا نباشید مهم نیست، چیزی که مهم است این است که با خودتان مهربان باشید و اگر اشتباهی مرتکب شده اید، آن را فراموش کنید. هیچ انسانی از اشتباه کردن مبرا نیست اما نکته ی مهم، درس گرفتن از اشتباهات است. از دید مثبت به موضوع بنگرید و این را بدانید که اشتباه کردن، راهی برای یاد گرفتن و کسب تجربه است. حتی اگر بشدت احساس پشیمانی می کنید هم لیاقت این را دارید که از همین امروز از خودآزاری دست بردارید و با خودتان ملایم تر باشید.
بنابراین دو راه برای شما وجود دارد: یا خود را تنبیه کنید و در برابر بدبختی تسلیم شوید یا اینکه خودتان را ببخشید و درهای خوشبختی را به روی خود باز کنید. این مسئله به تصمیم شخصی شما بر می گردد. اگر بخواهید تصمیم عاقلانه ای بگیرید، کدام یک را انتخاب می کنید: خشم خودآزار و ناراحتی طولانی مدت، یا بخشش خود و گام برداشتن به سمت خوشبختی؟

6- بازی “سرزنش دیگران” را متوقف کنید و قربانی‌گری را کنار بگذارید
شاید شما در جریان اتفاقات تلخ گذشته یک قربانی بوده اید و بدون هیچ تقصیری، مورد ظلم و خشونت واقع شده اید. جریانات گذشته هر چه بوده تمام شده و باید به زندگی خود ادامه دهید. شما مسئول اتفاقات گذشته نیستید اما در حال حاضر مسئول تغییر نگرش خود هستید. سرزنش کردن دیگران فقط شما را به عقب میراند و در گذشته محبوس می کند. پس تا زمانی که دست از سرزنش دیگران بر ندارید، نمی توانید به خوشحالی برسید. از خودتان بپرسید که آیا عقلانی ست که به کسی که در گذشته به شما آسیب زده است، اجازه دهید بر زمان حال تان نیز تسلط پیدا کند؟
هیچگاه فراموش نکنید که همه ی ما در يك دنيای پرنقص و اشكال و همراه با آدم هايی كه مثل خودمان پر از اشتباه و نقص‌ هستند، زندگي می ‌كنيم. پس بخاطر اشتباهات و گناهانی که از دیگران سر زده، آنها را سرزنش نکنید.
5 دلیل عصبانیت انسان، انواع عصبانیت و روش حل مشکل
7- اجازه ندهید ناراحتی ها به قسمتی از هویت تان تبدیل شود
اگر همه کارهایی که انجام می دهید و تمام روابط تان پیرامون مسائل آزاردهنده ی گذشته باشد، دستیابی به خوشحالی، دشوارتر خواهد شد.
شاید با یادآوری خاطرات گذشته، بتوانید خودتان را تخلیه کنید اما با ادامه ی اینکار به گذشته ی خود قدرت می دهید و آن را به بخشی از هویت تان تبدیل می کنید. شما باید از تجربیات گذشته درس بگیرید و از آنها برای داشتن زندگی بهتر استفاده کنید اما نباید زندگی کنونی خود را حول آن بنا کنید.
8- روی احساسات تان کار کنید
زمانی از روز را به آرامش و تمرکز اختصاص دهید و برای بدست آروردن آرامش درونی، از تکنیک های مدیتیشن و مراقبه استفاده کنید. در حین انجام اینکار به احساسات خود و نحوه ی پاسخ دادن به آنها فکر کنید.
مکتوب کردن احساسات نیز راهی عالی برای درک بهتر آنهاست. نوشتن احساسات روی کاغذ، باعث تفکیک حس های مختلف، کاهش مجادله با خود و همچنین کاهش استرس و هیجان می شود. البته نوشتن احساسات، فقط مربوط به احساسات تلخ و منفی نیست و شما باید از نوشتن احساسات خوب شروع کنید تا روحیه ی مثبتی پیدا کنید.
9- روی موارد مثبت و شادی بخش زندگی تمرکز کنید
بجای تمرکز دائمی روی ناراحتی های خود، به کارهایی بپردازید که باعث شادی و نشاط شما می شود. برای رسیدن به این هدف، به انجام کارهای سخت و پیچیده ای نیاز ندارید، شما می توانید از کارهای ساده شروع کنید.
به بقیه ی روز خود فکر نکنید و فقط روی لحظه ی کنونی متمرکز شوید. آرامش را به دل خود راه دهید و برای چند لحظه هم که شده، خود را از همه چیز رها و آزاد کنید. صرف نظر از دردی که تجربه کرده اید، به این فکر کنید که در این لحظه از چه چیزی می توانید لذت ببرید؟ آیا دراز کشیدن زیر آفتاب برای لحظه ای شما را از غم و اندوه دور می کند؟ آیا درست کردن غذای مورد علاقه تان یا رفتن به یک رستوران خوب می تواند شما را خوشحال تر کند؟ پس منتظر چه هستید؟ از همین امروز به سراغ کارهایی بروید که از انجام دادن آنها لذت می برید.

10- از انزوا و گوشه گیری، اجتناب کنید
بیشتر افراد پس از شکست، گوشه گیر می شوند چون دوست ندارند ضعف خود را به دیگران نشان دهند. شما نباید احساس آسیب پذیری کنید و بجای آن باید سعی کنید از حمایت افراد دیگر بهره مند شوید.
می توانید برای خوردن غذا، پیاده روی کردن و تماشای فیلم، به دیگران ملحق شوید و از عصبانیت یا غم خود فاصله بگیرید. شما نباید ناامیدی و ناراحتی را در هر لحظه از روز با خود حمل کنید و این بار را به دوش بکشید. وقت گذرانی با عزیزان و دوستان این فرصت را به شما می دهد تا برای چندین ساعت احساس رهایی کنید و بتدریج خود را از این وضعیف اسفناک بیرون بکشید.
11- ورزش کنید
ورزش های ساده ای مانند پیاده روی، شنا، باغبانی و حتی رقص، می تواند موجب آرامش و دوری از غم و اندوه شود. از ورزش های ملایم شروع کنید و بتدریج شدت و زمان آن را بیشتر کنید. به این ترتیب از آسیب دیدگی مفاصل نیز جلوگیری می شود. بخصوص ما این 5 حرکت یوگا را به صورت روزانه توصیه می کنیم
12- نفس عمیق بکشید
هنگام عصبانیت و ناراحتی، نفس عمیق بکشید تا دردهای شما تسکین پیدا کند.
در زمان رویارویی با خشم و عصبانیت، ریتم تنفس شما سریع و کم عمق تر خواهد شد و این می تواند موجب اضطراب یا وحشت شود. در عوض سعی کنید آرام و عمیق نفس بکشید.
این به شما کمک می کند احساس کنترل بیشتری داشته باشید و آرامش خود را حفظ کنید و از هرگونه تنش یا اضطراب رهایی یابید.
13- دنبال کمک حرفه ای باشید
اگر به طور مداوم دچار احساس پوچی می شوید از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید. احساس پوچی احساس طبیعی و نرمالی نیست و نباید آن را تجربه کنید. هر چه این احساس برای مدت طولانی تری با شما همراه باشد، درمان آن هم سخت تر می شود. اگر خودتان به تنهایی نمی توانید با این حس مقابله کنید، اصلا خجالت نکشید و دنبال کمک حرفه ای و تخصصی باشید.

[ad_2]

Source link

چرا خانم ها پریود می شوند؟ 7 باور نادرست و پاسخ به سوالات رایج

[ad_1]

قاعدگی فرآیندی است که در آن خون و بافت های رحمی از واژن خارج می شوند. قاعدگی برای دختران و زنان در سن باروری، یک روند طبیعی و سالم است. در اکثر کشورها بخصوص جوامع غربی به این دوران پریود یا ” the period” گفته می شود. قاعدگی به طور معمول 2 تا 5 روز طول می کشد اما مدت زمان آن در افراد مختلف، متفاوت است.
قاعدگی به چه معناست و چرخه قاعدگی چیست؟
اولین پریود در زبان عامیانه “منارک” گفته می شود که در واقع نشاندهنده ی شروع سن باروری یک دختر است. زمان منارک در افراد مختلف متفاوت است.
دوره ی قاعدگی بخشی از چرخه قاعدگی است. چرخه ی قاعدگی، چرخه ای از تغییرات بیولوژیکی ست که در سیستم تولید مثل یک زن یا دختر اتفاق می افتد تا بدن او را برای بارداری آماده کند. این تغییرات توسط هورمون ها و مواد شیمیایی طبیعی در بدن ایجاد می شود. این چرخه با رسیدن دختر به سن بلوغ آغاز می شود و تا زمانی که به پایان سن باروری خود می رسد (که به آن یائسگی نیز می گویند) ادامه می یابد.
20 تا از نکات همسرداری و زناشویی موفق برای خانم ها
چرخه قاعدگی تقریباً 28 روز طول می کشد اما می تواند کوتاه تر یا طولانی تر هم باشد. این چرخه در هر فرد، از روز پس از اتمام دوره قاعدگی شروع می شود و تا شروع دوره ی بعد محاسبه می شود. قاعدگی شامل ریختن پوشش رحم و بقایای تخمک نابارور است. این دوره با افزایش هورمون استروژن ادامه می یابد و پوشش رحم دوباره ضخیم و اسفنجی می شود (به طور معمول در روزهای 6 تا 8 چرخه ی قاعدگی).
آزاد شدن تخمک از تخمدان ها را “تخمک گذاری” می گویند (که حدود روز چهاردهم چرخه ی قاعدگی شروع می شود اما در افراد مختلف ممکن است متفاوت باشد). سپس تخمک از طریق لوله رحمی به سمت رحم حرکت می کند (که به طور معمول در روز 15 تا 24م چرخه اتفاق می افتد). اگر تخمک بارور نشود، در دیواره رحم کاشته نمی شود و در عوض از بین می رود و سطح هورمون هایی مانند استروژن و پروژسترون کاهش می یابد. این روند با شروع یک چرخه جدید تکرار می شود.

زمان چرخه های قاعدگی معمولا قابل پیش بینی است اما ممکن است تغییر کند. این تغییرات بیشتر در چند سال اول پس از قاعدگی اتفاق می افتند. پریود نشدن، یکی از نشانه بارداری است. تغییرات دیگر می تواند ناشی از استفاده از روش های پیشگیری از بارداری، استرس، تغذیه، فعالیت بدنی یا ابتلا به برخی بیماری ها باشد. برخی از تغییراتی که در چرخه اتفاق می افتد، بخشی طبیعی از روند پیری محسوب می شود.
عواقب چرخه قاعدگی در برخی کشورها
تعدادی از عواقب چرخه ی قاعدگی برای زنان و دختران در برخی از کشورها عبارتنداز:
1- طرد شدن از زندگی اجتماعی
در برخی از کشورها، مردم بر این باروند که دوران قاعدگی، کثیف و شرم آور است و همین امر موجب طرد شدن زنان از زندگی اجتماعی، می شود. برخی از محدودیت ها شامل ممنوعیت دست زدن به غذا یا ورود به فضاهای مذهبی و منزوی کردن زنان و دختران می باشد. این محدودیت ها موجب می شود که زنان یا دختران از شرکت در فعالیت هایی مانند مدرسه رفتن، ورزش کردن یا شرکت در اجتماعات بترسند. این زنان از زندگی اجتماعی طرد می شوند و نمی توانند یک زندگی سالم و عمومی را تجربه کنند.
2- مانعی در راه رسیدن به فرصت ها
تصور غلط رایج دیگر این است که زنان و دختران به دلیل چرخه قاعدگی، قابلیت های جسمی و احساسی کمی دارند. چنین طرز فکری می تواند مانعی در راه رسیدن به فرصت ها باشد و نابرابری جنسیتی را تقویت کند. حقیقت این است که چرخه ی قاعدگی، به هیچ وجه باعث کاهش توانایی ها و قابلیت های زنان و دختران نمی شود.
3- مواجهه با موانع بهداشت و سلامت
فقر و بحران های بشردوستانه باعث کاهش دسترسی زنان و دختران به لوازم مورد نیاز، برای رعایت بهداشت دوران قاعدگی شده است.
زنان و دختران آسیب پذیر در کشورهایی با درآمد متوسط ​​و بالا هم گاهی اوقات با دسترسی ضعیفی به وسایل حمام و محصولات بهداشتی زنانه (بخصوص در مدرسه های سطح پایین، زندان ها و پناهگاه های بی خانمان ها) روبرو می شوند.
4- افزایش آسیب پذیری ها
شروع قاعدگی که منارک نامیده می شود، می تواند حقوق بشر مربوط به زنان را تضعیف کند. منارک در بسیاری از نقاط جهان، نشانه ی آمادگی دختران برای ازدواج یا فعالیت جنسی است. این باعث می شود که دختران مورد سوء استفاده هایی از جمله کودک همسری و خشونت جنسی قرار بگیرند و به این ترتیب آسیب پذیری آنها افرایش پیدا کند.
20 نکات خانه داری مدرن برای همه خانم ها
زنان و دختران برای مدیریت قاعدگی خود، به چه چیزهایی نیاز دارند؟
در برخی از کشورها، مسائل مربوط به سلامتی زنان و دختران (قاعدگی، بارداری، زایمان، تغییرات پس از زایمان و یائسگی) اغلب توسط تصمیم گیرندگان، سیاست گذاران، مربیان و حتی مراکز پزشکی نادیده گرفته می شود. در نتیجه زنان و دختران معمولاً درباره تغییراتی که در مراحل مختلف زندگی تجربه می کنند، چیزهای کمی می دانند. بسیاری از دختران تا قبل از رسیدن به سن بلوغ در مورد قاعدگی چیزی نمی دانند و همین امر می تواند پریود شدن را به یک تجربه ترسناک و گیج کننده برای آنها تبدیل کند.
برخی از نیازهای زنان و دختران در دوران قاعدگی عبارتنداز:

دسترسی به وسایل تمیز و بهداشتی برای جذب یا جمع آوری خون قاعدگی
دسترسی زنان به مکان امن و خصوصی برای تعویض وسایل بهداشتی و در اختیار داشتن مکانی برای دفع وسایل قاعدگی استفاده شده یا شستن وسایل قابل تعویض
دسترسی به آب تمیز و صابون برای رعایت بهداشت قاعدگی
داشتن آموزش مقدماتی در مورد چرخه قاعدگی و نحوه کنترل آن بدون ناراحتی و ترس
دسترسی زنان و دختران به اطلاعات و مراقبت های بهداشتی در صورت بروز اختلالات مربوط به قاعدگی

محصولات بهداشتی مخصوص دوران قاعدگی، باید برای افرادی که از آنها استفاده می کنند ایمن، موثر و قابل قبول باشد. این محصولات ممکن است شامل نوار بهداشتی، دستمال های بهداشتی قابل استفاده مجدد، تامپون های یکبار مصرف و پارچه های تمیز و جاذب مانند پارچه یا لباس زیر باشد.
عدم مدیریت صحیح قاعدگی، چه عواقبی بهمراه دارد؟
عدم دسترسی به محصولات بهداشتی مناسب در دوران قاعدگی، ممکن است منجر به افزایش خطر ابتلا به عفونت ها شود. به عنوان مثال برخی از مطالعات نشان می دهد که در مناطق مرطوب، پدهای چند بار مصرف کاملا خشک نمی شوند و همین امر احتمال ابتلا به عفونت را بالا می برد.
برخی از زنان و دختران محروم، به هیچ یک از محصولات قاعدگی دسترسی ندارند. به این ترتیب ممکن است برای جذب یا جمع آوری خون قاعدگی به پارچه، برگ، روزنامه یا وسایل غیر بهداشتی دیگر متوسل شوند. این وسایل علاوه بر افزایش احتمال عفونت، موجب نشتی خون قاعدگی می شوند و باعث شرم و خجالت زنان می شود.

یک مطالعه نشان داد که زنان و دخترانی که قادر به استحمام و یا تعویض پد بهداشتی خود نیستند، ممکن است با خطر ابتلا به عفونت های تناسلی مانند عفونت مخمر، واژینوز یا عفونت ادراری مواجه شوند.
زنان و دختراني كه در فقر شديد و در بحران های بشر دوستانه زندگي مي كنند، ممكن است بيشتر با اين چالش ها روبرو شوند. به عنوان مثال یک گزارش نشان داد که میزان عفونت های واژن در پناهندگان سوری بالاست و این امر ناشی از ضعف مدیریت بهداشت قاعدگی می باشد.
انتظارات و اعتقادات فرهنگی نیز می تواند نقش مهمی در این امر داشته باشند. در برخی از سنت ها لمس یا شستن اندام تناسلی را در دوران قاعدگی، کار ناپسندی تلقی میکنند و همین امر موجب افزایش آسیب پذیری زنان در برابر عفونت ها و ناراحتی ها می شود و بر احساس شرافت آنها تأثیر می گذارد.
علائم یا اختلالات مربوط به قاعدگی چیست؟
قاعدگی از فردی به فرد دیگر متفاوت است و حتی یک نفر می تواند دوره های بسیار متفاوتی را در طول زندگی خود تجربه کند. بنابراین چنین تفاوت هایی کاملا سالم و طبیعی است. اما هنگامی که قاعدگی مانع از انجام فعالیت های منظم و روزانه می شود، به مراقبت های پزشکی نیاز دارد. متأسفانه عدم توجه و آموزش در مورد قاعدگی موجب می شود که بسیاری از زنان و دختران سالهای زیادی را بدون دریافت مراقبت مناسب پشت سر بگذرانند. در این قسمت برخی از شرایط و اختلالات مربوط به قاعدگی آورده شده است.
یکی از اختلالات رایج قاعدگی، دیسمنوره است که به آن قاعدگی یا دوره های دردناک نیز گفته می شود. این اختلال اغلب به صورت درد لگن، شکم یا کمر بروز می کند. این درد در برخی موارد می تواند ناتوان کننده باشد. مطالعات نشان می دهد که دیسمنوره یک مشکل مهم زنان در سراسر جهان است که به غیبت در مدرسه و کار و همچنین کاهش کیفیت زندگی منجر می شود.
چگونه مثل یک ملکه رفتار کنیم؟ روش صحبت و رفتار
گاهی اوقات قاعدگی نامنظم می تواند نشان دهنده یک اختلال جدی باشد. به عنوان مثال برخی از زنان و دختران ممکن است دچار خونریزی غیرطبیعی شدید یا طولانی مدت شوند که منوراژی نامیده می شود و این امر می تواند نشاندهنده ی عدم تعادل هورمونی یا مشکلات دیگر باشد.
درد طاقت فرسا یا خونریزی بیش از حد در دوران قاعدگی می تواند نشان دهنده مشکلات تولیدمثلی مانند آندومتریوز (رشد بافت داخلی رحم در جایی بیرون از رحم) یا فیبروئید (رشد ناگهانی رحم) باشد.

دوره های نامنظم، کم و طولانی مدت می تواند بیانگر اختلالاتی مانند سندرم تخمدان پلی کیستیک باشد.
پریودهای بسیار سنگین نیز می تواند خطر کم خونی فقر آهن را افزایش دهد که خود منجر به خستگی مفرط، ضعف، سرگیجه و علائم دیگر می شود. کم خونی شدید یا مزمن فقر آهن می تواند در دوران بارداری عوارض خطرناکی ایجاد کند.
چطور با کلاس باشیم؟ (راهنمای کامل تیپ و ظاهر برای خانم ها)
تغییرات هورمونی مربوط به چرخه قاعدگی می تواند منجر به ایجاد علائم جسمی و عاطفی از درد، سردرد و درد عضلانی گرفته تا اضطراب و افسردگی شود. این علائم گاهی اوقات به عنوان سندرم پیش از قاعدگی (PMS) شناخته می شود اما در صورت شدید یا ناتوان کننده بودن، بعنوان اختلال دیسفریک قبل از قاعدگی (یا اختلال نارسایی قبل از قاعدگی) محسوب می شود.
همچنین برخی از رسومات و سنت های مرسوم، می تواند مشکلات مربوط به قاعدگی را تشدید کند. به عنوان مثال، مطالعات نشان می دهد که ختنه دستگاه تناسلی زنان می تواند دوره های قاعدگی طولانی تر و دردناک تری ایجاد کند.
PMS (سندرم پیش از قاعدگی) چیست و چه زمانی بروز می کند؟
بسیاری از زنان و دختران، تقریباً یک هفته قبل یا در طی چند روز اول قاعدگی، مجموعه ای از ناراحتی های جسمی یا عاطفی را که تحت عنوان سندرم پیش از قاعدگی (PMS) شناخته می شود، تجربه می کنند.
PMS در افراد مختلف بصورت متفاوتی ظاهر می شود و ممکن است در دوره های قاعدگی متفاوت باشد. شایعترین علائم PMS شامل تغییر در اشتها، کمردرد، آکنه، نفخ شکم، سردرد، افسردگی، احساس غم، تنش یا اضطراب، تحریک پذیری، تعریق، حساس شدن سینه ها، احتباس آب، یبوست یا اسهال، مشکل در تمرکز، بی خوابی و خستگی است. برای برخی زنان این علائم می توانند آنقدر شدید باشند که موجب محرومیت از کار یا تحصیل شوند این درحالیست که برای زنان دیگر مشکل خاصی ایجاد نمی کند.
هنر خوب صحبت کردن با افراد مختلف
به طور متوسط ​، زنان در 30 سالگی به PMS مبتلا می شوند. PMS ممکن است با نزدیک شدن فرد به سن یائسگی و به دلیل نوسانات سطح هورمون ها افزایش یابد.
علت بروز سندروم پیش از قاعدگی هنوز بطور کامل مشخص نیست. محققان معتقدند این امر به دلیل افت چشمگیر استروژن و پروژسترون است که پس از تخمک گذاری و در زمانی که زن باردار نیست، اتفاق می افتد. علائم PMS اغلب هنگامی که سطح هورمون ها دوباره شروع به افزایش می کند، از بین می رود.
حدود نیمی از زنانی که به PMS مبتلا می شوند، ممکن است بیماری های دیگری مانند افسردگی یا اختلالات اضطرابی، انسفالومیلیت میالژیک یا سندرم خستگی مزمن، سندرم روده تحریک پذیر و سندرم مثانه دردناک هم داشته باشند.
تصورات غلط مربوط به PMS می توانند در ایجاد تبعیض جنسیتی و افزایش آن، نقش داشته باشند. به عنوان مثال برخی افراد ممکن است تصور کنند که سندرم پیش از قاعدگی بر همه زنان تأثیر می گذارد یا توانایی زنان در مدرسه یا محل کار را تضعیف می کند.
قاعدگی از چه سنی شروع می شود؟
شروع قاعدگی که منارک نامیده می شود، از فردی به فرد دیگر متفاوت است و معمولاً در سنین 10 تا 16 سالگی شروع می شود.
منارک در موارد نادر، می تواند قبل از رسیدن یک دختر به سن 7 یا 8 سالگی نیز اتفاق بیفتد. علاوه بر این ممکن است به دلیل سوء تغذیه، ورزش بیش از حد یا ابتلا به برخی بیماری ها، به تأخیر بیفتد یا اصلا اتفاق نیفتد.
راز های خوشتیپ بودن خانم ها (10 نکته کاربردی)
مشخص کردن میانگین جهانی سن شروع قاعدگی دشوار است، زیرا دسترسی به داده های جدید و قابل مقایسه دشوار است. نتایج یک مطالعه در سال 1998 نشان داد که میانگین سن شروع قاعدگی، حدود 14 سالگی است.

برخی مطالعات نشان داده است، دخترانی که در کشورها و جوامع پردرآمد زندگی می کنند، زودتر به سن قاعدگی میرسند. تحقیقات انجام شده در کشورهایی مانند آفریقای جنوبی نشان می دهد که این امر به تغذیه و وضعیت اقتصادی اجتماعی افراد مربوط می شود. این بدان معناست که دخترانی که تغذیه و سطح سلامتی بالاتری دارند، زودتر به سن بلوغ می رسند.
تعیین میانگین سن یائسگی هم دشوار است اما اطلاعات منتشر شده در سال 1999، نشان می دهد که میانگین سنی توقف چرخه ی قاعدگی، حدود 50 سال است.
تصورات غلط و محدودیت های مذهبی رایج در مورد قاعدگی چیست و این موارد چه تاثیری بر زندگی زنان می گذارد؟
تصورات غلط و محدودیت های مذهبی در بسیاری از فرهنگ ها وجود داشته و دارند. در سراسر جهان و در طول تاریخ، باورهای غلط در مورد قاعدگی منجر به طرد شدن زنان و دختران از فرصت های مختلف شغلی و تحصیلی شده است. در این قسمت باورها و تصورات غلط در مورد قاعدگی و همچنین تأثیر آنها بر زنان و دختران آورده شده است.
1- قاعدگی کثیف یا خطرناک است
خون قاعدگی قطعاتی از بافت رحم است که با خون مخلوط شده و هیچ خاصیت خاص و خطرناکی ندارد. اما باور غلطی که در بسیاری از جوامع تاریخ وجود داشته این است که زنان پریود می توانند به گیاهان، غذاها و دام ها آسیب برسانند. دانشمندان غربی در دهه 1930 فکر میکردند که بدن زنان پریود، “منوتوکسین” که نوعی سم است، تولید می کند.
هنوز هم اعتقادات مشابه موارد فوق، در میان برخی افراد رواج دارد. برخی جوامع معتقدند زنان و دختران پریود، موجب انتشار و گسترش بدبختی می شوند. در نتیجه این زنان ممکن است با محدودیت هایی در زندگی روزمره از جمله ممنوعیت حضور در مراسم مذهبی، بازدید از فضاهای مذهبی، دست زدن به غذا یا خوابیدن در خانه، مواجه شوند.
8 تا از جدیدترین و موثرترین روش های درمان اضطراب زنان
سنت چوپادی غرب نپال، زنان و دختران را از پخت غذا منع می کند و آنها را مجبور می کند تا شب را بیرون از خانه (اغلب در یک کلبه یا سوله دام) بگذرانند. قوانین مشابهی نیز در مناطقی از هند و دیگر کشورها اعمال می شود. انزوا و اخراج از خانه برای زنان و دختران بسیار خطرناک و حتی کشنده است. به عنوان مثال، زنان و دختران طرد شده در نپال، در معرض خطراتی مانند سرمای شدید، حملات حیوانات یا حتی خشونت جنسی قرار گرفته اند.
این باورهای غلط می تواند بر توانایی زنان و دختران در کنترل بهداشت و سلامت خود تأثیر بگذارد. همانطور که در بالا هم اشاره شد، برخی فرهنگ ها زنان و دختران را از لمس یا شستن دستگاه تناسلی خود در دوران قاعدگی منع می کنند و همین امر احتمال ابتلا به عفونت ها را افزایش می دهد. حتی در برخی از مناطق افغانستان اعتقاد بر این است که شستن بدن در دوران قاعدگی می تواند منجر به ناباروری شود. در جاهای دیگر، زنان و دختران از این که بدن آنها باعث آلودگی منابع آب یا توالت میشود، می ترسند.
این باورها بر چگونگی دفع محصولات بهداشتی دوران قاعدگی توسط زنان و دختران هم تأثیر می گذارد. در بعضی از نقاط، زنان دستمال ها و پدهای بهداشتی خود را می سوزانند تا از لعن حیوانات یا طبیعت جلوگیری کنند. در مناطق دیگر نیز اعتقاد بر این است که سوزاندن محصولات بهداشتی باعث ناباروری می شود. برخی جوامع معتقدند برای جلوگیری از جذب ارواح شیطانی، باید محصولات بهداشتی را دفن کرد. برخی دیگر بر این باورند که دفع نامناسب این محصولات می تواند باعث قاعدگی مستمر و ادامه دار شود.
2- خوردن برخی از غذاها برای زنان و دختران پریود ممنوع است
بسیاری از جوامع معتقدند که زنان و دختران پریود نمی توانند غذاهای خاصی مانند غذاهای ترش یا سرد یا غذاهایی که احتمال خراب شدن آنها وجود دارد را بخورند. این تصورات بسیار مخرب و غلط هستند چون محدودیت های غذایی می توانند موجب محدود کردن مصرف مواد مغذی شود و زنان را در معرض ابتلا به برخی بیماری ها قرار دهد.
ارگاسم دروغین در خانم ها چیست؟ 10 نشانه و 10 دلیل آن
3- قاعدگی نشانگر آمادگی برای ازدواج و رابطه جنسی است
در بسیاری از نقاط جهان اعتقاد بر این است که اولین قاعدگی یک دختر یا منارک، نشانه آمادگی او برای ازدواج، فعالیت جنسی و زایمان است. این باعث می شود که دختران با آسیب هایی از جمله کودک همسری، خشونت جنسی، اجبار و بارداری در سنین پایین، مواجه شوند. اگرچه قاعدگی یکی از نشانه های باروری بیولوژیکی است اما به معنی رسیدن به بلوغ روحی، عاطفی، روانی یا جسمی نیست. به عنوان مثال منارک در موارد نادر می تواند قبل از رسیدن یک دختر به سن 7 یا 8 سالگی اتفاق بیفتد و حتی پس از آن هم ممکن است دختران آنقدر بالغ نباشند که بتوانند آگاهانه در مورد ازدواج، فعالیت جنسی یا مادری تصمیم بگیرند.
4- قاعدگی توانایی های زنان را محدود می کند
در برخی مناطق جهان اعتقاد بر این است که قاعدگی توانایی های جسمی یا ذهنی زنان را محدود می کند. این زنان ممکن است با اظهارات تحقیرآمیزی در مورد قاعدگی که بر وضعیت جسمی یا عاطفی آنها تأثیر می گذارد، روبرو شوند. به این ترتیب بسیاری از زنان از فرصت های شغلی یا رهبری، منع می شوند.
5- زنان واقعی، زنانی هستند که چرخه ی قاعدگی دارند
زنانی که چرخه ی قاعدگی ندارند هم ممکن است با انگ و بدرفتاری روبرو شوند. این زنان به عنوان “زنان واقعی” شناخته نمی شوند و همواره تحقیر می شوند. چنین برداشت هایی منجر به عدم تمایل برخی زنان به استفاده از روش های جلوگیری از بارداری (که بر چرخه قاعدگی آنها تأثیر می گذارد)، میشود.
این باورها می تواند بر زنان ترنس و زنانی که چرخه نامنظمی دارند، تأثیر منفی بگذارد.
نکات بهداشتی قبل از رابطه دهانی: 4 نکته عمومی و 5 نکته ویژه زنان
چنین ایده هایی برای مردان تراجنسی که قاعدگی دارند نیز آسیب زا است. این مردان ممکن است با تبعیض، دسترسی محدود به محصولات قاعدگی و دسترسی ضعیف به امکانات خصوصی و ایمن روبرو شوند.
5- قاعدگی نباید به صورت علنی مورد بحث قرار گیرد
سکوت در مورد قاعدگی می تواند منجر به جهل و غفلت شود. این امر زنان و دختران را در برابر مواردی مانند فقر پریود (افراد کم درآمدی که توانایی تهیه ی محصولات بهداشتی مناسب را ندارند) و تبعیض، آسیب پذیر می کند. همچنین بر زنان و دخترانی که آسیب پذیری بیشتری دارند، تأثیر منفی می گذارد. به عنوان مثال کسانی که به اچ آی وی مبتلا هستند در صورت مراجعه به مراکز بهداشتی و دسترسی به مراقبت های بهداشتی و وسایل قاعدگی، با انگ و توهین روبرو می شوند. کسانی که در زندان هستند یا در بازداشت بسر می برند هم ممکن است از این امکانات محروم شوند.
6- همه زنان پریود، بدخلق و بداخلاق هستند
چرخه قاعدگی با تغییرات هورمونی همراه است. همین تغییرات، تأثیرات متفاوتی روی افراد مختلف دارد. یکی از عوارض جانبی این تغییرات هورمونی بدخلقی است که در بعضی از خانم ها دیده می شود. بداخلاق شدن در دوره ی قاعدگی برای همه ی زنان نیست و ممکن است برخی افراد، هیچ گونه از این تغییرات را تجربه نکنند.
7- قاعدگی مسئله ای ست که فقط مربوط به زنان است
اگرچه فقط زنان و دختران، قاعدگی را تجربه می کنند اما مشکلات بهداشت قاعدگی مربوط به حقوق بشر است و از این رو برای کل جامعه از اهمیت برخوردار است. این بدان معناست که مردان و پسران هم باید برای ارتقاء برابری جنسیتی با هدف از بین بردن انگ و تبعیض ناشی از قاعدگی، نقش فعالی داشته باشند.
جنبه های مثبت قاعدگی چیست؟
قاعدگی منظم می تواند نشانه ی سلامت باروری یک زن باشد.
این می تواند به زنان کمک کند که بر قدرت باروری خود نظارت کنند. به عنوان مثال بسیاری از زنان دوره ماهانه خود را به عنوان نشانه ی باردار نبودن در نظر می گیرند. (اگرچه استثناهایی هم وجود دارد و برخی از زنان حتی در دوران بارداری هم ممکن است خونریزی داشته باشند).
اختلال بی میلی جنسی و روش درمان آن 
در برخی از مناطق هند مانند راجستان، زنان پریود به خانه ی مادری خود می روند و از این فرصت برای دیدار با اعضای خانواده ی خود استفاده می کنند. برخی دختران نیز از انجام تعدادی از مسئولیت های خود در دوران قاعدگی معاف می شوند و می توانند فرصتی برای استراحت پیدا کنند.
سوالات رایج
آیا قاعدگی به معنای محدودیت است؟
خیر. اگرچه زنان به دلیل چرخه ی قاعدگی خود در طول تاریخ با محدودیت هایی مواجه شده اند اما حقیقت این است که در این دوره هیچ محدودیتی وجود ندارد و زنان پریود می توانند به ورزش، شنا، استحمام، کار و رابطه جنسی بپردازند.
در برخی فرهنگ ها محدودیت هایی در مورد آنچه که زنان می توانند در دوران قاعدگی انجام دهند وجود دارد، اما این رسومات بر مبنای اعتقادات و سنت های قدیمی است و هیچ ارتباطی با توانایی های واقعی افراد ندارد. زنان در دوران قاعدگی می توانند در المپیک شرکت کنند، به فضا سفر کنند، نقش رهبری گروه های مختلف را بر عهده بگیرند، به عنوان قاضی خدمت کنند و در مراکز مذهبی حضور داشته باشند.

با این حال نحوه ی مدیریت قاعدگی بر عملکرد زنان در این دوران، تأثیر می گذارد. برای مثال زنان و دخترانی که به فنجان یا کاپ قاعدگی یا تامپون دسترسی دارند، می توانند به شنا بروند. علائم قاعدگی هم می تواند بر قابلیت زنان در دوران پریودی، تأثیر بگذارد.
آیا باردار شدن در دوران قاعدگی، امکانپذیر است؟
بله. این باور عمومی وجود دارد که مقاربت در دوران قاعدگی نمی تواند منجر به بارداری شود. اما این امر برای زنان و دخترانی که چرخه قاعدگی کوتاه تر یا نامنظمی دارند صادق نیست. خونریزی واژینال غیر مرتبط با دوره ی قاعدگی نیز ممکن است با قاعدگی اشتباه گرفته شود. تنها روش قابل اطمینان برای جلوگیری از بارداری، استفاده از یک روش پیشگیری از بارداری مدرن است.
آیا قاعدگی برای محیط زیست مضر است؟
خیر. قاعدگی به خودی خود برای محیط زیست بد نیست اما محصولاتی که برای مدیریت قاعدگی استفاده می شوند (بسته به نوع محصول و نحوه دفع آن)، می توانند تأثیرات منفی بر محیط داشته باشند.
محصولات بهداشتی مانند تامپون و نوار بهداشتی اغلب حاوی پلاستیک و مواد شیمیایی هستند که برای محیط زیست مضر می باشند و مدت زمان تخریب آنها در محل دفن زباله بسیار بیشتر از عمر یک زن است. محصولات بهداشتی دوران قاعدگی، گاهی اوقات در آب ها و در امتداد سواحل دیده می شوند. فرآیند تولید محصولات بهداشتی نیز پیامدهای زیست محیطی زیادی دارد.
تفاوت سنی در ازدواج؛ حداکثر چند سال تفاوت خوب است؟
بمنظور محافظت از محیط زیست، می توان از گزینه های سازگار با محیط مانند لیوان های قاعدگی چند بارمصرف و همچنین پدهای قابل استفاده مجدد و یا زیست تخریب پذیر استفاده نمود.
اما در بسیاری از مکان ها، روش های جایگزین در دسترس نیستند و یا استفاده از آنها از نظر فرهنگی قابل قبول نمی باشد. انتخاب روش مدیریت قاعدگی تحت هر شرایطی باید مورد قبول افرادی باشد که از آنها استفاده می کنند. به عنوان مثال برخی از خانم ها با محصولاتی مانند کاپ قاعدگی راحت نیستند. یا استفاده از پدهای چند بار مصرف در در محیط های مرطوب، برای آنها دشوار است.
آیا محصولات بهداشتی دوران قاعدگی، برای سلامتی مضر هستند؟
به طور کلی خیر اما برخی از آنها ممکن است تأثیرات منفی بر بهداشت و سلامتی زنان، داشته باشند.
برای مثال استفاده از تامپون های بسیار جاذب می تواند منجر به سندرم شوک سمی (TSS) شود که یک بیماری مرگبار اما نادر است. تعویض مداوم تامپون ها خطر TSS را بسیار کاهش می دهد.
17 دلیل قانع کننده که برخی افراد ازدواج نمی کنند
زنانی که پوست حساسی دارند هم ممکن است نسبت به موادی که در برخی محصولات بهداشتی استفاده می شود (مانند عطرهایی که در برخی از نواربهداشتی ها استفاده می شود) واکنش نشان دهند.
علاوه بر این بسیاری از کشورها، تولیدکنندگان را ملزم به افشای مواد تشکیل دهنده یا اجزای لوازم بهداشتی نمی کنند و همین این امر می تواند منجر به قرار گرفتن زنان در معرض مواد مضر ناخواسته شود. بعنوان مثال برخی از مارک های تامپون حاوی مواد شیمیایی مانند دی اکسین هستند. در مورد تاثیرات این ترکیبات شیمیایی و مضر بر سلامتی انسان، تحقیقات کمی انجام شده است.
همه گیری کرونا، چه تاثیری بر مدیریت قاعدگی زنان گذاشته است؟
همه ی کشورهای جهان با اثرات و پیامدهای همه گیری COVID-19 مواجه هستند. این امر ممکن است تأثیرات قابل توجهی بر توانایی برخی از افراد برای مدیریت ایمن و بهداشتی قاعدگی داشته باشد:

بروز مشکل در تأمین سرویس های مناسب بهداشتی، آب، عدم جمع آوری اصولی فاضلاب یا ایجاد اختلال در تأمین آب، تأثیر مستقیمی بر توانایی افراد در مدیریت قاعدگی خواهد داشت.
کاهش ذخایر موجود در بازار و ایجاد اختلال در زنجیره تأمین، موجب کاهش دسترسی به نوار بهداشتی، تامپون و سایر وسایل بهداشت قاعدگی می شود.
زنانی که بدلیل ابتلا به ویروس کرونا، قرنطینه می شوند، ممکن است دسترسی کمتری به محصولات یا سرویس های بهداشتی داشته باشند
خانواده هایی که به دلیل بیماری کرونا، بیکار یا کم درآمد شده اند ممکن است برای تامین وسایل بهداشتی قاعدگی به مشکل بر بخورند و تامین نیازهای اساسی مانند غذا یا خوراک را در اولویت قرار دهند.
افزایش قیمت لوازم بهداشتی قاعدگی به دلیل افزایش تقاضا یا ایجاد اختلال در زنجیره های تأمین ممکن است موجب کاهش دسترسی برخی افراد به این لوازم شود.
عدم آگاهی یا نداشتن اطلاعات کافی از قاعدگی ممکن است باعث استرس و اضطراب زنان شود. کرونا به دلیل اختلال در خدمات بهداشتی، تعطیلی مدارس، دسترسی محدود به فناوری و تعلیق برنامه های مختلف، باعث کاهش دسترسی به اطلاعات مهم مربوط به بهداشت قاعدگی شده است.

اطمینان از دسترسی زنان به امکانات و محصولات بهداشتی قاعدگی و اطلاعاتی که برای محافظت از حیثیت، سلامتی و رفاه خود به آنها احتیاج دارد، در مواقع بحران های جهانی از جمله همه گیری کرونا، بسیار مهم است. تصمیم گیرندگان و مسئولان باید از دسترسی کامل و آسان زنان به موارد ضروری بهداشت قاعدگی اطمینان حاصل کنند.
منبع

[ad_2]

Source link

17 دلیل قانع کننده که برخی افراد ازدواج نمی کنند

[ad_1]

آیا تابحال از خود پرسیده اید که چرا برخی افراد تن به ازدواج نمی دهند؟ بدون شک مشکلات اقتصادی و بیکاری، نقش زیادی در کاهش آمار ازدواج در کشور ما داشته است اما آیا دلایل دیگری هم برای این امر وجود دارد؟ در این مطلب به مهمترین دلایلی که جوانان برای ازدواج نکردن می آورند، اشاره شده است. شاید دانستن این دلایل برای شما هم جالب باشد پس با ما همراه باشید.
1- مسئولیت گریزی یکی از دلایل مهم برای ازدواج نکردن جوانان است. ازدواج بخودی خود، مسئولیت های زیادی می طلبد و خیلی از افراد از آن فرار می کنند.
2- تنوع طلبی دلیل دیگری برای ازدواج نکردن جوانان است. برخی از افراد به مفهوم تک همسری و زندگی با یک نفر برای همیشه، اعتقادی ندارند.
3- ترس از دست دادن زندگی در منطقه ی امن مجردی! تغییر زندگی برای افرادیکه به یک سبک زندگی خاص عادت می کنند، دشوار است. به همین دلیل است که افراد مجرد تنها زندگی کردن را به از دست دادن زندگی امن خود ترجیح می دهند.
آیا باید با فلانی ازدواج کنم؟ 20 سوالی که باید از خود بپرسید
4- بالا رفتن آمار طلاق! همانطور که همه ی ما میبینیم، آمار طلاق بسیار افزایش پیدا کرده و این آمار روز به روز در حال افزایش است. بنابراین جوانان، دوستی های بی دردسر را به ازدواج ترجیح می دهند. به این ترتیب درصورت جدایی هم هیچگونه درگیری و مراجعه به دادگاهی لازم نیست!
5- مشکلات مالی هم نقش بسزایی در کاهش آمار ازدواج داشته است. هزینه ی خرید یا اجاره خانه، ماشین، خوراک، پوشاک و دیگر هزینه های زندگی، آنقدر بالا رفته که کمتر کسی از پس آن بر می آید!
6- علاقه به تنهایی. برخی افراد از تنهایی خود لذت می برند و دوست ندارند این تنهایی را از دست بدهند. آنها نهایت آرامش را در سکوت و تنهایی می بینند و نمی خواهند آن را با ازدواج از دست بدهند.
7- برخی افراد دوست دارند وقتی که برای ازدواج صرف می کنند را برای خودشان صرف کنند و با خانواده و دوستان شان وقت بگذرانند. این افراد معتقدند که اگر در زندگی حامی های خوبی داشته باشیم، دیگر نیازی به ازدواج کردن نیست.
21 سوال اساسی که قبل از ازدواج باید پرسیده شوند
8- شخصیت درونگرای برخی افراد، موجب می شود که آنها تنهایی را به زندگی دو نفره ترجیح دهند.
9- بالا رفتن سطح توقعات. امروزه اکثر جوانان به یک زندگی ساده و بدون تجملات راضی نمی شوند و فراهم کردن چنین زندگی در این شرایط اقتصادی، از عهده ی هر کسی بر نمی آید.
10- ترس از صمیمی شدن. ازدواج به معنی شراکت در همه چیز است و چنین صمیمیتی می تواند برای برخی افراد دلهره آور باشد.
11- بی اعتمادی دلیل دیگری ست که برخی جوانان برای ازدواج نکردن می آورند. برخی از این افراد به دلیل شکست هایی که در روابط پیشین خود متحمل شده اند، نمی توانند به افراد دیگری اعتماد کنند.
12- نداشتن هدف مشخص برای زندگی و آینده. برخی افراد هیچ هدفی در ازدواج نمی بینند و به همین دلیل ازدواج برای آنها جذاب نیست.
اهمیت زیبایی زن و مرد در ازدواج (تجربه یک روانکاو)
13- رواج زندگی های جنسی خارج از چارجوب اخلاقی و شرعی که امروزه بخصوص در در شهرهای بزرگ رایج شده، دلیل دیگری برای ازدواج نکردن جوان هاست. افرادیکه به چنین روابطی روی می آورند، تنهایی و نیازهای خود را در خارج از چارچوب ازدواج برطرف می کنند و دلیلی برای رسمی کردن رابطه ی خود نمی بینند!
14- عشق بیش از حد به کار نیز برخی مواقع موجب می شود که شخصی آنقدر عاشق کار خود شود که به هیچ چیز دیگری جز کار و شغل فکر نکند.
15- پیدا نکردن فرد مورد نظر. برخی افراد آنقدر انعطاف ناپذیر، بدبین و خودخواه هستند که نمی توانند شخص مناسب خود را پیدا کنند و به این بهانه دست از ازدواج کردن می کشند.
16- بی تفاوتی به جنس مخالف. برخی افراد از لحاظ جنسی یا احساسی، جذب جنس مخالف خود نمی شوند و بعبارت دیگر هیچ علاقه ای به برقراری رابطه با جنس مخالف ندارند. همین سردی و بی احساسی می تواند مانعی برای ازدواج آنها بشمار بیاید.
تفاوت سنی در ازدواج؛ حداکثر چند سال تفاوت خوب است؟
17- ترس از دست دادن آزادی و دوستان نیز دلیل دیگری برای این امر است. بسیاری از افراد معتقدند که بعد از ازدواج نمی توانند مانند دوران مجردی خود آزاد باشند و وقت خود را با دوستانشان سپری کنند. به همین دلیل متعهد شدن به ازدواج برای آنها کاری سخت و آزاردهنده بشمار می آید!
دلایل ازدواج نکردن بسیار زیاد است و بسته به شرایط هر کس متفاوت می باشد. در این مطلب به 17 مورد از متداول ترین دلایل مجرد ماندن جوان ها اشاره شد. اگر شما هم دلایل دیگری برای فرار از ازدواج دارید، آن را با ما به اشتراک بگذارید.

[ad_2]

Source link

هوش عمومی چیست؟ تاثیر آن بر زندگی و 2 نظریه هوش دیگر

[ad_1]

در این مطلب ابتدا به مفهوم هوش عمومی و تاثیرات آن بر جنبه های مختلف زندگی پی می برید و پس از آن با نظریه ی توانایی های ذهنی اولیه ترستون و نظریه ی هوش چندگانه گاردنر آشنا می شوید. پس با ما همراه باشید.
هوش عمومی (عامل G) چیست؟
هوش عمومی (General intelligence) که به عنوان عامل یا فاکتور g هم شناخته می شود، یک ساختار توسعه یافته در بررسی روانسنجی از توانایی های شناختی و هوش انسان می باشد. چارلز اسپیرمن روان‌ شناسی بود که از مفهوم “عامل جی” یا G factor، برای توصیف آنچه “هوش کلی” ‌می ‌نامید، استفاده کرد. اصطلاحات دیگری مانند هوش، ضریب هوشی (IQ)، توانایی شناختی عمومی و توانایی ذهنی عمومی نیز هم معنای هوش عمومی هستند و بجای هم به کار می روند.
هوش عمومی را می توان به عنوان ساختاری تعریف کرد که از توانایی های مختلف شناختی تشکیل شده است. این توانایی ها به افراد امکان کسب دانش و حل مشکلات را می دهند.
روش افزایش خلاقیت در هرسنی با 13 گام ساده
چارلز اسپیرمن برای اولین بار این نکته را مطرح کرد که یک عامل عمومی هوش به نام “g” در تمام افراد وجود دارد که مقادیر آن در هر فرد متفاوت است و براساس همین مقادیر می توان افراد را در مجموعه ی تیزهوش یا کند ذهن قرار داد. در حقیقت عامل جی، مهمترین عامل تعیین کننده ی عملکرد افراد در آزمون هوش است.
چارلز اسپیرمن و تئوری هوش کلی
برای درک بهتر مفهوم هوش عمومی، یک قهرمان دو را تصور کنید. اگرچه این شخص یک دونده بسیار ماهر است اما لزوما به این معنی نیست که یک اسکیت باز عالی هم هست. اما به دلیل اینکه یک ورزشکار خوب است، احتمالاً در دیگر فعالیت های بدنی نیز بسیار بهتر از افراد کم تحرک و ضعیف عمل می کند.
هوش عمومی مفهومی مشابه مثال بالا دارد. چارلز اسپیرمن پس از استفاده از روشی که به تحلیل عاملی معروف است، چند جنبه از توانایی ذهنی انسان را بررسی کرد و در نهایت به این نتیجه رسید که نتایج این آزمون‌ها برای هر فرد، تقریبا در تمام عوامل بسیار نزدیک به هم است. به این معنا که وقتی کسی در یک آزمون شناختی، نمره بالایی‌ کسب می کند، به احتمال بسیار زیاد در سایر آزمون ‌هایی که قدرت ذهنی او را از جوانب دیگر می‌ سنجند نیز نمره بالایی کسب‌ می نماید.

این روانشناس به این نتیجه رسید که هوش، مثل یک عامل کلی رفتار‌ می نماید و همه ی توانایی ‌های ذهنی انسان را در برمی ‌گیرد. به اینصورت که افراد باهوش، تقریبا در اکثر جوانب هوشی و ذهنی، توانا هستند و افرادی که در آزمون هوش، نمره پایینی کسب‌ می‌ کنند تقریبا در تمام زمینه‌ ها عملکرد ضعیف‌ تری دارند.
به عنوان مثال محققان دریافتند افرادیکه در توانایی عددی نمره خوبی می گیرند، در سوالات مربوط به درک مطلب نیز عملکرد خوبی دارند. بنابراین تمام جوانب آزمون های هوشی، چه مربوط به توانایی های کلامی باشد و چه ریاضیات، تحت تأثیر عامل g یا هوش کلی قرار دارند.
مولفه های هوش عمومی
مولفه های اصلی تشکیل دهنده ی هوش عمومی، عبارتنداز:

استدلال سیال: توانایی فهم روابط پیچیده و حل مشکلات جدید است.
دانش: شامل درک عمومی افراد از موضوعات متنوع و گسترده است و می تواند با هوش متبلور یکسان در نظر گرفته شود.
استدلال کمی: به معنای توانایی فرد در حل مسائل عددی است.
پردازش دیداری – فضایی: به معنای توانایی های شخص در تفسیر و دستکاری اطلاعات بصری است.
حافظه کاری: به معنای استفاده از حافظه کوتاه مدت است. بخاطر سپردن اسامی یک لیست و تکرار کردن آنها، نمونه ای از این قابلیت محسوب می شود.

هوش عمومی چگونه اندازه گیری می شود؟
بسیاری از تست های هوش مدرن، مجموعه ای از عوامل شناختی را که تشکیل دهنده ی هوش عمومی هستند، اندازه گیری می کنند. چنین تست هایی نشان می دهند که هوش را می توان با یک عدد مانند نمره ضریب هوشی (IQ) اندازه گیری و بیان کرد.
استنفورد-بینه، که یکی از محبوب ترین تست های ضریب هوشی است، برای اندازه گیری فاکتور g استفاده می شود.
تفاوت بین چپ مغزها و راست مغزها (و روش تشخیص)
نمرات آزمون ضریب هوشی، به چه معناست؟
نمرات مربوط به تست هوش استنفورد بینه، براساس زیر آزمون‌ هایی (از هر پنج مولفه ی مذکور) محاسبه می ‌شود و بر اساس سن آزمون دهنده مقیاس بندی می گردند. سیستم های امتیازدهی متفاوت هستند اما بطور معمول میانگین نمره برای آزمون ۱۰۰ است و هوش را در محدوده نمرات زیر طبقه ‌بندی می کند:

1 – 24: ناتوانی ذهنی عمیق
25 – 39: ناتوانی ذهنی شدید
40 – 54: ناتوانی ذهنی متوسط
55 – 69: ناتوانی ذهنی خفیف
70 – 84: ناتوانی ذهنی مرزی
85 – 114: هوش متوسط
115 – 129: هوش بالاتر از حد متوسط ​​
130 – 144: با استعداد
145 – 159: بسیار با استعداد
160 – 179: استعداد استثنایی
180 به بالا: عمیقا با استعداد

هوش عمومی چه تاثیراتی در زندگی انسان می گذارد؟
مفهوم هوش هنوز هم مورد بحث روانشناسان است اما محققان معتقدند که هوش عمومی با موفقیت کلی در زندگی ارتباط دارد. هوش عمومی می تواند در حوزه های زیر، بر زندگی فرد تاثیر بگذارد:
1-پیشرفت تحصیلی
یکی از بارزترین تأثیرات هوش عمومی در حوزه تحصیلات و عملکرد علمی است. درمورد تأثیرگذاری هوش عمومی بر پیشرفت تحصیلی هیچ شکی نیست اما در مورد میزان این تاثیر، اختلاف نظرهایی وجود دارد.
تحقیقات نشان داده است که بین هوش عمومی و پیشرفت تحصیلی ارتباط زیادی وجود دارد اما در این زمینه استثناهایی هم دیده می شود. برخی از تحقیقات نشان می دهد که عامل تاثیر گذار در بین 51 تا 75 درصد از موفقیت های تحصیلی، تنها فاکتور g نیست.
این بدان معناست که اگرچه هوش عمومی بر عملکرد بچه ها در مدرسه تأثیر زیادی می گذارد، اما عوامل دیگری هم می توانند در این زمینه نقش داشته باشند.
2-موفقیت شغلی
محققان به این نتیجه رسیده اند که نمرات ضریب هوشی، با موفقیت شغلی ارتباط دارد. به همین دلیل است که از تست های هوش، در آزمون های استخدامی و مصاحبه های شغلی استفاده می شود.
یک مطالعه که در سال 2020 در مجله Applied Psychology منتشر شده به این نتیجه رسیده است که هم هوش عمومی و هم توانایی های ذهنی خاص، نقش مهمی در تعیین موفقیت شغلی (از لحاظ درآمد و پیدا کردن شغل) دارند.
20 راهکار ساده برای باهوش‌تر شدن
با افزایش پیچیدگی کار، اهمیت عامل g برای موفقیت شغلی بیشتر می شود. داشتن هوش عمومی بالاتر، موجب کسب موفقیت های بیشتر در مشاغل سخت و پیچیده می شود.
3-سلامتی و طول عمر
اپیدمیولوژی شناختی، رشته ای ست که ارتباط بین هوش عمومی و سلامت را بررسی می کند. همانطور که سلامتی می تواند بر هوش انسان تاثیر بگذارد، هوش نیز می تواند بر سلامتی تاثیرگذار باشد. مطالعات نشان داده است که احتمال ابتلا به بیماری های زیر در افرادیکه ضریب هوشی بالاتری دارند، کمتر است:

بیماری کرونر قلب
فشار خون
چاقی
سکته مغزی
برخی از سرطان ها

بطور کلی تحقیقات نشان داده است افرادی که هوش عمومی بالاتری دارند، سالم تر هستند و عمر طولانی تری دارند. البته دلایل این امر هنوز بطور کامل مشخص نیست.
4-درآمد
تحقیقات حاکی از آن است که افرادیکه ضریب هوشی بالاتری دارند، درآمد بالاتری نیز دارند.
علاوه بر فاکتور g، متغیرهای دیگری نیز بر سطح درآمد فرد تاثیرگذار هستند. برای مثال عواملی مانند وضعیت اقتصادی اجتماعی و هوش هیجانی هم می توانند در کنار هوش عمومی، سهم عمده ای در تعیین موفقیت فرد داشته باشند.
30 تا از بهترین روشهای گیاهی افزایش هوش و حافظه
توانایی های ذهنی اولیه ترستون
برخی از روانشناسان از جمله لوئیز ترستون، مفهوم فاکتور g را به چالش کشیدند. ترسـتون در واقع نظریه ای تدوین نمود که به گونه افراطی از نظریه ی اسپیرمن فاصله گرفت. این روانشناس بـه وجـود عامـل مشـترك g اعتقاد نداشت و بر این باور بود که هوش از توانایی ها خاص، مشـترك و جداگانـه تشـکیل شـده است. ترستون 7 مورد زیر را كه آنها را توانایی های ذهنی اولیه نامید، شناسایی كرد:

حافظه تداعی: شامل بازگو کردن جملات شنیده شده است.
توانایی عددی: به معنای درک اعداد و توانایی بکار بردن آنها است.
سرعت ادراک: به معنای درک تشابهات و تفاوت های تصاویر می باشد.
استدلال: به معنی توانایی درک معماها و حل کردن مسائل است.
توانایی ادراک فضایی: شامل درک روابط فضایی و هندسی و تجسم جابجایی آنها می باشد.
روانی کلامی: به معنای سرعت به خاطر آوردن کلمات و بیان آنها می باشد.
درک کلامی: شامل درک معنای متون، تمثیل ها، تنظیم جملات در هم ریخته شده و استدالال کلامی است.

ترستون پیشنهاد کرد که همه افراد در درجات مختلف دارای این توانایی های ذهنی هستند. برخی افراد در بعضی زمینه ها ضعیف تر و در برخی دیگر، قوی تر هستند.
هوش چندگانه گاردنر
گاردنر روانشناسی بود که نظریه ی هوش چندگانه را مطرح نمود. در حقیقت گاردنر نشان داد که قسمت‌ های مختلف مغز، توان هوشی متفاوتی دارند.
گاردنر معتقد بود که برای به دست آوردن تمام قابلیت ‌ها و استعداد های یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت، بلکه انواع دیگر هوش و استعدادها که شامل هوش تصویری – فضایی، هوش موسیقیایی، هوش جسمی – حرکتی، هوش درون ‌فردی و برون ‌فردی، هوش کلامی – زبانی و هوش طبیعت ‌گرا هم هست نیز باید در نظر گرفته شود.
13 نشانه واضح آدم های نابغه (تحقیقات جدید)
حرف آخر…
امروزه تحقیقات زیادی در مورد توانایی ذهنی انسان که در انجام بسیاری از وظایف شناختی نقش دارند، انجام می شود. نتایج تحقیقات حاکی از آن است که نمرات ضریب هوشی که برای اندازه گیری هوش عمومی طراحی شده اند، بر موفقیت کلی فرد در زندگی تأثیر می گذارد.
اگرچه ضریب هوشی می تواند در موفقیت تحصیلی و زندگی فرد نقش داشته باشد اما عوامل دیگری مانند تجربیات کودکی، تجارب آموزشی، وضعیت اقتصادی اجتماعی، انگیزه، بلوغ و شخصیت فرد نیز در تعیین موفقیت کلی نقش بسزایی دارند.
منبع

[ad_2]

Source link

روانشناسی رنگ سبز، معنای آن و تاثیراتی که منعکس می کند

[ad_1]

مفهوم روانشناسی، نماد و معنی رنگ سبز چیست و این رنگ چه تأثیرات مثبت و منفی بر انسان دارد؟ کسانی که به رنگ سبز علاقه دارند، چه خصوصیات و شخصیتی دارند؟ در این مطلب به این سوالات پاسخ داده شده است. اگر شما یا شریک زندگی تان به رنگ سبز علاقه دارید، بهتر است با روانشناسی، مفاهیم مثبت و منفی و ویژگی های شخصیتی علاقمندان به این رنگ آشنا شوید.
منظور از روانشناسی رنگ، مطالعه رنگ های خاص و تأثیر آنها بر رفتار انسان است. رنگ ها بر خلق و خو، انتقال اطلاعات، تصمیم گیری ها، احساسات و رفتارها تاثیر زیادی دارد. به عنوان مثال رنگ های مورد علاقه ی افراد ممکن است بر روی محصولاتی که برای خرید انتخاب می کنند، نحوه تزئین خانه، مارک هایی که ترجیح می دهند و لباس هایی که می پوشند تأثیر داشته باشد.
روانشناسی رنگ قرمز، معنای آن و حقایق جالب
استفاده از رنگ های مختلف در تبلیغات بسیار مهم است و تاثیرات متفاوتی برای مشتریان دارد. رنگ ها ابزار مناسبی برای انتقال مفاهیم هستند و در موقعیت های گوناگونی استفاده می شوند. رنگ سبز در شرکت های دارویی و بهداشتی دیده می شود. این رنگ، رنگ طبیعت بوده و نماد توازن، تعادل، امید، رشد، پایداری، سلامتی و تازگی است.
هر یک از طیف های رنگ سبز معنای مختلفی در بر دارند برای مثال رنگ سبز تیره نماد پول و بانکداری است و سبز آبی به معنای حفاظت و معالجه و سبز زیتونی نماد صلح است. همچنین شرکت هایی که می خواهند اقتدار و اعتبار خود را به مشتریان نشان دهند، از رنگ سبز تیره برای تبلیغات خود استفاده می کنند و از رنگ سبز روشن هم برای نشان دادن قابلیت دسترسی سریع استفاده می نمایند.
روانشناسی رنگ آبی، معنای آن و حقایقی جالب
در ابتدا روانشناسی رنگ سبز را مورد بررسی قرار می دهیم.
رواشناسی رنگ سبز
بسیاری بر این باورند که رنگ ها بر خلق و خو و احساسات ما تاثیر می گذارند. در این میان رنگ سبز را در نظر بگیرید. بنظر شما این رنگ چه تاثیری بر ما می گذارد؟ واکنش افراد به رنگ ها در بسیاری از موقعیت ها، به شدت رنگ یعنی روشنی یا تیرگی آن مربوط می شود. رنگ های تیره بیشتر جلب توجه می کنند اما رنگ های روشن احساس آرامش را در فرد القا می کنند.
بطور کلی مردم در دکوراسیون خانه های خود رنگ هایی انتخاب می کنند که احساس یا خلق و خوی مثبتی در آنها ایجاد می کند. برای مثال رنگ آمیزی دیوارهای اتاق خواب با رنگ سبز ملایم ممکن است به احساس آرامش و خواب آلودگی کمک کند. آبی مایل به خاکستری، سبز آبی، فیروزه ای و سبز روشن، رنگ های بسیار مناسبی هستند و همچنین به دلیل تأثیر مثبتی که روی روحیه دارند، بسیار محبوب می باشند.

بطور کلی واکنش های افراد نسبت به رویدادهای مختلف، نتیجه تأثیرات فرهنگی و تجربیات فعلی یا گذشته آنها است. مثلا برای برخی افراد، رنگ سبز باعث ایجاد ارتباط با طبیعت می شود و یادآور درختان، گیاهان و علف های سبز است. ایجاد این ارتباط بین حافظه، چشم و مغز، باعث شده است که از این رنگ به طور گسترده ای در مارک های تجاری و برای تبلیغ و بازاریابی محصولات آرایشی و بهداشتی و سایر محصولات استفاده شود.
هرچه نگرانی ها از گرم شدن کره زمین ناشی از آلودگی و دخالت انسان بیشتر می شود، جنبش سبز در کشورهای جهان اول طرفداران بیشتری پیدا می کند. به این ترتیب بسیاری از افراد تلاش می کنند که مسئولیت پذیری بیشتری نسبت به محیط زیست داشته باشند و در همین راستا، در رژیم های غذایی خود به سمت سبزیجات و میوه ها گرایش پیدا می کنند.
روانشناسی رنگها: هر رنگ چه معنایی دارد و چه تاثیری بر فرد می گذارد؟
تحقیقات نشان داده است که رنگ سبز ممکن است توانایی خواندن را بهبود بخشد و باعث تقویت سرعت خواندن و درک مطلب دانش آموزان شود.
در قرن پانزدهم برای رنگ لباس عروس از رنگ سبز استفاده می کردند زیرا این رنگ نماد باروری است. رنگ های روشن، اثرات آرامش بخشی روی افراد دارند و به همین دلیل اغلب در دکوراسیون استفاده می شوند. به عنوان مثال، اصطلاح “اتاق سبز” که محل نگهداری کسانی است که منتظر حضور در یک برنامه تلویزیونی هستند، برای کمک به تمرکز و آرامش اعصاب این افراد، به رنگ سبز، رنگ آمیزی شده است.
سبزهای تیره رنگ هایی تسکین دهنده هستند، بنابراین اگر عصبی یا مضطرب هستید، استفاده از طیف های ملایم یا تیره ی رنگ سبز را برای پیدا کردن آرامش در نظر بگیرید. تصور می شود که اثرات آرامش بخش رنگ سبز، به دلیل تداعی طبیعت در ذهن بیننده باشد.
روانشناسی رنگ ها در تبلیغات: همه نکات کاربردی
علاوه بر تاثیرات مثبتی که رنگ سبز دارد، گاهی اوقات ممکن است مفاهیم منفی نیز به همراه داشته باشد. برای مثال برخی افراد معتقدند که رنگ سبز با حسادت مرتبط است و به این ترتیب، این رنگ را رنگ حسادت می دانند. در ادامه ی این مطلب مفاهیم مثبت و منفی رنگ سبز، بطور کامل توضیح داده شده اند.
معنای دیگر رنگ سبز
هیجان: اگرچه برخی افراد، رنگ سبز را رنگی آرامش بخش می دانند اما افراد دیگر آن را هیجان انگیز تلقی می کنند. رنگ سبز آغازگر فصل بهار است و حس طراوت و تجدید حیات بعد از خستگی زمستان را القا می کند. به نظر می رسد کسانی که با رنگ سبز انرژی، الهام و انگیزه می گیرند، آن را هیجان انگیز و انرژی بخش تلقی می نمایند.
دلسوزی: بعضی از افراد با دیدن رنگ سبزاحساس ترحم می کنند و کسانی که لباس سبز پوشیده اند را افرادی مفید، مهربان و دلسوز می دانند.
خوش بینی: رنگ سبز احساس امیدواری، مسئولیت پذیری، ثروت، بخشش، راحتی و انرژی ایجاد می کند. همه ی موارد مذکور، از خصوصیات افراد خوش بین محسوب می شوند.
معنی رنگ سبز
سبز یکی از رنگ های اصلی است. این رنگ جزء یکی از رنگ های اصلی مدل رنگی RGB (یا مدل رنگی آر بی جی که از سه رنگ اصلی یعنی قرمز، سبز و آبی تشکیل می شود) می باشد. طول موج رنگ سبز، در طیف نور مرئی قرار دارد و دارای طول موج حدود 530 نانومتر است. همچنین یک رنگ ثانویه در مدل رنگی RYB (یا مدل رنگی آر وای بی که از سه رنگ اصلی یا اولیه قرمز، زرد و آبی تشکیل می شود) است و در این مدل، از ترکیب رنگ های آبی و زرد ایجاد می شود.
رنگ سبز رنگ طبیعت، رشد، زندگی و سلامتی است. از رنگ سبز برای بسته بندی محصولات بهداشتی و طبیعی استفاده می شود. این رنگ به معنای امنیت و ایمنی هم هست. فکر کردن به رنگ سبز باعث ایجاد تفکرات مثبتی مانند صلح، توازن و آرامش می شود. همچنین اعتقاد بر این است که این رنگ بین احساسات و ذهن منطقی، تعادل ایجاد می کند.

رنگ سبز، طرفداران بخصوص خود را دارد و از طیف های رنگی مختلفی تشکیل شده است. ناگفته نماند که استفاده از این رنگ به خصوص سبز تیره در طراحی داخلی دکوراسیون یا برای اتومبیل ها محبوب نیست زیرا ممکن است کسل کننده و غیر جذاب بنظر برسد.
سبز تیره مانند آبی تیره، رنگ غیرجذاب و جدی است و اغلب برای لباس و تجهیزات ارتشی استفاده می شود.
20 نکته جالب روانشناسی که در 99 درصد شرایط زندگی مفیدند
افرادیکه به رنگ سبز علاقه دارند، شخصیتی محافظه کارانه و صلح طلب دارند و عاشق طبیعت می باشند. سبز نماد رشد و سلامتی است و نشاندهنده ی کره ی زمین و موجودات و گیاهانی ست که در آن زندگی می کنند.
پوشیدن لباس سبز یا داشتن ماشین سبز رنگ به چه معناست؟
سبز تیره رنگی نیست که توجه دیگران را به خود جلب کند و این نشان می دهد کسانی که از این رنگ استفاده می کنند، به دنبال جلب توجه دیگران نیستند. این افراد از نظر شخصیتی محافظه کار و جدی هستند، زیاد به ظاهر خود توجه نمی کنند و به حریم خصوصی و تنهایی شان اهمیت می دهند. گاهی اوقات این افراد تفکر متعارف یا محافظه کارانه خود را یک انگیزه ای ذاتی و طبیعی جهت پیروی از سنت ها عنوان می کنند.
استفاده از طیف های روشن رنگ سبز، نشاندهنده ی تمایل فرد به منحصر بفرد بودن و شخصیتی شهودی او است (افراد از لحاظ شخصیت، یا حسی هستند و یا شهودی. شهودی ها بیشتر اطلاعات را از طریق حس ششم خود دریافت می کنند در حالیکه افراد حسی اینکار را از طریق حواس پنج گانه ی خود انجام می دهند). کسانی که به طیف های روشن تر رنگ سبز علاقه دارند، توجه بیشتری به ظاهر و زیبایی خود نشان می دهند. علاقه به این رنگ می تواند نشاندهنده ی داشتن یک شخصیت خلاق باشد که انرژی خود را از محرک های خارجی به دست می آورد.
اگر رنگ مورد علاقه تان سبز است…

شما در زندگی خود به دنبال حفظ تعادل و یک ذهنیت و طرز تفکر ثابت هستید.
همچنین بطور ذاتی سخاوتمند و دلسوز هستید و نیازهای دیگران را بر نیازهای خود در اولویت قرار می دهید.
شما عاشق طبیعت و همه چیزهای طبیعی هستید.
قبل از انجام کاری بخوبی فکر می کنید و هیچگاه تکانشی عمل نمی کنید.
پنهان کردن احساسات واقعی برای شما دشوار است و دیگران به راحتی می توانند به احساساتتان پی ببرند.
ارزش های فردی و معیارهای اخلاقی برای شما بسیار مهم است و برای انجام کارهای درست، یک انگیزه طبیعی و ذاتی دارید.
مشتاق یادگیری هستید و همه چیز را خیلی زود یاد می گیرید.
خودتان را به خوبی می شناسید و دوست ندارید به شما بگویند که چه کاری انجام دهید. همچنین به طور ذاتی در برابر ظلم مقاومت می کنید.
شما دوست دارید ایده ها و مفاهیم جدیدی بسازید، اما در جزئیات و اجرای ایده ها به مشکل بر می خورید.

10 نکته کوتاه ولی کاربردی روانشناسی شخصیت (ثابت شده)
تاثیرات مثبت رنگ سبز بر انسان
رنگ سبز احساساتی مانند امنیت را در انسان ایجاد می کند. این رنگ به بازیابی انرژی فیزیکی و ذهنی کمک می کند. علاوه بر این موجب آرامش فرد می گردد.
دیگر اثرات مثبت رنگ سبز بر انسان عبارتنداز:
ایمنی: رنگ سبز با احساس امنیت و ایمنی مرتبط است. رنگ سبز چراغ راهنمایی نیز نشاندهنده ی ایمن بودن جاده است.
سلامتی: جراحان و پزشکان غالباً در اتاق عمل از رنگ سبز استفاده می کنند. رنگ سبز، رنگ سلامتی است و باعث بهبودی می شود. شرکت های بهداشتی و طبیعی، اغلب در آرم و محصولات خود از رنگ سبز استفاده می کنند.
دانش: رنگ سبز، نماد دانش و رشد است. علاوه بر این نماد درستی و خردمندی است.
صلح: رنگ سبز هم مانند رنگ آبی، مفاهیمی مانند صلح، آرامش و دوری از خشونت را به مخاطب خود القا می کند.
تاثیرات منفی رنگ سبز بر انسان
رنگ سبز علاوه بر مفاهیم مثبتی که دارد، گاهی اوقات مفاهیم منفی هم بهمراه دارد. در این قسمت با مفاهیم منفی رنگ سبز آشنا می شوید.
طمع: در آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان، رنگ پول به رنگ سبز است. البته این هیچ ایرادی ندارد و به خودی خود بد نیست. با این حال میل زیاد به پول می تواند منجر به تمایل زیاد به ثروت و در نهایت ایجاد حرص و طمع شود.
حسادت: آیا تابحال چیزی در مورد “هیولای چشم سبز” شنیده اید؟ هیولای چشم سبز نماد حسادت است و به این ترتیب رنگ سبز می تواند نماد حسادت هم باشد.
نتیجه گیری
اگر به رنگ سبز علاقه دارید، شخصیتی آرام و محافظه کارانه دارید. علاوه بر این علاقه ی زیادی به طبیعت دارید و زندگی در مناطق روستایی و طبیعی را بیشتر ترجیح می دهید. نیازهای دیگران را به نیازهای خودتان ترجیح می دهید و مخفی کردن احساسات برایتان کار دشواری است. علاوه بر این، تنوع را دوست دارید و تکرار مکررات برای شما کاری خسته کننده است. از یاد گرفتن چیزهای جدید، آموختن مهارت های نو و امتحان کردن چالش های جدید لذت می برید.
منبع 1 منبع 2
روانشناسی رنگها (9 رنگ اصلی و محبوب ترین آنها)

[ad_2]

Source link

آیا من باید با فلانی ازدواج کنم؟ 20 سوالی که باید از خود بپرسید

[ad_1]

ازدواج، یک گام بزرگ و مهم برای پیشبرد روابط عاطفی است و تصمیم گیری در رابطه با این موضوع، از سخت ترین و مهم ترین تصمیم های زندگی یک فرد است. پس بهتر است قبل از ازدواج بخوبی فکر کنید و از خودتان سوالاتی بپرسید که راه درست را به شما نشان می دهد.
این مطلب شامل 20 سوالی ست که باید قبل از ازدواج و رسمی کردن رابطه، از خود یا طرف مقابل تان بپرسید. پرسیدن این سوالات، به شما می فهماند که آیا فرد مورد نظرتان، فرد مناسبی برای تشکیل زندگی مشترک است یا خیر؟ بنابراین ما به شما توصیه می کنیم که اگر به شخصی علاقه دارید و تصمیم گرفته اید با او ازدواج کنید، ابتدا این مطلب را مطالعه کنید.
1- آیا فرد مورد نظرتان، شما را همانطور که هستید دوست دارد؟
آیا همسرتان شما را تشویق می کند که خودتان باشید یا از نشان دادن خود واقعی تان، انتقاد می کند؟ آیا او باعث می شود که خودتان را دوست بدارید یا موجب می شود که شخصیت واقعی تان را پنهان کنید و جور دیگری باشید؟
رابطه ی سالم، رابطه ای ست که در آن نسبت به خود احساس آرامش و هیجان داشته باشیم اما رابطه ی که ما را تهی و ضعیف می کند، یک رابطه ی اشتباه و مخرب است.
اگر فکر می کنید که فرد مورد نظرتان شما را آنطور که هستید دوست ندارد یا خواهان تغییر شخصیت و هویت تان است، بهتر است به فکر پیدا کردن شخص دیگری باشید!
2- آیا هر دوی شما، یکدیگر را قبول دارید و از صمیم قلب پذیرفته اید؟
همیشه مشکلاتی در زندگی زناشویی وجود دارد که برخی از آنها جزئی و برخی بزرگ هستند. هر یک از شرکای زندگی، انتظاراتی از فرد مقابل خود دارند که بر آورده کردن این انتظارات، مستلزم تغییراتی در زندگی است. ایجاد این تغییرات هیچ ایرادی ندارد و چیز غیر عادی نیست. اما اگر فرد مورد نظرتان می خواهد از شما آدم دیگری بسازد و زندگی تان را به طور کامل تغییر دهد، بهتر است کمی بیشتر فکر کنید. بعبارت دیگر، قبل از تشکیل زندگی مشترک لازم است که هر دوی شما طرف مقابل خود را پذیرفته باشد و به او عشق بورزد.
3- آیا خودتان را بطور کامل می شناسید؟
اگر شما خودتان را نمی شناسید، چطور می توانید مناسب ترین فرد زندگی تان را پیدا کنید؟
کمی وقت بگذارید و به شخصی که اکنون هستید و در آینده می خواهید بشوید، فکر کنید. ارزش ها، خط قرمزها و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تان را مشخص کنید و خودتان را بهتر بشناسید.
21 سوال اساسی که قبل از ازدواج باید پرسیده شوند
پیدا کردن درک درست از زندگی، علایق، اولویت ها، ارزش ها، خواسته ها و آرزوها قبل از تشکیل زندگی مشترک بسیار مهم است. پس از درک این موارد، آنها را با فرد مورد نظر خود در میان بگذارید و از او هم بخواهید اینکار را انجام دهد. به این ترتیب بهتر می توانید بفهمید که آیا مناسب هم هستید یا نه.
4- آیا از حضور در این رابطه احساس خوشحالی می کنید؟
هدف اصلی تشکیل یک زندگی مشترک این نیست که کسی را پیدا کنید که شما را کامل یا خوشحال کند. اما این را بپذیرید که ناراضی بودن در خانه می تواند به همه ی قسمت های زندگی تان نفوذ کند و باعث شود از داشتن یک زندگی شاد، محروم شوید.
اگر همیشه در حال دعوا هستید یا از کنار هم بودن احساس خوبی ندارید، بهتر است در مورد رابطه ی خود تجدید نظر کنید. اگر در رابطه ای بسر می برید که پر از دعوا و جنجال است، به هیچ عنوان نباید به امید تغییر اوضاع، حرف ازدواج را پیش بکشید. زیر یک سقف رفتن، نه تنها مشکلات شما را خاتمه نمی دهد، بلکه ممکن است موجب بدتر شدن اوضاع هم شود.

5- آیا در این رابطه، احساس گیرافتادن می کنید؟
آیا واقعاً از بودن در این رابطه لذت می برید یا دوست دارید از آن فرار کنید؟ اگر در رابطه ی خود احساس آزادی ندارید و احساس می کنید مانند پرنده ای در قفس هستید، بهتر است کمی بیشتر فکر کنید. چنین رابطه ای دیر یا زود شما را خسته می کند پس بهتر است تا دیر نشده کمی بیشتر فکر کنید.
6- آیا تداوم این رابطه باعث رشد و پیشرفت شما می شود؟
شروع یک زندگی مشترک باید با رشد و بالندگی همراه باشد. ازدواج سالم ازدواجی ست که شما را دائما به سمت جلو حرکت دهد و در واقع سکوی پرش شما به سمت موفقیت باشد.
7- آیا رابطه ی متعادلی دارید؟
آیا احساس می کنید از نظر سازش، پشتیبانی، حمایت، تلاش و فداکاری در یک حد هستید؟ یا اینکه یکی از شما نقش فداکار را بازی می کند و دیگری تنها در حال تماشا کردن است؟ اگر چنین است باید بدانید که این رابطه متعادل نیست و دیر یا زود، به مشکلات بزرگتری ختم می شود.
8- آیا رابطه ی شما کسل کننده است؟
آیا تا به حال دیده اید که دو نفر در یک بعدازظهر آفتابی کاملا ساکت روبروی هم نشسته باشند و جوری رفتار کنند که انگار مجبورند روز خود را با هم سپری کنند؟ چنین وضعیتی، به معنای کسل کننده بودن رابطه است که دوری از آن برای داشتن یک ازدواج بادوام، بسیار مهم است.
9- آیا زمان هایی که کنار هم نیستید، احساس خوشحالی بیشتری می کنید؟
اگر به دوری از هم علاقه دارید، به این معناست که شما در این رابطه احساس خوشحالی ندارید و باید عاقلانه تر تصمیم بگیرید.
اهمیت زیبایی زن و مرد در ازدواج (تجربه یک روانکاو)
10- دلیل شما از بودن در این رابطه چیست؟
به این مورد خوب فکر کنید و مشخص کنید دلیل برقراری این رابطه چیست. آیا دلیل شما از برقراری این رابطه این است که شما به فرد مقابل تان احترام می گذارید، دوستش دارید، اعتماد دارید و برای او ارزش قائل هستید؟ یا فقط به این دلیل است که از تنهایی می ترسید، نگران امور مالی یا از دست دادن زندگی فعلی تان هستید؟
11- برنامه ی هر دوی شما برای آینده چیست؟
ممکن است زندگی شما در حال حاضر عالی باشد اما آیا برنامه های هر دوی شما برای آینده در جهت هم است یا در خلاف جهت یکدیگر؟
آیا از انتظارات طرف مقابل تان آگاه هستید و می توانید آنها را برطرف کنید؟

12- آیا واقعاً به شریک زندگی خود اعتماد دارید؟
پاسخ به این سوال، برای برخی افراد تامل برانگیر است. مردد بودن در پاسخ به این سوال، به این این دلیل است که بطور کامل به فرد مقابل خود اعتماد ندارید. اگر شما هم یکی از این افراد هستید، وقت آن است که دلیل این بی اعتمادی و راه های بازسازی آن را پیدا کنید.
بدون اعتماد، هیچ شانسی برای تشکیل یک زندگی زناشویی موفق و شاد وجود ندارد.
13- آیا فرد مورد نظر شما، انسان خوبی ست؟
با توجه به چیزهایی که در مورد شریک زندگی خود می دانید، مشخص کنید که آیا او انسان خوبی ست یا نه. زندگی کردن با انسان های بد و خرابکار، کار آسانی نیست!
14- آیا فرد مورد نظرتان، برای شما جذاب است؟
جاذبه جسمی و فیزیکی، یکی از مولفه های مهم یک رابطه است. مجبور کردن خود به برقراری رابطه با کسی که هیچ جذابیتی برای شما ندارد، کار عاقلانه ای نیست چون به زودی خسته خواهید شد و رابطه ی بادوامی نخواهید داشت.
15- آیا شما برای فرد مورد نظرتان، نقش پدر/ مادر دارید یا شریک زندگی؟
مراقبت از شخصی که دوستش دارید کار بدی نیست اما اگر احساس می کنید به جای همسر بودن، مانند یک مادر (یا پدر) باید دائما از شریک زندگی خود حمایت و مواظبت کنید، اوضاع فرق می کند.
اگر شریک زندگی تان رفتارهای بچگانه و خارج از کنترلی دارد و شما باید دائما مانند یک والد، او را راهنمایی و حمایت کنید، بهتر است از ازدواج کردن با او صرف نظر کنید.
تفاوت سنی در ازدواج؛ حداکثر چند سال تفاوت خوب است؟
16- آیا فرد مورد نظرتان از شما حمایت می کند؟
آیا احساس می کنید که فرد مورد نظرتان به شما وفادار است، از شما حمایت می کند و در لحظات سخت زندگی کنارتان است؟ یا احساس می کنید مرتباً توسط او به ته دره پرتاب می شوید؟ اگر هیچگونه حمایتی و پشتیبانی از شخص مورد نظرتان دریافت نمی کنید و او دائما پشت شما را خالی می کند، به دنبال جدی کردن رابطه تان نباشید.
17- آیا در زندگی هم مسیر هستید؟
برخی از زوجین از گفتگو در مورد مسائل بزرگ (دین، ​​ازدواج، بچه داری) اجتناب می کنند زیرا فکر می کنند که در مورد این امور در آینده بصورت خود به خود نتیجه می گیرند. اینکار زوجین را در یک وضعیت پیچیده و دردناک قرار می دهد و باعث گمراهی آنها می شود.
18- آیا در کنار هم رشد می کنید و شکوفا می شوید؟
همه ما به عنوان انسانی که روی این کره خاکی زندگی می کنیم، حق رشد و تکامل و ایجاد زندگی بی نقصی برای خود داریم. آیا شما و شریک زندگی تان در کنار هم رشد می کنید و به عنوان یک انسان، شکوفایی را تجربه می کنید؟
19- آیا شما هنوز هم خودتان هستید؟
عاشق شدن نباید مستلزم تغییر هویت تان باشد. بنابراین شما باید هویت واقعی خود را حفظ کرده باشید و هر دوی شما در یک سطح و عقیده قرار گرفته باشید.
20- احساسات تان چه چیزی به شما می گویند؟
آیا احساس می کنید این یک رابطه سالم است و با یک سرعت درست و در جهت مثبت حرکت می کند؟
بنابراین به احساس درونی خود گوش کنید و به شهودتان اعتماد داشته باشید.
26 نکته مهم برای جذب مردان توسط همسر
ازدواج مسئله ی مهمی ست که آینده ی شما را بشدت تحت تاثیر قرار می دهد، پس با انتخاب های غلط، زندگی و آینده تان را تباه نکنید. اگر هیچ پاسخ منطقی برای سوالات مذکور نداشتید، بهتر است کمی بیشتر فکر کنید و تصمیم عاقلانه تری بگیرید.

[ad_2]

Source link

هنگام ناراحتی چه کنیم؟ 26 ترفند رهایی از اندوه و غم

[ad_1]

شاید کسی از نظر جسمی یا روحی به شما آسیب رسانده باشد، شاید از فاجعه ی وحشتناک جان سالم به در برده باشید، شاید با فجایعی مانند آتش سوزی، سرقت مسلحانه یا موارد دیگری مانند مرگ عزیزان روبرو شده باشید. ممکن است از این وقایع تلخ، سالیان سال گذشته باشد اما همچنان غم و اندوه ناشی از آنها را در زندگی احساس کنید.
هر کسی در زندگی حداقل یکبار با حوادث تلخ و ناگوار روبرو می شود، اما چیزی که مهم است، نحوه ی رویارویی با آنها و رهایی از غم و غصه است.
چطور شادی را در خودمان پیدا کنیم؟ (راهنمای کامل خود درمانی)
برای نوجوانی که به تازگی شکست عشقی خورده است، ناراحتی به معنای پایان زندگی است. تخمین زده می شود که در هر 100 دقیقه، یک نوجوان اقدام به خودکشی می کند و تعداد خودکشی در خانواده های پردرآمد همانند خانواده های فقیر است. اما دلیل آن چیست؟ احتمالاً همه این نوجوانان از فجایع و ناراحتی هایی رنج می برند که موجب آزار آنها می شود. این افراد، نمی دانند که چگونه از این وضعیت اسفناک عبور کنند و مرگ را تنها راه رهایی از مشکلات می دانند. بنابراین آگاهی از تکنیک های رهایی از اندوه و غم برای هر فردی در زندگی لازم است.
اگر شما هم فردی آسیب دیده و زخم خورده هستید، باید با راهکارهای دوری از ناراحتی و غم و اندوه آشنا شوید. در این مطلب نکات مهمی که می تواند برای رهایی از ناراحتی به شما کمک کند، آورده شده است. اگر یکی از دوستان یا عزیزان تان هم به این وضعیت گرفتار شده است، می توانید با به اشتراک گذاری این مطلب، به او کمک کنید تا روزهای سخت زندگی را راحتتر پشت سر بگذارد.
26 راهکار رهایی از اندوه و غم
1- دلیل ناراحتی تان را پیدا کنید
گاهی اوقات شناسایی و پذیرفتن علت ناراحتی می تواند کار دشواری باشد. برخی از افراد به دلیل ترس از جدایی و داشتن اعتماد به نفس پایین، در روابط آسیب زا باقی می مانند چون فکر می کنند لیاقت بیشتر از اینها را ندارند. درحالیکه این طرز فکر بسیار غلط، موجب محروم شدن آنها از شادی و زندگی سراسر غم و اندوه می شود.
اولین قدم برای رسیدن به شادی پس از آسیب دیدن این است که بفهمید دلیل ناراحتی تان چیست و ریشه همه چیزهایی که زندگی را به کام تان تلخ کرده است، پیدا کنید.
2- ناراحتی خود را احساس و ابراز کنید
شما باید بدانید که پذیرش احساسات درونی نشانه ی ضعف یا نداشتن غرور نیست. هیچ درست و غلطی در مورد احساسات وجود ندارد و هر انسانی در مواقعی از زندگی با آنها روبرو می شود. پس بجای مخفی کردن احساسات، آنها را بپذیرید و از راه های مختلف ابراز کنید. اگر ناراحت و پریشان هستید، احساسات خود و دلیل آن را روی یک کاغذ بنویسید و بسوزانید! از هر طریقی که می دانید، احساسات تان را تخلیه کنید و در خودتان نریزید.

3- در زمان حال زندگی کنید
بازگشت به گذشته برای هیچکس امکان پذیر نیست. اگر دائما به این فکر کنید که باید جور دیگری رفتار می کردید و بجای سکوت کردن می جنگیدید، تنها شرایط را برای خودتان سخت تر خواهید کرد. یادآوری حادثه های تلخ گذشته و حسرت خوردن، هیچ دردی از شما دوا نمی کند و فقط موجب تشدید ناراحتی و و افسردگی تان می شود.
پس بپذیرید که گذشته ها گذشته و همه چیز تمام شده است. بجای آن در زمان حال زندگی کنید و به روزهای خوبی که در آینده پیش رو دارید، فکر کنید. اگر دچار اختلال استرس پس از سانحه هستید، می توانید از یک مشاور یا متخصص کمک بگیرید. بارها و بارها با تمام این دردها و ناراحتی ها، مبارزه کنید و قبول کنید که نمی توانید به عقب برگردید و خوشبختی را در آنجا پیدا کنید. ذهنتان را از اتفاقات تلخ گذشته پاک کنید و از انرژی، امکانات و استعدادهای فعلی خود، نهایت استفاده را ببرید.
4- از تعریف کردن وقایع تلخ گذشته برای دیگران دست بردارید
گاهی اوقات ما یک داستان غم انگیز را بارها و بارها تعریف می کنیم تا به این طریق دردهایمان را تسکین دهیم. اما آیا یادآوری دائم این وقایع، روش مناسبی برای تسکین دردها ست؟
البته حرف زدن در مورد احساسات و تجزیه و تحلیل کردن آنها کار بدی نیست اما اگر اینکار را تا سال ها ادامه دهید، فقط ناراحتی و اندوه خود را تغذیه می کنید و به آن قدرت می بخشید.
چگونه ذهن خود را از افکار منفی/ مزاحم پاک کنیم؟
یادآوری خاطرات تلخ، هیچگاه گذشته را تغییر نمی دهد. با تعریف کردن یک داستان دردناک و توضیح دادن آن برای همه، نمی توانید خوشبختی را پیدا کنید. خوشحالی زمانی به سراغ تان می آید که خاطرات شیرین را جایگزین تجربیات دردناک خود کنید.
5- خودتان را ببخشید
اینکه شما مقصر اتفاقات گذشته باشید یا نباشید مهم نیست، چیزی که مهم است این است که با خودتان مهربان باشید و اگر اشتباهی مرتکب شده اید، آن را فراموش کنید. هیچ انسانی از اشتباه کردن مبرا نیست اما نکته ی مهم، درس گرفتن از اشتباهات است. از دید مثبت به موضوع بنگرید و این را بدانید که اشتباه کردن، راهی برای یاد گرفتن و کسب تجربه است. حتی اگر بشدت احساس پشیمانی می کنید هم لیاقت این را دارید که از همین امروز از خودآزاری دست بردارید و با خودتان ملایم تر باشید.
بنابراین دو راه برای شما وجود دارد: یا خود را تنبیه کنید و در برابر بدبختی تسلیم شوید یا اینکه خودتان را ببخشید و درهای خوشبختی را به روی خود باز کنید. این مسئله به تصمیم شخصی شما بر می گردد. اگر بخواهید تصمیم عاقلانه ای بگیرید، کدام یک را انتخاب می کنید: خشم خودآزار و ناراحتی طولانی مدت، یا بخشش خود و گام برداشتن به سمت خوشبختی؟

6- بازی “سرزنش دیگران” را متوقف کنید و قربانی‌گری را کنار بگذارید
شاید شما در جریان اتفاقات تلخ گذشته یک قربانی بوده اید و بدون هیچ تقصیری، مورد ظلم و خشونت واقع شده اید. جریانات گذشته هر چه بوده تمام شده و باید به زندگی خود ادامه دهید. شما مسئول اتفاقات گذشته نیستید اما در حال حاضر مسئول تغییر نگرش خود هستید. سرزنش کردن دیگران فقط شما را به عقب میراند و در گذشته محبوس می کند. پس تا زمانی که دست از سرزنش دیگران بر ندارید، نمی توانید به خوشحالی برسید. از خودتان بپرسید که آیا عقلانی ست که به کسی که در گذشته به شما آسیب زده است، اجازه دهید بر زمان حال تان نیز تسلط پیدا کند؟
هیچگاه فراموش نکنید که همه ی ما در يك دنيای پرنقص و اشكال و همراه با آدم هايی كه مثل خودمان پر از اشتباه و نقص‌ هستند، زندگي می ‌كنيم. پس بخاطر اشتباهات و گناهانی که از دیگران سر زده، آنها را سرزنش نکنید.
چگونه ذهن خود را از گذشته پاک کنیم؟ (12 ترفند)
7- اجازه ندهید ناراحتی ها به قسمتی از هویت تان تبدیل شود
اگر همه کارهایی که انجام می دهید و تمام روابط تان پیرامون مسائل آزاردهنده ی گذشته باشد، دستیابی به خوشحالی، دشوارتر خواهد شد.
شاید با یادآوری خاطرات گذشته، بتوانید خودتان را تخلیه کنید اما با ادامه ی اینکار به گذشته ی خود قدرت می دهید و آن را به بخشی از هویت تان تبدیل می کنید. شما باید از تجربیات گذشته درس بگیرید و از آنها برای داشتن زندگی بهتر استفاده کنید اما نباید زندگی کنونی خود را حول آن بنا کنید.
8- روی احساسات تان کار کنید
زمانی از روز را به آرامش و تمرکز اختصاص دهید و برای بدست آروردن آرامش درونی، از تکنیک های مدیتیشن و مراقبه استفاده کنید. در حین انجام اینکار به احساسات خود و نحوه ی پاسخ دادن به آنها فکر کنید.
مکتوب کردن احساسات نیز راهی عالی برای درک بهتر آنهاست. نوشتن احساسات روی کاغذ، باعث تفکیک حس های مختلف، کاهش مجادله با خود و همچنین کاهش استرس و هیجان می شود. البته نوشتن احساسات، فقط مربوط به احساسات تلخ و منفی نیست و شما باید از نوشتن احساسات خوب شروع کنید تا روحیه ی مثبتی پیدا کنید.
9- روی موارد مثبت و شادی بخش زندگی تمرکز کنید
بجای تمرکز دائمی روی ناراحتی های خود، به کارهایی بپردازید که باعث شادی و نشاط شما می شود. برای رسیدن به این هدف، به انجام کارهای سخت و پیچیده ای نیاز ندارید، شما می توانید از کارهای ساده شروع کنید.
به بقیه ی روز خود فکر نکنید و فقط روی لحظه ی کنونی متمرکز شوید. آرامش را به دل خود راه دهید و برای چند لحظه هم که شده، خود را از همه چیز رها و آزاد کنید. صرف نظر از دردی که تجربه کرده اید، به این فکر کنید که در این لحظه از چه چیزی می توانید لذت ببرید؟ آیا دراز کشیدن زیر آفتاب برای لحظه ای شما را از غم و اندوه دور می کند؟ آیا درست کردن غذای مورد علاقه تان یا رفتن به یک رستوران خوب می تواند شما را خوشحال تر کند؟ پس منتظر چه هستید؟ از همین امروز به سراغ کارهایی بروید که از انجام دادن آنها لذت می برید.

10- از انزوا و گوشه گیری، اجتناب کنید
بیشتر افراد پس از شکست، گوشه گیر می شوند چون دوست ندارند ضعف خود را به دیگران نشان دهند. شما نباید احساس آسیب پذیری کنید و بجای آن باید سعی کنید از حمایت افراد دیگر بهره مند شوید.
می توانید برای خوردن غذا، پیاده روی کردن و تماشای فیلم، به دیگران ملحق شوید و از عصبانیت یا غم خود فاصله بگیرید. شما نباید ناامیدی و ناراحتی را در هر لحظه از روز با خود حمل کنید و این بار را به دوش بکشید. وقت گذرانی با عزیزان و دوستان این فرصت را به شما می دهد تا برای چندین ساعت احساس رهایی کنید و بتدریج خود را از این وضعیف اسفناک بیرون بکشید.
11- ورزش کنید
ورزش های ساده ای مانند پیاده روی، شنا، باغبانی و حتی رقص، می تواند موجب آرامش و دوری از غم و اندوه شود. از ورزش های ملایم شروع کنید و بتدریج شدت و زمان آن را بیشتر کنید. به این ترتیب از آسیب دیدگی مفاصل نیز جلوگیری می شود. بخصوص ما این 5 حرکت یوگا را به صورت روزانه توصیه می کنیم
12- نفس عمیق بکشید
هنگام عصبانیت و ناراحتی، نفس عمیق بکشید تا دردهای شما تسکین پیدا کند.
در زمان رویارویی با خشم و عصبانیت، ریتم تنفس شما سریع و کم عمق تر خواهد شد و این می تواند موجب اضطراب یا وحشت شود. در عوض سعی کنید آرام و عمیق نفس بکشید.
این به شما کمک می کند احساس کنترل بیشتری داشته باشید و آرامش خود را حفظ کنید و از هرگونه تنش یا اضطراب رهایی یابید.
13- کتاب های آرامش بخش و انگیزشی بخوانید
کتاب های زیادی در مورد روش های شاد زیستن و جذب انرژی های مثبت وجود دارد که می توانید در مواقع مورد نیاز مطالعه کنید و به کمک توصیه های ارزشمند آنها، ناراحتی خود را تسکین دهید.
14- در مواقع مورد نیاز، از یک مشاور کمک بگیرید
ناراحتی می تواند شما را خسته، مضطرب، افسرده و بدخلق کند. این می تواند موجب تشدید وضعیت بد روحی شما شود.
اگر فکر می کنید رهایی از این شرایط سخت برای شما دشوار است، از یک مشاور یا متخصص کمک بگیرید. مشاوران، توصیه ها و روش های درمانی مناسبی برای حل مشکل شما ارایه خواهند داد.
15-گوش دادن به این موسیقی های ساخته شده توسط روانشناسان
موسیقی هایی بسیار موثر توسط روانشناسان و آهنگ سازان فقط برای کاهش اشفتگی ذهن ساخته شده است که توسط کاربران استفاده شده و بسیار موثر تشخیص داده شده اند. در گام اول توصیه می کنیم این موسیقی ها را دانلود کنید و از همین امروز روزانه 3 بار (هر بار حداقل 10 دقیقه) به آنها گوش دهید. این موسیقی ها را در اینجا می توانید گوش کنید (باید VPN روشن کنید)
16- حواس خود را پرت کنید
هنگام مواجهه با ناراحتی و هجوم افکار منفی، حواس خود را به چیزهای دیگر پرت کنید. در فعالیت های لذت بخش و پرتحرک شرکت کنید و با دوستان خود وقت بیشتری بگذرانید. می توانید از سرگرمی های مختلف مانند عکاسی، خیاطی یا بافندگی یا موارد دیگر، استفاده کنید.
5 دلیل عصبانیت انسان، انواع عصبانیت و روش حل مشکل
17- خواب خوب و کافی داشته باشید
بسیاری از افراد در زمان ناراحتی، خواب خوب و باکیفیتی ندارند. خواب کافی، تاثیر زیادی بر خلق و خوی انسان دارد و اگر می خواهید به زندگی عادی خود برگردید، نباید خود را از خواب کافی محروم کنید.
برای دستیابی به این هدف، هر شب در یک ساعت مشخص به رختخواب بروید و صبح ها در یک ساعت معین از خواب بیدار شوید و از چرت زدن در طول روز خودداری کنید. در صورت ادامه مشکلات خواب، به پزشک مراجعه کنید.
18- شادی را در چیزهای کوچک جستجو کنید
خوشحال بودن یک کودک، کمک به افراد نیاز مند و یا غذادادن به حیوانات می تواند باعث ایجاد شادی در شما شود. مثبت اندیش باشید، دل رئوفی داشته باشید و آنچه باعث از بین رفتن شادی میشود را کنار بگذارید.
19-نصب اپلیکیشن ملودی های مثبت اندیشی (فوق العاده موثر)
یک اپلیکیشن فوق العاده که به داشتن تمرکز و کاهش خستگی های فکری روحی کمک شایانی می کند. آن را روی گوشی خود نصب کنید بقیه مراحل بسیار ساده و کار کردن با آن کاملا بی دردسر و رایگان است. شامل یک سری ملودی و راهکارهای فوق العاده موثر (روزانه حداقل 20 دقیقه از این اپلیکیشن استفاده کنید):

20- ببخشید و فراموش کنید

بخشندگی باعث از بین رفتن استرس در فرد میشود.
خشم خود را کنترل کنید.
اشتباهات خود را بپذیرید و بخاطر آنها معذرت خواهی کنید.
همیشه از کسی که به شما کمک میکند تشکر کنید.

21- از چیزهای زیبا عکس بگیرید
برای ثبت خاطرات خوب از آنچه پیرامون‌تان رخ میدهد عکس‌برداری کنید. از طبیعت، محیط اطراف، گل‌ها، لبخند یک کودک و یا هر چیز جالب دیگری عکس بگیرید.
برای عکس گرفتن می توانید از گوشی همراه یا دوربین عکاسی استفاده کنید.
22- با افرادی که باعث خندیدن شما می‌شوند وقت بگذرانید
هر چقدر میتوانید لبخند بزنید و خودتان را دوست داشته باشید. با افراد شاد و افرادی که باعث شادی شما می‌شوند وقت بگذرانید. خنده باعث ایجاد هورمون اندورفین می‌شود و به شما احساس خوبی می‌دهد.
23- به دنبال یادگیری و رشد باشید

یادگیری و شکست فرایندی است که در هنگام رشدکردن اتفاق می افتد.
چیزهای جدیدی یادبگیرید که باعث شادی و معنابخشی به زندگی شما می‌شود.
نسبت به شکست هایتان واکنش مثبت نشان دهید و ناامید نشوید.
در زندگی اهل ریسک باشید.

24- از سختی ها بعنوان فرصت‌ یادگیری استفاده کنید
از چالش ها و مشکلاتی که برایتان رخ میدهد می‌توانید چیزهای جدیدی یاد بگیرید و مقدمات رشد و پیشرفت خود را فراهم کنید. مشکلات باعث قوی تر شدن شما می‌شوند. از مشکلات فرار نکنید و با یک استراتژی مناسب برای مواجهه با آن اقدام کنید.
25- زیاد لبخند بزنید
خنده زیباترین لباسی است که میتواند روی صورت شما قرار بگیرد. خنده باعث مثبت شدن نگرش شما می‌شود و با تولید هورمون اندورفین سطح استرس را پایین می‌آورد.
26-نکات ریز تکمیلی

تلاش نکنید که همه چیز را کنترل کنید. بیش از ۹۰ درصد اتفاقاتی که رخ می دهند خارج از کنترل ماست.
خشم و ناراحتی تان را مدیریت کنید. با کمک این راهنما
اشتباهاتتان را جبران کنید یا اگر قابل جبران نبود از آنها درس بگیرید!
احساس افتخار کنید. حتی اگر شکست خورده اید بدانید که تلاش خود را کرده اید.
از روابط بد و ناسالم دوری کنید. روابطی ناسالم هستند که افکار منفی را وارد ذهن شما می کنند.
از شکست نترسید. اگر شکست نخورید موفق نمی شوید.
خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. شما در واقع فقط ظاهر زندگی دیگران را می بینید.

حرف اخر…
تجربه ی روزهای سخت و رویارویی با مشکلات، امری معمول است و همه ی ما در برهه ای از زندگی با آن مواجه می شویم. اما مدیریت احساسات و دوری از ناراحتی، مهارتی ست که لازم است در زندگی بیاموزیم. گذشت زمان به پردازش احساسات و تسکین دردهای ما کمک زیادی می کند اما شما می توانید با راهکارهای مختلفی که در این مطلب به آنها اشاره شده است، این مدت زمان را به حداقل برسانید و سریعتر به زندگی نرمال و شاد خود بازگردید.
همه ی افراد لایق خوشبختی و خوشحالی هستند اما مهمترین شخصی که می تواند این هدایای ارزشمند را به شما تقدیم کند، تنها خودتان هستید! این شما هستید که باید تصمیم بگیرید قوی باشید و با قدرت تمام از مشکلات عبور کنید و به سمت روزهای خوش زندگی حرکت کنید. همیشه این جمله را بخاطر بسپارید که “درد اجباری ست اما رنج کشیدن اختیاری ست.”
منبع 1 منبع 2
15 نکته ی بسیار موثر برای داشتن یک زندگی شاد

[ad_2]

Source link

10 روش برای اینکه بفهمیم در چه چیزی پتانسیل داریم؟

[ad_1]

هر کسی در یک کاری ماهر و خوب است؛ قبول دارید؟ پس چرا باید احساس کنید که فقط شما نمی توانید در یک کار یا مهارت با استعداد و خوب ظاهر شوید؟ درست است که گاهی اوقات وقتی در تلاش برای پیدا کردن کاری هستیم که برای انجام دادنش پتانسیل لازم و کافی را داریم، ممکن است کاملا دلسرد و ناامید شویم؛ ولی فهمیدن اینکه ما در چه کاری مهارت داریم می تواند تغییر زیادی در زندگی مان ایجاد کند. فرقی هم نمی کند این کار به شغلمان مربوط شود یا به علایق و سرگرمی هایمان.
ما اینجا نکات و راهنمایی های بسیار مفیدی در اختیارتان می گذاریم که از طریق آنها می توانید بفهمید در چه چیزی مهارت و پتانسیل دارید. مطمئنا وقتی به پایان این مطلب رسیدید می توانید حداقل یک مورد که در آن ماهر هستید را نام ببرید. خیلی خب، شروع می کنیم!
1- کارهای مختلف را امتحان کنید و برای فعالیت های متفاوت داوطلب شوید
اگر نمی دانید چه کاری برایتان خوب است، احتمالا موقع کشف این موضوع ندانید که باید از کجا شروع کنید. برای به حداکثر رساندن تعداد زمینه هایی که در آن مهارت دارید باید موارد زیادی را امتحان کنید.
مطمئنا در نهایت به موردی برمی خورید که واقعا برای شما و متناسب با توانایی های شما ایجاد شده است. ناامید نشوید. اگر مثلا 9 مورد را امتحان کردید و در هیچ کدام به چیزی که می خواستید نرسیدید، سراغ مورد دهم بروید.
26 عادت مثبت برای یک زندگی سالم
گاهی اوقات شاید لازم باشد کمی از چارچوب ها و ساختارهای معمول بیرون بیایید. سعی کنید ترکیب های خلاقانه را امتحان کنید مثلا چیزهای جدید بنویسید، سراغ هنر بروید، نویسندگی را امتحان کنید و کاری که واقعا متناسب با شماست را پیدا کنید.
از طرف دیگر می توانید چند کار عملی هم انجام بدهید؛ مثلا شروع به ساخت صفحات گسترده برای کار کردن و فرمول نویسی کنید. ممکن است بفهمید که در این کار مهارت دارید و خیلی راحت می توانید حتی از این کار کسب درآمد هم بکنید.
اگر این روش ها هم موثر نبود سعی کنید فعالیت فیزیکی داشته باشید. اگر به ورزش علاقه دارید می توانید وارد رشته ورزشی مورد علاقه تان بشوید. می توانید سرمربیگری اعضای خانواده تان را به عهده بگیرید یا کلاس های رایگان ورزشی برای دیگران بگذارید. به این ترتیب با گذشت زمان احتمالا متوجه می شوید که در این کار مهارت دارید و انگیزه بیشتری برای ادامه دادن پیدا می کنید.

یک کار دیگر هم می توانید بکنید و آن هم این است که برای مدتی فعالیت های داوطلبانه داشته باشید. البته این کار برای همه گزینه مناسبی نیست؛ اما به چند دلیل ارزشش را دارد.
داوطلب شدن به طور کلی ایده خوبیست، مخصوصا اینکه هر سازمانی که انتخاب می کنید با کمال میل حاضر است کمک شما را بپذیرد. این کار به شما فرصت می دهد تا چیزهای جدید را تجربه کنید. نیازی نیست که حتما در این کارها مهارت داشته باشید، بلکه قرار است مهارت جدید را یاد بگیرید.
جنبه های مهم زندگی (12 مورد که باید در اولولیت باشند)
می توانید مدتی به صورت داوطلبانه از بچه ها یا حیوانات مراقبت کنید، در یک فروشگاه کتاب کار کنید یا به موسسه های خیریه سری بزنید و آنجا مشغول فعالیت شوید. هر کاری که فکر می کنید می تواند درهای جدید به روی شما باز کند را امتحان کنید.
حتی اگر مهارت خاصی هم در این موارد پیدا نکنید باز هم چیزی از دست نداده اید. با انجام فعالیت های داوطلبانه، هم خودتان سرگرم می شوید و هم به جامعه تان کمک می کنید.
2- وقتی موارد جدید را امتحان می کنید اجازه بدهید زمان کافی بگذرد
خیلی از ما موقع تجربه یک کار یا مهارت جدید در یک لحظه به خودمان می گوییم: بله! این همان چیزیست که کاملا برای من ساخته شده! اما باید این را بدانید که مطمئن شدن از اینکه آیا کاری واقعا متناسب شماست یا نه، به گذشت زمان نیاز دارد.
هیچ کس در شروع یک کار نمی تواند کامل و بی نقص عمل کند، پس انتظارات واقع بینانه ای از خودتان داشته باشید و اجازه بدهید گذشت زمان مشخص کند چه زمینه ای برایتان بهتر است.
وقتی به خودمان فرصت تجربه چیزهای جدید را می دهیم، اغلب اوقات فشار را از روی خودمان برمی داریم و انتظار نداری که خیلی زود و سریع به مهارت برسیم. اگر کمال گرا باشید کاملا این فشار را تجربه کرده اید و می دانید که چقدر استرس زا و نگران کننده است.
پس به جای اینکه همان روز اول تصمیم بگیرید که شکست خورده اید یا موفق شده اید، به خودتان زمان بدهید و قضاوت در این خصوص را به مدتی بعد موکول کنید.

به این فکر کنید که شما در حال تمرین کردن هستید نه بیشتر! تصور کنید که این کار درست مثل ورزش کردن است – بعد از چند بار تمرین، به این دلیل که هنوز در این کار خبره نشده اید، ممکن است احساس کنید که کمی اعتماد به نفس­ یا خوش بینی ­تان را از دست داده ­اید. با این حال، می دانید که باید واقع بین باشید و قبل از رسیدن به سطح مطلوبی که می خواهید، منتظر بمانید.
مطمئنا اولین بار به سادگی نمی توانید تک تک حرکاتی که در ویدیوهای جدید ورزشی مشاهده می کنید یا تکنیک­ های وزنه برداری را با موفقیت اجرا کنید؛ اما هیچ اشکالی ندارد! برای یادگیری نحوه انجام کارهای جدید، زمان لازم داریم، اما در پایان تلاشمان نتیجه خواهد داد.
10 تا از کاربردی ترین نکات کسب ثروت در زندگی (تحقیقات 2020)
سعی کنید از ذهنیت لذت آنی که این روزها بسیاری از ما به آن دچاریم، دور شوید.
ما در جهانی زندگی می کنیم که به سرعت عکس ها را در صفحات مجازی پیمایش می کنیم، با جا به جایی یک انگشت در عرض چند دقیقه قرار ملاقاتی ترتیب می دهیم و غذایی سفارش می دهیم که در عرض 20 دقیقه به دست مان می رسد. ما آنقدر عادت کرده ایم سریع به خواسته هایمان برسیم که فراموش می کنیم بعضی کارها واقعاً زمان بر هستند.
به خودتان کمی استراحت بدهید و قبل از این که انجام کاری را ترک کنید، برای انجام آن پشتکار داشته باشید. زمانی با یادگیری کلیک کردن و نحوه استفاده از کامپیوتر و … مهارت جدیدی در زندگی کسب کردید؛ بنابراین ارزشش دارد که بازهم وقت صرف کنید!
3- از عزیزانتان بپرسید که فکر می کنند شما در چه چیزی مهارت دارید
اگر کار کردن در حیطه ای که در آن ماهرید سخت است، از اطرافیان تان بپرسید! جای هیچ خجالتی نیست اگر از عزیزان خود بپرسید تا برخی از بهترین ویژگی های شما را نام ببرند.
آنها ممکن است مواردی را بیابند که شما هرگز متوجه آنها نشده باشید، یا کارهایی که فراموش کرده اید از آنها لذت می برید یا در انجام آن ها موفق هستید.
20 تا از مهم ترین اصول موفقیت در زندگی طبق جدیدترین تحقیقات
مزیت این کار این است که با استفاده از این روش شما بیشتر نظرات عینی دریافت می کنید. این افراد احساس شما را به مشاغل خاص، وظایف مختلفی که در آن پیشرفت کرده اید را به یاد دارند و به خاطر می آورند چه چالش هایی با تیپ شخصیتی یا سبک زندگی شما متناسب نیستند.
آنها می توانند با روشی ساده، یعنی گفتگو کردن، به شما کمک کنند تا متوجه شوید توانایی امتحان کردن چه کارهایی را دارید.
به احتمال زیاد شما موقع حرف زدن با با آنها خیلی راحت هستید؛ بنابراین گفته های خودتان را سانسور نخواهید کرد. به همین ترتیب، برخی از افکار ناخودآگاه شما که به طور معمول آنها را آرام نگاه می دارید، به احتمال زیاد ظاهر می شوند- همیشه می خواستید بازیگری را رها کنید اما خجالت می کشیدید و نمی توانستید به کسی بگوئید؟ احتمالاً در این نوع مکالمه خواهید توانست و عزیزنتتان اعتماد به نفس بزرگی به شما خواهند داد تا جرات امتحان کردن این کار را به دست آورید!
4-بازدهی خودتان در کار یا تحصیل را ارزیابی کنید
کاری که می توانید با انجام آن متوجه شوید در چه کاری مهارت دارید، این است که اگر در گذشته در رابطه با عملکردتان ارزیابی داشته اید، آنها را مبنای عمل خود قرار دهید.
اگر رئیس یا مدیرتان عملکرد شما را بررسی می کند، می توانید به این بررسی را مرور کنید تا ببینید چه مهارت هایی در این بین برجسته شده اند.
ویژگی افراد ثروتمند و 8 عادت که ثروتمندان دارند
آنها ممکن است نکاتی مانند “مهارت های ارتباطی عالی” یا “توانایی عالی در هدایت تیم” را در پرونده شما قید کرده باشند.
این نوع بینش این امکان را برای شما فراهم می سازد تا چیزهای جدیدی را امتحان کنید. ممکن است متوجه شوید واقعاً در مدیریت افراد مهارت دارید و پس از آن می توانید از فرصت هایی پیش آمده با این توانائی بهره ببرید.

اگر دانشجو هستید، احتمالاً سنجش یا ارزیابی های مشابهی از معلمان یا اساتید خود دارید.
حتی ممکن است آنها در مورد مجموعه مهارت هایتان با شما به صحبت بنشینند- در هر حال، وظیفه شان راهنمایی شما است، بنابراین ارزش یکبار امتحان کردن را دارد.
برای آنها یک ایمیل بزنید یا یک روز بعد از کلاس از آنها سوال کنید. آنها ممکن است مواردی را در رفتار شما ببینند که شما خودتان متوجه آنها نیستید؛ مثلا این که چقدر در پروژه های گروهی باعث افزایش انگیزه همه می شوید یا این که چقدر در ارائه های گروهی یا جلسات نقش آفرینی فوق العاده هستید. می توانید این نقطه نظرات را کسب کنید و با آنها به سرعت پیشرفت کنید!
5- مسابقه آنلاین برگزار کنید
برگزار کردن مسابقه های آنلاین به این هدف جای خجالت ندارد. اگر نگاهی به بیرون بیندازید، افرادی را پیدا خواهید کرد که در مورد سابقه شغلی تان تا به امروز سوال خواهند کرد. برخی دیگر روی علائق شما متمرکز خواهند شد و برخی دیگر با دادن پاسخ ی سریع ویژگی های شخصیتی یا نقاط قوت و ضعف اصلی تان را به شما یاد آور خواهند شد.
البته این آزمایشات همیشه 100٪ دقیق نیستند، اما می توانند راهنمایی و دید خوبی به شما بدهند.
6- از فکر کردن بیش از حد به کاری که در آن مهارت دارید دست بردارید
بسیاری از ما گاهی بسیار مشتاقانه و گاهی با ناامیدی دنبال کارهایی هستیم که در آن ها مهارت داریم. دلیل این مساله است که ما بیش از حد در جزئیات کوچک گیر می افتیم.
ما حقایق و آمار و پاسخ های قطعی و سریعی را می خواهیم که باعث هدایت شما ما به سمت مسیری شود که در آن تغییرشغل و زندگی رخ می دهد.
انرژی درمانی چیست؟ بهترین و موثرترین روش انجام آن
این طرز فکر تقریباً موجب ایجاد دید تونلی در ما می شود؛ به این معنی که ما چنان در داشتن این طرز فکر ثابت قدم هستیم که توانایی دیدن تصویر بزرگتر را از دست می دهیم.
به جای این که فقط روی یک کار یا یک موضوع تمرکز کنید، این امکان را به خودتان بدهید که گاهی از روند انجام آن نیز لذت ببرید.
سعی کنید به کاری که مرتباً انجام می دهید و از آن لذت می برید، فکر کنید. ممکن است به خاطر کیک هایی که برای همکاران خود می پزید مورد تمجید و تحسین قرار بگیرید، یا دیگران همیشه استعداد و سلیقه شما در انتخاب لباس را تحسین کنند.

شاید آن کار چیزی بیش از تماشای تبلیغات تلویزیونی و اشاره به این که چقدر این تبلیغات بی معنی هستند، نباشد. این کاریست که من همیشه آن را انجام می دادم؛ بنابراین تصمیم گرفتم که در تبلیغات و تلویزیون حرفه ای شوم، چون می دانم مهارتم در این کار است، پس به اندازه ی کافی به این مهارت توجه می کنم تا ادامه اش دهم.
شاید شما همیشه در پروژه­های “خودت انجام بده” به دوستتان کمک می کنید یا ممکن است با ابزارهای برقی به سرعت کار کنید یا استعدادی عالی در طراحی داشته باشید. از این استعدادها بهره ببرید و با آنها کار انجام بدهید!
7- الزامات شغلی خودتان را بررسی کنید
مطمئن نیستید در چه چیزی مهارت دارید؟ آگهی یا شرح شغل مربوط به جایگاه فعلی تان و نیز موقعیت هایی را که اخیراً داشته اید را بازبینی کنید.
ممکن است متوجه شوید که دائما الزامات شغلی مشابهی در پیش رویتان ظاهر می شوند. این واقعیت که شما توانسته اید در حفظ چندین شغل که در تمامی آنها از شما مهارت کافی در ارائه­ مطالب یا سابقه حسابداری خواسته شده است، موفق عمل کنید، نشان دهنده نقاط قوت شما در این حیطه ها است!
راههای غلبه بر تنبلی (30 روش موثر)
اگر دست از تمرکز بیش از حد بر آنچه می خواهید در آن خوب باشید برندارید، اغلب مهارت هایی را که مدت های مدیدی برای بهتر کردن شان وقت صرف کرده اید را فراموش می کنید. اینها همان مهارت هایی هستند که با ممارست در انجامشان و لذت بردن از آن ها کسب کرده اید، تا حدی که توانستید مدام آنها را انجام بدهید و الان به یک حرفه ای تبدیل شوید!
8- آگهی های استخدام مد نظرتان باشد
جستجو در لیست شغل هایی غیر از شغل خودتان نیز می تواند بسیار مفید باشد. ما غالباً کارهایی که در انجام آنها ماهر و توانا هستیم را فراموش می کنیم زیرا عادت به انجام آنها داریم! در میان آگهی های شغلی جستجو کنید و به مهارت های مورد نیاز برخی از آنها نگاهی بیندازید.
ممکن است آگهی شغلی را ببینید که به شخصی با تجربه در خرده فروشی نیاز دارد و سپس تابستانی را به یاد آورید که در فروشگاهی کار می کردید و چقدر هم از آن کار لذت می بردید یا چندین بار موفق به کسب عنوان ” بهترین کارمند ماه” شدید.
ببینید چه چیزی حافظه شما را تحریک می کند و به یاد داشته باشید که برخی از نقاط قوت ما ممکن است اخیراً استفاده نشده باشد، اما آنها هنوز هم با ما هستند!
9- پول یا جنبه های کاربردی را فراموش کنید
وقتی به نقاط قوت خودمان فکر می کنیم، بر جنبه های کاربردی شان متمرکز می شویم.
شاید در طراحی مهارتی باورنکردنی داشته باشید، اما همیشه داشتن این مهارت را رد می کنید چون پیش خودتان فکر می کنید این مهارت به درد پرداخت صورت حساب ها و قسط هایتان نمی خورد! خب، این واقعیت به این معنا نیست که شما مهارتی ندارید و در کاری سرآمد نیستید.
بیایید برای ماهر بودن در کاری شرایط خاصی مثل دریافت پول در ازای داشتن این مهارت یا به دست آوردن شهرت به واسطه آن در نظر نگیریم و به کارهایی بپردازیم که واقعاً به خوبی از پس آن ها بر می آییم.

این لیست از مهارت ها، با لیستی که در ذهن تان دارید، بسیار متفاوت خواهد بود. ما اغلب بر مهارت های مربوط به شغل مان متمرکز می شویم و فراموش می کنیم که سرگرمی هایمان نیز به نوعی جز مهارت های ما محسوب می شوند.
آیا در شغل تان روی آمار کار می کنید اما آخر هفته های خودتان را با کارهای دستی تزئینی می گذرانید؟ خب، این اتفاق به این خاطر است که شما در ساختن زیور آلات مهارت دارید!
یادتان باشد هیچ وقت مهارتی که دارید را صرفاً به این دلیل که حس می کنید آن مهارت کاربردی نیست، دست کم نگیرید.
10- با یک متخصص مشاغل یا راهنمای آموزشی صحبت کنید
همیشه این گزینه وجود دارد تا با کسی که به کارش وارد است صحبت کنید! در هر مرحله از زندگی که هستید، از صحبت کردن با یک متخصص شغلی هراس نداشته باشید.
این تصور غلط وجود دارد که مشاوران آموزشی در امور شغلی فقط برای دانشجویان دانشگاه یا فارغ التحصیلان اخیر هستند. در صورتی که شما هم می توانید از این منبع نهایت استفاده را بکنید و از پشتیبانی های آنها بسیار بهره ببرید.
13 نشانه واضح آدم های نابغه (تحقیقات جدید)
برخلاف وقتی که از دوستان تان سئوال می کنید، این فرد ( یعنی راهنما یا مشاور شغلی) هنوز چیزی درباره شما نمی داند. وقتی با دوستان در مورد مسائل صحبت می کنیم، به هیچ وجه به خودمان زحمت پر کردن “خلاهایی که داریم” را نمی دهیم، چون، آنها از قبل همه مسائلی که قرار است در مورد آن صحبت کنیم را می دانند.
به عنوان مثال، می توانیم به دوستان مان بگوئیم “اوه یاد آن شغلی افتادم که در سن بیست سالگی به آن مشغول بودم، دیگر نمی خواهم در آن شغل مشغول شوم!” در این جا دوست ما به خاطر می آورد، بنابراین نیازی به ذکر جزئیات نداریم.
یک مشاور راهنما در امور شغلی از قبل جزئیات بیشتری را در مورد ما نمی داند؛ بنابراین ممکن است از ما بخواهد تا آنها را توضیح دهیم. این اتفاق، ممکن است باعث شود تا بگویید “خب، من از این که مجبور باشم تیمی از افراد را مدیریت کنم متنفرم” – این نکته به آنها کمک می کند تا روی کارهایی که از آنها لذت نمی برید کار کنند تا بعدها بتوانند آنچه را که از آن لذت می برید را کشف کنند.
30 تا از بهترین روشهای گیاهی افزایش هوش و حافظه
شاید بگویید “خب، من از این که مجبور باشم تیمی را مدیریت کنم متنفر بودم – اما در واقع، اگر می توانستم امور محوله را سازمان دهی کنم، بسیار عالی می شد. فراموش کردم که چقدر همه برنامه ریزی کردن را دوست داشتم “- این کار مکاشفه ای است که شاید شما نتوانید با کسی که شما را کاملاً خوب می شناسد، داشته باشید. به این ترتیب مکالمه ای کاملاً جدید ایجاد می شود و متوجه می شوید که اگر با مشاور صحبت نمی کردید، نمی توانستید این مکالمه را داشته باشید.
دست بر قضا ممکن است مشاور شما شغلی در رابطه با برنامه ریزی رویدادها یا مدیریت پروژه را به شما توصیه کند و این چیزی است که شاید اگر با مشاور صحبت نمی کردید هیچ وقت به آن نمی رسیدید!
همانطور که شاید بگویید، وقتی پای مهارت شما در کاری وسط می آید هیچ وقت یک راه یا راه حلی سریع وجود ندارد. درعوض، رویکردهای متعدد، مکالمات بی رودروایسی و صبر زیاد لازم است!
یادتان باشد که شما واقعاً در خیلی چیزها مهارت دارید.ممکن است همه آنها تبدیل به یک مسیر شغلی جهت کسب درآمد میلیاردها دلاری نشوند؛ اما این موضوع به این معنی نیست که آنها جزو مهارت های شما محسوب نمی شوند.
نکته های کوچک برای زندگی بهتر (26 نکته ریز ولی موثر)
صحبت کردن با افرادی که شما را بهتر می شناسند و افرادی که شما را نمی شناسند، این امکان را به شما می دهد که در جهت کشف استعدادهای تان قدم بردارید.
طبیعی است که باید برای کسب مهارت در کاری، کمی وقت صرف کنید، بنابراین اگر کار جدیدی را به صورت تصادفی امتحان کردید و توانستید در عرض پنج دقیقه در انجام آن کار عالی شوید، اصلاً ترس به دلتان راه ندهید.
برای کسب مهارت در هر کاری به خودتان فرصت بدهید، به خودتان ایمان داشته باشید و از ادامه امتحان کردن کارهای جدید نترسید! به خودتان بگویید قرار است فقط یک گزینه را امتحان کنید و باید بگوئیم که این امتحان واقعا ارزش وقت صرف کردن و تلاش کردن را دارد.
 

[ad_2]

Source link